سایر منابع:
سایر خبرها
یادی از هوشنگ ظریف در قرنطینه/ هنرمندان موسیقی از یار و استاد خود گفتند
بود این را فرو می برد. آن کسی که در فرو بردن خشم از دیگران بیشتر است از همه دور اندیش تر است. آن کسی که دوراندیش است عصبی نمی شود و خشم خود را فرو می برد. ظریف معلم و استاد بود و تمام ابعادی را که یک استاد می بایست داشته باشد، داشت. او همیشه جانب حق را می گرفت، من هیچ وقت ناحق از او نشنیدم؛ چون همیشه به یاد خدا بود. او همیشه زبان خود را حفظ می کرد و هر چه می گفت پخته بود. ...
مارعلی شیرزنی با عطر باروت
حیاطِ جارو خورده و بوی خنک نم بیشتر به چشم بیاید، اینجا همه چیز همانطوری بود که باید باشد، آنقدر دل انگیز که تمام ناتمام های غم انگیز روزمره ی بشری را از خاطرش به در کند. سادگی درِ اولین اتاق به اسم خدا و صلوات بر پیامبرش باز شد، اینجا کلبه کوچکِ شیرزنی بزرگ بود، آشپزخانه ای نقلی گوشه اتاق آرام نشسته بود، قالی نو نبود اما آنقدر مهربان به استقبال قدم هایم آمد که دلم میخواست پاهایم ...
شیطنت محمدرضا با سیستم صوتی دبیرستان!
رسیم که اطرافش پر است از بنرهای تسلیت و عکس های شهید. به کمک دوستانش هماهنگی ها برای گفت وگو با خانواده شهید دهقان انجام شد. اگرچه تنها 3روز از شهادت بزرگ مرد محله می گذشت، اما خانواده مهربان و صمیمی اش به گرمی پذیرای مان شدند. داغ از دست دادن فرزند سخت است، اما مادر شهید اعتقاد دارد مرگ فرزند در راه اهل بیت پیامبر(ع) سعادت می خواهد. فاطمه طوسی، مادر شهید می گوید، محمدرضا از کودکی جنب ...
شهیدی که با لباس و غسل شهادت به استقبال شهادت رفت
آقایی سر یک جوان در آغوشش است و در گوشه ای نشسته و من که گریه می کردم دست به صورت جوان می کشید و می گفت: خواهر نگران نباش فقط اینجا با بچه های من کار دارند، اینجا آمده اند فقط بچه های من را بکشند، ببین چه بر سر بچه من آورده اند؟ گفت: همان شب از خواب بیدار شدم و به همسرم گفتم: باید بروم شیراز ببینم چه اتفاقی افتاده، از خانواده ام می ترسم. همسرم اجازه نداد و گفت: تو یک زن جوان هستی و من هم نمی ...
تجربه ای متفاوت از حضور فرشتگان سفیدپوش در خط مقدم کرونا/ شیوه کفن پیچی متوفیان مبتلا به کرونا با افراد ...
توانستیم با خود همراه داشته باشیم، مرا به یاد آخرین سفر هر فرد در زمان مرگش انداخت که همه باید دست خالی به دیدار معبود برویم. پروسه پوشیدن لباس در نوع خودش روندی عجیب داشت چراکه بدون رعایت پروتکل ها عملا خطر ابتلا به این بیماری زیاد بود و به همین صورت ضرورت داشت که با نهایت دقت این کار انجام شود. دلگرمی خانواده متوفیان با دیدن طلبه های جهادی از دور که به ساختمان های ...
تیپ کرونایی روناک یونسی در کانادا + عکس
غذای جدید درست کند این یعنی به عقیده من کار هنرمندانه انجام دادن و به چشم یک هنر به آشپزی نگاه کردن. صبح که از خواب بلند می شوم بعد از رسیدگی به کارهای خانه و خانواده ام و کوچولویی که دارم پلان بعدی من رسیدگی به غذاست و من این کار را دوست دارم و با لذت انجام می دهم و زمانی هم که میهمان دارم همیشه سعی می کنم غذاهای متنوع درست کنم برای باب سلیقه هر کدام از میهمانانم که تا حدودی آشنایی دارم ...
چرا هیچ جوره با مرگ کنار نمی آییم؟
به گزارش جهان نیوز ، زندگی چه هدیه ارزشمندی است برای ما انسان ها! یک روز به دستور پرودگار پا به دنیایی ناشناخته می گذاریم. به دنیای آدم ها! آدمیزاد با وجودی که می داند زندگی دیگری در پیش دارد و مرگ پایان زندگی نیست و یک روز درخانه هر کسی را می زند باز هم برای این اتفاق آماده نیست و همیشه در برابر خبر مرگ دیگران شوکه می شود. همه مرگ ها دلمان را می سوزاند کودکی دوران عجیبی است. کسی ...
در معرکه بازار کرونا چه باید کرد؟ / بهداشت و درمان، دعا و توسل؛ بازیگران مهم امروز جامعه
یابد و دائماً در حال تلاش و آزمون و خطا است. پیشرفت و تغییر علم بشر هم به همین دلیل است، دسترسی علم بشر به پدیده های غیر طبیعی و ماورای طبیعت هم تقریبا غیر ممکن است و همین مطلب از ضعف های علم بشر و علت ضرورت توجه به علم دین است. اما روش دین متفاوت است؛ به همه علت های طبیعی و غیر طبیعی دسترسی و شناخت کامل دارد. علت تبدیل به اژد ها شدن عصا، درمان کور مادر زاد و پیسی، تعبیر خواب ها، قحطی ...
پرشِ بزرگ با پای لنگ
، رئیس سازمان برنامه، از ریاست دفتر برنامه ریزی به معاونت سازمان در بخش برنامه ریزی رسیده بود. او سال ها رئیس من هم بود و در واقع، مرا هم زیر پر و بال خود داشت و کاری به کار من نداشت تا من در همان اداره به کارهای شخصی فکری و قلمی خود برسم. من و دوستان دیگر این رئیس مهربان و دوست خودمان را آلکس صدا می کردیم. آلکس مردی بود باهوش، شریف، مهربان، و اقتصاددانی برجسته، همچنین خوش قد و بالا. خلاصه، همه حُسن ...
مادر شهیدان اسدی از نیشابور به فرزندان شهیدش پیوست + وصیت نامه و زندگینامه
امت ، خمینی کبیر اینجانب عبد الله اسدی وصیت نامه ام را در تاریخ 1361/5/5 که جهت مبارزه با کفار بعثی و دفاع از اسلام رهسپار جبهه شدم می نویسم. قبل از همه چیز از برادران و خواهران تقاضا دارم که در خط اسلام قدم بردارید، و کار و حرف و عملتان برای رضای خدا باشد، و امید دارم که پدر و مادر عزیزم اگر چنانچه در طول زندگی از این فرزند کوچک خودشان کوتاهی دیده اند مرا ببخشنند، و همچنین از همسر و کلیه ...
در مسیر شهر خدا
شانس آنهاست. اما مگر حضور انسان در جهان چیزی غیر از شانس است؟ همه انسان ها در یک جغرافیای خاص، با یک رنگ و نژاد خاص، بدون اراده زاده می شوند و بدون اراده می میرند. حتی اگر بپذیریم که بسیاری با تلاش (از جمله جنایت و پایمال کردن حقوق دیگران) می توانند در دنیا، جای بهتری برای خود مهیا کنند در نهایت انسان بدون هیچ کدام از وسایلی که برای رفاه خود فراهم کرده، باید جهان (استعاره از طبقه) را ترک کنند ...
خداوند چگونه موسای نبی را به مادرش بازگرداند؟
شبی فرعون در خواب دید که آتش پیدا شد که خانه قبطی ها یعنی مصری ها را سوزانده است ولی خانه های عبرانیها سالم ماند. او تمام ساحران و غیب گویان را جمع کرد. آنها گفتند که کودکی متولد می شود که دینی جدید می آورد و مردم را به خداپرستی دعوت می کند و حکومت فرعون را از او می گیرد. فرعون با شنیدن این سخن دستور داد هر فرزند پسری را که از بنی اسرائیل به دنیا می آید به قتل برسانند. زمانی که موسی ...
انتقاد مادر شهید از حرف های نسنجیده علیه مدافعان حرم
، حضرت زینب (س) مرا به طلبیده و پذیرفته است، نمی خواهم فرصت خدمت در حریم اهل بیت (ع) را از دست بدهم . * از خاطرات فرزندتان بگویید. سال گذشته که حامد به همراه فاطمه دخترش به مشهد آمده بود، به پارک موج خروشان رفتیم، زمانی که در پارک رسیدیم، حامد گفت: هر وقت بازی فاطمه تماتم شد، تلفن بزن که بیایم و فاطمه و شما را ببرم . پرسیدم که چرا داخل پارک نمی آیی؟ گفت: مادر! وضعیت پارک را ...
ابتکار یک تعمیرکار همدانی برای قدردانی از کادر درمان؛ اینجا تعمیر خودرو رایگان است
ستان رفت و آمد به آنجا خصوصا هنگام گذر از گردنه بسیار خطرناک است اما چه کنیم زندگی خرج دارد. فارس: چه عاملی باعث شد تصمیم بگیرید آگهی بدهید که خودروهای پزشکان و پرستاران را رایگان تعمیر کنید؟ این روزها خیلی به فکر آنها هستم چون از جان خود گذشته اند و به بیماران خدمت می کنند، دوست داشتم به بیمارستان بروم و کمک حالشان باشم اما تخصصی در این زمینه ندارم، ماسک هم که نمی توانم ب ...
کریمی: پرسپولیس شانس اصلی قهرمانی است/ کاش استراماچونی می ماند
دینامو زاگرب گفت: سال قبل از جام جهانی می خواستم در تیمی باشم که بیشتر بازی کنم و در چشم باشم تا برای جام جهانی 2018 به تیم ملی دعوت شوم. آن زمان مربی دینامو زاگرب بلغارستانی بود و به من گفت خیلی در برنامه هایش جایی ندارم. بیشتر بخوانید: استقلال به دنبال حل مشکل تمرین در مجموعه انقلاب می توانستم با تلاش و جنگندگی بیشتر در اروپا بمانم می توانستم در کرواسی بمانم و ...
کراماتی خواندنی از حضرت رقیه (س)؛ شفای عجیب بیماری لاعلاج دخترک مسیحی
... سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (س) مسلمان شد. ( منبع: کتاب کرامات حضرت رقیه (س)) رسیدن به همسفری مهربان به واسطه حضرت رقیه (س) عالمی نوشت: حدود سال 1335 شمسی پس از سفر حج به شام رفتم تا پس از زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، به کربلا و نجف اشرف بروم. در سوریه تنها و بسیار مایل بودم که برای رفتن به عراق همسفر خوبی داشته باشم. ...
لج کرونا با من موقع ضد عفونی محلات گرفت / بسیجی همیشه برای حفظ جان مردم اهل خطر است
برافروخته شود، حرف های زیبایی نهفته است، مثلا این بخش از صحبتش عمق و معنای زیادی داشت که گفت : بی تعارف بگویم ما از وقتی عضو بسیج شدیم خودمان را آماده از این بدترهایش کردیم و اصلا این ها در مقابل زحمات شهدا و خصوصا جانبازان عزیز که سالیان سال روی تخت بیمارستان ها هستند، چیزی نیست، هزار بار هم اگه لازم باشه به تکلیف خودمان عمل می کنیم و من اولین روزی که توانستم سرپا شوم باز هم به پایگاه بسیج می روم تا ...
چارلی چاپلین؛ نابغه هنر هفتم و اسطوره سینمای صامت محمد تقی زاده
سینمادوستان و مخاطبان فرهنگ و هنر به یاد دارند که چهارم دی 1356 خورشیدی بود که رادیو سوئیس در خبری کوتاه از مرگ چارلی چاپلین نابغه سینما خبر داد. چاپلین در زمان مرگ، ساکن ژنو بود و 88 سالی از عمرش می گذشت و 2 سالی هم می شد که با بیماری دست به گریبان بود. او آن روزها در ایران نیز مثل همه جای دنیا شهرت و البته محبوبیتی گسترده داشت و برای همین، خبر درگذشتش بازتاب چشمگیری در نشریات آن زمان پیدا کرد ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
. آن مرد گفت من دارم از آنجا برمی گردم. شالم را به گردن آن بچه انداختم و دهانم را هم شیرین کردم. پدرم که این را می شنود مطمئن می شود که باید دخترش را نذر سید کند. حتی یک بار هم در کودکی گم شدم و مادرم به خاطر اینکه بدون اجازه او دور شده بودم مرا تنبیه کرد. بعد ها وقتی دختر جوانی شده بودم از مادرم شنیدم که همان شب دو مرد سید به خواب آقایی که در خانه مان کار می کرد آمده بودند و گفته بودند: به فلانی ...
یادداشت های ناصرالدین شاه چهارشنبه 28 فروردین 1268: خانه خانه سوراخ سوراخ مثل لانه جانور، قشلاق ایلات ...
رسیدیم به مهمانخانه کَوَنده، پشت مهمانخانه خانه خانه سوراخ سوراخ مثل لانه جانور، قشلاق ایلات مافی است که هنوز هم این جا هستند. ریش سفیدان شان آمده بودند جلو پول و پیشکش آورده بودند یعنی میرزا محمدخان داده بود. راندیم نیم فرسنگی بالاتر از کَوَنده رسیدیم به اردو که حصار است. حصار اول خالصه بود حالا علاءالملک خریده است حالا ملک او است. سراپرده را کنار نهری زده اند، درخت بید و غیره دارد، جای باصفایی است. ده حصار خانوار زیاد دارد اما درخت چندان ندارد. مرد و زن زیادی آمده بودند سر راه تماشا. ...