قتل هولناک دختر 29 ساله در خانه مجردی اش
سایر خبرها
روایت عجیب جهادگر کرونایی از قاچاق مشروب تا نجات جان بیماران
که چند ماه بود خانه اش را برای فروش گذاشته بود مشتری پیدا می کردم، زنگ می زدم به صاحبخانه و می گفتم مشتری، خانه تان را پسندیده، کپی سند را برای استعلام لازم داریم. می گفت منصرف شدم، خانه را نمی فروشم. می دانستم چون طرف حسابش باشی پور بود نمی توانست اعتماد کند و می گفت نمی فروشم. زندگی سخت می گذشت. چند بار در مرز لغزش دوباره قرار گرفتم. برای خودم تبصره و ماده درست می کردم که قسمم را توجیه ...
فرار 20 ماهه قاتل از شاهرود تا تهران
تهران دیده شده است.مأموران بلافاصله با بازپرس کشیک قتل پایتخت هماهنگی های لازم را به عمل آورده و راهی تهران شدند و مرد جوان را در مراسم عزاداری دایی اش دستگیر کردند. متهم جوان در تحقیقات اولیه به قتل ناخواسته اعتراف کرد. به دستور بازپرس رحیم دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، از آنجایی که محل جنایت شهرستان شاهرود بود، متهم جوان با قرار عدم صلاحیت راهی محل جنایت شد تا تحقیقات ...
زنم پس از ازدواج مهریه اش را اجرا گذاشت و با مرد غریبه ارتباط گرفت/پس از قتل همسرم خودکشی کردم اما زنده ...
به گزارش ندای گیلان ،مرد 60 ساله اعتراف کرد همسر دوم خود را با چاقو به قتل رسانده و قصد خودکشی داشته، اما قبل از مرگ اورژانس را خبر کرده است. این متهم که اکنون در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران است، در اظهارات خود گفت: همسر اولم را سال 91 بعد از 30 سال زندگی مشترک به خاطر اختلافاتی که داشتیم طلاق دادم. دو سال قبل هم بازنشسته شدم. یک پسر و سه دختر دارم. دوتا از دخترانم ...
مرگ مادر بعد از دعوا بر سر ارثیه
به گزارش رکنا، ساعت 8:25 شامگاه پنجشنبه گذشته مأموران کلانتری 102 بهارستان گزارش مرگ مشکوک زن میانسالی را به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند. بدنبال اعلام این خبر تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. فرزندان زن میانسال مدعی شدند با مادرشان دعوا کرده بودند و او به حالت قهر به اتاق رفته و در را به روی خودش بسته بود اما وقتی چند ساعت گذشت و از او خبری نشد آنها با اورژانس و پلیس تماس ...
اعترافات متهمی که در منطقه طلاب مشهد مرتکب قتل شد/ با چاقوی شکسته از خودم دفاع کردم!
کرده است. کشف آلت قتاله مرد جوان که حدودا 30 سال دارد، ناگهان و بدون هیچ مقاومتی مدعی شد که قاتل است. این مرد سی ساله که آثار اعتیاد در چهره اش مشهود بود به قاضی میرزایی گفت: من این مرد را کشته ام. او را با چاقو زدم. او ادامه داد: با مقتول درگیر شدم که به رویم چاقو کشید و چند ضربه هم به من زد، اما من از خودم دفاع کردم و چاقو را از دستش گرفتم. عصبانی بودم و با همان چاقو ...
مجتبی محرمی: اشتباه کردم قلعه نویی را زدم
پس بگیرند، البته دنبال خانه هستند اما باید خانه ای باشد که باب میل من باشد، درباره مصاحبه ام نیز باید بگویم من چند بار با علی پروین تماس گرفتم. حرف زدی، به علی آقا چی گفتی؟ جواب تلفن را نداد، می خواستم به او بگویم حرف هایم تحریف شده بود، به هر حال باید علی آقا را حضوری ببینم. تو سال ها پیش به خاطر علی پروین از پیشنهاد وسوسه انگیز کشاورز گذشتی؟ سال 1368 ...
ناگفته های نجفی از قتل میترا استاد
در سومین دادگاه رسیدگی به پرونده شهردار اسبق تهران مطرح شد ناگفته های نجفی از قتل میترا استاد شرق، مرجان لقایی: سومین دور رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی، شهردار پیشین تهران، در حالی در دادگاه کیفری استان تهران به صورت علنی برگزار شد که این بار نجفی با ادبیاتی متفاوت، دفاعیات خود را مطرح کرد و از نقش یک نهاد امنیتی در به حاشیه کشیده شدن زندگی اش صحبت و از مردم، نظام و دستگاه قضائی به خاطر لغزشی که داشت، عذرخواهی کرد. ...
هفت مرد جهادگر از یک خانه آمده اند
خصوص بعد از سیل استان گلستان یکی از کارهای همیشگی او شده است بدون اینکه ریالی بگیرد. طاهره خانم بازهم از همسرش می گوید: یکی دیگر از خصوصیات آقا یوسف عشق ورزیدن به مادرش است. او از همان جوانی وقتی به دیدن مادرش می رود دست و پای او را می بوسد. ناخن هایش را می گیرد و پایش را می بوسد و هیچ وقت از این کار خجالت نکشید حالا شما بگویید چه الگویی بهترازاین پدر؟ مدافعان حرم خانه ما ...
ناگفته های نجفی از قتل میترا استاد
درباره پرونده داد و گفت: این پرونده یک بار در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و متهم به قصاص نفس محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت و شعبه 41 دیوان عالی کشور نیز آن را رسیدگی و نقض کرد و دوباره پرونده به شعبه 9 بازگردانده شد. این بار متهم با توجه به دریافت رضایت از اولیای دم، یک بار دیگر در قتل عمد مجرم شناخته و به شش سال و نیم حبس و همچنین 15 ماه حبس به جرم حمل سلاح ...
بوی کافور، عطر بهارنارنج
دادن اموات یاد پدر و مادرم می افتادم و پیش خودم می گفتم اگر من مبتلا شوم و به آنها انتقال دهم چه باید بکنم. روز اول هوا خیلی گرم بود و ما پنج نفر را در یک روز غسل دادیم. روضه می خواندم و به هر کدام که غسل شان تمام می شد می گفتم سلام ما را به حضرت زهرا برسان. خسته و با حال روحی بدی به خانه آمدم. داشتم با حضرت زهرا راز و نیاز می کردم و می گفتم که من پدر و مادرم را چه کنم که خوابم رفت. بین خواب و بیداری دیدم که دقیقا دم در غسالخانه خانمی با چادر مشکی نشسته و پشتش به من است و یکی از همان پنج اموات با لباسی آراسته روی ایوانی نشسته و... این خواب چنان آرامشی به من داد که دلم قرص شد. /اعتماد ...
گفتند برای بیمارستان داوطلب هست، شما به غسالخانه می روید؟
تیموری رفقایش دوباره سربه خنده تکان می دهند. ظهیری باور دارد اهل بیت (ع) بیماری اش را شفا داده اند: خانواده ام در اهواز نگران هستند. به لطف اهل بیت (ع) حالم خوب است و باور دارم آن ها بیماری من را شفا داده اند. با این حال هر روز قبل از خارج شدن از خانه با مادرم تماس تصویری می گیرم. بعضی وقت ها اگر وسط روز تماس بگیرد خودم را به جایی می رسانم که بتوانم چند کلمه ای با تصویر صحبت کنم که ...
مدیر حوزه های علمیه خواهران: طلاب دینی مراقب باشند از پله دین به نفع خود استفاده نکنند
موسی را بکشند اما خداوند مانع از قتل او شد. او تصریح کرد: قوم فرعون تصمیم گرفتند او را بکشند، ایشان شخصیتی کریم و موجودی ارزشمند در دستگاه الهی بود که از همان روز تولد به رغم مشکلات مورد توجه خداوند است در مورد پیامبر اسلام نیز در سوره ضحی به رفع مشکلات پیامبر اشاره دارد که از کودکی و در یتیمی دستان تو را گرفتم و شرح صدر دادم و باری که بر دوشت بود برداشتم، این ها عنایاتی است که خداوند به ...
گفتند برای بیمارستان داوطلب هست، شما برای غسل اموات کرونایی می روید؟ + تصاویر
اگر نیرو به حد کفایت رسید و دیگر نیازی به حضورمان نبود به خانه برگردم. پدر و مادرم هم از کارم در غسالخانه با خبرند. بیشتر از قبل به من تماس می گیرند و حالم را می پرسند. رحمتی می گوید تنها مشکلی که دارد دوری از دختر 2 ساله اش و بهانه گیری های اوست: 25 روز است که دخترم را ندیده ام و بهانه ام را می گیرد. اما غسل دادن میت یک واجب کفایی است و باید انجام می شد. الحمدالله به همت این دوستان این وظیفه از ...
قاتلی که قصد خودکشی داشت در یک قدمی مرگ نجات یافت
60 ساله پس از قتل همسرش عذاب وجدان گرفته و قصد داشته که به زندگی اش پایان دهد. تحقیق از همسایه ها هم نشان می داد که ساکنان این خانه اختلاف زیادی باهم داشته و صدای دعوای آن ها مدام به گوش همسایه ها می رسیده است. به دستور بازپرس مرادی جسد زن به پزشکی قانونی منتقل شد. از سویی بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیق از مرد میان سال پس از بهبودی را صادر کرد. بدین ترتیب روز ...
اقدام به خودکشی بعد از قتل همسر
عصر روز پنجشبه 28 فروردین امسال مردی با اداره پلیس تهران تماس گرفت و در حالی که به سختی حرف میزد گفت همسرش را در خانه شان حوالی میدان امام حسین(ع) به قتل رسانده و خودش را هم به سختی زخمی کرده است. مأموران پلیس وقتی پای در قتلگاه گذاشتند با جسد زن 46 ساله ای به نام پریسا روبه رو شدند که با دو ضربه چاقو به قتل رسیده بود. مأموران پلیس همچنین کمی آنطرفتر با پیکر خونین و نیمه جان مرد ...
فیلم داخل موبایل چه بود؟ / ادعای عجیب در رفیق کشی جوان تهرانی + عکس
موبایل دوستمان را بردارد، اما من مانع او شدم. من نمی دانستم داخل گوشی موبایل چه چیزی است که آراد برای برداشتن آن اصرار داشت. همین موضوع باعث درگیری میان ما شد. وی ادامه داد:چند روز بعد آراد در پارک دیدم. او که از من دلخور بود به رویم چاقو کشید و چند ضربه به شکمم زد. من هم برای دفاع از خودم چوبی را که در گوشه پارک افتاده بود برداشتم و با آن یک ضربه به سر آراد زدم. اما من واقعا قصد کشتن او ...
وحشت از مرگ بعد ازقتل زن دوم
روی بدنش و همچنین به هم ریختگی خانه و وسایل، از درگیری او و قاتل حکایت داشت. از سوی دیگر معلوم شد که عامل این جنایت کسی جز همسر مقتول نیست که پس از قتل، اقدام به خودزنی کرده و بعد با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کرده است. تیم جنایی در ادامه به تحقیق از همسایه ها پرداخت و دریافت که این زن و شوهر مدام با هم دعوا و درگیری داشتند و همسایه ها بارها صدای جروبحث این زوج را شنیده بودند. به این ترتیب ...
سرگذشت زنی که قاتل شد
ام که معتقد بودند خواستگارم کریستال مصرف می کند در حالی با این ازدواج مخالفت می کردند که خواستگارم مدعی بود فقط تریاک می کشد به همین دلیل خانواده ام به روستا بازگشتند، اما من در مشهد ماندم و به خواستگارم زنگ زدم که پدر و مادرم قهر کردند و من در کوچه و خیابان آواره هستم! بیا با هم فرار کنیم! او گفت: چرا فرار کنیم؟ سپس به دنبالم آمد و صیغه محرمیت خواند و بعد از 10 روز هم با مهریه 72 سکه مرا عقد کرد ...
وقتی رفتار وقیحانه شوهرم را با همکار زنش دیدم، خشکم زد / علیرضا به دختر دوستش هم رحم نکرده بود !
کردم که زن داشت. تا مرز طلاق پیش رفتیم. سه ماه به حالت قهر به خانه پدرم رفتم. هر روز می آمد و گریه و التماس می کرد که ببخشید. آیه و قسم می خورد که دیگر تکرار نمی کند. به خاطر بچه هایم سوختم و ساختم. رابطه شوهرم هم در ظاهر با آن زن تمام شد، اما پس از مدتی مدام مزاحم همسرم می شد و تماس می گرفت. مادرشوهرم هم که از جریان باخبر بود، حسابی هواداری ام را کرد و جلوی پسرش ایستاد. یک سال و نیم از این ...
گفتگو با اولین معلم زن گاوبندی: با چراغ موشی پی بی سوادان می گشتم
سالم توکلی ندای هرمزگان *خانم ترکمانی شما از چه خانواده ای بودید، متولد چه سالی هستید و چند سالگی به مدرسه رفتید؟ جد پدرم از مادری از طرف ترکمن صحرا آمده بودند.مادرم با پدر ملک همسرم، پسر عمو دختر عمو بودند.مادرم فاطمه ترکمانی هم با پدرم عمو زاده بودند.البته من پدرم را ندیدم. یکساله بودم که پدرم فوت کرد. ما یک برادر و دو خواهر بودیم. من در اصل متولد 1328 هستم. بعد که برای انگشت نگاری رفتیم لنگه برای اینکه برای معلمی پذیرفته شوم ، شناسنامه ام را دو سال بزرگ تر گرفتند. 7 سالگی مدرسه رفتم.مادرم نه تنها مخالفتی با مدرسه رفتن من نداشت بلکه خیلی مصر بود که می گفت کاش جمعه هم مدرسه می رفتید. *مدرسه اتان چگونه جایی بود؟ کلاس ششم که بودیم محل مدرسه جای کتابخانه امروزی که کنار میدان اصلی شهر واقع است، بود. یک سنگ بزرگی افتاده بود و یه درخت کهور بزرگی هم بود که خارهای بدی داشت. مدرسه شامل دو کلاس بود که راهرویی میانش بود. میز و نیمکت نبود. می گفتند هر کس حلبی برای ...
ضرورت یادگیری مهارت های زندگی
خانه ها را می زدیم و افراد بی سواد را راضی می کردیم که به مدرسه بیایند. وقتی کلاس را تشکیل دادیم حدود 25 تا 30 نفر دانش آموز داشتم. نکته جالب این بود که وقتی به پایان سال نزدیک شدیم از تعداد آن ها کاسته شد و فقط 4 نفر باقی مانده بودند که از آن ها هم تنها 3 نفر در امتحانات شرکت کردند و قبول شدند. هر روز یک خاطره است هر روز از خدمتم یک خاطره شیرینی را در ذهنم ماندگار می کند. اوایل ...
نماینده ولی فقیه در سپاه:سپاه در برخی مقاطع گرفتار برخی جریان های سیاسی شد
زمان کار بنایی هم سخت بود. از صبح ساعت 7 تا 4 بعدازظهر می رفتیم و پشت سر هم در روز های آفتابی کار می کردیم. تابستان هم بود. ماه رمضانی بود که من خسته به خانه برگشته بودم و نماز را خواندم و خوابیدم که بیدار شدم دیدم مادرم گریه می کند. گفتم چه شده است؟ گفت: من دلم می خواهد یکی از فرزندانم سرباز امام زمان شود. هیچ کدام نشدید. گفتیم برای این که مادرم راضی شود چند وقتی درس طلبگی بخوانم. پدرم با همه این ...
ماجرای دیدار اعتراضی حاج قاسم سلیمانی با یک مقام دولتی، 20 روز قبل از شهادت
.... خاطره ای که می خواستم از مادرم عنوان کنم، این بود که داشتیم درس می خواندیم که جنگ شروع شد. این قابل توجه است که هدیه کنم به همه مادرانی که واقعاً کارهای بزرگی کردند. برنامه من برای رعایت حال پدر و مادرم هر پنج شنبه در مخابرات قم می آمدم و با تلفن های سکه ای زنگ می زدم و آنها اصفهان بودند اطلاع می دادم که حالم خوب است و صله رحم من این بود. چون نه پول داشتیم و نه امکانات که مرتب بتوانیم برویم ...