برای 40هزار تومانِ پرسپولیس، قید 3میلیون تومانِ کشاورز را زدم
سایر منابع:
سایر خبرها
کرمانی مقدم: من و محرمی یاغیان فوتبال هستیم
منفی دادم و چند وقت بعد با محمد پنجعلی به تمرین پرسپولیس رفتم. پنجعلی زمینه حضور شما را در پرسپولیس فراهم کرد؟ بله، او قبل از پیشنهاد استقلال با من صحبت کرده بود، روز اول هم که به تمرین پرسپولیس رفتم اتفاق جالبی افتاد. چه اتفاقی؟ علی پروین به پنجعلی گفت این پسره کیه آوردیش سر تمرین؟ او نیز مرا معرفی کرد و بعد علی آقا گفت حالا ازش تست می گیرم تا ببینم ...
مسی ایرانی به تاج و جگیچ نه گفت!
من با پرسپولیس باخبر شدند، همان شب مراسمی گرفتند و دعوتم کردند، مدیران، مربیان و بازیکنان بانک ملی حضور داشتند و جامی هدیه دادند و خواستند که یک فصل دیگر در این تیم بمانم! فردای آن روز نزد علی پروین رفتم و تمام ماجرا را شرح دادم و او گفت حالا که این طور است فصل بعد پرسپولیسی شو. همان فصل با پیراهن بانک ملی آقای گل شدید؟ بله، سال 60 بود و آقای گل تهران شدم، فکر می کنم خواست ...
خاطره پوریا پورسرخ از یک افسر پلیس
پورسرخ پرسید، آیا تا به حال جایی رفتی که تو را نشناسند و ناراحت شوی؟ ، مهمان برنامه در پاسخ به این سوال گفت: خیر، اما گاهی اوقات پیش می آید که از عمد این اتفاق می افتد، من یادم هست که سال اولی که سریال وفا را بازی کردم و تازه وارد این عرصه شده بودم و فکر می کردم خیلی اتفاق مهمی افتاده است و همه مرا می شناسند، برای فیلمبرداری، وارد طرح ترافیک شدم. سرِ میدان، هفت تیر، یک پلیس مرا نگه داشت، خواست مرا ...
عقیلی: به گذشته برگردم باز هم نامه ای امضا نمی کنم
بتوانم کمک کنم اما در آن پست نمی توانستم از توانایی های خودم هم استفاده کنم. عقیلی در خصوص ارتباطش با هواداران سپاهان و این تیم گفت: در جوانان پرسپولیس بودم و برای امید آن ها هم بازی می کردم. علی پروین بازی ام را دید و انتخابم کرد که به تیم بزرگسالان اضافه شوم. دستور داد که سربازی من را بخرند و یک سال برای پرسپولیس بازی کردم و تنها چند عکس از آن روزها دارم. بعد به سایپا رفتم 3 سال در سایپا ...
برای رهایی از دست مردی که مزاحمم می شد با وی به خارج شهر رفتم/شوهرم حرف هایم را باور نمی کند و قصد طلاقم ...
گذاشتم اما از روز بعد پیامک های مزاحمت گونه یک جوان غریبه به گوشی من آغاز شد. وقتی با درخواست رابطه دوستی آن جوان رو به رو شدم که خودش را سپند معرفی می کرد، به او پیام دادم که من متاهل هستم. اما او نه تنها توجهی نداشت بلکه مرا تهدید می کرد که اگر به تماس هایش پاسخ ندهم، آبرویم را نزد همسرم و خانواده اش می برد. اگرچه نمی دانستم او اطلاعات خصوصی زندگی مرا از کجا به دست آورده بود اما حتی رنگ ...
رهبری فرد: پروین زمانی برای کسی سینه سپر می کند که منفعتش وسط باشد/ حیدری و خلیلی پیشکسوت پرسپولیس نیستند
...، آن وقت او را به عنوان سرپرست تیم انتخاب می کنند. یا سپهر حیدری که یک عمر در ذوب آهن بازی کرده و فقط مدتی در پرسپولیس بوده اما طوری صحبت می کند که انگار با پیراهن قرمز به دنیا آمده و با آن هم فوتبال را کنار گذاشته. اگر من هم مثل آن ها در تیم های دیگر بودم و فقط یکی دو فصل به پرسپولیس می آمدم احترامم را نگه می داشتند؟ من 14 سال در پرسپولیس بازی کردم و از آن زمان 29 مدیرعامل آمده و رفته . کسی ...
بن عطیه: به سود رئال مادرید در لیگ قهرمانان اتفاقات عجیب زیاد رخ می دهد
گرفته بودم. به همین دلیل بود که مجبور شدم از کولیبالی فاصله بگیرم و با او تماس فیزیکی نداشته باشم. بعد ناگهان رائول آلبیول جلو کشید و من مسیر حرکت توپ را ندیدم و کولیبالی از کنارم فرار کرد و آن گل باورنکردنی را زد. ما بازی را یک بر صفر باختیم، اما در آن لحظه من این احساس که فقط ما بازنده بازی بوده ایم را نداشتم، چون احساس می کردم همه چیز را باخته ام. به خانه رفتم و تا سه روز بعد از آن بازی خواب به ...
پیروانی: علیه برانکو نبودم، کی روش اخراجم کرد!
کی روش با سرمربی وقت پرسپولیس(برانکو) مشکلی پیدا کرد که در آن زمان من مدیر تیم ملی بودم. نکونام شاهد عینی است که در آن زمان، کی روش با صراحت از من خواست که علیه برانکو صحبت کنم. خدا را شاهد می گیرم و به جان عزیزانم راست می گویم. مدت زیادی همراه کی روش بودم، آن زمان به من گفت تو مورد اعتماد من هستی و علیه برانکو مصاحبه کن، اما من زیر بار نرفتم علیه برانکو حرفی بزنم چون اگر برانکو را می زدم ...
سرقت مسلحانه سارق خونسرد از طلافروشی 2 برادر
این بهانه روز حادثه به آنجا دستبرد زدم. در سرقت دوم هم بدون آنکه صورتت را بپوشانی رفتی، آن هم در همان محل ؟ اصلا فکر نمی کردم که بعد از این همه وقت مرا بشناسند. با خود گفتم طلافروش اسلحه را ببیند از ترس جانش تسلیم می شود اما او مقاومت کرد و من گیرافتادم.
خاوری: به خاطر استقلال طعم تلخ ورشکستگی را هم چشیدم
دروازه از یحیوی استفاده کند. ناصر خان می گفت ژاپنی ها قدشان کوتاه است و روی هوا خطری ندارند، اما متاسفانه دو گل با ضربه سر خوردیم. پشت پرده تیم خبری بود؟ - قدری اختلافات داخلی بود که باعث شد تیم ضعیف شود. در این همه سال که از نزدیک کنار استقلال بودید با معرفت ترین بازیکن این تیم از نظر شما کدام بود؟ بازیکن با معرفت زیاد در استقلال دیدم، اما شاید یکی از ...
به بهانه هفته معلم و روز اول ورودم به مدرسه / سرنوشت قافله پنج نفره سید قدرت
برادرانم سید عنایت اله، سید هدایت اله، سید ناصر و خواهرم مهین تاج، همراهم به تنگ پیرزال آمدند. اما سرنوشت این قافله پنج نفره شنیدنی و خواندنی است. خودم به عنوان سرکاروان به دام ساواک افتادم و 14 ماه در زندان اوین تهران محبوس شدم و در آبان 1357 همراه هزار نفر از زندانیان سیاسی از زندان خلاصی یافتم. سید عنایت اله و مهین تاج در حادثه ده بزرگ جان باختند، سید هدایت اله در کردستان به شهادت رسید و سید ناصر در جنگ تحمیلی به اسارت ارتش بعث صدام درآمد، با قطع پا برگشت و کتاب "پایی که جاماند" را به یادگار گذاشته است. ...
هر چه درباره شهادت برای خودم رشته بودم، پنبه شد!
...، زندگی هایی شنیده بودم که توی آن سالم و سرحال به کارهای مهم مردم و عالم می رسیدند و بعد هم وقت پروازشان که می رسید، مردانه پر می کشیدند و می رفتند سر سفره بی انتهای خدا. ولی این آسیدجواد کمال همه چیز را توی ذهنم بهم ریخت، هر چه درباره شهادت و مدل رفتن از این دنیا برای خودم قشنگ رشته بودم، پنبه کرد. چشم روشنی را می توانید به قیمت 15هزار تومان از نشر شهید کاظمی تهیه کنید. انتهای پیام/ ...
سرقت مسلحانه از 2 برادر طلافروش در کمتر از 9 ماه + عکس
سرقت دومت چه بود؟ چون سرقت اولی که انجام دادم موفقیت آمیز بود تصمیم گرفتم سرقت دوم هم با همان شیوه باشد. یک هفته ای بود که آنجا را زیر نظر داشتم، روز قبل از سرقت به بهانه خرید انگشتر هدیه برای همسرم وارد مغازه شدم و آنجا را بررسی کردم. روز حادثه بعد از اینکه طلاها را آورد دست به اسلحه شدم که باهم درگیر شدیم. می دانستی که طلافروش اولی که از او سرقت کردی با طلافروش دومی برادر ...
محمدخانی : به خاطر دایی، فوتبال را کنار گذاشتم
بازی دوستانه داشتیم، جکیچ هدایت آبی پوشان تهرانی را بر عهده داشت، من در ان بازی عالی بازی کردم، گل زدم و پاس گل دادم، او از عملکرد من خوشش آمد، شاهرخ بیانی در استقلال بود، به من گفت جکیچ مرا فرستاده تا با تو مذاکره کنم. به این پیشنهاد چه پاسخی دادید؟ من از بچگی پرسپولیس را دوست داشتم، به شاهرخ بیانی گفتم با راه آهن قرارداد دارم و آنها تحت هیچ شرایط رضایت نامه به من نمی دهند ...
اورا: بعد از توهین نژادپرستانه سوارس، زندانی ها مرا تهدید به مرگ کردند
به گزارش خبرگزاری تسنیم ، پاتریس اورا فاش کرد بعد از درگیری اش با لوئیس سوارس در سال 2011 به خاطر توهین نژادپرستانه مهاجم وقت لیورپول به او، مجبور شده برای خودش محافظ شخصی استخدام کند. آن سال سوارس به خاطر استفاده از یک لفظ نژادپرستانه علیه اورا در جریان مصاف تیم های منچستریونایتد و لیورپول، از سوی کمیته انضباطی اتحادیه فوتبال انگلیس محکوم و از حضور در هشت بازی محروم شد. بعد ...
محمدخانی : به خاطر علی دایی فوتبال را کنار گذاشتم و شماره ام را به او دادم
ناصر محمدخانی پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس : علی پروین از نظر فنی بسیار بهتر از برانکو بود. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، ناصر محمدخانی ، پیشکسوت تیم فوتبال پرسپولیس اظهار داشت : بازیکن تیم جوانان ایران بودم، با تیم فوتبال استقلال بازی دوستانه داشتیم، جکیچ هدایت آبی پوشان تهرانی را بر عهده داشت، من در ان بازی عالی بازی کردم، گل زدم و پاس گل دادم، او از عملکرد من خوشش آمد ...
پلک راست بی بی
...> روسری های کلاه دار گل دار که دختر هاپوشیده بودند، خیلی خوب وقشنگ بود. اگر من هم یکی از آن ها را داشتم همه ی موهایم را تویش می چپاندم، دیگر تیزی سوزنی موها، در پوست کمر و گردنم فرو نمی رفت و اذیت نمی شدم. کم کم جمعیت پراکنده شدند. دوباره مادر، دستم را سفت گرفت و شدم قایق کاغذی که توی جوی آب افتاده و با سرعت پیش می رفت. هنوز بعد از گذشت سل های سال نمی دونم که دلیل عجله ی زیاد آن روز مادر؛ برای آن ...
قتل پسر مست چاقو به دست در جنوب تهران
کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول بودند درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و گفت: من نجار هستم. آن روز به محل کارم می رفتم که برای اولین بار متین را دیدم. او که حال طبیعی نداشت و مست بود راهم را بست و شروع به اذیت من کرد. او فرمان موتورم را گرفته بود و می خندید. وی ادامه داد: من عصبانی شده بودم که به او ...
مشق عشق در گوش دانش آموزان مدرسه عشایری/لذت معلمی جایگزین ندارد
با 15 سال سابقه کار و مدرک کارشناسی ارشد 750 هزار تومان و حقوق همسرم با 28 سال سابقه کار و مدرک کارشناسی ارشد 800 تومان افزایش یافت. عربی یادآور شد: شاید برخی تصور کنند بعد از تعطیلی مدارس و آموزش در فضای مجازی کار برای معلمان آسان شده و آنان وقت فراغت بیشتری دارند در حالی که به هیچ وجه اینگونه نیست. وی گفت: از قبل از این من ساعت 8 تا 1:30 درگیر مباحث آموزشی بودم در حال حاضر ...
خلوت کثیف شوهرم را با دوست صمیمی ام در قرار عاشقانه دیدم / مریم طلاق خواست
وکیل شوهرش را رد کرد. وکیل هر کاری کرد تا شاید بتواند میان آن دو آشتی برقرار کند، نشد. مریم تصمیم به جدایی داشت و بهرام حاضر نبود از همسرش جدا شود. بهرام مستاصل مانده بود. انگار دنیا برسرش آوار شده بود. شاید هیچ وقت فکر نمی کرد این همه عشق و علاقه میان آن دو یکباره رنگ ببازد. زیر لب می گفت این چه اشتباهی بود که من مرتکب شدم. با دستان خودم تیشه به ریشه زندگی ام زدم. آهی از عمق وجودش کشید، اما چه ...
به خاطر لحن بد مدیر استقلال به پرسپولیس رفتم!
به گزارش سایت سپیدرود، شایان مصلح، با اشاره به ورود دشوارش به فوتبال حرفه ای اظهار داشت: من زاده رشت و بزرگ شده رودبارم و از فوتسال در رودبار شروع کردم و در 17 سالگی سوم ایران شدیم و بعد به توصیه اطرافیان به فوتبال روی آوردم و برای تست به پگاه رفتم که رد شدم و به ناچاربه تهران رفتم و در تست تیم های صنام، راه آهن و استقلال انتخاب شدم که به تیم استقلال پیوستم. مدافع نامدار فوتبال ایران ...
معلولیت الیکا عبدالرزاقی به خاطر سندروم “گیلن باره”+ جزئیات
عبدالرزاقی درباره معلولیت خود گفت من در یازده سالگی دچار یک بیماری به نام گیلن باره شدم و بدنم از کمر به پایین فلج شد و پای راستم برنگشت و پای چپ برگشت. آن زمان گفتند این بیماری در مناطق مرطوب زیاد است و در جایی مثل انگلستان زیاد است. خیلی وقت ها از من سؤال می کنند. در لانگ شات های این سریال لو رفتم. ...
زنم پس از ازدواج مهریه اش را اجرا گذاشت و با مرد غریبه ارتباط گرفت/پس از قتل همسرم خودکشی کردم اما زنده ...
ازدواج کرده اند و نوه هم دارم. در این مدت گاهی نزد یکی از دوستانم در شمال کشور می رفتم و به او سر می زدم. وی گفت:در این سفرها با یکی از آشناهای دوستم که زنی متولد سال 1353 بود و در داروخانه کار می کرد آشنا شدم. سال 92 پس از آشنایی با او ازدواج کردم و برای زندگی به تهران آمدیم و در خانه من که در محدوده امام حسین (ع) است زندگی می کردیم. اوایل شرایط خوب بود، اما بعد از مدتی همسرم با بچه هایم ...
کتاب ما یک عمر قلعه نشین بوده ایم – نوشته شرلی جکسون
شکار و ماهی گیری را در جلسات تالار دریافت می کردند، و یک بار در سال، کلارکها، کارینگتونها و شپردها در جلسات شرکت می کردند و با حالتی خشک و رسمی به برچیدن حیاط پر از آشغال هارلر از خیابان اصلی و برداشتن نیمکت های جلو فروشگاه بزرگ رأی می دادند، و اهالی دهکده نیز هرسال با حالتی سرخوش و شاد و با تعداد بیشتر- رأی مخالف می دادند. بعد از تالار اجتماعات، در سمت چپ، بلک وودرد قرار دارد که راه رسیدن به خانه ...
از ماجرای جا ماندن دوربین در میدان جنگ تا ثبت لحظات شهادت
دوربینم که در آن میدان جا ماند. وی یادآوری کرد: در عملیات والفجر هشت که غواصی شده بود، من هم در صدا وسیما کارمند بودم، مرا به جبهه راه ندادند و دلم آزرده خاطر شده بود؛ به شهید بزرگوار احد مقیمی قسم داده بودم که حتما مرا به عملیات دعوت کنند، زمانی که وقت موعود فرا رسیده بود من تجهیزاتی آن چنانی در دست نداشتم، تقلا کردم و یک دورین خریدم و به منطقه رفتم و در نهایت 20 حلقه فیلم تهیه کرده و ...
آزاد شدن تخمک، کی اتفاق می افتد؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من ده ماهه اقدام کردم و دارو مصرف کرد و دو ماه اخر آمپول سینال اف تزریق کردم هر ماه شش تا،دوتا دوتا در روزهای 6 8 10 دیروز روز دوازده پریودم بود رفتم سونو تخمدان سمت راستم چهارتا تخمک اندازهای 16 تا 14 داشتم و تخمدان سمت چپ یک تخمک اندازه 20 داشتم امروز که روز 13 پریود بودم کیت تخمک تست کردم ولی مثبت نشد،الان احتمال داره اون تخمک که اندازش 20 بود ...
ابراهیمی: بعد از شهرآورد ما را به بازداشتگاه بردند
و جاهای دیگر نفر اول بودم، من در جام ملت ها و مسابقات مقدماتی جام جهانی هدایت ایران را برعهده داشتم. بعد از چند سال با علی پروین به تیم ملی رفتیم و درست پس از بازی های مقدماتی جام جهانی 94 آمریکا بود که کنار رفتیم. بعد از اینکه پروین سرمربی پرسپولیس شد اولین نفر به من زنگ زد و پیشنهاد همکاری داد و به این درخواست پاسخ مثبت دادم. کار کردن با علی پروین چطور بود؟ عالی. ما شناخت ...
معلولیت الیکا عبدالرزاقی | آیا پای الیکا عبدالرزاقی معلول است؟
به گزارش شمانیوز و به نقل از فرارو: این شب ها سریال سرباز به کارگردانی هادی مقدم دوست از شبکه سه سیما در حال پخش است که یکی از نقش های اصلی آن را الیکا عبدالرزاقی برعهده دارد. اما نکته ای که سؤالاتی را در ذهن بینندگان ایجاد کرده نحوه ی راه رفتن عبدالرزاقی در این سریال است که مخاطبان پیش از آن متوجه ا ...
وقتی ماهی ها قهر می کنند
، بیا دیگه. چرا وایسادی؟ یکی دوبار هم میس کال زد. وقتی وارد آزمایشگاه شدم، تر و تمیز و اتو کشیده بودم. اما موقع بیرون رفتن، رنگ به صورتم نمانده بود. انگار یک قطره خون در سراسر بدنم نبود. عینهو روح سرگردان. شَلَک شَلَک راه افتادم. مثل آدمی که پاهاش خواب رفته باشد.احساس می کردم دویست کیلو شده ام. نفسم به شماره افتاده بود. روی دور کند، با خودم حرف می زدم :" بیچاره حسام گفت نروها، صرف نظر کن، سر ...