خاطره جالب بهدادسلیمی از زمان خداحافظی اش از دنیای وزنه برداری
سایر منابع:
سایر خبرها
حرف های بی پرده بهداد سلیمی از پشت پرده دست های کثیف در المپیک ریو
اندونزی سجده شکر کرد و گفت خداحافظ.او حرف های زیادی در سینه دارد.برای گفت و گو با بهداد سلیمی شای یکی دو ساعت کافی نباشد.اگر بخواهی همه اسراری که در سینه اش هست را بدانی باید سال ها کنارش بنشینی،او حرف بزند و شما شنونده باشی. اصلا از چه زمانی به وزنه برداری علاقمند شدی؟ در المپیک سیدنی من 10 سالم بود.آن زمان از همه بیشتر وزنه زدن های حسین رضازاده را یادم می آید.بیشتر به خاطر او ...
خاطره جالب بهداد سلیمی از حسین رضازاده؛ اسید لاستیک!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین ؛ قویترین مرد ایران و جهان که شاگرد حسین رضازاده هم بوده است خاطره جالبی از او آن هم زمانی که ریاست فدراسیون وزنه برداری را برعهده داشت تعریف می کند و می گوید: سال 2011 یا 2012 بود.در اردو ما ماساژور و فیزیوتراپ نداشتیم.کوروش باقری هم می گفت که باید رضازاده موافقت کند و ...یکروز مقابل خوابگاه بانوان حاج حسین را دیدیم.به او گفتیم حاجی ما داریم آسیب می بینیم.بدن هایم مان ...
پاسخ بهداد سلیمی به شائبه بزرگ در روز خداحافظی
به گزارش "ورزش سه"، بهداد سلیمی که بعد از چند دوره قهرمانی در جهان و المپیک با توجه به مصدومیت شدید زانو در بازی های آسیایی 2018 تصمیم به خداحافظی از دنیای وزنه برداری گرفت، این روزها کار مربیگری را آغاز کرده و در اولین تجربه اش هم قهرمانی لیگ وزنه برداری را به دست آورده است. بهداد شب گذشته در یک لایو اینستاگرامی شرکت کرد و نکات جالبی را درباره روز خداحافظی اش بر زبان آورد. قویترین مرد ...
افشاگری بهداد سلیمی از المپیک ریو
استعداد بی نظیری است وزنه های خوبی زده است اما او هم ضعف های زیادی دارد که گفته ام و امیدوارم پوشش بدهد. آیت شریفی از لحاظ اخلاقی 21 است. با توجه به استایل بدنی، می تواند وزنه بردار خوبی در آینده باشد. قهرمان سابق المپیک و جهان گفت: هنوز حسرت المپیک ریو را می خورم چون دست های کثیفی پشت پرده بود و اگر روی تخته می باختم این قدر اذیتم نمی کرد. به گزارش ایسنا، بهداد سلیمی در مورد ...
از شایعه دوپینگ رضازاده تا حضور رمال در تیم ملی!
. با حالتی ناراحت رفتم و جملاتی را هم به کار بردم. البته چیز بدی نگفتم. به هر حال با ادبیات خودم گفتم به ایوانوف که اشتباه کردی و کسان دیگری تصمیم گرفتند.40-30 روز بعد، آن اتفاق کذایی افتاد و یک دفعه از طرف فدراسیون جهانی آمدند آزمایش دوپینگ گرفتند. شاید اگر من هم بودم مثل بقیه محروم می شدم. رضا تیموری، رسول تقیان، سجاد بهروزی، محسن داوودی و ...آن زمان حیف شدند. داراب ریاحی را برداشته بودند و عبدا ...
کلهر: مایلی کهن به خاطر من گریه کرد
بگیرد و بتوانم آبی پوش شوم. صادقانه جواب دهید، در آن روزها استقلالی بودید یا پرسپولیسی؟ پرسپولیسی. می توانستید صبر کنید به تیمی بروید که به آن علاقه دارید. گفتم که جوان بودم و پیشنهاد استقلال برای یک جوان که تازه 16 سال داشت وسوسه انگیز بود. نه تنها من بلکه همه اعضای خانواده ام پرسپولیسی بودند، وقتی با استقلال قرارداد امضا کردم همه دوستان و بچه محل هایم از ...
فراستی در پستی جالب به مناظره طلبیده شد
...: این سومین بار است که این عکس را هر بار به بهانه موضوعی مربوط به مسعود فراستی پست می کنم. عکس بهتری از بیلیاردبازی های مان ندارم. تازه با نادیده گرفتن اصول fair play آمده چسبیده به من که نتوانم درست ضربه بزنم. اما مناسبت این دفعه، دعوت او به مناظره ای درباره موضوع نقد فیلم است. این دعوت را قبلا هم کرده بودم. در زمان جشنواره سی وهفتم قرار گفت وگو برای برنامه هفت گذاشته شد اما ...
علی عسگری: دربی ایمون زاید یک معجزه واقعی بود / طاهری لج کرد و از پرسپولیس جدا شدم
پولیس به طور حتم خاطرات زیادی داری؟ لحظه به لحظه حضور در پرسپولیس برایم جالب و فراموش نشدنی است، شما نمی توانی حضور در پرسپولیس را با هیچ تیم دیگری مقایسه کنید. با پیروزی های پرسپولیس خندیدم و با شکست هایش ناراحت شدم. چه شد از پرسپولیس رفتی؟ سال آخری که بازیکن این تیم بودم فشار زیادی روی دوش من بود. در پست غیر تخصصی ام بازی می کرد و در نهایت تصمیم گرفتم بروم که ...
امیرحسین شورچه: داستان گوی بادها در بادیه مشهدِ آوازه خوان
می ماند. پزشک معالجش هم توصیه می کند موسیقی کار کند چون می تواند باعث بهبود آسیب های مغزی اش شود. گاردو هم از همان زمان شروع به ساختن آهنگ می کند. موسیقی به بهبود تو هم کمک کرد؟ آره. یقینا موسیقی در آن دوره روی من تأثیر مثبت داشت. به نوعی موسیقی جزو معدود احساسات خوب زندگی من در آن دوره محسوب می شد. وقتی مجبور بودم ساعت ها رو به سقف سفید اتاقم وقت بگذرانم تنها رفیق من موسیقی بود. در همین ...
توسل شهید مجید شهریاری به امام موسی کاظم(ع)
...> * همسر شهید شهریاری: مراسم ازدواج ما در سلف سرویس اساتید دانشگاه امیرکبیر برگزار شد بهجت قاسمی همسر شهید مجید شهریاری می گوید: زمانی وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر شدم که به تازگی دوره کارشناسی خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهید شهریاری را نمی شناختم. چند سالی را در دانشگاه صنعتی امیرکبیر حضور داشتم و بالاخره در مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی هسته ای از دانشگاه صنعتی شریف قبول شدم و ...
کتاب یا پیتزا؛ مسئله این است
توانند به پیشرفت فرهنگ کمک کنند و یا آنرا نابود کنند؛ در این حال وهوا بودم که خاطره ایی از زمان کودکی ام برایم تداعی شد . مادر و کودک را رها کردم و سفر کردم به سی سال پیش... ده ساله بودم و تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم. روزی در مسیر مدرسه توجهم به ویترین کتاب فروشی که در راه مدرسه ام بود؛ جلب شد. یک کتاب که از سایر کتاب ها باریکتر بود و تصویر پسرکی مو فرفری که از سر انگشتانش گل وگیاه روییده ...
مارادونا: پیراهن 10 آرژانتین تا ابد مال من است
ورزش سه: دیگو مارادونا، اسطوره بزرگ فوتبال آرژانتین در حساب اینستاگرام خود ماجرایی جالب از دوران حضورش در تیم ملی این کشور را بازگو کرده و می گوید پیراهن شماره 10 آلبی سلسته تا ابد متعلق به او خواهد بود. مارادونا در پست اینستاگرامی خود به یکی از بازیهای آرژانتین مقابل ونزوئلا اشاره کرده و گفت:" امروز سی و پنجمین سالگرد بازی حذفی مقابل ونزوئلا است. من چند روز پیش از آن دو بازی دوستانه ...
عبد صالح |اوج ایمان
قسمت سوم: اوج ایمان [ دریافت صوت | دریافت فیلم ] متن خاطره ی رهبر انقلاب اسلامی: در روزهای سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنی صدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائی بود - چند نفری از نمایندگان مجلس و غیره، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث میکردیم، مشورت میکردیم. نظامی ها هم بودند. بعد یکی ...
ما خواب بودیم و او جانش را برای انقلاب داد
، دکتر و او دو نفره در حیاط نشسته بودند، از سوریه خودش را رسانده بود به رفیقش، مثل همیشه خندان بود، دکتر گفتند این شاکیست، حرف هایم را زدم گفتم آبروی این مرد را آوردند وسط و مصرف کردند، مثل مرد گریه کردم، کلی حرف های ناگفته زدند، آخرش هم گفتند ما آمده ایم برای اسلام و انقلاب جان بدهیم و شهید شویم، آبرو که چیزی نیست برای دادن! آخر هم، آغوشی بود از او، که روزی ام شد! من هم آرام شدم! پرده پنجم ...
خانواده های شهدای ناجا تا آخر حامی نظام هستند/ آمریکا با تحریم هایش هیچ غلطی نمی تواند بکند
ادامه داد: من و پسرم بارها خواب شهادت همسرم را دیده بودیم اما اینکه این شهادت در سالهای نخست زندگی مان رخ دهد غیرقابل تصور و باور بود. وی خاطرنشان کرد: بعد از بارداری دخترم و تعیین جنسیت به همسرم زنگ زدم و گفتم که فرزند دوممان دختر است به قدری خوشحال بود، که بعد از شهادتش همکارش می گفت بعد از اطلاع از اینکه دختر دار شده سجده شکر به جا آورده است. اولین مسافرت مشترک بعد از 15 سال ...
مورد حملات بیوتروریستی و اگروتروریستی در حوزه کشاورزی و دامی قرار داریم
برزیل گوشت می خرند، تقریبا جوابم را گرفتم! در شرکت جی بی اس برزیل هم که بودیم یک جوان عراقی گاهی موقع ناهار به دفتر ما می آمد اما در خط تولید او را ندیده بودم، سؤال کردم این جوان کیست؟ گفتند نماینده شرکت عراقی است و بر صادرات گوشت به عراق نظارت می کند! با توجه به این که بخش محدودی از کشتار در آنجا حلال بود و آن هم فقط برای صادرات به ایران تولید می شد، نمی دانم عراقی ها که اکثرا ...
رفت وهرگز برنگشت...
تابستان نمود عینی داشت و ما را به حیاط،زیر نسیم ملایم درخت گردو و آلو کوچک کشانده بود.اما فقط گرما نبود که ما نمی توانستیم در زیر سقف باشیم. آن شب، شب غریب ودلتنگی بود. در طی این سال ها که عضوی از خانواده شما شده بودم هیچ گاه تجربه فرش کردن تمام حیاط را با قالی های کوچک و بزرگی که دسترنج زحماتت بود را نداشتیم. قالی هایی که گذر زمان آنها را نخ نما کرده بود ولی آن شب اتاقی که سال ها در آن خاطراتت را ...
تلنگری برای شروع تازه
مانند دیگر هم سن و سال هایم این لذت ها را ببرم. کمتر خاطره ای با دوستان مدرسه ام دارم، زیرا در تمام آن سال ها مشغول مسابقه بودم و فکرم درگیر این موضوع بوده است. البته از این موضوع ناراحت نیستم و از زندگی والیبالی ام لذت بردم. نگاه های تماشاچیان، تشویق هایشان و هیجاناتی را که برای بردن در این سال ها حس کردم، بی نظیر است، اما بعد مدتی به این فکر افتادم که زیاد درگیر مسابقه و ورزش شده ام. به عبارتی تمام ...
برو آنجا که تو را منتظرند/ مسئولینِ خوش استقبال و بد بدرقه!
دلیل اینکه ایام عاشورا در پیش بود و نمی شد به این زودی موزه را آماده کرد یک ماه و نیم فرصت خواستم و بعد هم گفتم برخی لوازم مانند صندلی و لباس لازم است که به دلیل مشکلات مالی خریداری نشده و نیاز به پول دارد. آقای نجفی به من گفتند که تو بخر به محض اینکه موزه افتتاح شود من پولت را می دهم و من هم بر اساس حرف ایشان با قرض گرفتن و متاسفانه با پول بهره ای این وسایل را خریدم که بعد از افتتاح این پول را ...
پاسخ بهداد سلیمی به شائبه بزرگ در روز خداحافظی
به گزارش "ورزش سه"، بهداد سلیمی که بعد از چند دوره قهرمانی در جهان و المپیک با توجه به مصدومیت شدید زانو در بازی های آسیایی 2018 تصمیم به خداحافظی از دنیای وزنه برداری گرفت، این روزها کار مربیگری را آغاز کرده و در اولین تجربه اش هم قهرمانی لیگ وزنه برداری را به دست آورده است. بهداد شب گذشته در یک لایو اینستاگرامی شرکت کرد و نکات جالبی را درباره روز خداحافظی اش بر زبان آورد. قویترین مرد ...
خاطره ای جالب از حاج قاسم
خبرگزاری میزان - مهران رجبی بازیگر کشورمان در گفت وگو با برنامه تلویزیونی رادیو فتح با اشاره به خاطره انگیز بودن دوران هشت سال دفاع مقدس گفت: من بسیجی بودم و به صورت داوطلبانه و از سوی لشکر ده سیدالشهدای کرج به جبهه رفتم. الان هم بسیجی و به اصطلاح پا در رکاب هستم. در دوران جنگ غواص بودم و در عملیات فتح جزیره مجنون شرکت داشتم. ما اهالی سد کرج از همان دوران کودکی شنا کردن را یاد می گیریم. من هم ...
فصل عجیب و غریب ابومسلم/ یک جادوگر تیم را ارنج می کرد!
در ابومسلم و پرسپولیس صحبت های جالبی داشت. احسان خرسندی در بخشی از صحبت هایش به خاطرات زمان حضورش در ابومسلم اشاره کرد و گفت: من رضایت نامه ام را از پرسپولیس گرفته بودم و داشتم به سمت باشگاه صبا می رفتم. فردی به من زنگ زد و خود را سردار بنی اسد، مدیرعامل باشگاه ابومسلم، معرفی کرد. گفت که ما خوش حالیم که تو برای بازی، مشهد را انتخاب کرده ای. درحالی که چنین اتفاقی رخ نداده بود. گفتم چطور؟ گفت ...
تنهایی یک مادر
قرار بود این هفته با شما از عید سعید فطر و آزادسازی خرمشهر سخن بگوییم، اما اتفاقی افتاد که ترجیح دادم برایتان بازگو کنم. صبح عید برای عکس از نماز عید به نامجوی 2 رفته بودم. نماز که شروع شد من هم در کنار دیگر نمازگزاران به نماز ایستادم. پس از سلام نماز، صدای ترکیدن بغض مادربزرگی در کنارم، همه افکارم را به هم ریخت. سر از سجده برنمی داشت و گریه می کرد. شبیه مادر خودم بود، چه فرقی داشت، دستم را ...
تساوی پرسپولیس و منچستر با درخشش علی پروین
به گزارش" ورزش سه" در ششم خرداد سال 1354 در ورزشگاه امجدیه و در حضور بیش از 25 هزار هوادار یکی از جذاب ترین و خاطره انگیز مسابقات دوستانه فوتبال باشگاهی ایران برگزار شد. منچستریونایتد همانطور که رسانه های آن زمان نوشتند یکی از تیم های مهم اروپا و پرطرفدارترین تیم بریتانیا محسوب می شد. تیمی که ستاره هایی مثل بابی چارلتون، جرج بست و دنیس لاو در آن بازی کرده بودند. یونایتدی ها که در ...
به مصطفی گفتم: با حاج قاسم عکس انداختی شهید می شوی
زال نژاد است که 26 بهمن 95 همسرش در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید و دیدارشان به بهشت افتاد. او در گفت وگویی خاطره دیدارش با حاج قاسم سلیمانی را روایت کرده است. *من یک سپاهی هستم مصطفی از رزمندگان نیروی قدس بود که اگر بخواهم از سفرهایش بگویم واقعیت این است که تعداد مأموریت هایش از دستمان در رفته بود. البته این نبودن ها در کار آقا مصطفی طبیعی بود و در مراسم خواستگاری کاملا ...
ناگفته های نوری مالکی از سال های حضور شهید قاسم سلیمانی در عراق
. نظامیان آمریکایی بیشتر از سیاستمداران از مساله خروج از عراق ناراحت و ناراضی بودند و به صراحت می گفتند که باید به عراق بازگردند و به دنبال بهانه ای برای بازگشت بودند. مساله دیگری که به نزاع دامن زد و مقدمات پیدایش داعش را به وجود آورد مساله سوریه بود. به دلیل آن که موضع ما کاملا روشن و صریح بود و آن را در واشنگتن و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک من و اوباما گفتم. این موضع گیری را در نشست مهمی که ...
تحصیل در فرانسه را رها کردم و به جبهه رفتم
شعارسال :داریوش ارجمند بازیگر پیشکوست سینما، تلویزیون و تئاتر در برنامه تلویزیونی رادیو فتح ضمن تبریک روز آزادی خرمشهر گفت: آزادسازی خرمشهر از افتخارات بزرگ کشور ما محسوب می شود. من در زمان جنگ در فرانسه تحصیل می کردم اما در همان سالهای نخست جنگ به ایران بازگشتم و به جبهه رفتم. او افزود: از من پرسیدند چرا می خوای به جبهه بروی و من در جواب گفتم وقتی امیریل بزرگ شود و از من بپرسد آن زمان ...