سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده های شهدای ناجا تا آخر حامی نظام هستند/ آمریکا با تحریم هایش هیچ غلطی نمی تواند بکند
...> وی از آخرین دیدارش با شهید گفت: آخرین باری که به مرخصی آمده بود همزمان با عید فطر بود که چند روزی را به شمال رفتیم بعد از بازگشت آماده رفتن شد ولی من حس و حال عجیبی داشتم، حساس شده بودم و پرخاشگری می کردم، صبح روز شنبه ساعت پنج صبح عازم رفتن شد که من اجازه بوسیدن فرزندانم را به او ندادم و گفتم بچه ها بیدار و بدخواب می شوند. حسرت بوسیدن فرزندانم به دل همسرم ماند همسر شهید گفت ...
سرقت از حساب بانکی همسر بعد از جنایت
برداشتم و دور گردن او پیچیدم. به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمی کشد. با جسد چه کردی؟ جسد را تکه تکه کرده و داخل پلاستیک گذاشتم و به پارکینگ بردم. زمانی که قصد داشتم جسد را داخل صندوق عقب بگذارم پوریا آمد. به او گفتم مادرت را کشته ام و او هیچ حرفی نزد. بعد جسد را در بیابان های شهریار دفن کردم. در راه برگشت برای اینکه کسی به من مشکوک نشود از گوشی تلفن همراه همسرم به همکارانش پیامک ...
نفیسه چاره ای جز طلاق از شوهر لیسانسیه اش نداشت! / در لجنزار فقط سیاهی بود!
.... چند سال بعد پدرم به دلیل عوارض قلبی و ریوی از دنیا رفت و من در واقع، بزرگ خانواده شدم. از همان دوران کودکی به ورزش های رزمی علاقه مند بودم و دوست داشتم روزی بر سکوی قهرمانی بایستم و یک قهرمان ملی لقب بگیرم اما هزینه ثبت نام در کلاس های ورزشی را نداشتم، چرا که مادرم به سختی هزینه های زندگی ما را فراهم می کرد. خلاصه، با تلاش های شبانه روزی مادرم دیپلم گرفتم و وارد دانشگاه شدم. سال آخر ...
زندگینامه مصطفی رحماندوست
... یکی از سخت ترین کارهای آن روزگار، "لباس شستن" بود. مخصوصاً در سرمای زمستان. گرم کردن آب و چنگ زدن لباسها در تشت لباسشویی و بعد آب کشیدن لباسهای شسته شده، ماجراهایی داشت. خشک کردن لباسهایی هم که روی بند رخت چند روز یخ می زدند، ماجرای دیگری بود. تا مادرم مشغول شستن لباس می شد، من خودم را کنار بساط شستن لباس می رساندم. آستینم را بالا می زدم و در کنار مادر مشغول چنگ زدن لباسها می شدم تا صدای ...
گفتگو با پسر جوانی که عمویش را به قتل رساند؛ می خواستم تنبیه اش کنم، اما مُرد!
نزدیک شدم و با میله آهنی چند ضربه به او زدم که صدایش خاموش شد و فرارکردم. بعد میله خون آلود را در سطل زباله انداختم. ترسیده بودم و وقتی به خانه بازگشتم تا صبح بیدار بودم. چطور بازداشت شدی؟ روز بعد از قتل، زن عمویم و پسرش برای تحقیقات به اداره پلیس رفتند که همراهشان رفتم تا سر و گوشی آب دهم که همانجا پلیس به من شک کرد و بازداشت شدم و گفتم قاتل هستم و آن ها آزاد شدند. چه سرنوشتی در انتظارت است؟ پشیمانم و نمی دانم مرا می بخشند یا قصاص می شوم. اختلاف های خانواده ام با عمویم و کینه ای که از او در دلم کاشتند باعث شد دست به قتل عمویم بزنم. ...
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال/تعبیر جالب نیکبخت از سریال های نمایش خانگی
من را نگاه می کند و با خودش می گوید پسرم که به اردو رفته بود، خلاصه زمانی که به خانه آمد متوجه شد که من برای تست به بم رفتم و از خجالتم در آمد (خنده) پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی ...
برای آزادی و شهادتم خوشحال باشید
، می گفت من را هم با خودت ببر من تنها می شوم. ایشان در حالیکه دستی تکان داد به سرعت رفت و دیگر ما را نگاه نکرد. همسرم 15 اردیبهشت سال 61 از طرف ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی به جبهه اعزام شد و 19 روز بعد در جنوب کوشک به شهادت رسید. قبل از آن به من گفت که منتظر نامه و تلفن و نباش، من از این دنیا دل کنده ام، دوست داری من در یک قفس باشم؟ گفتم نه و او گفت من می روم که آزاد باشم و تو برای آزادی و شهادتم ...
توسل شهید مجید شهریاری به امام موسی کاظم(ع)
، تصریح کرد: شهید شهریاری بارها تا ساعت یک تا دو نیمه شب در خارج از منزل می ماند و هنگامی که از وی می پرسیدم کجا بودی؟ می گفت تز درسی یکی از دوستان به مشکلی برخورده بود و در سایت کامپیوتری دانشگاه برای رفع این مشکل حضور داشتم. شهید شهریاری به دانشجویان خود بسیار کمک می کرد و برایشان وقت می گذاشت که در این خصوص به وی می گفتم وقت خودم را حلالت می کنم اما باید برای فرزندانمان وقت صرف کنیم. ...
مانتو 6 میلیونی و لاکچری نیوشا ضیغمی جنجال ساز شد + عکس
به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن ...
دهه هفتادی های ماندگار/از دستگیری رضاگله دار تا قفل شدن اسلحه
یکباره اینانلو سکوت کرد انگار که دیگر توانی نداشت، از جایش بلند شد و چرخی در اتاق زد و چند نفس عمیق کشید و چندباری زیر لب تکرار کرد: امان از آن شب، امان از آن شب که میلاد رفت، آن شب که میلاد رفت و من نبودم او را به آرامش دعوت کردم و از او خواستم تا از آن شب بگوید، اینانلو که آه سردی از ته دل می کشد با بغضی که دیگر حریفش نیست می گوید: شبی که میلاد به شهادت رسید، من در مراسم افطاری بودم و هماهنگ کرده ...
رحمانی: ما بدبخت شدیم و پرسپولیس به هیچی نرسید
شوید دیگر کارتان درست است. من از شانس بد مصدوم بودم و با پای خراب و پر از درد به کرمانشاه رفتم. مدتی در دادگاه در رفت و آمد و با خیلی از آدم ها صحبت کردم که ثابت کنم که درمورد من اشتباه می کنند. پرونده ای داشتم که خودم خبر نداشتم، پرونده که من برای معافیت رفته بود که رای بگیرد ، به جای اینکه مثلا شش ماه بزنند دوازده ماه زده بودند و این برایم داستان درست کرده بودم. من پرونده دیگری برای عضویت در بسیج ...
روایت های سردار چهارباغی از شهید سلیمانی/ وقتی حاج قاسم یک ماه از منطقه محاصره شده بیرون نرفت
به گزارش گروه دفاعی خبرگزاری فارس، سردار محمود چهارباغی از مسئولان و فرماندهان وقت توپخانه سپاه در محور مقاومت چند روایت از حضور سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در جنگ سوریه را بیان کرده است. ** مقاومت در میانه محاصره ما در حلب هنگامی که در حال جنگیدن با دشمن بودیم دشمن آمد پشت سر ما را بَست و در منطقه جنوب حلب جاده خَناسر به اَسقیا را هم بست.به این ...
از دفاع مقدس تا خط مقدم مبارزه با کرونا؛ روایت جانبازی که با پول خانه خود کارگاه ماسک دوزی راه اندازی کرد
به ایران عزیزمان تحمیل شد. من پای ماندن نداشتم. به فرمان امام خمینی (ره)، راهی خط مقدم شدم. نزدیک دو سال مهمان جبهه ها بودم. یک روز که از جبهه برگشته بودم، عکسم را بین شهدای هوانیروز دیدم! شهید شده بودم و خودم خبر نداشتم. چه سعادتی! با خنده به یکی از دوستانم در هوانیروز که سرباز عقیدتی سیاسی بود، زنگ زدم. گفتم برادر! من شهید نشده ام. من زنده ام. عکس مرا از بین شهدا بردارید. ...
تبعید تازه داماد بعد از خودکشی یک دختر
درباره اتهام تعرض گفت: من نامزد داشتم اما مدتی قبل از مراسم ازدواجم زن برادرم به من گفت که نامزدت با همدستی خواهرت کارهای مخفیانه ای انجام می دهند بعد هم برای شهادت در این باره رومینا را که از دوستانش بود نزد من آورد. از همان موقع آشنایی و ارتباط من با رومینا آغاز شد تا اینکه بعد از مدتی فهمیدم همه حرف های زن برادرم فقط از روی حسادت و برای خراب کردن رابطه من و نامزدم بوده است، این گونه شد که به رومینا ...
زنجان شهر غواصان دریادلی که دریا ندارد
50 درصد با اشاره به اینکه در روزهای ابتدای جنگ من دو فرزند داشتم و فرزند سوم من اندکی پس از آغاز جنگ متولد شد، می گوید: به لطف خدا همسری داشتم که روحیه انقلابی گری داشت و مرا بسیار حمایت کرد. او در نبود من، فرزندانم را سالم و صالح بزرگ کرد و هیچ وقت مانع رفتن من به جبهه نشد. این فداکاری او دل مرا در دوران جنگ، قرص و محکم می کرد. مرحله اول در خرمشهر برای رویارویی با دشمن به سمت کارون حرکت ...
ماموریت آخر می دانست شهید می شود
وجود و مهدی مرادی، که همرزم پدرم بودند در عملیات قبلی به شهادت رسیده بودند، پس از مراسم این شهیدان پدرم به همراه همسایه مان به منطقه رفت. در تمام این سال ها برایم سوال بود که پدرم چطور به شهادت رسیده است، تا اینکه چند سال پیش که به همراه خانواده کنار مزار پدرم بودیم، آقایی آمد و پس از احوالپرسی و اینکه متوجه شد من پسر شهید هستم از من پرسید: ماجرای شهادت پدرت را می دانی؟ گفتم، نه. گفت اگر خواستی به ...
قشقایی: خوشحالم دوباره می توانم دست به میله شوم
به گزارش مدال و به نقل از میزان، حافظ قشقایی در مورد آغاز تمرینات ورزشی خود اظهار داشت: در این مدت که اماکن ورزشی تعطیل بود تمریناتم را به صورت اختصاصی زیر نظر پدرم داشتم تا از آمادگی نسبی دور نشوم، اما از این هفته شرایطی فراهم شده تا بتوانم همراه با سایر دوستانم در شهر دالاهو به تمرین بپردازیم و از این بابت خوشحالم که پس از چند ماه دوباره می توانیم دست به میله شویم. وی افزود: در این ...
آزمون: اسکوچیچ می تواند بهتر از ویلموتس عمل کند/ در انتظار انتقال به یک تیم بزرگ اروپایی هستم
خانواده فانی داریم که خیلی به ما خوش می گذرد. زمانی که من بچه بودم، خیلی در ورزش پارتی می شد. اگر من می خواستم به والیبال بروم، حتما می توانستم پدرم را به عنوان پارتی انتخاب کنم. واقعا هم والیبالم خوب بود و همه می گفتند والیبالم بهتر از فوتبال است ولی پدرم همیشه من را به فوتبال تشویق می کرد، چون از والیبال خیری ندیده است. سپس پدر آزمون گفت: دوست داشتم سردار پیشرفت کند و به تیم های ...
حواشی ازدواج پرحاشیه ترین بازیکن فوتبال
متوجه شد که من برای تست به بم رفتم و از خجالتم در آمد (خنده) پدرم بعد از استادیوم به کلانتری رفت نیکبخت واحدی درباره حضور پدرش در ورزشگاه گفت: پدرم اصلا علاقه ای به دیدن فوتبال من نداشت، یک بار خواهش کردم از نزدیک بازی تیم ما را ببیند. پدرم قبول کرد و به ورزشگاه آمد، در جایگاه ویژه نشست و بازی را تماشا کرد. وی افزود: در آن بازی من سه گل هم زدم، بعد از بازی که به ...
شیار 143 یادآور خاطرات شهید یعقوبی/ شهادت دوباره
که به مدت یک هفته در آنجا استراحت کنیم بعد از یک هفته دوباره به خط مقدم رفتیم. دشمن در 20 کیلومتری ما قرار داشت و نبرد سختی بود. یکی از همان روز ها در سنگر بودم که یکی از فرماندهان سپاه به سنگر ما آمد و از من خواست فرماندهی گروه را به معاونم واگذار کنم و برای تک زدن به دشمن با او همکاری کنم. من که همیشه منتظر چنین لحظاتی بودم و دوست داشتم با دشمن روبه رو شوم با خوشحالی پذیرفتم. شب بعد ...
مردانگی زنان خرمشهری در دفاع از ایران بزرگ
ادامه آمده است. لیلا محمدی در بیان خاطره ای اظهار داشت: پیرزن ها و خانم های مسن گوشت ها را قطعه قطعه می کردند و آبگوشت بار می گذاشتند. ما هم کمکشان می کردیم. سبزی پاک می کردیم و آبگوشت ها که می پخت آن ها را می کوبیدیم. لای نان می پیچیدیم و یک وانتی می آمد همه را می برد خرمشهر و بین مدافعان پخش می کرد. وقتی گوشت کوبیده لای نان می گذاشتم با خودم می گفتم کاش یکی از این لقمه ها هم برسد به دست ...
سردار آزمون: با زنیت قرارداد دارم، اما می خواهم چالش جدیدی را تجربه کنم
. در حال حاضر قرار است ما هر سه، چهار روز یک بار در لیگ روسیه بازی کنیم، اما اطلاعی از زمان آغاز اردوی تیم ملی ندارم. بعد از پایان این فصل نیز قرار است بلافاصله فصل آینده روسیه آغاز شود. سردار آزمون با تاکید بر کار سخت تیم ملی فوتبال برای صعود به جام جهانی عنوان کرد: کار تیم ملی خیلی سخت است، اما می توانیم به دور بعد صعود کنیم. با اسکوچیچ در این مدت در ارتباط بودم، اما هنوز با ...
خودم را تحسین می کنم؛ چون جزو پنج گل زن تاریخ ایران هستم
سردار آزمون می گوید خیلی دوست دارد انتقالش به اروپا نهایی شود و پس از هفت،هشت سال چالش جدیدی را تجربه کند. به گزارش ورزش سه؛ این چهره مطرح فوتبال درباره اینکه اختلاف کیفیت او در باشگاه و تیم ملی به چه چیزهایی مربوط است؟ گفت: موقعی که بازی می کردیم، در تیم ملی ما دفاع می کردیم و این، کار ما را سخت می کرد. در جام جهانی چه کاری از دست من برمی آمد؟ من تا 18 قدم برمی گشتم عقب. می خواهم مردم دو بار از ...
آزمون: به خاطر حسادت است که من را می زنند
...> یوسفی- از تمرینات بگو سردار- ما اوایل به صورت اینترنتی تمرین می کردیم. همه بچه ها به یک گروه می آمدند و بچه ها تمرینات را انجام می دادند. یک هفته قبل تمرینات را به صورت انفرادی شروع کردیم و هر روز که می گذرد تمریناتمان را با تعداد بیشتری دنبال می کنیم. یوسفی- زمان آغاز مسابقات اعلام شده است؟ سردار- 21 ژوئن. یوسفی- یعنی می شود اول تیر و اول تابستان ما. یعنی ...
توضیح بهداد سلیمی درباره اتفاقات روز خداحافظی اش
.... قویترین مرد المپیک لندن درباره خداحافظی ناگهانی اش در سن 28 سالگی گفت: حتی همسرم هم در جریان تصمیم من نبود. در همان روزهای آخر در دهکده بازی های آسیایی تصمیم به خداحافظی گرفتم. زانویم خیلی اذیت می کرد و از نظر ذهنی به هم ریخته بودم. پیش خودم گفتم چه بهتر که خداحافظی ام با یک مدال باشد. او درباره رقابتش با سعید علی حسینی عنوان کرد: من از 19، 20 سالگی با سعید رقیب بودم و این باعث ...
متهم به قتل: گلوله ای از سلاح من شلیک نشد
شلیک کرد؟ نمی دانم اما همدستانم اسلحه نداشتند و فقط من داشتم. اما بعد از دستگیری مدعی شدی اسلحه برای تو نیست؟ خیلی ترسیده بودم و چون مأمور پلیس هم گلوله خورده بود می ترسیدم بگویم اسلحه برای من است. اما در اداره آگاهی اعتراف کردم که اسلحه متعلق به خودم است ولی گلوله ای شلیک نکرده ام. چرا اسلحه همراهت بود؟ قبل از اینکه به تهران بیایم اسلحه را خریدم؛ چون قرار بود ...
درباره رحیم مؤذن زاده اردبیلی
خوشحال بود و می گفت به آرزویش رسیده است. من رفتم اداره اوقاف و گفتم حال پدرم خوب نیست، از نظر پزشکی تاییدش نکنید. گفتند مگر می شود، موذن زاده را رد کرد. این مرد باید به زیارت خانه خدا برود. 4ماه قبل از درگذشتش بود که با وضع خرابی که داشت به مکه رفت. من خیلی نگرانش بودم. روزی که آمد، سریع خودم را به او رساندم و دیدم حالش زیاد خوب نیست . موذن زاده اردبیلی پس از بازگشت از سفر حج به علت پیشروی بیماری سرطان در بیمارستان بستری می شود. پزشکان برای بهبود او دست به کار می شوند اما سرطان دیگر تمام بدن او را فرا گرفته بود و سرانجام در پنجم خرداد 1384 خورشیدی دارفانی را وداع گفت. ...
جو هارت دروازه بان سابق تیم ملی انگلیس: پپ که به منچستر سیتی آمد می دانستم باید بروم
جو هارت در گفت و گو با گاردین درباره ورود گواردیولا به منچسترسیتی که باعث شد او جایگاهش را از دست بدهد گفت: زمان گواردیولا جایگاه خودم را در خطر می دیدم. همه به من اطمینان می دادند که جایگاهم از دست نمی رود اما به هرحال حس عجیبی داشتم. یورو 16 تمام شده بود و من دیر به تمرینات برگشته بودم. مشخص بود باید در فصل نقل و انتقالات از سیتی جدا شوم. پپ انسان با هوشی بود. او تصمیمش را می گرفت و ...
تعریف و تمجید سردار آزمون از خودش!
صورت انفرادی در محل تمرین حاضر شدیم و از روز گذشته تمریناتمان دو به دو برگزار می شود و قرار است امروز به صورت چهار نفری در تمرین حاضر شویم. مهاجم تیم ملی ایران و زنیت روسیه درباره زمان شروع لیگ این کشور گفت: لیگ روسیه از 21 ژوئن (اول تیر) آغاز خواهد شد و بازی ها به صورت فشرده در فاصله سه، چهار روزه انجام خواهد شد. * شایعه علاقه مندی ناپولی به جذب سردار طی ماه های ...