سایر منابع:
سایر خبرها
ولایت پذیری شهید صیاد شیرازی به روایت یک همرزم
آراسته من نمی دانم الآن می رسم کفش هایم را بپوشم یا نه. آیا تا رفتن درب حسینه امام خمینی زنده خواهم بود یا نه، (گفت) نمی دانم به ستاد کل زنده می رسم یا نه، از طرفی من صحبت های آقا را فقط سخنرانی تلقی نکردم. این فرمایشات را ابلاغ تدابیر یک فرمانده برای سربازانش می دانم. برای همین یادداشت می کنم تا از همین جا اگر سوار ماشین شدم آن ها را مرور، مطالعه و بررسی کنم تا تدابیر را به فرامین درآورده و بعد ...
نامه ای برای دریا
دانستم تا چه حد درست است ولی رعایت کردن این توصیه ها کمک می کرد استرسم را کنترل کنم. آخرین سونوگرافی که دکتر برایم نوشت روزهای آخر اسفند و شب عید بود. در این دوره دیگر شب و روز نداشتم و خیلی فکر و خیال می کردم، البته ایام عید کمی آرام شدم ولی به زمان زایمانم که نزدیک شدم دوباره استرسم زیاد شد. خرید اینترنتی سیسمونی نوزاد دریا فرزند دومم بود و من بعد از چند سال بچه دار ...
مبلغ "حقوق بیمه بیکاری" را چطور 70 هزار تومان محاسبه کردید؟!
...؛ اسفند ماه بیکار شدم؛ مستاجر هستم، بچه محصل هم دارم، کی باید مارو حمایت کنه؟! صاحب خونه بخاطر چند ماه اجاره عقب افتاده که حق هم داره، داره بلندمون میکنه! کسی واقعاً نمیبینه سرشکستگی یه پدر رو، کی صدای ما رو باید بشنوه که نمیشنوه؛ اینه شعیه علی ... سرفراز: سلام؛ یه سؤال داشتم، آیا بیمه مربوط به کرونا جزء بیمه بیکاری به حساب میاد؟ یعنی اگه چند سال بعد به هر دلیلی بیکار شدم و خواستم ...
باورم نمی شد مهمان خانه حاج قاسم هستم!
شهادت دوستانش را شنیده بود) گفتم: رضا تو یک بار رفتی، تکلیفت را انجام دادی. حالش را که دیدم خیلی دلم سوخت، گفتم: من جلویت را نمی گیرم برو. 5 دقیقه نشد گوشی ش زنگ خورد، جواب داد بعد سریع خوشحال شد، گفت: خانم من دارم می روم. گفتم: رضا! کجا؟! همین الان؟! (ساعت 10:30 شب بود.) پرسیدم: بچه ها را چه کار کنم؟ انگار یکی به بچه ها گفته بود بابا می خواهد برود دیگر نمی آید، دو تایی دنبال او راه افتادند و بابا ...
4 ماه و 2 روز عاشقی به روایت همسر شهید حسین هریری/ قمر فاطمیون
مرا می شناخت، با هر زبانی که می توانست، به من می فهماند که این کار را نکنم. می گفتند تو سنی نداری. می گفتند در هجده سالگی همسرت را از دست می دهی. می گفتند داعش به کسی رحم نمی کند. می گفتند آینده مدافعان حرم روشن است. با همه این حرف ها چند روزی فکر کردم. باید خودم را در این چند روز حلاجی می کردم که آیا توان و تحمل نبودنش را دارم؟ یکی از آن شب ها برای افطار سر مزار شهدا رفتیم. بعد افطار از ...
بازی فقر در زمین زباله
...، بازی می کنند. یک بازی ساده بازی بچه ها میان زباله ها چنان جذاب است که برای دیدن لحظات شادشان، از مسیر خاکی کنار جاده به سمت مرکز دپوی زباله ها می روم. نزدیک شدنم به آنها، برای چند لحظه بازی شان را قطع می کند. شاید می ترسند صاحب کارشان از راه رسیده باشد. بعد از اطمینان از اینکه خطری تهدیدشان نمی کند، بدون اینکه توجه چندانی به من کنند دوباره بازی را از سر می گیرند. چند پسر ...
پیش داوری ها
پول خرد به طرفم آمد که بیشتر عصبیم کرد . هوا تاریک شد به رجایی شهر رسیدم یادم افتاد که باید به منزل خیاط مادرم برم و لباسشو بگیرم، به درب منزل رسیدم زنگ زدم. خیاط از آیفون جواب داد کیه؟ گفتم حسینی هستم لباس مادرمو میخوام. چند دقیقه گذشت خبری نشد دوباره زنگ زدم آیفون برداشت و گفت: “از پنجره میندازم”. گمان کردم میخواد لباس را داخل نایلون بذاره و از پنجره بندازه . بالا نگاه کردم خانم خیاط ...
واکنش ستاره سابق آبی ها به شکایت از استقلال
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری برنا؛ مهاجم تیم فوتبال نساجی مازندران گفت: به خاطر وعده هایی که شنیده بودم مجبور شدم از استقلال شکایت کنم. محمدمهدی نظری امروز با اشاره به شکایتش از باشگاه استقلال گفت: طلب من مربوط به سال 92 است. در این مدت با چند مدیر صحبت کرده بودم و به توافقاتی رسیده بودیم اما هیچ کدام از آنها نشد و به همین خاطر مجبور شدم از استقلال شکایت کنم. من از سال قبل رای قطعی در ...
شلاق برای انتشار مطلب علیه امام جمعه
اجرای آن مطلع شدم. بلافاصله با دادستان محترم آقای صدری تماس گرفتم و گفتم کاش اطلاع می دادید در این صورت قطعاً اجازه اجرای حکم را نمی دادم. ایشان گفتند در جریان اجرای حکم نبودم و حکم توسط اجرای احکام صادر شده است. چند مسئله که باید خدمت عزیزان خواننده این متن عرض کنم. اول؛یکی از دوستان در یک سایتی بدون سوال از بنده نوشته پادرمیانی ریش سفیدان از امام جمعه وایشان نپذیرفتند .کاش قبل از ...
ای مردم! در کرامت ها و ارزش ها سبقت و پیشی بگیرید
. برادران دیشب در یک صبحگاه امام زمان (ع) را دیدم نزدیک او رفتم دیدم پرچمی در دست او، همین که به نزدیک او رسیدم دیدم حالتی گرفت و تعظیمی به سوی آن جناب کرد، نزدیک تر رفتم، مرا دید و گفت جلو بیا و بعد گفت، دلم می خواهد بچه ها را ببینم، دوست دارم آن ها را ببینم، در همین حال از او اجازه خواستم و به آسایشگاه آمدم، فریاد کردم، کسی بلند نشد خجل به پیش آقا رفتم و برای بار دوم گفت: برو، می خواهم بچه ها را ببینم ...
پدر رومینا اشرفی: می خواستم بهشتی کوچک برای دخترم درست کنم/ بهمن با ابروی خانواده ما در اینستاگرام بازی ...
؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی می گفت دوست دارم همان را برایش می خریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست. --------------------------------------- بیشتر بخوانید: * چند درصد مردم اخبار مربوط به قتل رومینا را شنیدند؟ * رومینا سومی بود؛ مرگ دختران عاشق در سفیدسنگان * نامه کمیسیون حقوق بشر کانون وکلا به دادستان درباره خشونت علیه زنان و کودکان * رییسی: با عامل قتل رومینا برخورد عبرت آموز خواهد شد ...
معلمان زیر خط فقر/ معلمی با شیوه کارمزدی
و چند سوال وجواب، اگر بار علمی و صلاحیت اخلاقی شخص را تایید کنند، از او به عنوان معلم استفاده می کنند. الف سپس به تفاوت مدارس حمایتی با دیگر مدارس شهر اشاره و تاکید می کند: مدارس حمایتی بیشتر در حاشیه مشهد دایر می شوند. از نظر دانش آموزان و تدریس و شرایط آموزشی، هیچ تفاوتی با دیگر مدارس دولتی ندارند. تنها تفاوت، مربوط به نوع اداره مدرسه و حقوق دریافتی معلمانش است. او توضیح می دهد: شخصی به ...
انصاف بده
ما برخورد شایسته ای داشته باشند. هر انسانی به اقتضاء حب ذات انتظار دارد که نتایج رفتار و گفتار دیگران به نحوی به نفع وی تمام شود. وقتی که برای کاری به سازمانی مراجعه می کنم، توقع دارم عدالت را کاملا رعایت کند و از تبعیض ناراحت می شوم. انتظار دارم نشانی فلان کس را درست به من بگویند. از میزبان توقع احترام دارم. دلم می خواهد همسایه ام آزاری به ما نرساند. از فروشنده کالا انتظار انصاف دارم ...
جهاد سلامت یک دهه هشتادی در قلب کرونا/ رسیدن به یک تغییر درونی با چشم پوشی از دنیا
...> اولش همه می گفتند سن تو به این کارها نمی خورد، برو بزرگ شو بعد بیا! به همین دلیل چند روزی کلا بیخیال شدم. از آن طرف مادرم خیلی مخالفت می کرد. هر چه گفتم می خواهم بروم به جهادگرها کمک کنم، می گفت این همه پزشک ها می گویند در خانه بمانید شما کجا می خواهی بروی؟ پیک مهربانی بعد از مدتی که مستندها و اخبار خدمات و زحمات گروه های جهادی را در تلویزیون و فضای مجازی دیدم، هوایی شدم. دوباره ...
می گفتند ناشنوا نمی تواند فیلم بسازد
اط برقرار کردن برای ناشنوا خیلی سخت است، اما من توانستم با همه، چه شنوا و چه ناشنوا، ارتباط برقرار کنم. مهم اراده و اعتماد به نفس است که من دارم. شش ماهه در ماشین به دنیا آمدم و بعد به مدت یک ماه در دستگاه آنکیباتور بودم. در هشت ماهگی به علت تب شدید تشنج کردم. آن زمان مشکل برطرف شد، اما مادربزرگم تقریبا در دو سالگی متوجه شد که نمی شنوم. بعد از مراجعه به متخصص گوش و بینی و گرفتن تست ادیومتری، به آنها ...
رابطه زناشویی در بارداری، میلم کم شده
سوال مخاطب نی نی بان: سلام .خسته نباشید.ببخشید من بچه دومم باردارم الان هفته 36 هستم .. خواستم بگویم که من اوایل بارداریم تا الان کم کم میل جنسیم کاهش پیدا کرد ... به طوری که از چند ماه پیش اصلا رابطه با شوهرم نداشتم حتی به جایی رسیده وقتی دست به بدنم میگیره حس خیلی خیلی بدی دارم و اونو از خودم میرونم .. احساس میکنم اصلا میل زناشویی در وجودم نیس... میترسم بعد از زایمان هم ادامه داشته باشه چیکار ...
روایت عجیب خانم مجری از دعوتش به یک پارتی!
.... فکر میکرد مانتوی تنگ و کوتاه با یقه ی نیمه باز،موهای فرشده ی بُلَندوچشمای درشت مشکی با گوشواره های گردوطلایی رنگ ویه شال نازک،رنگ رژلبش جذاب ترین دختر تهران شده از خوابگاه میومد بیرون و میرفت دنبال کار.هیچوقت اسم واقعیشو نفهمیدم.هیچوقت هویتش رو نفهمیدم هیچوقت نفهمیدم کجایی بودوواسه چی خوابگاه اومده.یه عصرجمعه بهم گفت ستاره یه جایی میخوام برم دوست دارم باهام بیای میخوام تنهانباشم. گفتم کجا ...
علت لکه بینی مکرر، واقعا خسته شدم
خون در ترشح کمی بیشتر میشد.الان دو دوره هست که به تشخیص پزشکان ال دی مصرف نمیکنم.اما بعد از 7 روز پریودیم یک روز پاکم و بعد تا حدود ده روز لک بینی و ترشح خونی دارم.واقعا دیگه خسته شدم.قصد بارداری ندارم فعلا ،یک پسر 4 ساله دارم،و با توجه به شرایط کرونا و اینکه من خوزستان هستم واقعا میترسم برم دکتر.با پزشکان تماس داشتم گفتم حتما باید حضوری برم مطب اما نگران نباشم و چیزی نیست.اما من واقعا خسته شدم. ...
میثاقیان: دنبال برج های بندرانزلی نیستم!
ازدواجم در این تیم سپری شد. به همین خاطر گفتم که ملوان را به اندازه ابومسلم دوست دارم. حالا هم قسمت شده که در این شرایط سرمربی ملوان شوم. البته هر کجا که رفتم، موفق بودم و امیدوارم در ملوان هم موفق باشم و باعث شادی مردم شوم. *برخی می گویند ملوان از ابتدای فصل تیم خوب و قدرتمندی نبوده و لیست این تیم ایراد دارد. شما چه نظری در این مورد دارید؟ من از این موضوع خبری ندارم، اما ...
یادداشت های علم، چهارشنبه 18 خرداد 1356 / دوباره کابوس سیستان گلویم را فشار داد
به محض مرخصی دوباره کابوس سیستان گلویم را فشار داد. تنها به باغ رفتم و یک ساعتی گردش و فکر کردم که وظیفه ام درباره معبودم و محبوبم چیست؟ آیا پس از 38 سال خدمت موجبات کدورت او را با یک عمل بی نتیجه فراهم کنم؟ آیا حق انصاف است؟ اما در قبال کشور هم وظیفه دارم، گرچه فکر می کنم تا آن جا که ممکن بود عمل کرده ام، ولی نتیجه نگرفته ام. به چه دلیل؟ نمی دانم. به هر حال در شش و بش هستم و در امپاس عجیبی گیر کرده ام و شب و روز گرفتار کابوسم. این همه بی نتیجه. ...
حاشیه های امتحانات آنلاین/ ما تقلب نمی کنیم، کمک می کنیم!
کرونا چنین فضایی را رقم زده است، این اتفاق را به چشم یک پیش درآمد ببینیم؛ پیش درآمدی برای تفکر درباره فراهم کردن شرایط مناسب. دقیقا شبیه حرف همان کاربری که توئیت کرده بود: شاید وضعیت این روزای امتحان دادن بچه ها بهترین وقت برای فکر کردن به این باشه که یا سیستم آموزشی ما درست و حسابی به فکر فراهم کردن زیرساختا باشه یا درست و اصولی فضا رو ببره به سمت کیفیت گرایی. ...
مهری و مازیار: استخدام منشی خانم با روابط عمومی بالا !
منشی خانم با روابط عمومی قوی، با حقوق عالی و بیمه نیازمندیم. از دقایقی بعد تلگرام مازیار پر شد از درخواست های استخدام از سوی خانم هایی که مایل بودند در شرکت مازیار استخدام شوند. اما مازیار بیش از اینکه به مهارت ها توجه کند، به عکس پروفایل ها توجه می کرد. بنابراین حتی رزومه ی خیلی ها را نخواند و در نهایت با چند نفر از متقاضیان قرار گذاشت. شب از ساعت ده گذشته بود که مهری به خانه ...
رادوشویچ: شبیه پپ گواردیولا شدم!
موفق شد ضربه پنالتی حریف را مهارکند و... حالا تازه ترین مصاحبه ما با رادوشویچ را بخوانید که خواندنی است. تا به حال کسی به تو گفته خیلی شبیه پپ گواردیولا شدی؟! نه، ولی همین الان که شما گفتید فکر کردم دیدم بله، شبیه گواردیولا شدم! حالا چرا موهایت را از ته تراشیدی؟ به خاطر کرونا تمام آرایشگاه ها و حتی مراکز خرید و سوپرمارکت ها در کرواسی تعطیل شده بود. من هم وقتی دیدم آرایشگاه ها ...
می گفت جانباز اصلی همسرم است نه من
جانباز بنویسم تا این که به سید محمد موسوی رسیدم. شهید موسوی یک شخصیت شناخته شده برای مردم کاشمر بود و همه او را می شناختند. فرزندشان آقا روح ا... سه چهار سال قبل دانشجوی من در رشته حقوق بود، یک روز با او تماس گرفتم و به ایشان از تصمیمم گفتم. آن زمان جانباز موسوی هنوز به شهادت نرسیده بودند اما در فاصله این که بنا بود کار را شروع کنم به شهادت رسیدند و با این اتفاق، تصمیمم برای نوشتن کتاب جدی تر شد. یادم ...
ما سفید پوشیدیم تا شما سیاه نپوشید
.... از ایشان چیزهای زیادی آموخته ام. راستش هر موقع او را می دیدم، از نظر روحی تضعیف می شدم. یک شب به قدری خسته و ناراحت بودم که گفتم دیگر نمی روم، من اینقدر کشش روحی ندارم. با همان حال به خانه رفتم و خوابیدم. در عالم خواب دیدم همکارانم مجلسی در بیمارستان برای بهبودی همکارمان گرفته اند. به من گفتند تو دعای توسل را بخوان و من شروع کردم به خواندن. صبحش از خوابی که دیده بودم روحیه گرفته بودم. آن را ...
اصل فراموش شده ای که آینده کودکانمان را متحول می کند
شود یا بچه هایی داریم که استاد دانشگاه های معتبر کشور را هدف خود قرار داده اند. این تغییر در هدف در بین دانش آموزانی که بعد از افتتاح کتابخانه تبدیل به دانش آموزان عاشق کتاب شده بودند، به سادگی قابل لمس است. این موارد را گفتم که به پدر و مادرها این نکته را یادآور شوم که در کنار همه برنامه ریزی ها و دغدغه هایی که برای فرزندانتان دارید، این اصل را فراموش نکنید که اگر فرزند شما ...
پوشش پسرانه، شناسنامه دخترانه / خانواده در آرزوی دامادی دختر!
؟ انسان وقتی مشکلش را نداند بیشتر درد می کشد و من در دوره دبیرستان از این بابت زجر می کشیدم. بهنوش بختیاری، چراغ اول آگاهی را روشن کرد مینا: من واژه ترنس را اولین بار در صفحه ی اینستاگرام بهنوش بختیاری دیدم و ذهنم مشغول شد. به همین دلیل در اینترنت به دنبال این موضوع بودم. مطالب را که در اینترنت می خواندم متوجه شدم که چقدر به آن ها شباهت دارم. اوایل باور نکردم و از خانواده ام که ...