قتل شوهر به بهانه اعتیاد
سایر منابع:
سایر خبرها
این زن از قتل شوهرش پشیمان نیست
جوانی رسیده بودم و دیگر نمی توانستم رفتار های نامناسب او را تحمل کنم. به او گفتم نباید مواد بکشد و از اینکه همیشه در خانه مجبورم بساط مواد کشیدن او را جمع کنم بدم می آید. تا اینکه سال 85 شوهرم در یک درگیری خیابانی یک نفر را کشت و فرار کرد. من هیچ خبری از او نداشتم. سه سال فراری بود و من تنها بودم با اینکه شوهرم نبود و فکر می کردم زندگی برایم راحت تر خواهد بود، اما فشار های خانوادگی زیادی را ...
قتل تازه عروس در انتقام یک توهم
اعترافاتش گفت: روز حادثه با شاه کلید در خانه لاله را باز کردم. او در خانه تنها بود. به محض آنکه وارد خانه شدم، جیغ کشید. گفتم ساکت باش، با تو کاری ندارم. می خواستم از او عکس بگیرم، اما اجازه نداد و با من درگیر شد. فحاشی می کرد و جیغ می کشید. من هم او را زدم و درگیری بالا گرفت و در یک لحظه او را به قتل رساندم. بعد از خانه خارج شدم و فکر نمی کردم بازداشت شوم. متهم گفت: لاله دستم را گاز گرفت و ...
قاتل: از یک قدمی مرگ به زندگی بازگشتم
این قاتل را می خوانید. چند ساله هستی؟ متولد سال 74 هستم.از 22 سالگی تا حالا به اتهام قتل در زندانم. قبل از دستگیری شغلت چه بود؟ یک مدت در یک چاپخانه، کار صحافی می کردم اما فقط یک مدت کوتاه بود.بعد بیرون آمدم و اغلب اوقات در خانه بیکار بودم و سرم در لاک خودم بود.گوشه ای کز می کردم و با کسی حرف نمی زدم. چرا گوشه گیری می کردی؟ 10 سالم ...
ماجرای فحاشی علی پروین به بازیکن پرسپولیس
می دهند: دختر صحرا، نیلوفر... من با خود می گفتم نیلوفر چه کسی است؟ نگو رفیق (غیرقابل پخش) بوده است. حالا نگویید زن و بچه دارد و فردا شر نشود بگوید ما گفتیم. تازه آن جا متوجه شدم بچه ها با 2 دختر در خانه بوده اند. این پرونده تا 2-3- سال ادامه داشت. البته آن آرمیتا، پلیس اینترپل نیز دنبالش بود زیرا 2-3 شیخ عرب را تیغ زده بود. واقعا من هیچ کاره بودم و شاید چوب رفاقتم را خوردم. من با علی ...
آتش زدن دختر آرایشگر به خاطر طلا + فیلم
محل پی بردند که جسد سوخته برای یک زن است و کارآگاهان با توجه به سرنخ های به دست آمد از خانواده سودا پی بردند که جسد سوخته متعلق به سودا حسن زاده است. کارآگاهان در گام نخست پی بردند که سودا شب قبل از پیدا شدن جسدش در خانه یک زن آشنا به نام مریم میهمان بوده و همین کافی بود تا کارآگاهان به سراغ مریم بروند و این زن که سعی داشت با داستانسرایی هایش خود را در ماجرای قتل بی گناه معرفی کند در ...
آخرین خبر از قتل سودا حسن زاده خانم آرایشگر مشگین شهری + عکس قاتلان جنازه سوخته 16+
19 اسفند سال گذشته دختر جوانی به نام سودا 28 ساله از سالن زیبایی مشگین شهر که در آن مشغول به کار بود خارج شد و به خانه یکی از دوستانش رفت اما دیگر به خانه بازنگشت.
نبود مجید هنوز برایمان عادی نشده است/ عکس تابوتش را هم انتخاب کرده بود
درست کردن غذا بودم که صدایش زدم جواب نداد، به آرامی نگاه کردم دیدم در اتاقش را بسته و عکس پدر را در آغوش گرفته و با پدر شهیدش درد دل می کند، گفتم بیا به من کمک کن و با هم غذا درست کنیم که مرا بغل کرد و گفت داشتم به بابا می گفتم، بابا اگه بیای پنج سال تورو تنها می زارم تا متوجه بشی چقدر سخته که نیستی ، راستش خودم منقلب شدم که چه در دل این کودک هشت ساله می گذرد که چنین حرفی را از ته دل می زند؟! ...
دسیسه زن خائن برای پنهان کردن قتل شوهرش/ جلال،جلوی چشمانم به سر همسرم شلیک کرد
تلفنی گرفتیم و به همراه مادرم به همان نشانی رفتیم و من از راننده خواستم بازگردد! بعد از چند دقیقه من از مادرم جدا شدم و به محل دفن جسد رفتم و فریاد زدم که او را کشته اند! و ... در ادامه بازسازی صحنه قتل، جلال (عامل جنایت مسلحانه) مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و گفت: وقتی پیامک منصوره را دریافت کردم منتظر خروج آن ها از خانه ماندم و سوار بر خودرو پنهانی به تعقیب آن ها پرداختم چرا که ...
تهدید و اخاذی مرد فروشنده از زن مشهدی با عکس بی حجاب
آرزوهایم می دانستم و به چیز دیگری فکر نمی کردم. من و فرشید هفت سال قبل پای سفره عقد نشستیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. اوایل زندگی آن قدر در احساسات و هیجانات جوانی غرق بودم که هیچ مشکلی را در زندگی ام احساس نمی کردم، از سوی دیگر نیز کمک های مالی اطرافیان برای سر و سامان گرفتن زندگی مان ما را از مسائل مالی بی نیاز کرده بود اما طولی نکشید که واقعیت های زندگی نمایان شد. شوهرم شغل مناسبی ...
متهم: برای انتقام از دوستم همسرش را کشتم
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با قتل زن جوانی به نام مائده در یک آپارتمان مسکونی آغاز شد. گزارش این قتل توسط مهران همسر این زن به پلیس داده شد. او در توضیح به مأموران گفت: روز جنایت مثل بقیه روزها صبح از خانه خارج شدم و عصر پس از بازگشت از سرکار هرچه زنگ خانه را زدم کسی در را باز نکرد. آنگاه با کلید خودم در را باز کردم و با جسد همسرم مواجه شدم. ما هیچ ...
زنگ بی موقع تلفن قاتل را لو داد
ساختمان قرار داشت. مأموران به سمت صدا رفتند و پس از باز شدن در یخچال صنعتی، با پسر نوجوان رو به رو شدند. متهم که چاره ای جز بیان حقیقت نمی دید به قتل پسر عمویش اعتراف کرد و گفت: از بچگی با اردلان بزرگ شدم او مثل برادر بزرگترم بود؛ چند وقت قبل با دختری به نام فتانه آشنا شدم و به او دل بستم. چند ماهی از دوستی مان نگذشته بود که متوجه شدم تولد فتانه است، اما، چون پولی برای تهیه کادوی تولد ...
مهدی فردای همان روزی که خواب دیدم پرنده شده به شهادت رسید!
اینجا کلیک کنید انگار توی دلم قند آب کرده باشند، قبراق از پله های زیرزمین رفتم پایین. به خودم می گفتم فوق فوقش چند روزی بستری است و بعد مرخص می شود! با خوابی که دیده بودم به کمتر از شهادت فکر نمی کردم. هنوز مزه توت زیر زبانم بود. کلید لامپ را زدم. پق. شیشه های لامپ آفتابی جلوی پایم خرد و خاکشیر شد. توی مغزم چراغی روشن شد. به یاد چشم های فریده افتادم. چرا چشمانش این قدر قرمز بود؟ چادرم را ...
دور از چشم شوهرم با دو مرد ارتباط برقرار کردم/نادر می خواهد عکس های بی شرمانه من را نشان شوهرم بدهد!
این ها بخشی از اظهارات زن 34ساله ای است که به خاطر ارتباط غیراخلاقی در فضای مجازی به مردابی سقوط کرده که اکنون برای نجات از این مرداب وحشتناک به هر رشت ه امیدی دست می آویزد. او که با کورسوی امیدی برای حفظ زندگی اش وارد کلانتری سناباد مشهد شده بود، درباره این ماجرای تاسف بار به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 14 سال قبل با کیان ازدواج کردم و صاحب یک دختر شدم اما هیچ علاقه ای بین من و همسرم وجود نداشت. او مردی متکبر و خودبین بود به طوری که مرا در خانه نمی دید، حتی نظراتم را درباره هر موضوعی به تمسخر می گرفت تا جایی که آرام ...
متهم: قصد انتقام داشتم
ضبط شده شوهر و برادر مقتول توانستند آن مرد را که خیاط محل بود و از سال ها قبل در آن محل زندگی می کرد، ناسایی کنند. به این ترتیب بهنام 33ساله شناسایی و بازداشت شد. متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه با اقرار به قتل در شرح حادثه گفت: قصد قتل نداشتم. آن روز برای گرفتن عکس به خانه مقتول رفته بودم، اما زن جوان وقتی با من روبه رو ...
یادداشت های ناصرالدین شاه سه شنبه 22 مرداد 1268؛ مواجهه شاه قاجار با ابزار مدرن ماساژدرمانی در حمام بادن ...
مغشوش است. بعد از گردش باغ من و امین السلطان، مجدالدوله سوار کالسکه شده بعضی از پیش خدمت ها هم مثل ادیب الملک و ابوالحسن خان در کالسکه های دیگر نشسته راندیم برای خانه منچیکف. منزل منچیکف را آن دفعه دیده بودم، بلد بودم. خانه او هم دور نبود، نزدیک بود. رسیدیم، پیاده شدیم. منچیکف آمد جلو درب پله استقبال ما. چند نفر از صاحب منصب های آلمانی مهمان دار ما همراه بودند. رفتیم توی اطاق نشستیم، چای آوردند ...
متهم: از قتل شوهر معتادم پشیمان نیستم!
از محاکمه از جنبه عمومی جرم به زندان محکوم و پس از گذراندن دوره محکومیتش آزاد شد. متهم در خصوص قتل گفت: پرویز بعد از آزادی بداخلاق تر شد و همیشه با هم درگیر بودیم. اعتیادش نیز شدیدتر شده بود و بیشتر مواد مصرف می کرد. آخرین بار سر همین موضوع به او اعتراض کردم و با هم درگیر شدیم و مرا به شدت کتک زد. آنجا بود که تصمیم به قتل گرفتم. شب حادثه شوهرم خواب بود. با چاقو بالای سرش رفتم و چند ...
زن میانسال شوهرش را زیر پتو شرحه شرحه کرد/رویا:شاهرگ شوهرم را زدم و با پلیس تماس گرفتم!
به گزارش ندای گیلان ،رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن مرد 50 ساله ای به نام احمد در خانه اش در شهریار آغاز شد . همسر وی که با پ لیس تماس گرفته بود گفت شوهر معتادش را کشته است. به این ترتیب رویای 44 ساله بازداشت شد و جسد خونین همسرش به پزشکی قانونی منتقل شد. رویا در بازجویی ها گفت: من سی سال قبل وقتی که نوجوان بودم با پسرعمویم ازدواج کردم .اما بعد از مدتی ...
زن اعدامی بالای دار بخشیده شد!
نصف جهان: زن محکوم به اعدام که در درگیری خانوادگی شوهرش را کشته بود در زندان به دار آویخته شد اما چند دقیقه بعد اتفاق عجیبی رخ داد. این زن اعدامی در جریان اختلاف با شوهرش که راننده جوانی بود، او را ششم آبان 96 در خانه شان در شهر آشخانه به قتل رساند و با صحنه سازی می خواست ماجرای مرگ او را خودکشی نشان دهد که ناکام ماند و بازداشت شد. متهم در ادامه به قتل اعتراف کرد و روانه زندان بجنورد ...
با جیغ و داد به تک تکشان گفتم: مهدی شهید شده!
راه بودیم. پاک یادم رفت مجتبی را ببرم. همه فکر و ذکرم پیش مهدی بود. زنگ بلبلی را نزدم. پرده جلوی در را زدم کنار. دویدم داخل خانه مادر شوهرم مستقیم رفتم سراغ تلفن. تا دیدم گوشی روی تلفن قورباغه ای گذاشته شده وا رفتم. کنار میز تلفن مثل بستنی شل شدم تا مادرشوهرم وارد شد صدای تلفن از خود بی خودم کرد. نگذاشتم به زنگ دوم برسد. مهدی بود. انگار دنیا را به من داده بودند. بعد از سلام ...
(ویدئو +16) مرد افغان بینی زنش را بُرید
جنایت ها اغلب همسر یا یکی دیگر از بستگان آن ها هستند. زرقه 28 ساله است و همسرش در حالی برای او چاقو کشیده که 10 سال از ازدواجشان می گذرد و پسری 6 ساله دارند. کتک خوردن برای او عادی شده بود اما فکر نمی کرد شوهرش تا این حد پیش برود. وی گفت: شوهرم به من گفت آدم هرزه ای هستم و من هم گفتم حرفش درست نیست. شوهر زرقه سالها با او بدرفتاری می کرد. او می گوید می خواسته از خانه فرار کند اما شوهرش بینی اش را برید. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی ...
گروگانگیری مسلحانه در خانه زن گناوه ای
سردار خلیل واعظی با اعلام جزئیات این خبر اظهار کرد: در چهارمین روز از آذرماه سال گذشته فردی به هویت جواد در بندر ریگ با شلیک اسلحه کلت به قتل رسید.
قتل دلخراش دختر مشهدی با قرص برنج
استفاده کرده است اما پدر و مادر دختربچه متوفی ادعای این مرد جوان را رد کردند و گفتند که او 80-70 لیوان حاوی قرص برنج را داخل خانه قرار داده است. با این حال متهم با تفهیم اتهام قتل عمد و با قرار متناسب قضایی روانه زندان شد و تحقیقات تا روشن شدن زوایای پنهان این ماجرا ادامه دارد. قرص برنج همچنان قربانی می گیرد روز گذشته بازپرس جنایی دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی ...
مهدی آمد اما با کت دامادی و شلوار فرم سپاه
باید ما را هم ببرید. دو سه روز بعد رفتیم نهاد ریاست جمهوری. ما را بردند داخل سالن بزرگ زیر زمین مانندی. منتظر نشستیم تا آقای خامنه ای برسند. همین که از پله ها آمدند پایین خاله ام از جا بلند شد. چادرش را زیر چانه سفت چسبید و داد زد: وای حضرت علی! بغض های مانده در گلو را آزاد کرد. اول از همه مهریه مان را پرسیدند. مهدی گفت: آقا، چهارده سکه! شهریور سال 61 در خانه مادرم جشن عروسی ساده ای ...
یک بعدازظهر داغ تابستان
کندم و راهی کاخ گلستان شدم. گفتم مصاحبه را سریع می گیرم و برای دیدن فیلم، خودم را به خانه می رسانم. بیش از 15پرسش آماده کرده بودم. بعد از هماهنگی جلوی در کاخ و ورود به داخل و در مسیر مکانی که فیلمبرداری جریان داشت، خانمی را دیدم که به سمتم می آید. با نزدیک تر شدن، متوجه شدم زری خوشکام (زهرا حاتمی) است. او را به نام صدا کردم و سلامی گفتم. لبخندی زد، که حکایت از این می کرد که او را شناخته ام ...
الکل الکی!
به آن داروخانه رفته و الکل بخرم. پیش از رفتن تلفن زنگ زد، دوست دانایم بود که همیشه در هر حالتی که باشم، پاسخش را می دهم. وقتی در حال و احوال معمول گفتم می روم تا الکلی بخرم، آن هم از راه به آن دوری، گفت: عجب! الکل هم دیگر بخشی از سبد خریدمان شده است. من هم در پاسخش گفتم: و چه بخش مهم و نجات بخشی! داروخانه مسافت زیادی با خانه فاصله داشت و از آنجا که در خیابانی یک طرفه قرار گرفته بود، ناچار بودم ...