سایر منابع:
سایر خبرها
مینا با مرد غریبه برهنه بود که شوهرش رسید / فیلمی که افشاگر شد
بروند و مقداری دلار برای فرمان بخرد تا او آن فیلم را منتشر نکند یا در اختیار همسر اسفندیار نگذارد. خلاصه من هم که ترسیده بودم سوار بر خودرو با آن ها تا مقابل یک صرافی بزرگ رفتم اما وقتی آن ها پیاده شدند من از فرصت استفاده کردم و از آن جا گریختم چند روز بعد با اسفندیار تماس گرفتم و به او گفتم مموری آن فیلم را از همسر صیغه ای ام دزدیده ام او هم با خوشحالی برای تحویل مموری در دفتر کارش با من قرار ...
تتوی بدن خانم پرستار تهرانی بوی خیانت می داد / الهام خانه مجردی داشت !
فحاشی کرد و حتی مرا کتک زد .الهام می گفت باید خانه را ترک کنم. در غیر این صورت او از خانه بیرون میرود. من کنترل اعصابم را از دست داده بودم با قند شکنی که در خانه بود به سمتش حمله کردم و الهام را کشتم. پسرم در خانه نبود که جسد را مثله کردم و آن را با ماشین بیرون بردم و در حاشیه شهر دفن کردم .من روز بعد به پلیس آگاهی رفتم و به دروغ گفتم همسرم ناپدید شده است. وی در حالی که سرش را پایین ...
خودکشی تازه داماد / ناهید بعد از ازدواج با پسر همسایه رفت و آمد داشت !
به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم ، مرد جوان که به طور جدی تصمیم گرفته بود به زندگی اش پایان دهد، با حضور بموقع برادر همسرش و تلاش پزشکان جان سالم به در برد. داماد 24 ساله که به مرکز مشاوره پلیس معرفی شده بود، در بیان قصه تلخ زندگی اش گفت: یک سال قبل از طریق شبکه های مجازی با زنی آشنا شدم. در اولین قرار ملاقاتی که گذاشتیم متوجه شدم چیزهایی که در مورد سن و سالش گفته دروغ است. مرد جوان آهی ...
کرامات سیدالساجدین زین العابدین
؟ یکی از آنها گفت ما خیال می کنیم جن به همراه او بود. هر وقت پیاده می شدیم همه ما اطرافش را می گرفتیم و کاملاً مراقبش بودیم یک روز صبح از او جز مشتی غل و زنجیر ندیدیم. بعد از این جریان، من پیش عبدالملک رفتم حال علی بن الحسین علیه السلام را از من پرسید. جریان را برایش نقل کردم. گفت همان روزی که نگهبانان او را از دست دادند پیش من آمد و گفت مرا با تو چه کار؟ گفتم: پیش من بمان. گفت: علاقه به این ...
ایران شناسی از نگاه دیپلمات کهنه کار ژاپنی
انجام می دهند، مهم است. در ادامه این مطلب آمده است: پس از اولین دوره کاری در ایران که بین سال های 2000 تا 2004 بود، من مسئول بخش ایران در وزارت امور خارجه شدم؛ و پس از کار در افغانستان و عراق که در شرق غرب ایران قرار دارند، بعد از 15 سال دوباره به ایران بازگشتم. این بار از من خواسته شد که در سفر نخست وزیر شینزو آبه به ایران در ژوئن 2019 به عنوان رابط (هماهنگ کننده) او را همراهی کنم. ...
جانبازی که باغ دار است / نیروهای عراقی پایم را قطع کردند
شهید دارم من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده ام و همراه با برادرانم در راهپیمایی های دوران انقلاب نیز شرکت می کردیم. حاج حسین با خنده ای گفت: هر بار که به نیت شرکت در راهپیمایی از خانه بیرون می آمدیم پدرم قبل از ما می رسید؛ به خاطر همین خانواده ام هیچ گونه مخالفتی با اینکه به جبهه بروم نداشتند. پدرم همواره مشوق ما بود و غیر از خودم یک برادر شهید و دو برادر جانباز نیز دارم. ...
دزدی که می گوید تهرانی ها چه کنند تا موبایلشان سرقت نشود + عکس و فیلم گفتگو
داشتم به اداره بیمه بروم که جلوی در بیمه توقف کرده بودم و در حال برداشتن شماره بیمه ام از گوشی موبایل بودم که ناگهان پسر جوان با چاقو به سمت خودرو آمد و از همان فضای کمی که بین شیشه و در خودرو فاصله بود اقدام به قاپیدن گوشی موبایلم کرد و سوار بر موتور پا به فرار گذاشت. وی افزود: در زمان سرقت آنقدر ترس به جانم افتاد که از آن زمان به بعد روزی چند قرص اعصاب می خورم و شب ها با قرص می خوابم و ...
مجید با رفتارهای تحقیر آمیزش عذابم می داد ؛حاضر نبود دست از سر آن زن بردارد!
. مریم خانم در حالی که نگران و مضطرب به نظر می رسید گفت: شش سال قبل به حرکات و رفتار مجید شک کرده بودم. حرفی نمی زد و دنبال فرصتی می گشت جیم کند و بیرون برود. کاری به کارش نداشتم و خودم را در خانه سرگرم می کردم. یک روز خواهر شوهرم زنگ زد. خیلی ناراحت بود. می گفت خیلی اتفاقی به یکی از رستوران های اطراف شهر رفته بودند که برادرش را با زنی جوان در آن جا دیده است. باور نمی کردم چه می شنوم ...
این 56نفر در تاریخ ایران ماندگار می شوند/ پاداشمان را با دیدار آقا می گیریم
.... به همین سادگی داشتم فرصت مشارکت در تست بالینی واکسن ایرانی کرونا را از دست می دادم. دیگر اختیار اشک هایم را نداشتم اما در همان حال، باز هم ناامید نشدم و رو به آقای دکتر گفتم: من 2 هفته دیگه برمی گردم. و این اتفاق افتاد. به خانه برگشتم اما آنقدر به برگشتنم به محل قرنطینه داوطلبان اطمینان داشتم که دست به ساکم نزدم. از همان روز یک برنامه دارویی سخت منطبق بر طب سنتی را شروع کردم ...
جانبازی؛ زیباترین فرصت پرواز / هیچ گاه در زندگی شوقی بالاتر از رفتن به جبهه را تجربه نکرده ام
شیرین با خاطراتی به یادمانی بود. رفتن جبهه بهترین دوران زندگی من بود. من جزو گروه اطلاعات عملیات بودم و برای شناسایی به محل اعزام می شدم. گاه تنها برای ضربه زدن کوچک می رفتیم و برمی گشتیم. ساعت شناسایی از ساعت 17 عصر تا 8 صبح بود. شب 24 رمضان مصادف 24 تیر عملیات رمضان در منطقه غرب کشور انجام شد. برای کارشناسان نظامی قابل قبول نیست که فردی ساعت 17 عصر برای عملیات برود و دشمن با تجهیزات کامل نیز او را ...
خنجری: وقتی دستم قطع شد خدا را شکر کردم
متواری می شوند. وقتی رسیدیم کفش ها، عمامه ها و دوچرخه های بسیاری به جا مانده بود و مردم شهدا و مجروحان را نیز از صحنه برده بودند. از آن به بعد به طور متوالی در تظاهرات های مختلف حضور داشتم. آخرین سال تحصیلی ام قبولی خرداد 58 است. یعنی در بحبوحه آن روز ها سعی کردم درس هایم را نیز بخوانم. با پایان دبیرستان عضو کمیته انقلاب اسلامی شدم. آموزش اولیه ما در سال 58 توسط همافران نیرو های هوایی ...
زندگی نامه خودنوشت سردار سلیمانی و شعرهایی برای او
! پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود، دو پاسبان به سمت ما دویدند. با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی از پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند؛ اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد، از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم. همچنین ...
پخش شیرینی بعد از قتل اعضای خانواده!
نگفتی؟ چون مجید مرا تهدید کرد و گفت اگر به پلیس حرفی بزنی مانند خواهر و مادرت، تو را هم به راحتی می کشم. ظاهرا بعد از قتل در محل شیرینی پخش کردی؟ به خاطر مرگ مادر و خواهرم نبود. مادرم قبل از مرگش در محل با فردی درگیر شده بود که من برای عذرخواهی ناچار شدم شیرینی پخش کنم! منبع:روزنامه همشهری ...
انتقام کارگر اخراجی از صاحب رستوران
. بیشتر بخوانید سرقت 80 وانت نیسان در پایتخت رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی از دستگیری اعضای باند 6 نفره سارقان حرفه ای خودرو های وانت نیسان و کشف 80 فقره سرقت خبر داد. بیشتر بخوانید انتقام کارگر اخراجی از صاحب رستوران شاگرد آشپز یک رستوران وقتی فهمید صاحبکارش کارگر دیگری را به جای او استخدام کرده است نقشه ربودن او را اجرا کرد. بیشتر بخوانید زمین ...
نوروز در خانه پس از 24سال
از دو سال مرا به بند بزرگسالان بردند. بچه آرامی بودم اما یک دعوا و کنترل نکردن خشمم باعث شد زندگی ام این طور عوض شود. روحیه ام به هم ریخت و حتی نتوانستم در زندان ادامه تحصیل بدهم. در زندان ملاقاتی داشتی؟ گاهی تلفنی و گاهی حضوری خانواده ام را می دیدم. پدرم 50 روز بعد از بازداشتم فوت شد و مرگ او کمرم را شکست. در سال هایی که مادرم به ملاقاتم می آمد، امید زنده ماندم بود اما او هم ...
نویسنده ای که بچه های رهبر با کتاب های او تربیت شده اند
مهدی ما کمی گفتیم. بگذارید کمی هم خودش بگوید: من تا 20 سالگی نانی را می خوردم که مادرم توی خانه می پخت و لباسی را می پوشیدم که مادرم آن را با دست خود می دوخت. به همین علت چون مثل لباده بلند بود بچه ها مرا شیخ صدا می زدند! مختصر خواندن و نوشتن را توی خانه از پدرم یاد گرفتم و قرآن را از مادربزرگم. و باز سخن آقا مهدی: در خانه ما برنج اصلاً مصرف نداشت. فقط سالی یک بار پلو می پختیم که آن هم ...
انتقام کارگر داغدار از صاحب رستوران
. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت به مأموران خبر رسید که مرد رستوران دار آزاد شده است. بهرام پس از رهایی از دست متهم گفت: 72 ساعت قبل در نزدیکی خانه ام کارگر اخراجی ام با تهدید اسلحه مرا به داخل خودرواش کشاند و بعد از این به زور شربت مسمومی به من خوراند که بی هوش شدم. وقتی به هوش آمدم داخل خانه ویلایی بودم که ساعتی قبل ناگهان منوچهر به داخل خانه ویلایی آمد و مرا دوباره ...
رستوران دار تهرانی ربوده شد / سر آشپز جای او را می دانست + عکس
ابتدایی کارآگاهان به در خانه صاحب رستوران رفتند و دوربین های مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند. تیم جنایی پلیس آگاهی تهران در بازبینی دوربین های مداربسته مشاهده کردند مرد رستوران دار پس از خارج شدن از خانه ، خودروی پراید سفید رنگی در مقابل وی توقف کرده و راننده پس از پیاده شدن با تهدید مرد رستوران دار را با زور سوار بر خودرو کرده و با سرعت از محل متواری می شود. کارآگاهان با ...
اخبار حوادث روز، 99/12/27
: پسر جوانی که به خاطر تقلب در بازی عصبانی شده و دوستش را به قتل رسانده بود به قصاص محکوم شد. این حادثه خونین تابستان امسال در حالی رخ داد که چند پسر جوان برای میهمانی به خانه یکی از دوستان شان رفته بودند، اما وقتی سرگرم پاسور بازی بودند با هم درگیر شدند و صاحبخانه به نام سعید به قتل رسید... ربودن صاحب رستوران با انگیزه انتقام در ادامه اخبار حوادث روز می خوانیم: شاگرد ...
بازسازی صحنه قتل زن بابا در حمام
حادثه 24 - پدرم فوت شده بود و با همسر دومش بر سر ارثیه و خانه پدری ام اختلاف داشتیم. برای حرف زدن با او به خانه رفته بودم که با هم درگیر شدیم و او را به قتل رساندم. مرد 58ساله روز گذشته درحالی که به محل جنایت بازگشته بود، در مقابل قاضی حسن زرقانی، بازپرس ویژه قتل مشهد، نحوه کشتن همسر پدرش را شرح و توضیح داد که چطور با ضربه چاقو او را به قتل رساند و جسدش را در حمام خانه رها کرد. ...
کرامات سید شباب اهل الجنه
را در اختیار کسی بگذارد اشکالی ندارد، و بعد از سؤال بر گشتند خانه. یک وقت دیدند در خانه باز شد پسرشان وارد شد، پسر می گوید. وقتی وارد منزل شدم دیدم مادرم مرتب به قد و بالای من نگاه می کند و گریه می کند، پدرم مرتب مرا مشاهده می کند اشک می ریزد گفتم: مادر چیزی شده؟ مادر گفت: پسر جان ما تصمیم گرفته ایم تو را با امام حسین علیه السلام معامله کنیم. پسر گفت: چطور؟ جریان را نقل کردند ...
نسرین در خانه غیراخلاقی مادرش خانه خراب شد !
تنفر داشت و در واقع او آدم حسابی فامیل بود و بعد هم شغل دولتی پیدا کرد. با آن که از برادرم حساب می بردم اما نمی توانستم اعتیادم را پنهان کنم. خیلی دوست داشتم روزی پزشک شوم و به تحصیلاتم ادامه بدهم اما فقط تا مقطع دبیرستان درس خواندم چون همه اوقاتم را کنار پیک نیک روی بالکن منزل مان می گذراندم تا این که روزی یکی از همکلاسی هایم که در همسایگی ما سکونت داشتند ،مرا در حال مصرف مواد دید و از آن به بعد ...
متهم: به خاطر دخترانم مرا ببخشید
مرد جوان که پس از قتل همسرش با رضایت اولیای دم از مجازات مرگ رهایی یافته صبح دیروز از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از دهم دی سال 97 با تماس پدر مقتول با پلیس آغاز شد. وی به مأموران گفت: دختر 30 ساله ام به نام مرجان چند ماه قبل از همسرش جدا شد. اما گاهی اوقات برای ملاقات با دو دخترش به خانه همسر سابقش می رفت. دیروز هم به من گفت دلش برای دخترانش تنگ شده ...
سین مثل سبزه به ماجراهای عید من و بابام پیوست
کنار مادر و مادربزرگش بماند. صدیق و کریم زوجی فقیرند. کریم بی کار است و کسی برای دزدی به او پیشنهاد همکاری داده و او که برای نوروز دستش خالی است این پیشنهاد را می پذیرد. کریم برای دزدی به خانه خالی مریم و شوهرش می رود و در آنجا گیر افتد و پسرش علی هم به تنهایی سوار اتوبوس می شود تا پیش مادرش برود اما گم می شود. طاهره و محمود دو پسر به نام های مسعود و سعید دارند. آنها همیشه در حال دعوا هستند و همیشه ...
هر قدر ناز کنی...
...، همیشه توی اوج خوشی ها و خنده هایم بغض می کنم که نکند این لحظه همین جا متوقف شود. گذشته ام را که مرور می کنم می بینم ریشه هایش از قبل هم بوده ولی بعد از زلزله خیلی بیشتر مرا به خودش مبتلا کرده است ... سال جدیدتان را با یک پند مشفقانه و نصیحت برادرانه از من شروع کنید. از من گفتن توی همین لحظه ای که هستید فرقی ندارد غم یا شادی هرچه هست ذاتش را، حقیقتش را با تمام سلول هایتان لمس کنید . حس کنید و ...
در ستایش دست و پا چلفتی بودن
، مجسمه ای، زهرماری، چیزی... بعد آن را بزنید همان اول کار بشکنید! این باعث می شود همان اول کار بگویند دست و پا چلفتی و بی عرضه و شما همان اول کار بازنشسته شوید و بروید دنبال کار و زندگی خودتان. خیلی هم نگران این غر زدن ها و ملامت ها نباشید. معمولا در آن هیاهوی خانه تکانی بیشتر از نیم ساعت طول نمی کشد و بعدش همه یادشان می رود. خلاصه برای فرار از معضل خانه تکانی فقط کافی است همان اول کار یک خرابکاری ...
قصهٔ دیروز و امروزِ دانشمندان زن
را هم از آنِ خود می کرد. ادوارد پیکرینگ، اخترشناس آمریکایی، در احاطهٔ کامپیوترهای هاروارد! نمونه های مشخص ترِ حذفِ فاحش زنان، واقعا آدم را به غضب می آورد. مثلا شیمیدان سوئدی یونس یاکوب برسلیوس را کاشف کاتالیز شیمیایی در 1835 می دانند، ولی درواقع 40 سال قبل از او، یک زن خانه دار اسکاتلندی به اسم الیزابت فولام این پدیده را کشف کرده بود. در 1916، مرگ نابهنگام آلیس بل در 24سالگی ...