ناگفته های حسن روشن از دوران پهلوی و جنگ
سایر منابع:
سایر خبرها
حکایتی از شهادت چندین نفر از یک خانواده در عملیات کربلای 2
...، دوتا خاله هایم، عمو، عمه و دایی ام. باید به همه آنها پاسخ واضح و روشن می دادم. وقتی برگشتم، چند نفری را در روستا دیدم. از نوع احوالپرسی شان فهمیدم خبر عملیات در روستا پیچیده. سر راه رفتم مسجد و پدرم را دیدم. نماز را خواندیم و با هم برگشتیم سمت خانه. گفت: خب به سلامتی برگشتی، چه خبر؟ گفتم خدا رو شکر. گفت: شنیدم عملیات سختی داشتین. بچه ها چی شدن؟ گفتم: ان شاالله یکی یکی پیداشون میشه ...
شوهرم از دختران خود سوء استفاده می کرد
، حسن به خواستگاری ام آمد. او گفت که چند سال است اعتیادش را کنار گذاشته و زندگی سالمی دارد. حسن ساعت ها کنار برادرم می نشست و او را نصیحت می کرد که اعتیادش را ترک کند. من از این که برادرم چنین دوست مهربان و دلسوزی دارد خوشحال بودم. مدتی بعد با او پای سفره عقد نشستم و یک سال بعد نیز زندگی مشترک مان را آغاز کردیم. وقتی با حسن زیر یک سقف رفتم، تحمل رفتارها و رفیق بازی هایش برایم بسیار سخت شد. بعد از ...
مقاومت پدر شهید برای تحویل سلاح گرم! + عکس
پرستارها دارند گریه می کنند. گفتم: نمی خواهد چیزی بپرسی شاید مشکلاتی دارند. تلویزیون را که روشن کرد و فهمیدم حاج قاسم شهید شده، خیلی ناراحت شدم. فشارم رفت روی بیست و قندم رفت روی 300 و آن روز عمل جراحی قلبم کنسل شد. هر چه به تلویزیون نگاه می کردم، می دیدم که صورت اصغر را شطرنجی می کنند. به دکترم هم اصغر را نشان دادم. همانجا قلبم لرزید و گفتم اصغر هم شهید می شود. خودم را دلداری می دادم. یک روز ...
حفاظت از شاه یا صیاد شیرازی ؟
و از محافظ های شخص شاه بود که در ظفار جنگیده بود. سال 1355 به سبب مخالفت با رژیم از ارتش فرار کرده و رژیم شاه هم حکم تیر او را داده بود. او اولین کسی بود که بعد از پیروزی انقلاب در تلویزیون به مردم آموزش نظامی داد. غلام و دوستانش بعداز ظهر ها در قرارگاه خاتم فوتبال آمریکایی بازی می کردند. توپ را با دست می انداختند و بعد یک دیگر را می زدند. ما هم با بچه ها بازی آنها را تماشا می کردیم. ...
روایت جانباز مشهدی از مینی که خنثی نشد
جبهه رفتم، حتی روز قبل از اعزام به بیمارستان امام رضا علیه السلام رفتم، مجروحان را دیدم شرایط را برای خودم تصور کردم و منتظر هر اتفاقی بودم؛ شهادت، جانبازی، حتی یک تکه گوشت روی تخت شدن را برای خودم تصور کرده بودم. از خاطرات جمعه ای که جانبازی تان را رقم زد بگویید. روز جمعه سال 62 بود، بچه ها را برای بازدید به بیرون از سوسنگرد به سمت آبادان، اهواز و خرمشهر برده بودیم، بعد از ...
برکت از مستطیل سبز
زحمات پدر و مادرم را جبران کنم که آن تکل بی موقع و پاره شدن رباط صلیبی پایم، آبی شد بر آتش همه آرزوهایم. چند ماه طول کشید تا بتوانم عصا را کنار بگذارم و راه بروم. سر پا که شدم، کلی زیر بار قرض رفته بودیم از بابت هزینه جراحی و درمان. وقتی دیدم دیگر نمی توانم فوتبال بازی کنم تصمیم گرفتم درسم را ادامه بدهم. شبانه روز خواندم و خواندم تا دانشگاه قبول شدم، رشته تربیت بدنی. در کنارش کمک حال پدر هم بودم ...
دانش آموزی که با دست کوچکش کار بزرگی کرد
: مادرم اولاد دیگر هم دارد. ما 3 خواهر و 3 برادر بودیم اما داغ از دست دادن جوان به قدری سخت بود که پدر و مادرم از سال 1381 به بعد نتوانستند کمر راست کنند. پدرمان را به تازگی از دست دادیم و حالا مادر بیمارمان تنهاتر از قبل شده است. در نهبندان پزشکی نیست که ایشان را معالجه کند و برادرم هر 2 ماه یک بار ایشان را برای ویزیت شدن به بیرجند یا مشهد می برد. در نهبندان همه اهالی خانواده های این جوان ...
نقشه شوم دختری که سال تحویل به خانه نرسید!
نیاورم شبانه همراهشان به ویلا رفتم. اشتباهم این بود که ماشینم را با خودم نبردم. چون شایان از من خواست تا با ماشین او به ویلا برویم. با این حال تصورم این بود که روز بعد یعنی سی ام اسفند به خانه برمی گردد و مرا هم می رساند تا لحظه تحویل سال را کنار خانواده ام باشم اما تصورم اشتباه بود. بیشتر بخوانید: قتل گروگان هنگام فرار از چنگ گروگان گیر فردای آن روز دوستان شایان به ...
قصه دزدی که دندان می کشید!
مخدر صنعتی جدید) می کشم، در غیر این صورت شیشه و کریستال استعمال می کنم. تا به حال سعی در ترک مواد مخدر داشتی؟ بله اما مدتی پس از ترک، مجدد مصرف مواد مخدر را آغاز کردم. اولین بار کی مرتکب سرقت شدی؟ 11 سال داشتم، تابستان بود و بدجوری دلم خربزه می خواست اما پولی نداشتم که خربزه بخرم. به پدر و مادرم گفتم اما آن ها توجهی نکردند. من نیز به مغازه میوه فروشی محله مان رفتم و از غفلت ...
داستان ازدواج و عاشقی پژمان جمشیدی در 23 سالگی
فریدون جیرانی در ادامه از او می پرسد که آیا تا به حال عاشق شده ای؟ و او این اینگونه پاسخ می دهد: بله. در 23 سالگی عاشق شده ام اما در آن زمان برادرم به تازگی از ایران رفته بود و خواهرم هم در همان زمان ها ازدواج کرده بود و من هم نمی توانستم پدر و مادرم را تنها بگذارم. فریدون جیرانی در سوال دیگری از پژمان جمشیدی آرزوی او برای مردم ایران را جویا می شود که جمشیدی می گوید: صادقه و به روح مادرم قسم آرزویم خوشحالی مردم است. او در پاسخ به این که راه خوشحالی مردم چیست می گوید: وضع اقتصادیشان خوب باشد. ا ...
بازخوانی پرونده حمید صفت
بنا نهاد و شروه به ساخت اهنگ های گروهی کرد. بیست و چهارم مرداد ماه سال 96 پدر خوانده 66 ساله حمید صفت به نام هوشنگ به بیمارستان منتقل شد و سه روز بعد جان سپرد. حمید صفت ،خواننده رپ که پدرخوانده اش را به بیمارستان منتقل کرده بود به اتهام قتل عمدی بازداشت شد اما ادعا کرد در دعوا با ناپدری اش ضربه ای به سر او نزده است. وی در تشریح جزییات درگیری گفت: آن روز با ناپدری ام درگیر شدم و ...
تاج/ استقلال چه داشت؛ تاریخ و دارایی های یک باشگاه فراتر از کُری ها
که نام تیم فوتبال تاج به استقلال تغییر یافت و سال ها نام رییس فدراسیون فوتبال (تا همین چند ماه قبل)، تاج بود. انقلاب فراگیر ضد سلطنتی البته نمی توانست با تاج سلطنتی میانه ای داشته باشد و تغییر نام تیم هم هیچ مخالفتی برنینگیخت. 2 . جدای رقابت دو باشگاه واقعیت این است که باشگاه تاج/ استقلال در قبل از انقلاب را می توان منطبق با معیارهای واقعی یک باشگاه دانست. در ابتدای ...
گفت وگو با عکاس افغانستانی ساکن گلشهر | برای عکاسی منتظر لحظه خاصی نیستم
ملایر همدان زندگی می کردیم. بعد به بوئین زهرای استان قزوین رفتیم. اول دبیرستان آنجا درس می خواندم. اوایل دهه 80 مهاجران ممنوع تحصیل شدند. برای ثبت نام به مدرسه رفتم، به من گفتند کارت شما برای استان دیگر است و نمی توانیم تو را ثبت نام کنیم. همان موقع کارت های آمایش مهاجران چند استان باطل شد. ما هم جزو همان گروه بودیم و از آن سال به بعد دیگر کارت آمایش نداریم و مشکلاتمان بیشتر شد. بعد به ما پاسپورت ...
حمید صفت درباره اعدام بیانیه داد + عکس
و جعلی اعتنا نفرمایید. حمید صفت ، خواننده رپ که در روزهای آخر سال 99 به اتهام قتل عمدی پدر خوانده اش در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شده بود با حکم قضایی به قصاص محکوم شد. بیست و چهارم مرداد ماه سال 96 مرد 66 ساله به نام هوشنگ به منتقل شد و سه روز بعد جان سپرد. ،خواننده رپ که پدرخوانده اش را به بیمارستان منتقل کرده بود به اتهام عمدی بازداشت شد اما ادعا کرد در دعوا با ...
مجری شدم تا حال مردم را خوب کنم
. برای لبخند مردمم تلاشم را می کنم، مثل شروع امسال و اجرای تلویزیونی که با قلبم گفتم حتی اگر مردم چند ثانیه با دیدن من لبخند روی لبشان بیاید، به دیده منت هستم. در سال 1400 هم تمام سعی ام را می کنم و همه حرف ها را به جان می خرم تا مردم آرامش داشته باشند. چون بچه های خودم کنار همین مردم زندگی می کنند و امیدوارم که توانایی این کار را داشته باشم. از دوستانی که باعث شدند شروع امسال را چند روز در کنار ...
زندگی سخت زنان کرد؛ از کودک همسری تا کولبری
بودم و خودم بودم و بچه هایم. رفتم مدرک خیاطی گرفتم و بچه ها که از آب و گل درآمدند، رفتم سراغ کولبری. من کم سن و سال ترین زنی بودم که کولبری را شروع کردم. دیگر هیچ راهی جز کولبری برای پرداخت اجاره خانه و قبض و قرض هایم نمانده بود. به خصوص زمستان ها که کشاورزی هم تعطیل می شد و دیگر نمی شد هیچ کاری کرد . اولش نان می بردند لب مرز عراق و همانجا می فروختند؛ یک شب با یکی از دوستانم تا صبح توی ...
شهیدی که مانند حضرت عباس(ع) قطعه قطعه شد
: لشکر امام حسین(ع) که سوریه نمی بره. گفت: ان شاءالله به وقتش می بره. خدا کنه که رزمنده ها پیروز بشن و حرم آسیب نبینه. گذشت تا اینکه یک روز که از سر کار برگشت گفت: خدا را شکر دارن از بچه های لشکر برای اعزام به سوریه ثبت نام می کنن که همین جا آموزش ببینن و برن دمشق. گفتم: آخه سوریه کجا و شما کجا؟ گفت: اصلا نبینم از این حرف ها بزنی. به قول حضرت آقا هر جا می بینی مسلمانی اذیت می شود باید برای دفاع ...
در سازندگی جوانها سالن ورزشی کارآیی بیشتری از محیط های مذهبی دارد
1333 خورشیدی هستم. در محله سادات نی ریز بزرگ شدم و از سال 46 در سن 13 سالگی ورزش را شروع کردم. پدرم مغازه دار و مادرم خانه دار بود. در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم. بعد از انقلاب همگی برادرانم به جبهه رفتند و برادرم عباس که ورزشکار هم بود مفقودالاثر شد. سه فرزند دارم که یکی از آنها رشته اش تربیت بدنی است و یکی از روانشناسان سرشناس کمیته ملی المپیک می باشد. اگر کرونا نشده بود ...
ماجرای غیرت ورزی زائر کربلا
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در سخنرانی روز یکشنبه مورخ 20/10/1383 که در جمع زائران حرم نبوی در بعثۀ رهبر معظم انقلاب در عربستان ایراد کرد، به نقل خاطره ای شنیدنی از مرحوم حجت الاسلام مصطفی بهشتی پرداخت که در ادامه از نظر خوانندگان عزیز می گذرد. *** اوایل انقلاب و در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان، منافقین در خانه حاج حسن بهشتی نژاد امام جمعه موقت اصفهان را زدند و ایشان و یک بچه ...
ماجرای حکم اعدام حمید صفت
انسولین فرستاده بودم .من شب قبل از فوت در خانه دایی ام بودم که مادرم با من تماس گرفت و گفت هوشنگ خونریزی کرده و در بیمارستان است. قاضی گفت: می دانستی مقتول عمل قلب انجام داده و داخل رگ هایش فنر دارد؟ که حمید صفت گفت: من از عمل قلب اطلاعی نداشتم. قاضی متین راسخ پرسید :چند سال با او زندگی کردی؟ حمید: 10 سال. قاضی : وقتی پدر و مادرت از هم جدا ...
صدور حکم قصاص حمید صفت خواننده رپ صحت دارد؟
موکل بنده در اسفند برگزار شد، اما هنوز حکمی مبنی بر قصاص به من ابلاغ نشده است. عسکر قاسمی آقباش یکی از وکلای مدافع حمید صفت در گفت وگو با تسنیم از صدور و ابلاغ حکم قصاص موکل خود از سوی دادگاه کیفری یک استان تهران خبر داد. قاسمی آقباش گفت: حکم دادگاه امروز ابلاغ شده و برای اعتراض به آن 20 روز فرصت داریم. دیگر وکیل مدافع حمید صفت، نورالله عزیزمحمدی قاضی سابق دادگا ...
روایت رضا صفایی پور از رضا آرتیست تا طوفان | نسل ما عاشق بار آمده بود | سینمای حادثه تمام شد و مرد
های جنگی. به هر جهت ما با ایفای این نقش ها، ادای دینی به بچه های جبهه و جنگ کردیم. پس از آن کارهایی که کردم و در انتها فیلم های صلیب طلایی و جهنم سبز را بازی کردم. بعد از انقلاب در سه سریال بازی کردم که سریال سیمرغ شاخص ترین آن ها بود. در سریال سیمرغ یک شاه نقش خوب داشتم که خوب هم دیده شد. با وجود اینکه نقش من منفی بود ولی منفی شیرینی بود و مردم آن را پذیرا شدند. در ادامه سریال عشق سال های جنگ را ...
سیدِ جادوگر!
داشتم گفتم ممدسیاه! یواش داد نزن. چیزی نیست و او دوباره برگشت و مواظب پشت سرمون بود تا دشمن بالا نیاد. یهویی جیغ کشید، برگشتم دیدم به خودش می پیچه، منم خیلی وضع خوبی نداشتم اما هنوز می تونستم کارهایی بکنم. محمد تاتار یهویی آروم شد و ساکت و بی حرکت، دوستش داشتم، پسر بسیار شجاع و شوخ و کاری. هیچ وقت یک جا بند نمی شد. مدام کار می کرد. و بعد متوجه شدم فقط من موندم و حاج آقا سیدمحمد شاه عالمی ...
خاطره اولیای شهید همت از مرگ و زنده شدن محمد ابراهیم
است که اشاره به آن در روز تولد او خالی از لطف نیست. در بخش ابتدایی این خاطره که به نقل از "بانو نصرت همت"، مادر شهید همت نقل شده است، می خوانیم: حبیب دو سالش بود، دخترمان را هم گذاشتیم پیش زن عمو. ابراهیم را سه ماهه آبستن بودم. حالم خوب بود. یعنی از کاظمین تا کربلا سر حال بودم، به کربلا که رسیدم حالم بد شد. شب شد، گفتند: ببریمش دکتر. بردند، بعد آمدیم. گفتم: الان می روم پیش ...
گفتگو با خواهران کاراته کار لائی | دست و پایمان شکست، اما شکست نخوردیم
ژیمناستیک ثبت نام کرد. جلسه اول که رفتیم متوجه شدم بعد از کلاس ما، کلاس کاراته برگزار می شود. چند دقیقه ای ماندم و نگاهشان کردم. از مربی، حرکات ورزشی و شمارش هایشان، که به زبان ژاپنی بود، خیلی خوشم آمد. به مادرم گفتم می خواهم در این کلاس ثبت نام کنم که موافقت کرد و از آن روز تا 5 سال بعد، ژیمناستیک و کاراته سبک کیوکوشین را در کنار هم ادامه دادم. این ورزش کار جوان اکنون سطح 4 ژیمناستیک و ...
روشنفکران دربرابر خشونت های رضاخان تغافل می کنند!
سرویس تاریخ جوان آنلاین: در ماه های اخیر و در حوزه تاریخ پژوهی، خسرو معتضد را می توان یک پدیده قلمداد کرد! به ویژه پس از پخش مناظره دیدنی و پرتنش او با صادق زیباکلام و بازتاب های آن، وی در کانون تحلیل ها و قضاوت های تاریخی قرار گرفت. با او در باب آنچه پس از این محاجه تلویزیونی روی داد، گفت و شنودی انجام داده ایم که نتیجه آن در پی می آید. مناسب است در ابتدای کلام، قدری در باب مناظره تازه پخش شده تان با ...