روایت ملاقات شهید بهشتی با رزمندگان
سایر منابع:
سایر خبرها
مطالبه داغداران در سالگرد حادثه سینای اطهر از دستگاه قضا
پای آرمانش داد و اعتقاد دارم اگر هستی مان را در راه ولایت و کشور فدا کنیم گلایه ندارد ولی در این حادثه وقتی می بینم مسببان آن با رشوه به خون فرزندانمان دهن کجی می کنند قلبم درد می گیرد. بعد از حادثه مقام معظم رهبری پیام تسلیت دادند، سپس ایشان به آیت الله رئیسی هم دستور دادند در رسیدگی به این پرونده تسریع شود، اما یک سال گذشته و هنوز اتفاقی نیفتاده است. قلبم به درد می آید وقتی می بینم مقصران ...
روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی از انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت آیت الله بهشتی و اتفاقات پس از آن
با ایشان بودند درباره ریاست جمهوری بعد از عزل بنی صدر حرف می زدیم که تلفن زنگ زد بچه ها گفتند آقای صانعی از دفتر امام می خواهند تلفنی با من صحبت کنند. فکر کردم با حاج سید احمد کار دارند ولی خیلی زود فهمیدم خودم را می خواهد. می خواست هم از حالم مطلع شود و هم از انفجار حزب بگوید و یا بپرسد. مثل اکثر موارد مهم دیگر قبل از همه بیت امام از فاجعه اطلاع یافته بود و طبیعی هم همین است. مردم اگر ...
شاگرد استاد شجریان بوده ام اما صدای خودم را دارم
، می توانم از استاد محسن کرامتی و جناب استاد جلال محمدیان نام ببرم. بعضی از دوستان هم بودند که البته بعدها کار آواز را رها کردند و ادامه ندادند. بعضی از خانم ها هم بودند که جزو اعضای کُر ارکستر سمفونیک بودند و تکخوانی هم می کردند و برخی از آنان بعدها به خارج از کشور رفتند. سطوح بچه ها در کلاس کمی متفاوت بود و برخی بالاتر بودند، با این حال، استاد با همه با یک شیوه و سرمشق کار می کردند. بعد از پیروزی ...
علامه محمدرضا حکیمی کیست؟
حامد حسین نان و کتاب یکصد و پنجاه سال تلاش خونین عاشورا: مظلومیتی مضاعف مرام جاودانه علی (علیه السلام) پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) از زندگی تا ابدیت ای آفتاب عاشورا؛ عدالت فاطمیات عاشورا؛ غزه استغفار سه یار خراسانی در انقلاب امواج غدیر نان و کتاب تفسیر آفتاب وصیت علی شریعتی به حکیمی ...
دامادی که در مراسم عروسی خود حضور نداشت
به مناسبت سالروز شهدای هفتم تیرماه به منزل خانم معصومه نعیمی، همسر بزرگوار شهید والامقام حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین حقانی رفتیم و از نحوه آشنایی و ازدواج شان، تولد فرزندان و رفتار آن ها با بچه ها تا ترس و اضطراب روزهای خفقان و سرکوب و ماجرای دستگیری شهید حقانی و شهادت ایشان سخن گفتیم؛ مشروح گفت وگو را در ادامه می خوانید: چگونه با شهید حقانی آشنا شدید؟ سال 1340 با غلامحسین ازدواج کردم، 20 ساله بودند و من 12 ساله بودم؛ ایشان نوه عمه بنده بود، مادرش می خواستند به خواستگاری دختر دیگر بروند اما یک شب مادرش را در خواب می بیند _ مادر بزرگ من و غلامحسین _ در خواب به مادر شهید حقانی می گوید از دختر احمد یعنی من خواستگاری کن و به همین علت به خواستگاری ام آمدند. من آن زمان سن کمی داشتم و کم تجربه بودم، اما خاطرم هست پیش از اینکه خواستگاری بیایند خواب دیدم کسی آمده منزل ما که مرا ب ...
دامادی که در مراسم عروسی خود حضور نداشت +تصاویر
معصومه نعیمی، همسر شهید والامقام حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین حقانی درباره ماجرای روز ازدواج شان، گفت: عروسی در حد و اندازه ای که امروزه از آن یاد می شود نداشتیم، تنها خانواده من و شهید حقانی و آشنایان و خویشاوندان نزدیک را برای ناهار به منزل پدری ام دعوت کردیم و این مراسم عروسی من بود، اما بدون حضور داماد زیرا متأسفانه همان روز یعنی 10 فروردین ماه 1340 آیت الله بروجردی فوت کردند و غلامحسین شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت الله بروجردی را نسبت به مراسم عروسی خود ارجح دانست، از آن روز تا مدت دو ماه من داماد را ندیدم. ...
روایت هلال احمر از قهرمان حادثه اتوبوس خبرنگاران
ها فقط هم صنفان یا همکاران ما نبودند. دوستان ما بودند. همه ی ما دست کم چند دوست صمیمی در لیست مصدومان آن اتوبوس مرگ داشتیم. سال ها رفاقت در مطبوعات و رسانه ها و همکاری آن ها در پوشش های اطلاع رسانی جمعیت هلال احمر، خاطرات مشترک آفریده بود. هر لحظه خبر بدی از وضعیت یک یا چند نفر از خبرنگاران حادثه دیده می آمد. تنمان می لرزید. اما خبرهای موثق و دقیق را باید از سازمان امداد و ...
از فعالیت در نهضت ملی شدن نفت تا کادرسازی برای انقلاب/ تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام خمینی(ره)
.... حضور در پاریس بعد از رفتن امام به پاریس چند روزی خدمت ایشان رفتیم و هسته شورای انقلاب تشکیل شد. با نظرهای ارشادی که امام داشتند و دستوری که ایشان دادند؛ شورای انقلاب اول هسته اصلی اش مرکب بود از آقای مطهری و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای موسوی اردبیلی و آقای باهنر و بنده. بعدها آقای مهدوی کنی اضافه شدند، بعد آقای خامنه ای و مرحوم آیت الله طالقانی و آقای مهندس بازرگان و دکتر سحابی و عده دیگر آن ها هم اضافه شدند تا بازگشت امام به ایران. فکر می کنم که دیگر از بازگشت امام به ایران به این طرف، فراوان در نوشته ها گفته شده که دیگر حاجتی نباشد که درباره اش صحبت کنیم. ...
چرا جزیره شاتر اسکورسیزی را باید بیش از یک بار دید؟
فلاش بک دیگر، در حال بازگشت به عقب به سمت دریاچه است. استفاده از این جلوه ی حرکتیِ معکوس، یک حالت رؤیایی در روایت ایجاد می کند و مخاطب می تواند حس کند جای چیزی در صحنه خالی است، حتی اگر نتواند دقیقاً مشخص کند آن چیست. این دقیقاً همان احساس اندرو است، وقتی به خانه برمی گردد و متوجه می شود بچه ها نیستند و همسرش رفتاری عجیب دارد، و بعد آرام آرام به حقیقت وحشتناک پی می برد. مارتین اسکورسیزی ...
سوء قصد به جان حضرت آیت الله خامنه ای از زبان شاهدان عینی
... (پنجاه - پنجاه موقعیت آماده باش بود) بعد گفتم: مرکز! حافظ هفت مجروح شده ! دوباره همه با هم ساکت شدند... انگار همین دیروز بوده، همین دیروز که از توی ماشین اعلام می کنند به دکتر فیاض بخش، دکتر زرگر و ... بگوئید از مجلس خودشان را برسانند، بیمارستان بهارلو . ماشین از در عقب بیمارستان وارد محوطه می شود. برانکارد می آورند. آقا را می رسانند پشت در اتاق عمل. دکتری که از اتاق عمل بیرون می ...
جنگ با خردل؛ حلقه مرگ در دستان 21 کشور
عقب برگشت و مستقیم به بیمارستانی در تهران رفتند. این یعنی هزینه های جنگ و عملیات باید خرج درمان رزمنده ها می شد. بعضی از این رزمندگان در همان زمان شهید شدند و برخی دیگر 20 سال جانباز شیمیایی بودند که هر شب شهادت را به چشم دیدند. چه زمانی سلاح شیمیایی علیه مردم استفاده شد؟ به گفته فلاحت عراق در دو مقطع علیه مردم سلاح شیمیایی استفاده کرد یکی در شهر حلبچه که ناجوانمردانه تر ...
بهشتی کیست؟
، همسر شهید بهشتی ادامه داد: ما در شب پیش از هفتم تیر قرار بود به منزلی که گرفته بودند، بیاییم. ایشان یک ماه آخر وقتی از منزل می خواستند بیرون بروند غسل می کردند و وضو می گرفتند. روز هفتم تیر که آمدند لباس بپوشند به من گفتند که قبای نو (که خودم برده بودم داده بودم و برایشان دوخته بودند) را بدهید بپوشم. خودشان را مرتب کردند و بعد گفتند شما بیایید توی اتاق، من نمی خواهم جلوی بچه ها حرف بزنم. ایشان به ...
شهیدی که به دست کومله ها ارباً اربا شد
های حکومت نظامی در کوچه جاری شده بود، خواهرهایم را بیدار کردم: من و صفرعلی، هیچی الان وقتش نیست، باید برویم ته پشت بامِ آنورِ خیابان و همه باهم الله اکبر بگوییم که صدا به صدا نرسد... پشت پتو حیاط خانه مان آنقدر بزرگ بود که اگر خود شاه هم می آمد نمیتوانست سر از کارهایمان دربیاورد؛ از سن وسالم پرسیده بودی، خب راستش چند سالی از صفرعلی بزرگتر بودم اما خطمان یک چیز بود، امام خمینی ...
میگفت کشورهای اروپایی جای من نیست/ عشق به اهل بیت(ع) او را به سوریه برد
سه ماه برای خانواده ما به اندازه سه سال طول کشید. یک روز بعد ازظهر بود که زنگ خانه مان به صدا در آمد. در را پسرم مهدی باز کرد. حمید پشت در بود. انگار دنیا را به او داده بودند. او را محکم در آغوش گرفته بود و از خوشحالی جیغ کشیده و همه را خبردار کرد. وقتی حمید را دیدیم، همه از شدت خوشحالی اشک شوق می ریختیم. بعد از چند روز دوباره زمزمه های رفتنش شروع شد و ما نتوانستیم مانع اعزامش شویم. بعد از چند ...
لزوم آشنایی جوانان با اندیشه های انقلابی و استکبارستیزی بهشتی
همراه بود، ایشان از خواب بیدار شدند. ما از این که در این حالت مزاحم شده بودیم، خجالت کشیدیم، اما رسیده و نرسیده محو جمال دوست داشتنی این روحانی بزرگ شدیم، اولین نگاه، با محبت و لبخندی بر لب های مبارک همراه بود. پشت سر ما چند خبرنگار و عکاس هم وارد اتاق شدند. آقا با همان لبخند و برخورد خوش گفتند خواهش می کنم عکس نیندازید تا من لباس بپوشم. قبا و عمامه، چهره مظلوم انقلاب را برای ما آشناتر کرد. مصطفی ...