سایر منابع:
سایر خبرها
کافه نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - این که کتاب یک روز بعد از حیرانی به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانه ای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بی وقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سال ...
تا بلندای ماه
؛ متنفر بودم از این صدا. ناصر قنداق تفنگ را به زمین می زد و بعد آهسته قدم بر می داشت. - باید ببخشی جوون، نمیدونم یک هو چی شد... سرم را چرخاندم و چشم دوختم به صورت رنگ پریده اش - نزن این حرف رو کربلایی، تقصیر از من بود؛ توی کار شما بی خود و بی جهت دخالت کردم تکیه اش را از من برداشت. - بذارم زمین جوون؛ برو بجنگ؛ با دشمن های حسین (ع) بجنگ پسرم. کلمات تا از دهانش بیرون بیایند، چند بار به دل و روده اش می خوردند و تاب برمی داشتند و بعد ادا می شدند. به خاک ریز کوچکی تکیه داد. نفس می کشید، عمیق و طولانی. انتهای پیام/ ...
قربانی حادثه قطار، 10 سال بعد زنده پیدا شد!
شده بود. در آن حادثه که دقیقا در ماه مه 2010 اتفاق افتاد دست کم 148 نفر کشته شده بودند. بنا به گفته سخنگوی راه آهن هند، یک مرد اهل کلکته با نمونه گیری DNA جسدی را شناسایی و ادعا کرده بود که پسرش در این حادثه کشته شده است. طبق اعلام اداره راه آهن پس از این حادثه علاوه بر غرامت به یکی از اعضای خانواده در راه آهن شغل داده شده بود. آن فرد، خواهر چوودهوری بود که در اداره سیگنالینگ در قسمت ...
از سربازی معاف نشد، رئیس را کشت
که بیکار بود، صرف تنها دخترش می کرد. دختری که تنها یادگار همسرش بود. حالا مبینا هم داغدار مادر است و هم پدر. نهم تیر مراسم خاکسپاری امید است. سرباز قاتل رمضانی از روز حادثه روایت می کند: چند وقتی بود که پسری حدودا بیست وهفت ساله برای درخواست معافیت به او رجوع و هر بار امید معافیت او را رد می کرد؛ مدارکش کامل نبود و امید کسی نبود که بی جهت به دنبال بهانه باشد. آخرین رجوع این پسر سرباز شد ...
روایت هایی از دردِ چهار زن جانباز شیمیایی سردشت
؛ بازهم امید و آرزوهایشان از همه دردها و گلایه هایشان جلو می زند. زنان کٌردی که دل درگرو عشق به خانه و کاشانه دارند و اسم سردشت که می آید اشک عشق و دل تنگی روی صورتشان راه می گیرد و تو می مانی و جمع اضداد. نمی دانی که باید غمگین باشی بر مصیبت و خاطرات تلخی که برایت تعریف می کنند یا شگفت زده و مبهوت از همه امید و توانی که به ادامه زندگی دارند؟! با 4 زن سخت کوش و جانباز سردشت همراه ...
جهادگرانی که شهید شدند، اما شهید نیستند+تصاویر
مشغول به کار بود تا راهی در کمرکش کوه ورزقان را ایجاد کند که حین کار از لودر به پایین پرتاب شد و ماشین سنگین هم روی او افتاد و جانش را در راه اعتقاد و ایمانش از دست داد. شهید مصطفی پیران مصطفی پیران؛ داوطلب سخت ترین ها می شد یک بسیجی همه فن حریف بود، یعنی همان گونه که در ایستگاه صلواتی فعال بود، در زمینه طبخ غذای نذری هم می توانستند روی او حساب باز کنند. با سلیقه بسته ...
یال های تپه دوقلو با خون رزمندگان گروهان نصر رنگین شد
عملیات نصر 4 در اولین روز های تیرماه 1366 در منطقه شمالی استان سلیمانیه عراق انجام گرفت و نهایتاً پس از چندین روز نبرد منجر به آزادسازی شهر ماووت عراق شد. گردان حمزه سیدالشهدا (ع) از لشکر 7 ولیعصر (عج) یکی از یگان های حاضر در این عملیات بود که رزمندگانش حماسه های بسیاری خلق کردند و شهدای متعددی نیز از این گردان تقدیم شد. شهید محمد قائدرحمتی یکی از این شهدا بود. همرزمش پرویز پورحسینی از رزمندگان حاضر در عملیات نصر 4 در گفتگو با ما خاطراتی از این شهید و این عملیات بیان می کند که ماحصلش را پیش رو دارید. ...
روایتی داستانی از خاطرات روحانی شهید مدافع حرم در یک جرعه دیدار
دیدارت به دلم چنگ می اندازد، آرزو می کنم کاش دوباره می شد درِ آن اتاقی را کوبید که رویش نوشته بودی هر وقت در این اتاق کوبیده شود در خدمتم آن وقت در می زدم داخل می شدم و به چشم هایت یک دل سیر نگاه می کردم و می گفتم یک جرعه دیدار می خواهم ... یک جرعه دیدار . دل گویه های یک خواهر در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم: بی بی، من و تو هم دردیم؛ تو از راه دور برای دیدن برادرت اومدی ایران ...
شرط همسر یک مدافع حرم برای حضرت زینب +عکس
.... به خدا چیزی گفته و خدا روی بنده اش را زمین نمی اندازد. بعد از مکثی کوتاه خبر شهادت همسرم را بهم داد. وقتی این را گفت از حال رفتم. یادم افتاد که آقا مهدی از من خواسته بود که گریه نکنم و جیغ نزنم. همه این ها در آن لحظه به ذهنم آمد. خیلی آرام از زمین بلند شدم. دست نغمه را گرفتم و به منزل رفتم. آقا مهدی روز دوشنبه شهید شد. طبق صحبت و قراری که با بی بی داشتم، پیکر همسرم روز سه شنبه به ایران آمد و ...
از ترور نافرجام مقام معظم رهبری تا یکشنبه سیاه 12 تیرماه
چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب ها- مظلوم بود. نه می گذاشتند درس بخواند، نه می گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان های... انفجار! 7 تیرماه؛ شهادت چند تن از بهترین یاران انقلاب و امام(ره) یک روز پس از سوء قصد به جان آیت الله خامنه ای در ...
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در 20 سالگی
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی منتشر شد کمتر کسی را می توانستی ببینی که از این غم بزرگ صورتش خیس اشک نباشد و حس بی پناهی و غم وجودش را پر نکرده باشد. شهادت سردار سلیمانی داغ سنگینی بر دل ایران گذاشت و پس از آن مطالب و ناگفته های زیادی از سبک زندگی شخصی و خانوادگی این ژنرال ایرانی منتشر شد که برای همه به ویژه جوانان بسیار جذاب بود، تا جایی که ...
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس/ سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟ + تصاویر
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی منتشر شد کمتر کسی را می توانستی ببینی که از این غم بزرگ صورتش خیس اشک نباشد و حس بی پناهی و غم وجودش را پر نکرده باشد. شهادت سردار سلیمانی داغ سنگینی بر دل ایران گذاشت و پس از آن مطالب و ناگفته های زیادی از سبک زندگی شخصی و خانوادگی این ژنرال ایرانی منتشر شد که برای همه به ویژه جوانان بسیار جذاب بود، تا جایی که خیلی ...
وقتش که رسید از میوه های درخت بهشتی خورد و شهید شد
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: از میان رزمنده های خانه لهردی ها، حسن شوق زیادی برای حضور در جبهه داشت. دیگر حتی دیدن دست های زحمتکش و چروکیده پدر هم نتوانست مانع اعزام او به جبهه شود. او و دو برادر دیگرش حسین و بهرام هم لباس رزم پوشیدند و جبهه دفاع از اسلام را انتخاب کردند. در نهایت از میان برادر ها این حسن بود که بعد از مدت ها حضور در عملیات های مختلف جنگ به عاقبت شهادت دست یافت. شهید حسن ...
داستان/ انفجار بزرگ
هوشنگ گلشیری: می گویم چرا یکی زنگ نمی زند بگوید: فضل الله خان! اولین دندان پسرم کیومرث، همین امروز صبح نیش زد؟ می شنوی امینه آغا؟ این ها همه شان فقط بلدند نفوس بد بزنند، ناله کنند که: عمه جانم فوت کرده دنده هام، این دنده ی راستم، اینجا، درد می کند. آنوقت من حرفی نمی زنم. چندین و چند سال است، می شنوی زن، پ ...
ترور هفتم تیرماه از زبان 5 راوی نزدیک به حادثه/ آخرین سخن شهید بهشتی، لحظاتی قبل از شهادت چه بود؟
در حال سخنرانی آقای بهشتی منفجر شده، در حالی که نزدیک به 100 نفر از افراد مؤثر مملکت حضور داشته اند و ساختمان ویران شده و همگی زیر آوار رفته و مشغول بیرون آوردن شهدا و مجروحان اند. با تلفن ها، خبرها در همه شهر منتشر شد. تا ساعت 2 بامداد بیدار ماندم و مرتباً خبر می گرفتم. خبرها وحشتناک بود و حاکی از شهادت ده ها نفر و بالأخره خبر شهادت آقای دکتر بهشتی کمرم را شکست." در کتاب خاطرات یک ...
روایتی متفاوت از حادثه هفتم تیر 1360
، وحشت کردیم. در تلفن های بعدی اطلاع رسید که بمب در همان سالن در حال سخنرانی آقای بهشتی منفجر شده است. درحالی که نزدیک به یکصد نفر از افراد مؤثر مملکت حضور داشتند و ساختمان ویران شده و همگی زیر آوار رفته اند و مشغول بیرون آوردن شهدا و مجروحان هستند. با تلفن ها، خبرها در همه شهر منتشر شد. تا ساعت دو بعد از نصف شب بیدار ماندم و مرتبا خبر می گرفتم. خبرها وحشتناک بود و حاکی از شهادت ده ها نفر و ...
گفت و گو با سرتیم محافظان امام (ره) و عامل دستگیری سرکرده گروهک فرقان درباره پشت پرده ترور 6 تیر 1360
پنجه پولادین عدالت سپردند؛ گروهک فرقان ، گروهکی برخاسته از انحرافات فکری و ارتجاعی، عامل این جنایات بزدلانه بود. با این حال، بقایای این فرقه منحرف، حدود یک سال بعد از دستگیری و مجازات سرکردگانشان، دوباره فعال شدند و این بار هم به دنبال ترور عزیزان انقلاب و امام (ره) بودند. روز ششم تیرماه سال 1360، بقایای این گروهک التقاطی، هنگام سخنرانی رهبر معظم انقلاب در مسجد ابوذر تهران، بمبی را که ...
پاسخ داعشی ها به تماس همسر سردار + عکس
در 16 فروردین 1396 به شهادت رسید و پیکرش به دست تکفیری ها افتاد. حالا از او یادی به جا مانده و مزاری خالی که در انتظار پیکر پاک اوست... همسر بزرگوار شهید عباسی فر و پسر عزیزشان آقاعلیرضا در خانه باصفایشان و در یکی از آخرین روزهای خردادماه، میزبان ما شدند و حدود دو ساعت به سئوالات ما پاسخ دادند. آنچه در ادامه می خوانید، حاصل این همکلامی است... **: در تماس آخر حاج آقا ...
میگفت کشورهای اروپایی جای من نیست/ عشق به اهل بیت(ع) او را به سوریه برد
سه ماه برای خانواده ما به اندازه سه سال طول کشید. یک روز بعد ازظهر بود که زنگ خانه مان به صدا در آمد. در را پسرم مهدی باز کرد. حمید پشت در بود. انگار دنیا را به او داده بودند. او را محکم در آغوش گرفته بود و از خوشحالی جیغ کشیده و همه را خبردار کرد. وقتی حمید را دیدیم، همه از شدت خوشحالی اشک شوق می ریختیم. بعد از چند روز دوباره زمزمه های رفتنش شروع شد و ما نتوانستیم مانع اعزامش شویم. بعد از چند ...
250 تا 750 هزار تومان ؟
دیدن مادرم می رفتم یا آنان به خانه دایی می آمدند. دو سال از عروسی مان گذشت و زن دایی هرروز ریز اتفاقات اتاق خواب را می پرسید و بعدش آوار زخم زبان بود که بر سرم می بارید. منتظر نوه بودند و من هنوز باردار نشده بودم. سال سوم باردار شدم. فرزندم یک دختر بود که باب میل خانواده دایی قرار نگرفت. چند وقت بعد خبر آوردند که پسردایی عاشق دختر دیگری شده و می خواهد مرا طلاق دهد. به شرط اینکه ...
نگاهی به زندگی شهید صادقی از شهدای خراسان شمالی در حادثه 7 تیر
نوجوانی شاهد مرگ خواهر و برادر جوان خود بود. قاسم از سن 10 سالگی شروع به تحصیل کرد و به سرعت در این راه پیش رفت و موفق شد. دوران ابتدایی را در دبستان مولوی گرمه تحصیل کرد و جزء دانش آموزان ممتاز بود. وی در دوران کودکی در لیالی ماه مبارک رمضان، وقتی وارد مسجد می شد برعکس دیگر همسالانش که دوست دارند کنار هم باشند، اصلا به طرف بچه ها نمی رفت و در گوشه ای از مسجد تمام شب را به خواندن ...
پدر شهید کاکه جانی: بعد از شهادت پسرم خودم را از چشم مادرش پنهان کردم
روایت ها از جوانی که متولد سال 1368 است و تنها 27 سال دارد شبیه قصه و افسانه باشد، اما جواد کاری به این حرف ها نداشت. حالا محمد حسینش 5 ماهه بود و خیال جواد، راحت بود وقتی نباشد کسی هست که جایش را برای خانواده و تنهایی همسرش پر کند. خبر دادند دوباره ضدانقلاب تحرکاتی علیه امنیت کشور به راه انداخته است. جواد موذن بود و آخرین اذان را در ظهر یکی از روز های رمضان شهرستان قروه سر داد و راهی شد. ...
به احترام حسن ظهوری ؛ این جهان به افرادی چون او نیاز دارد
احساسی که در آن لحظه در صدایش بود را با هیچ کلماتی نمی توان بیان کرد، باید صدایش را ضبط می کردم و می شنیدید تا بدانید چه حسی در حسن بود. حدود 2 ساعت بعد از سانحه اتوبوس یعنی 20 و 30 دقیقه دوم تیر ماه با حسن تماس گرفتم فقط گفت: خوبم، دنده ام شکسته و نمی تونم حرف بزنم . آن صدا کجا و این صدا کجا؟ اصلا صدای حسن و خنده هایی که از ته دل بیرون می آمد، هر کسی را تحت تاثیر قرار می داد. حالا این ...
آگهی های بازرگانی سریالی مانند شهید شهریاری را کم کنید
جزییات دیده اند. این ها مسئولیت من فیلمساز را بیشتر می کند. این بازیگر با اشاره به ابتلا به کرونا در زمان ساخت سریال صبح آخرین روز ، یادآور شد: زمانی که به زنجان رفتیم در اولین روز تصویربرداری حالم خوب نبود. هنوز نمی دانستم کروناست. در آن سکانس به حدی حالم بد بود که به جای دست بازیگر نقش کودکی مجید شهریاری، آستین او را گرفتم تا اگر ویروسی وجود دارد، از من نگیرد. مردم بعد از شهادت ...
مهران رجبی: از ترس کرونا به جای دست آستین بازیگر را گرفتم
جای دست بازیگر نقش کودکی مجید شهریاری، آستین او را گرفتم تا یک وقت اگر ویروسی هم وجود دارد، او از من نگیرد. درحالی که هیچ پدربزرگی آستین نوه اش را نمی گیرد. وی با یادآوری این خاطره که 15 روز در بیمارستان بستری بوده توضیح داد: از بیمارستان مرخصی گرفتم و سر صحنه گفتم یک نفر را به جای من جایگزین کنید. چون من نای کار کردن ندارم. زمان تسویه حساب و گرفتن دستمزد هم گفتم؛ چون من کاری نکردم، شما ...
چند غذای اصیل و پرطرفدار ایرانی
دل اکثر آقایان ایرانی هم است.پس دست بکار شوید و با کمی نخود ، گوشت و سیب زمینی این غذای خوشمزه سنتی را بار کنید.در کنار آبگوشت ، سبزی خوردن ، ترشی و پیاز و بخصوص دوغ را هم فراموش نکنید. ماکارونی ماکارونی یا همان پاستا که بسیار پرطرفداراست بخصوص در بین کودکان ، یک غذای خوشمزه با رنگ و بویی بی نظیر است و بسیار هم ساده تهیه میشود ، فقط کافیست ترفندهای ریزش را بلد شوید و آن را همانند یک غذای لذیذ مجلسی برای ناهار آماده کنید.فقط از ته دیگ ماکارونی غافل نشوید که بی نهایت هوس بر انگیز است. ...
مخاطبان گفتند شهید شهریاری را نمی شناختیم
را می شناخت و بعد از شهادتش بود که مردم فهمیدند چه گنجی را از دست دادند. وی ادامه داد: در فضایی که کمتر از یک دهه از شهادت او می گذرد، حساسیت های خاصی برای پرداختن به داستان زندگی اش وجود داشت و ما همکاری های مختلفی از دست اندرکاران نهاد ها و همچنین خانواده او داشتیم و با کمترین اشکالات و انتقادات به لحاظ فیلمنامه مواجه شدیم. این تهیه کننده در ادامه توضیح داد: در فرآیند ساخت این مجموعه با دو پیک ...
در بچگی فروید و هگل می خواندم/ تنها مطالعه است که می تواند بچه هایمان را نجات دهد
علاقه مند هستم که با ماشینی راه بیفتم و کتاب توزیع کنم. حالا همت عالی می گذارم اگر توانستند خرید کنند که چه بهتر وگرنه کتاب رایگان در اختیار بچه ها قرار می دهم. انگیزه ام را از این سفر و آمدن به روستا گرفتم. به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان، می گوید تفریح جذاب کودکی اش نشستن پای قصه های حاج عمو غضبان بود؛ قصه گوی درجه یک و قهاری که بچه ها را به دل قصه های هزار و ...