مردمحکوم به حبس ابد، در دوره مرخصی کرونایی،آدم کشت/ متهم در دادگاه: ...
سایر منابع:
سایر خبرها
متهم: به خاطر دخالت های مادرزنم قاتل شدم
با مینا را نمی داد. او می گفت من کار درست و حسابی ندارم و لیاقت این زندگی را ندارم. متهم در خصوص تشریح جزئیات روز حادثه گفت: چند روز قبل از حادثه برای انجام کاری به کاشان رفتم. بعد از انجام کار در راه برگشت تصمیم گرفتم به خانه مادرزنم بروم و حرف آخر را با آن ها بزنم. با خودم فکر می کردم اگر این بار همسرم راضی به برگشت نشد حرف طلاق را بزنم تا شاید به خاطر دو فرزندمان قبول کند. با ذهنی مشغول و ...
درخواست قصاص برای پلیس تهرانی!
شمشیر تزیینی که بعدها فهمیدم چند روز قبل خواهرش آن را به او هدیه داده بود به سمت من حمله ور شد و می خواستم مرا بزند که به ناچار در دفاع از خودم به سمت او شلیک کردم . من در آن لحظه ناچار به شلیک شدم. قاضی پرسید :چرا به پای شایان شلیک نکردی تا او را زمینگیر کنی؟ متهم پاسخ داد : می خواستم به پای او شلیک کنم. به همین خاطر پایش را نشانه رفتم. او در حال فرار بود .به همین خاطر گلوله ...
آدم کُشی، شرط عجیب یک زن برای ازدواج
... متهم ادامه داد: چون عاشق او بودم تصمیم گرفتم جان مرد مزاحم را بگیرم اما خبر نداشتم که او همسرش است. روز حادثه با برنامه ریزی قبلی وارد خانه آن مرد شدم و نقشه را عملی کردم اما چند روز بعد از سحر شنیدم که آن مرد زنده مانده است. به این دلیل که نتوانستم نقشه را به خوبی اجرا کنم سحر گفت که حاضر به ازدواج با من نیست اما با این حال خوشحال بودم که آن مرد زنده مانده است. قاتل اجاره ای پس از اعتراف به جرم خود با قرار قانونی بازداشت شد و تحقیقات در این پرونده همچنان ادامه دارد. ...
مروارید خیانتکار دستور قتل شوهرش را داد /جزئیات قتل کارمند دیجی کالا + گفتگوی اختصاصی
زنی است برایم گرفتی.مادرش می گفت خودت خواستی!اما انگار او پشیمان شده بود.من محتاج محبت و توجه او بودم و هر روز افسرده تر می شدم.احمد طوری با من برخورد می کرد که انگار یک مجسمه هستم.مدتی بعد از ازدواج متوجه شدم به شیشه اعتیاد پیدا کرده است.البته قبلا هم معتاد بود و ترک کرده بود که من نمی دانستم.وقتی دوباره معتاد شد،چند بار من هم کنار او شیشه مصرف کردم.همان موقع باردار بودم و نمی دانستم.برای همین بچه ...
محاکمه مأمورقاتل
رفت و در دفاع از خودش گفت: شهرام متهم به ایجاد درگیری و ضرب و جرح بود و من حکم بازداشت او را داشتم. به همین خاطر طبق حکم قضایی به مقابل خانه آنها رفتم اما شهرام قصد داشت فرار کند. به همین خاطر با یک شمشیر تزئینی که ظاهراً چند روز قبل از خواهرش هدیه گرفته بود به سمتم حمله کرد و قصد داشت من را از پا درآورد که مجبور شدم به او شلیک کنم. قاضی از متهم پرسید: چرا به پای شهرام شلیک نکردی تا او ...
نخستین واکنش استاندار مازندران به دستگیری یکی از مدیران ارشد استانداری
واحدهای صنعتی به واسطه اشخاص مرتبط، سوء استفاده از موقعیت شغلی و همچنین نگهداری بیش از یک کیلو مواد مخدر سنتی، متهم پس از تفهیم اتهام با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان و پرونده در حال تکمیل تحقیقات مقدماتی است. ( بیشتر اینجا بخوانید) اکنون بعد از گذشت حدود پنج روز از ماجرای بازداشت این مدیر ارشد استانداری مازندران، احمد حسین زادگان استاندار مازندران در جلسه شورای برنامه ریزی استان نسبت ...
اتفاقات عجیب و حیرت انگیز تاریخی که باور نمی کنید؛ از ماجرای گربه غرق نشدنی تا زنی که برای گرفتن انتقام ...
نبرد سربازان نازی در کنار نیرو های آمریکایی جنگیدند. فقط دو روز قبل از تسلیم آلمان، در پنجم ماه مه 1945 در تیرول شمالی اتریش، نبرد قلعه ایتر به وقوع پیوست. از این قلعه به عنوان اردوگاه زندان استفاده می شد و فقط زندانیان برجسته ای در آنجا نگهداری میشدند. چهارده زندانی در آن لحظه آزاد بودند، اما نیرو های ویژه مجاور دستور اعدام همه آن ها را صادر کردند. زندانیان برای زنده ماندن ...
گفت وگویی شاد و صمیمی با سینا حجازی
...> من ترم 8 مدیریت دولتی بودم و کلا 6 واحد مانده بود تا درسم تمام شود. اما آن موقع به این نتیجه رسیدم که اصلا راه را اشتباه آمده ام. خیلی ها سعی کردند از تصمیمم منصرفم کنند. می گفتند حالا این 2 درس را هم پاس کن، بعد هر کاری خواستی انجام بده. اما من معتقد بودم اشتباه، اشتباه است و حتی یک روز هم نباید آن را ادامه داد. برای همین از دانشگاه انصراف دادم. خیلی جسارت می خواهد! به نظر ...
حاج قاسم با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟ + عکس
صدا می زند: فاطمه... فاطمه... من جوابش را دادم. آنقدر گیج بودم که نمی توانستم جواب بدهم. گفت: نگران محمدرضا نباش؛ محمدرضا پیش من است. این را که گفت؛ من آرام شدم... البته بعد که بیدار شدم، تا صبح ضجه زدم. رفتم در اتاق محمدرضا و گریه کردم و دعا و نمازخواندم. می دانستم محمدرضا شهید شده ولی نمی توانستم آرام بشوم. دعاها را برای آرامش قلب خودم می خواندم و نه این که دعا کنم پسرم شهید ...
محاکمه گنده لات تهران به اتهام قتل
.... قرار بود یک هفته بعد به زندان برگردم اما تصمیم گرفتم دیگر به زندان نروم. در این مدت از مدیر یک قمار خانه در محله مان 500هزار تومان باج گرفتم. روز قتل در قهوه خانه بودم که دختری که می شناختمش به من زنگ زد و گفت چند نفر مزاحمش شده اند و خواست نجاتش دهم. من هم به نشانی که او گفته بود رفتم و آن دختر را سوار موتور کرده و از آنجا دور کردم. در مسیر تصمیم گرفتم دوباره از قمارخانه پول بگیرم. وقتی به ...
محکوم به حبس ابد پس از فرار قاتل شد
...: بعد از 2 روز فهمیدم که سجاد فوت کرده است. من بی دلیل دعوا نمی کنم. حسن و حامد دعوا را شروع کردند اما حالا خودشان را کنار کشیده اند. من تا چند وقت دیگر اعدام می شوم اما آن دو نفر که شروع کننده درگیری بودند مجازات نمی شوند و این عادلانه نیست. من هیچ دشمنی با مقتول نداشتم. در هیچ مرحله ای از پرونده هم دروغ نگفتم. من سابقه دار و باجگیرم، مواد مخدر حمل کردم اما نامرد نیستم که دروغ بگویم و پای خلافم می ایستم. پس از اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند. ...
برادرکشی با خنجر در دورهمی شبانه / بازداشت قاتل مست + عکس
مردی که برادرش را در حین بدمستی به رسانده بود با بخشش پدر و مادرش به 15 سال زندان محکوم شد. متهم که حین انتقال جسد برادرش دستگیر شده بود در اعترافات خود گفت کامران برادر 28 ساله متهم در حین درگیری لفظی و به خاطر بدمستی مورد حمله خنجر قرار گرفت و به قتل رسید. به گزارش گروه ترجمه رکنا، بنا بر گزارش های پلیس این دو در یک مهمانی خانوادگی پس از مصرف الکل با هم وارد مشاجره شده و ...
پایان فرار از اعدام
...> مرد اعدامی پس از دستگیری در تهران در تحقیقات گفت: چون از اعدام می ترسیدم فرار کردم و زندگی پنهانی ام شروع شد. با هویت جعلی زندگی می کردم و همیشه ترس دستگیری داشتم.کابوس اعدام رهایم نمی کرد. در سال های اول در شهرهای اطراف کرمانشاه بودم و بعد از مدتی به تهران آمدم که در اینجا دستگیر شدم. هزینه های زندگی ام را خانواده ام تامین می کردند. چون پرونده مرد اعدامی در اجرای احکام دادگستری کرمانشاه مطرح بود، او تحویل زندان این شهر شد. گروه حوادث روزنامه جام جم ...
دستگیری سارق اموال جوانان جویای کار
ورزشی است و زنان زیادی مشتری من هستند برای همین بهتر است که افراد کم سن برایم کار کنند. رئیس پلیس مترو پایتخت ابراز داشت: این مال باخته در مورده نحوه سرقت اموالش نیز گفت: من تا قبل از آن روز اصلا به مترو امام خمینی نیامده بودم، آن روز وقتی به اینجا رسیدم چند دقیقه بعد این آقا هم رسید و یک بطری آب هم به دستش بود و به من داد گفت بخور خنک است، به او گفتم خودت چی؟ گفت: من همین الان با کیک ...
نقشه 5میلیاردی مأموران قلابی برای سرقت عتیقه
مدعی بود که بعد از مدتی با فروش این عتیقه ها کلی پول به جیب می زنم و ورشکستگی ام جبران می شود. با اینکه آن زمان پولی نداشتم اما از دوستانم حدود 5میلیارد و 300میلیون تومان قرض گرفتم. از ارسلان چند ظرف عتیقه خریدم. آن روز به خانه مجردی ارسلان رفتم و او عتیقه ها را تحویلم داد و گفت به زودی می توانم آنها را بفروشم و سود زیادی نصیبم می شود. مالباخانه در ادامه گفت: امیدوار بودم با این کار همه ...
شگرد عجیب خواهر و برادر برای کلاهبرداری اینترنتی
را از دست داده بودند. یکی از آنها به مأموران گفت: چند روز پیش دختر جوانی که خودش را نازگل معرفی کرده بود به تلفن مغازه ام زنگ زد و درخواست خرید 2گوشی سامسونگ به مبلغ 100میلیون تومان کرد. او نشانی خانه اش در تهرانسر را اعلام کرد و قرار شد گوشی ها را با پیک برایش بفرستم و او پس از دریافت آنها، پولش را از طریق دستگاه پز که در اختیار پیک بود پرداخت کند. وی ادامه داد: پیک فروشگاه ...
نو سروده احمد بابایی برای حاج احمد متوسلیان:در مسیر شکستِ اسرائیل؛ حاج احمد هنوز فرمانده است+دستخط
...> شیعیان، فتح خیبری دارند او خبر داشت کدخدا لاف است او خبر داشت کار، دست خداست جبر تاریخ، شوخی تلخی ست تا ابد اختیار، دست خداست حاج احمد زسبکه عاشق بود در یقین، دل به احتمال نداد در شب فتنه، چون بهشتی ها به بنی صدرها مجال نداد یک تنه، شرح غربت والعصر یک تنه، مرد بی همانند است یک تنه ...
اتهام فعالیت علیه نظام به دروازه بان پرسپولیس!
.... * (درباره اینکه گفته می شود برای بازگشت، درخواست تمدید قرارداد داده بود): درباره این موضوع باید بگویم بحث تمدید قرارداد، خواست باشگاه بود و به من گفته بودند می خواهیم قرارداد را تمدید کنیم و به کسی هم چیزی نگو. البته گفته بودند اگر نمی خواهی تمدید کنی و می خواهی بروی، بیا چند بازی پایانی را حاضر باش و بعد از آن قرارداد را فسخ کن. خدا می داند چه کسی با صداقت صحبت می کند و چه کسی دروغ ...
گفتار حجت الاسلام جاودان درمورد زندگی و شهادت امام جواد (ع)
بودیم که دیدم در مسجد کوفه هستم، فرمود: این جا را می شناسی؟ گفتم: آری، مسجد کوفه است، او در آن جا نماز خواند، من هم نماز خواندم، بعد با هم از آن جا بیرون آمدیم، مقداری با او راه رفتم ناگاه دیدم که در مسجد مدینه هستیم. به رسول خدا (ص) سلام کرد و نماز خواند، من هم با او نماز خواندم، بعد از آن جا خارج شدم، مقداری راه رفتیم ناگاه دیدم که در مکه هستیم، کعبه را طواف کرد، من هم طواف ...
قصاص با چوبه دار بخاطر همسرکشی با ضربات تبر
جنایی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و علی-پ پای میز عدالت نشست. قضات دادگاه پس از برگزاری جلسات متعدد، در حالی رای به قصاص نفس دادند که رای صادره با اعتراض متهم در شعبه 15 دیوان عالی کشور نیز مورد بررسی های دقیق و کنکاش های قضایی قرار گرفت. به گزارش خراسان، در نهایت قضات دیوان عالی نیز رای صادر شده از دادگاه بدوی را تایید کردند . بعد از گذشت چند سال از این ماجرا، متهم این پرونده ...
دیدن اتفاقی قاتلی که 7 سال فراری بود
شده بود. اگرچه او در ابتدا به قتل اعتراف کرده بود، اما بعد منکر شد و ادعا کرد که تصادف، عمدی نبوده و یک حادثه اتفاقی بوده است. پس از آن پدر ناصر مبلغ دیه را به خانواده قربانی پرداخت کرد و متهم پس از فرار از اتهام قتل عمد و قصاص از زندان آزاد شد. 2سال از آن ماجرا گذشت تا اینکه سال93 یک درگیری طایفه ای بین خانواده ناصر و طایفه دیگری اتفاق افتاد. اختلاف این دو طایفه به زخمی شدن چند نفر و ...
گنده لات: طمع باجگیری قاتلم کرد
مرتکب قتل شده بود. با ثبت این اطلاعات کامبیز تحت تعقیب قرار گرفت و چند روز بعد از حادثه در خانه اش شناسایی و بازداشت شد. او به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. متهم با اقرار به جرمش گفت: با مقتول خصومتی نداشتم. آن روز او به هواخواهی از دوستانش به من حمله کرد و من هم به خاطر خوردن مشروب در حال مستی با چاقو به او ضربه زدم. متهم بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده بعد ...
شوهرم با یک زن بارداربه خانه آمد و گفت سحر زن دومم است !
که از رفتارهایش کلافه بودم با دیدن این صحنه بشدت عصبی شدم و در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و روسری ام را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. وقتی سحر روی زمین افتاد هنوز نبض داشت بعد هم بچه ها را در خانه گذاشتم و فرار کردم و به خانه برادرم در اصفهان رفتم. در پایان جلسه، قضات با شنیدن اظهارات زن جوان برای صدور رأی وارد شور شدند. ...
پایان زندگی مخفیانه قاتل فراری در تهران
در یک قدمی چوبه دار قرار داشت موفق شد با نقشه قبلی و همدستی چند نفر از دوستانش هنگام انتقال از زندان به دادگاه برای پاره ای توضیحات از دست مأموران بدرقه زندان فرار کند. در چنین شرایطی مأموران پلیس تلاش زیادی برای دستگیری قاتل فراری آغاز کردند، اما دریافتند وی پس از فرار از دست مأموران به مکان نامعلومی گریخته و زندگی پنهانی را شروع کرده است. 7 سال بعد پس از این پرونده متهم روی ...
اظهارات شنیدنی نوجوان خلافکاری که “با تئاتر اصلاح شد”/ دیگر “مادرم” استرس مرا ندارد
رضایت نگرفتند؟ اما دیدم که اینگونه نیست، آقای فرهاد اصلانی، خانم هنگامه قاضیانی، آقای یاسر خاسب و ... پیگیر کار بچه ها بودند و رضایت هم گرفتند. وی درباره بازگشت دوباره اش به کانون و بازیگری تئاتر پس از آزادی از زندان گفت: تا روزی که در زندان بودم با ماسک بازی می کردم، اما بعد که از زندان آزاد شدم، ماسک را برداشتم، دوباره به کانون برگشتم و تئاتر بازی کردم. این کار را کردم تا بقیه جذب شوند ...
قسمت 10 / کریم پور شیرازی می گفت: شب اول پالون روی دوش من گذاشتند و سوارم شدند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ روز 21 آبان بود، همان روزی که دانشگاه و بازار دست به تظاهر و تعطیل زده بودند. ساعت دو و نیم بعدازظهر به من خبر دادند که باید به زندان موقت بروم. از سرپاسبانی که مامور تحویل من بود سوال کردم موضوع از چه قرار است گفت: شما را به زندان لشگر 2 زرهی (قصر) انتقال داده اند و بعد اضافه کرد که: در این زندان وکلا و وزرای سابق به سر می برند و از هر لحاظ بهتر از این جاست. من می دانستم که انتقال من به لشگر 2 طبق نقشه ی قبلی و روی نظر خاصی است، مخصوصا پس از انتقال کریم پور به پادگان بی سی ...
ناگفته های رادوشوویچ از ماجراهایش با معاون پرسپولیس
قبول ندارم. من 5 سال در پرسپولیس بودم. در این سال ها هیچ وقت مشکلی با هیچ کس نداشتم و با احترام با همه تیم ها مثل استقلال و سپاهان برخورد کردم. در زندگی من هیچ موضوعی را پیدا نمی کنید که علیه دولتی صحبت کرده باشم و همیشه مردم ایران را دوست داشتم. بعد از آن موضوع فرودگاه و انتشار یک استوری را مطرح کردند که آن هم به خاطر صف و شلوغی که در فرودگاه بود و نگران فرزندم بودم آن استوری را منتشر کردم. البته ...