قتل به خاطر صدای بلند خنده و آواز / من از کارهایشان کلافه شده بودم
سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان: دو ناشناس به آرایشگاهم هجوم آوردند و مرا ....
متاسفانه دو زن جوان به آرایشگاهم رفت و آمد می کردند که با مردان غریبه در ارتباط بودند. یک روز که آن ها در آرایشگاهم حضور داشتند به صورت تلفنی با مردی غریبه قرار گذاشتند که من از این موضوع به شدت ناراحت شدم و به آن ها اعتراض کردم که دیگر حق ندارند به آرایشگاه من بیایند! آن ها هم با دلخوری و ناراحتی آرایشگاه را ترک کردند ولی چند روز بعد ناگهان مردان ناشناس به آرایشگاهم هجوم آوردند و با ...
بازی در نقش یک مُرده برای فرار از دستگیری
وقتی نبض شوهرش را گرفتم متوجه شدم نفس نمی کشد. همسرش برای اینکه مطمئن شود که او فوت شده چند ضربه چاقو هم به بدن شوهرش زد. بعد از آن من ویلچری اجاره کردم و با همدستی زن جوان، جسد شوهرش را به بیابان های پرند بردیم و آتش زدیم. 2 متهم این پرونده که انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه گرفته اند با قرار قانونی بازداشت شده اند و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته اند. ...
غیر ت کور و بلا وجه از تازه داماد قاتل ساخت
رابطه ندارد و او مزاحم تلفنی است. متهم ادامه داد: حرف خواهر سلماز را قبول کردم ولی چند روز بعد متوجه شدم او دوباره تلفنی با آن پسر در حال صحبت است. می خواستم ماجرا را به پدرزن و برادرزن هایم بگویم، اما ترسیدم اتفاق بدی بیفتد. این شد که تصمیم گرفتم به خانه نامزدم بروم تا در این مورد با خواهرش صحبت کنم. آن شب به آنجا رفتم و با سلماز و خواهرش صحبت کردم تا شماره آن پسر را من بدهند. به آن ها گفتم ما ...
اعترافات منشی روحانی قلابی و ادمین صفحه اینستاگرامی طرفداران بهنوش بختیاری
آمد و در نهایت بهنام، همسرم از من خواست که با فردین قرار بگذارم تا آنها باهم صحبت کنند و اختلافاتشان را حل کنند . وی در بخشی دیگر از اعترافات خود گفته است: من منشی شرکتی بودم که مقتول مدیرعامل آن بود. برای انجام کارهای شرکت با او مراوداتی داشتم اما همین مسئله باعث شده بود که شوهرم به من مشکوک شود. هرچه برایش توضیح می دادم که رابطه ما کاری است باورش نمی شد. ناچار شدم موضوع را به مدیرعامل بگویم و او ...
عروس 14 ساله چگونه ناجی ایل شد؟
این دنیا گذاشته است. از سر ناچاری دختر بلوچ کلمات را بخش می کند و به سختی به هم می چسباند تا بتواند 6سال پیش را به تصویر بکشد. کلمات به دشواری رنگ معنا می گیرند: چندسال پیش در طایفه ما، قتل اتفاق افتاد و منجر به قتل یک انسان شد. بزرگان طایفه مقابل بعد از چند مدت این تصمیم را گرفتند که به عنوان خون بها از طایفه ما دختر بگیرند. کلمات را با پس و پیش کردن فعل و فاعل مجدد به جمله تبدیل ...
راز گم شدن زن جوان در سینه مرد 70ساله
که به کما رفته بود، پس از 20روز به هوش آمد و بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و بعد از گذشت 3سال از جنایت، اسرار قتل همسر سابقش را فاش کرد. متهم در بازجویی ها گفت: روز حادثه همسر سابقم را به خانه دعوت کردم تا بخواهم باردیگر با من ازدواج کند. اما وی قبول نمی کرد و هرچه اصرار کردم بی فایده بود و او از من خواست برای همیشه فراموشش کنم. همین باعث عصبانیتم شد و با او درگیر شدم. در جریان درگیری ...
از اشک من تا بغض رامین!
مسوول و رییس شورای سیاستگذاری روزنامه بودم تا اینکه دو باره روزنامه به من سپرده شد و حتی این بار مدیر مسوولی را هم به من واگذار کرد. بغض رامین روزنامه اعتماد دوبار توقیف شد. یک بار در سال 88 و یکبار بعد از آن. دلیل توقیفش هم این بود که می خواستند آن را تعطیل کنند! بعد انتخابات 88، آقای رامین وقتی معاون مطبوعاتی شد یک روز بعدازظهر به روزنامه اعتماد آمد. خبرنگاران چند ...
اعتراف به قتل کارگر ساختمانی به خاطر سروصدا
. آن ها همیشه سر و صدا می کردند و مراعات حال ما را نمی کردند. حتی شب ها هم از دست آن ها آسایش نداشتیم. چند روز قبل از حادثه از سر کار به خانه برگشتم که همسرم گفت از سر و صدای کارگران و اذیت آن ها خسته شده است و فرزندانمان هم آرامش ندارند. مقابل ساختمان رفتم و به کارگران تذکر دادم و برگشتم. متهم ادامه داد: از آن روز به بعد انتظار داشتم آن ها بیشتر مراعات کنند، اما کارگران اهمیتی به حرفم ندادند ...
قتل اکبر به خاطر آواز خواندن / او مزاحم خانواده مسعود بود + عکس
می دادند . وی ادامه داد : آخرین بار اکبر را مقابل خانه دیدم و به او تذکر دادم اما وقتی به من بی اعتنایی کرد با او درگیر شدم و در اوج عصبانیت چند ضربه چاقو به او زدم. همان موقع پدرم او را سوار ماشین کرد و به بیمارستان رساند. من واقعا قصد کشتن او را نداشتم و در اوج عصبانیت کنترلم را از دست دادم. با پایان دفاعیات این متهم ، ادامه جلسه رسیدگی به خاطر عدم حضور وکیل وی به روزهای آینده موکول شد. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
اسرار قتل فن پیج بهنوش بختیاری در اعترافات خانم منشی
می دادم که رابطه ما کاری است باورش نمی شد. ناچار شدم موضوع را به مدیرعامل بگویم و او خیلی از این ماجرا عصبانی شد. می گفت همسرم حق ندارد به او تهمت بزند. زن جوان گفت: اختلاف آنها ادامه داشت تا این که یک روز برای انجام کارهای شرکت با مقتول قرار گذاشتم. شوهرم وقتی متوجه این موضوع شد جنجالی به پا کرد و می گفت حق ندارم دیگر به سرکار بروم. من از مقتول خواستم تا با شوهرم قراری بگذارد و با او ...
آقای صدر، همان موقع که می خواستید، رفتید
برترین ها: حمیدرضا صدر می گفت: خوبی فوتبال این است که گذشته ات را با آن به یاد می آوری. مثلا من سال جام جهانی1974 وارد دانشگاه شدم، پدرم بعد از جام جهانی1978 فوت کرد و قبل از جام جهانی1986 ازدواج کردم. غزاله، دخترم، در جام جهانی1990 به دنیا آمد. فوتبال نشانه ماست. از قضا خبر مرگش در روز عجیبی هم منتشر شد. روز بعد از شهرآورد استقلال و پرسپولیس در مسابقات جام حذفی. بهداد امینی(روزنام ...
بازنشر | دعای امام خمینی (ره) برای حجت الاسلام اقبالیان چه بود؟
به دست مرحوم آیت الله مرعشی نجفی معمم شدم. من چون سوادم بیشتر بود و استعداد درسی داشتم و بخش هایی از قرآن را حفظ کرده بودم و این باعث شده بود که در طلبگی زودتر پیش رفتم. * بعد از معمم شدن برای سخنرانی به مدرسه خود در ورامین رفتم/ وقتی که دیدم راه دررو ندارم، از خدا مدد خواستم... بعد از معمم شدن، در سال 1350 تصمیم گرفتم به مدرسه رضا پهلوی که سابقاً در آنجا درس خوانده بودم ...
نقد و بررسی مفصل مصاحبه ی اخیر علی یونسی توسط پژوهشگر اصولگرا
...> روزهای اول پیروزی انقلاب که ما در کمیته مرکزی فعالیت داشتیم، یک ساواکی خیلی راحت می توانست در کمیته نفوذ کند چرا که هیچ کس اشخاص دیگر را نمی شناخت. همه مردم بودند و یکدیگر را نمی شناختند و از سوابق قبلی هم بی اطلاع بودند. مثلاً وقتی پشت درهای کمیته می ایستادیم و در را فشار می دادیم که کسی داخل نشود، ناگهان یک نفر از لابلای در داخل می شد و او نیز یکی از ما می شد و بعد از چند روز یک بازوبند می ...