علی هم برایم فرزند بود هم برادر!
سایر منابع:
سایر خبرها
نگذارید گروهی در کشور باعث فساد شوند
شده آن را افشا کنید. نگذارید که در ده ما یک ضدانقلاب زندگی کند و در دعاهای شب و نمازهای جماعت شرکت کنید. همیشه پیرو خطّ امام باشید. برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید. اجازه ندهید هرگز دشمنان بین شما تفرقه بیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند. در آخر به بچه ها بگویید که تا 40 روز از شهادتم ...
آمریکایی ها دنبال سرزمین جدید برای داعش بودند
قضائیه بودم. پرونده ام از وزارت کشور به آنجا رفت. پیشنهاد ایشان رئیس سازمان زندان ها بود که بعد قضیه سفارت مطرح شد و حاج آقای ناطق نوری که رئیس دفتر بازرسی بود، روز بعد ایشان هم من را خواست و گفت صحبت بر این است که شما به افغانستان بروید. آخرین نفری که با من صحبت کرد خود آقای احمدی نژاد بود، البته ایشان هم خیلی تاکید کرد با توجه به موقعیت آنجا که من گفتم نمی روم. فکر کرد که من چون افغانستان است ...
چگونگی اظهار دلتنگی امام نسبت به همسرشان
کربلا مراجعت نمودیم. من و مصطفی رفتیم. صغری[1]مریض بود، دیگران نیامدند. حالا خوب شده است لکن بسیار ضعف دارد. دیگران همه بحمداللّه سلامت هستیم. شما که رفتید هوا گرم شد؛ یک شب هم پایین آمدم ولی عجالتاً بد نیست و راحت هستیم. مصطفی برای اول ماه آمدند و حالشان خوب است. قبل از نامۀ شما، نامه ای از فریده[2]جان آمد و جواب دادم، ان شاءاللّه رسیده است. از قِبَل شماها همگی در کربلا و نجف زیارت می ...
دبیر: رفیق باز بودم پست بالاتری به درستکار می دادم/نیامدم جهان پهلوان شوم
...، عنوان کرد: من به امیرحسین بارها گفتم مثل بچه ها کشتی نگیر و مانند بزرگسالان باش. او می توانست در المپیک طلا بگیرد. 8 ماه پیش به او گفتم تو بیشتر از حسن شانس طلا داری. بنا تیم یازدهم دنیا را تحویل گرفت و حالا ببینید به کجا رسید. محمدرضا گرایی 72 کیلوگرم بود که به 67 آمد و مدال گرفت. ساروی هم می توانست طلا بگیرد و بعدها افسوس او را خواهد خورد. دبیر در خصوص یزدانی عنوان کرد: یزدانی ...
اثرات مخرب اختلاف والدین بر سلامت روان فرزندان
حضور فرزندان، آسیب های روانی زیادی را متوجه آنها می کند. فرزندانی که در این خانواده ها رشد می کنند، سلامتی روانی آنها تحت تاثیر قرار می گیرد. دعوای پدر و مادر معمولا جو و فضایی استرس زا برای فرزندان به وجود می آورد. والدینی که به دلایل مختلف رابطه خوبی با هم ندارند و نمی توانند روابط شان را مدیریت کنند، شرایطی را برای بچه ها در محیط خانه ایجاد می کنند که مملو از تنش و استرس است. مواردی که منجر به ...
شهید طلبه ای که عاشق خدمت به محرومان بود
چند دوست و آشنا شدم. متوجه نگاه های سنگین و دزدیده آن ها می شدم. دلم آگاه شد. زانوهایم لرزید. احساس کردم سیدحسین من شهید شده. نتوانستم همان جا بمانم. بی قرار شده بودم. خیلی زود برگشتم خانه. دل توی دلم نبود. به بچه ها و پدرشان گفتم: سیدحسین شهید شد. پدرش هم مثل من بی قرار و مضطرب شد. پیگیری کرد. متوجه شد خبری که من به او داده ام صحت دارد... پیکرش را که برگرداندند، رفتم صورت و محاسن ...
آیا واقعاً داریم بچه هایمان را تربیت می کنیم؟
. پدر و مادر هایی که شما دیدید چطور با بدرفتاری بچه ها برخورد می کردند؟ دوکلف: در آنجا، شبی را با رزی در خانۀ زنی به نام سالی ماندم که از سه تا از نوه هایش مراقبت می کرد، یعنی چهار کودکِ زیر شش سال در آن خانه بودند. سالی، با هر کاری که بچه ها می کردند، با چنان خودداری و آرامشی برخورد می کرد که تابه حال نظیرش را ندیده بودم. یک بار، یکی از بچه های نوپا، که شاید هجده ماهش بود، به گمانم دُم سگی ...
پنج شنبه های شهدایی| محمودی که ستوده شد؛ مروری بر زندگی جانشین لشکر المهدی(عج)
... و اما پدر و مادر و خواهران و برادرانم: پدر جان، همیشه در راه اسلام قدم بردار و شهادتی که نصیب فرزندت شده نعمتی از طرف خداوند بدان و خدا را شکر بگو و مرا حلال کن. مادر جان، خوشا به حالت که چنین فرزندی در راه اسلام تربیت کردی و تو بودی که همیشه افتخار می کردی که فرزندانت در جبهه هستند، پس حالا هم افتخار کن که فرزندت در راه اسلام به شهادت رسیده؛ افتخاری بالاتر از افتخار اول. از شما ...
عدم همکاری خواهر مدافع حرم با برادرش! + عکس
چهار سال بعد از اینکه آمدید ایران؟ پدر شهید: بله. **: شما چطور آمدید ایران حاج خانم؟ مادر شهید: ما با پدر و مادرم آمدیم، از افغانستان آمدیم پاکستان، تقریبا با پدر و مادرم یک ماه پاکستان بودیم. چون آن موقع من بچه بودم؛ 5 **: 6 ساله بودم. سال 1362 بود. پدر شهید: من دو ماه بعد از اینها آمدم. اینها آمده بودند. از پاکستان که آمدم، اینها را دیدم. ...
خبر آزادی با یک سطل آب یخ/ امتحان سخت یک آزاده از همسرش
فردی حق ندارد اسم خواستگار را در این خانه بیاورد. همین که دخترم گفت: داماد ما همان علی آقا است، این را به در و همسایه هم بگویید تا حرف های خاله زنکشان را تمام کنند. یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور می خواهم بروم باغ انگور بچینم! در لحظه لحظه های دوری، بارها مرگ را تجربه کرده بودم. نمی دانستم تا چند سال دیگر باید دلم عزادار علی باشد. هیچ وقت به فکرم نمی رسید ...
رکورد 43 سال اختلاف سنی بین رضا رویگری با همسر لاکچری اش ! + عکس
خوبی دارم و اگر خوب بودم اصلا اجازه نمی دادم تارا آشپزی کند. البته الان هم با دستورات من دستپختش بهتر شده. تارا سن کمی دارد اما واقعا دستپخت خوبی دارد. به نظر می رسد رابطه شما با هم مثل داستان بابالنگ دراز است، مردی که زنی را که دوست دارد بزرگ می کند. . . تارا: اتفاقا برعکس است. رضا مانند بچه هاست و خیلی هم حرف گوش نکن. گاهی حس می کنم با یک بچه شش ساله روبه رو هستم. به خصوص ...
قصاص، مجازات قاتل مست به خاطر کشتن رفیق مست
آمده بود، خانه ما را ترک کرد اما نیما هیچ اعتراضی به او نکرد. من به او گفتم چرا مانع رفتن مجید نشد ولی به من اجازه نداد تا به دیدن نامزدم بروم که از شنیدن این حرف عصبانی شد و با هم درگیر شدیم. او با چاقو خودزنی کرد و یک ضربه هم به من زد و من که مست بودم و حال طبیعی نداشتم چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم. چند ساعت بعد وقتی متوجه شدم نیما مرده از ترسم جنازه را پتوپیچ کردم. می خواستم آن را ...
حفاظت از جان مردم هیچ محدودیتی نداشته باشد
...، اما کسی که روزی صد بیمار کرونایی را ویزیت می کند و شب به منزل می رود، ناقل است؛ دو تا بچه دارد، همسرش هست، مادرش و پدرش هستند. اتفاقا من می خواهم برعکس بگویم، این موضوع در مقایسه با جنگ خیلی بالاتر است. ما هیچ وقت خانواده مان را در زمان جنگ در معرض تهدید قرار نمی دادیم. به جبهه ها می رفتیم. جان خود آدم است و اختیارش را داریم. ولی الان همین پزشک و همین پرستار به بخش کرونا می رود مریض ...
بدقولی والدین چه برسر کودک می آورد؟
دچار افسردگی شود. باید بدانید که بچه ها نیز اولویت بندی را می دانند و چنانچه حس کنند که کارهای خود را به آن ها ترجیح می دهید امکان دارد فکر کنند که به آن ها اهمیتی نمی دهید. از بین رفتن حد و مرز ها یکی دیگر از پیامد های بدقولی پدر و مادر این است اعتماد و احترام میان کودک و والدین از بین می رود و این از بین رفتن حد و مرزها سرانجام خوبی ندارد. در حقیقت زمانی که شما قولی به بچه می ...
چیزی برای از دست دادن ندارم
را ثابت کنم. با این دختر چطور آشنا شدی؟ در اینستاگرام. من در اینستاگرام صفحه ای داشتم و دلنوشته هایم را آنجا می گذاشتم. دنبال کننده های زیادی داشتم. یک روز دختری به من در دایرکت پیام داد که بچه طلاقی؟ تعجب کردم و گفتم بله چطور؟ بعد که بیشتر صحبت کردیم متوجه شدم خودش هم بچه طلاق است و شرایط مرا داشته و مرا درک می کند. او خیلی بامحبت بود و من که محبت ندیده بودم خیلی زود جذب او شدم ...
کسی را کنارش دیدم که مثل ماه می درخشید
...، کسی را کنارش دیدم که مثل ماه می درخشید. شانزده ساله بود که راهی جبهه و جنگ شد. چهار بار به جبهه رفت. در عملیات محرم از ناحیه کتف مجروح شد. بیش از ده ماه در جبهه حضور داشت. آخرین بار به منطقه پنجوین عراق اعزام شد و در عملیات والفجر چهار با مسئولیت پیک گروهان شرکت کرد. وی سرانجام یکم آذرماه 1362 با سمت تک تیرانداز در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد. پیکر پاکش در روستای طزره در جوار امامزاده اسماعیل به خاک سپرده شد. منبع: کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی ...
کاری که برای خدا باشد، دیگر حرفی باقی نمی گذارد
...> کاری که برای خدا باشد، دیگر حرفی باقی نمی گذارد حضور محترم پدر عزیزم و مادر مهربانم سلام عرض می کنم. پس از تقدیم سلام، سلامتی شما را از درگاه احدیت خواهان وخواستارم. پدر و مادرم! از مأموریت صحبت نکنید. کاری که برای خدا باشد، دیگر این حرف ها را ندارد. دلواپس نباشید. به امید پیروزی حق علیه باطل و زیارت کربلا. منبع: کتاب فرهنگ نامه شهدای استان سمنان-شهرستان دامغان/ نشر فاتحان-قائمی ...
عزیز لبنانی ها بچه نازی آباد بود
.... مادر شهید عماد مغنیه سردار بزرگ مقاومت لبنان می گفت: بعد از جنگ 33 روزه شنیده بودم که مهندسی از ایران برای مدیریت و در دست گرفتن کار بازسازی به لبنان آمده است، اما او را نمی شناختم. تخریب جنگ زیاد بود و مردم باید زودتر سرو سامان می گرفتند. نگرانی ام را به عماد گفتم. به او گفتم در این شرایط، مهندسی که از ایران آمده چگونه می تواند این همه کار را انجام دهد. حاج عماد لبخندی زد و گفت ...
وای به روزی که جوانان از فرهنگ غرب الگو بگیرند
...؛ بلکه باید آن را نزد علما بیابید. مادرش در روایتی دیگر، از مسعود این گونه بیان می کند: وقتی که می خواست راهی جبهه شود، به او گفتم: پسر جان! تو که تازه آمدی. گفت: مادر جان! ما جوانان باید در جبهه حضور داشته باشیم. وطن مان در خطر است. شما نگویید که فردا یا پس فردا بروید؛ بلکه باید بگویید که همین الان بروید. اگر ببینید که رُفقای من آن جا چه کار می کنند، راضی نمی شوید که من یک دقیقه ...
مادر بزرگوار سرداران شهید امان الله و احمد لری آسمانی شد
باشند 1 نفر هم جزو تحصیل کردگان مهندسی و کارمند شرکت نفت است. شهید احمد لری گویینی در اول خرداد سال 1335 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان چشم به جهان گشود تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و در 13 سالگی پدرش را از دست داد. بعد از مرگ پدر به مدت 5 ماه در یک معدن کارکرد سپس به سیرجان رفت. با شروع جنگ به جبهه های حق علیه باطل رفت و در عملیات فتح المبین والفجر 3 خیبر و والفجر 8 شرکت نمود ...
رفیق کشی در حالت مستی
و گفت: آن روز مشروب خورده و مست بودم که در خیابان با نیما رو به رو شدم. من و نیما از بچگی با هم دوست بودیم و او در کودکی یک بار با چاقو به سرم زده بود. به همین خاطر از او خوشم نمی آمد، اما از او کینه به دل نداشتم که بخواهم به خاطر کینه جویی او را بکشم. وقتی بچه بودیم خیلی با هم دوست بودیم؛ اما بعد از آن حادثه دیگر با نیما رفاقت زیادی نداشتم. به جز این مسئله دیگر کینه ای نسبت به هم ...
عاشورا با مداحی های حسین خاطره انگیز بود
حسین می گفت شما دورهم غذا را بخورید، من غذایم را با آن شخص فقیر می خورم. آن شخص را حمام می بُرد، لباس تنش می کرد و هر روز برایش ناهار می برد. برادرم سن زیادی نداشت. از همان سن کم بزرگ منشی عجیبی داشت. برای محرم ها مشکی می پوشید. نوحه می خواند و مداحی می کرد. وقتی روز عاشورا تمام می شد تمام فامیل خانه مان می آمدند و از صدا و قدرت مداحی برادرم تعریف می کردند. صدایش خیلی خوش و قشنگ بود. عاشورا با ...
قصاص، فرجام جنایت مستانه
سال ها قبل با جوانی به نام سیاوش اختلاف داشت. احتمال دارد او پسرم را کشته باشد. سیاوش ردیابی و بازداشت شد و در تحقیقات به قتل اعتراف کرد. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری یک ارسال شد و پدر و مادر نیما برای قاتل پسرشان درخواست قصاص کردند سپس سیاوش برای دفاع در جایگاه ایستاد و گفت: آن روز مشروب خورده و مست بودم. در خیابان با نیما روبه رو شدم. من و نیما از بچگی با هم ...
هیچ فشاری نمی توانست عزاداری محرم اسرا را تعطیل کند
منطقه به جزیره مجنون اعزام شد. دو روز از استقرارمان در جزیره مجنون گذشته بود که با پاتک شدید دشمن مواجه شدیم و ما هم مقاومت کردیم. با چند نفر از بچه ها شبانه به سنگر عراقی ها پاتک زدیم و مقداری مهمات و سلاح و نارنجک به غنیمت گرفتیم. با همان مهماتی که شبانه از عراقی ها گرفته بودیم، تا ظهر مقاومت کردیم، ولی تجهیزات مان برای دفاع کافی نبود. تنها راه ارتباطی به عقبه جبهه، جاده باریکی بود که اطرافش را آب ...
بی آنکه بدانم شب را کنار پیکر شهدا به صبح رساندم
توانستم 21 ماه در جبهه حضور داشته و خدمت کنم. اگر امکان دارد ما را مهمان چند خاطره از آن روز های به یاد ماندنی کنید. یکی از خاطراتی که همیشه با مرورش دلشاد می شوم ماجرای خوابیدن من و همرزمم در کنار پیکر شهداست. یک بار با یکی از رفقا داشتیم از شناسایی منطقه برمی گشتیم. خیلی هم خسته بودیم. تا اینکه چشم مان به تابلویی خورد که نوشته بود معراج شهدا . به رفیقم گفتم مثل اینکه رسیدیم قرارگاه! بیا ...
ما در دوران سخت تر از کرونا هم فرزندان توانمندی پرورش دادیم / بزرگسالان بیش از کودکان در برابر تغییر ...
می کند ، ذهن خوانی می کند و سفید و سیاه می بین. کودکان کمتر این خطاهای شناختی را دارند. ظاهرا اینجا هم پدر و مادر بیشتر با تغییر مشکل دارند تا بچه ها؟ دقیقا. دلیل این مسئله آن است که ذهن های ما قالب گرفته است ولی ذهن بچه ها نه. شما این مسئله را در هنگام از دست دادن یکی از والدین هم می بینید. برای بعضی از بچه ها این مسئله یک تروما و برای بعضی دیگر یک مسئله قابل پذیرش با برخورد ...
خاک های نرم کوشک روایتگر کدام شهید است؟
: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم، یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می زنیم رنگش تغییر نمی کند. می گفتند: ترا می کشیم، می گفتم: بکشید... به دهانم می زدند هر دندانی که می افتاد می گفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد می ریزد و کسی را لو نمی دهد. شهید برونسی در سال 1347 در روستای محل سکونتش با معصومه سبک خیز ازدواج کرد که حاصل آن 8 ...
استیلواتر به روایت مت دیمون و تام مک کارتی / این یک سفر هالیوودی نیست
.... همیشه رأی می دهند. هیچ سؤالی وجود ندارد. با آن ها صحبت کنید، می گویند: “من باید هزینه بچه هایم را تأمین کنم، و این انتخابی است که هر بار خواهم کرد.” این پایان بحث است. مت دیمون و ابیگیل برسلین دیمون ادامه می دهد: من این را درک می کنم ، اگرچه خود او از حامیان ترامپ نیست. من و تام با شخصیت بیل بیکر زیاد همدلی می کنیم، و به همین دلیل مشتاق بودم در فیلمی درباره آن بخش از ...
در راه خدا باختن معنا ندارد
سربازی اش زودتر از موعد مقرر به پایان رسید؛ با این حال او بار دیگر عازم جبهه شد و اینبار 25 بهمن سال 1361 طی عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه بر اثر برخورد توپ مزدوران به نفر بر زرهی، به درجه رفیع شهادت نائل آمد. خاطر ه ای از شهید رهجو شهید رهجو بزرگوار در یکی از خاطراتش می نویسد: امروز پنجشنبه سی ام مهر سال 1360 است و چهارمین روز اقامت ما در آبادان در گروه زرهی المهدی (عج ...
جهاد، امروز در بیمارستان ها ادامه دارد
به منظور گرامیداشت روز پزشک و قدردانی از زحمات شهدای مدافع سلامت و پزشکانی که جان بر کف در راه درمان این بیماران کار می کنند، خبرنگار تابش کوثر با تعدادی از خانواد ه های این عزیزان به گفت وگو نشسته است. آنچه در پی می آید گفت وگو با خانواده های شهید سلامت حجت ولی نژاد، مصطفی نوروزی و شهیده فاطمه شفیعی مقدم است: زهرا عابدینی همسر شهید: سرکار خانم عابدینی گفتوگوی مان را از زندگی و دوران تحصیل شهید ولی نژاد شروع کنیم؟ آقا حجت متولد سال 68 بود. دوران تحصیل را درشهرستان شوط از توابع آذربایجان غربی گذراند. در زمان تحصیل فعالیت فرهنگی و قرآنی زی ...