سایر خبرها
من مونا هستم؛ 3 سال و 4 ماه و 19 روز دارم!
.... درست است که توی خانه او معتاد شدم ولی وقتی شروع به مصرف کردم، خانه نبود. رفته بود مأموریت. با تزریق هروئین و کراک شروع کردم. اوایل دو ماهی یک بار تزریق می کردم اما کم کم مصرفم آنقدر بالا رفت که رسید به روزی 25 بار تزریق. 10 سال تمام تزریق کردم، بعد افتادم به دودی . بعد هم دیگر همه جور موادی کشیدم، ما می گوییم هفته به جا . 14 سال هم این طوری گذشت. یک بچه 3 ساله باعث ترک کردنم شد ...
همه چیز از محتوای یک عکس شروع شد
مبتنی بر واقعیت است منتهی در آن مقطعی که من به صورت جدی تصمیم به نوشتن داستان گرفتم به دنبال چهارچوبی بودم که این موضوع ها را داخل آن قرار دهم که در ادامه یکی از چهارچوب هایی که در ذهنم داشتم و مربوط به روابط میان یک زن و شوهر جاه طلب بود را برای قصه انتخاب کردم. چرا قاچاق گوشت را به عنوان موضوع محوری انتخاب کردید؟ در طی این سال ها به این نتیجه رسیدم چیزی که در کشور ما بسیار مهم ...
کتاب های جدید تابستان 1400، دوازده عنوان خواندنی و پرمفهموم
ننه مهری بود، سال ها بعد هنگامی که بزرگ شدم دانستم نام او فاطمه سلطان بوده است. گویا اغلب به دامانش آویخته بودم. تا از من دور می شد صدای گریه ام بلند می شد که: ای ننه مهری قربونی کجایی؟ گرچه مادرم نقل می کرد که گاه ننه ات از کوره در می رفت و شکایتش بلند می شد که: ای مسمونون مهرماه خانم باز سگ سگی می کنن، نمی ذارن یک قلیون بکشم! ولی ننهام همه جا همراهم بود و حتی یک بار مرا از مرگ حتمی نجات داد ...
پدیده های عجیب در میان خلافکاران | از دستگیری دزد فرنگ رفته تا بازداشت سارقان بنزسوار
کامیون و چند نوچه استخدام کردیم. در آخر به 2 انبار حمله کردیم و با بستن دست و پای نگهبان دست به سرقت زدیم. انبار تجهیزات پزشکی بود اما من تصور می کردم انبار وسایل مربوط به ماشین است. به حدی که یک ظرفی که داخل آن مایعی بود را به تصور این که آب باطری است، برداشتم و به خانه بردم. یک روز محتوی آن را داخل بطری های کوچک ریختم و در خانه رها کردم غافل از این که مایع داخل بطری، ماده بیهوشی بود ...
شرط بندی 2 مرد پولدار برای سرقت / آنها برای سرگرمی سرقت می کردند
کارم آزاد است و دامادمان قنادی دارد. اصلا نیاز مالی نداریم اما حالا اینجاییم و به شدت نادمیم. چطور از انبارها سرقت کردید؟ داماد جوان: 2انبار کالا را شناسایی کردیم. بعد یک کامیون و چند نوچه استخدام کردیم. در آخر به 2انبار حمله کردیم و با بستن دست و پای نگهبان دست به سرقت زدیم. چه وسایلی سرقت کردید؟ انبار تجهیزات پزشکی بود اما من تصور می کردم انبار وسایل ...
قتل به خاطر چشم در چشم
سندسازی کرده و آنها را به فروش می رساندند. سردار رحیمی روز گذشته ضمن تأیید خبر سرقت 300 واکسن کرونا از سوی مردان موتورسوارگفت: حدود 10 روز قبل خانمی که مأمور انتقال این واکسن ها از انبار وزارت بهداشت به مرکز واکسیناسیون بود در حال انتقال این واکسن ها با یک خودروی بود که بعد از خروج خودرو ی حامل واکسن از انبار وزارت بهداشت سارقان با دو دستگاه موتورسیکلت به خودرو حمله کرده و ضمن ضرب و شتم ...
مهناز افشار بی حجابی اش را علنی کرد ! + 5 عکس
غیرانتفاعی در رشته تدوین می باشد، در یک خانواده پنج نفر بدنیا آمد و ته تغازی خانواده است، دو برادر بزرگتر از خود دارد پس از دیپلم، قرار بود معماری بخوانم ولی چون در تربیت بدنی دانشگاه سراسری پذیرفته شدم، تصمیم گرفتم تدوین بخوانم، 4 سال زیرنظر استاد مجید فخرایی نژاد، تدوین خواندم. پس از آن هم با خانم فضل اللهی یک کار 90 دقیقه ای با هم انجام داده بودیم. مرا به آقای نوابی برای ...
بهترین رمان های عاشقانه ایرانی – عشق در دل اجتماع و سیاست مواج و طوفانی
شطرنج را آشکار کند. من بهمن ماه 1386 در رشته ی فیزیک از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم اما تصمیم نداشتم برگردم اهواز. تک فرزند بودم و از سربازی معاف شده بودم و می خواستم تهران بمانم و برای خودم کاری پیدا کنم. در واقع از ترم پنجم کار نیم بندی داشتم؛ تدریس فیزیک به چند دانش آموز خرپول بالای شهر و توی یک آموزشگاه کوچک پایین شهر که برای دانشجوی آس و پاسی مثل من، به قول سرمه، کمال مطلوب بود ...
جوینده کار، دزد شد!
: مدتی قبل از تربت جام به مشهد آمدم تا کاری برای خودم پیدا کنم اما زمانی که در جست وجوی شغل مناسبی بودم با وحید (سرکرده باند) آشنا شدم او مرا با خودش به گوشی قاپی برد. وقتی دیدم درآمدش خوب است و کسی هم مرا نمی شناسد به سرقت هایم ادامه دادم و عضو باند وحید شدم. این در حالی است که به تازگی به مصرف مواد مخدر از نوع حشیش هم آلوده شده ام و برای تامین هزینه های اعتیادم با دیگر اعضای باند همکاری ...
قتل دایی به خاطر کابوس خیانت
شده بودم و او را به خاطر مسائل ناموسی کشتم. پس از اظهارات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دختر بزرگ قربانی درخواست قصاص کرد. اما معاون رئیس قوه قضائیه از طرف فرزند صغیر قربانی تقاضای دریافت دیه کرد. در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: چند روز قبل از حادثه خواب دیدم که دایی ام با همسرم رابطه پنهانی دارد. این کابوس ...
زندان، پایان سفر پسر تنها به تهران
و پلیس آمد مرا به اتهام مظنون در قتل بازداشت کردند؛ اما بعد از چند روز پزشکی قانونی علت مرگ او را سکته اعلام کرد و بی گناهی من ثابت شد و آزاد شدم. اما مرگ پدرخوانده ام خیلی آزارم داد و تنها شدم. از طرفی در شهرمان فکر می کردند من قاتل هستم و همین وضعیت باعث شد از نظر روحی دچار مشکل شوم تا اینکه حدود یک ماه قبل با زن جوانی به نام شیلا آشنا شدم. چطور با شیلا آشنا شدی؟ من بلاگر ...
معمای قتل مادرزن
قضایی پرسید؟ پس چگونه مدعی هستی که مادر زنت را ندیده ای در حالی که او ایستاده بود!؟ متهم که چاره ای جز سکوت نداشت فقط کلمه نمی دانم را تکرار کرد و سپس قاضی ویژه قتل عمد از او خواست ادامه ماجرا را شرح دهد. یاسر که دیگر راه گریزی از مخمصه سوالات تخصصی قاضی نمی دید، گفت: وقتی احساس کردم خودرو حرکت نمی کند تازه متوجه موضوع شدم اما به خاطر این که ترسیده بودم از محل گریختم. بعد هم وقتی شنیدم ...
باند شکارچی دلارفروش های تهران بازداشت شدند
به گزارش پول نیوز ، چهار رفیق دوران کودکی جرقه کار خلافشان با پیشنهاد یکی از دوستانشان در بازار ارز شروع شد. آن ها با نوسان قیمت دلار و بالارفتن انگیزه فروش دلار، طبق نقشه با فروشنده ها قرار می گذاشتند و با شیوه ای خاص دلار ها را سرقت می کردند. یکی از آن ها رامین نام داشت. او در گفت و گویی که داشتیم به سئوالات پاسخ داد و گفت انگیزه آن ها مهاجرت به کشور های اروپایی بود. چند سال داری ...
کاش می توانستم پسرم را نجات دهم
را بگیرم. قتل و تجاوز پدر اهورا در گفت وگو با شهروند ادامه می دهد: از همسایه های آنان تحقیق کردم و متوجه شدم که هر دو مواد مصرف می کنند. حتی افراد غریبه هم به آن خانه رفت وآمد می کنند. به حضانت پسرم نزدیک می شدم که آن اتفاق افتاد. آن روز یعنی 22 مهر سال 96 من در رشت نبودم. با من تماس گرفتند و گفتند که اهورا در بیمارستان است. بلافاصله خودم را به بیمارستان رساندم. به من گفتند که بچه ...
آموزش در خارج سرقت در داخل!
که نمی توانستم در آن را باز کنم به همین خاطر به دوستم زنگ می زدم و او با جرثقیل می آمد و خودرو را می بردیم. پس باند تشکیل داده بودی؟ بله، خودم بودم و دو نفر از دوستانم. یکی از آن ها کار جعل پلاک را انجام می داد و دیگری جرثقیل داشت. خودرو های سرقتی را چقدر می فروختی؟ اگر موفق به جعل سند و پلاک می شدم، حدود یک میلیارد می فروختم در غیر این صورت آنرا 100 میلیون می فروختم. بعد که پول آن ها تمام می شد سراغ خودروی دیگری می رفتم. پس مالخر داشتی؟ بله، هم در تهران و هم در شهرستان تا حالا پراید و پژو سرقت کرده ای؟ اصلاً سراغ آن ها نمی رفتم. ...
بهترین رمان های روسی ، 10 شاهکاری که می توانید مطالعه نویسندگان روس را از آنها شروع کنید
.... او تصمیم گرفته با روشی زیرکانه ثروتمند شود به همین دلیل در شهرهای روسیه سفر می کند تا نام و نشان رعیت ها و کشاورزانی را که بین زمان دو سرشماری فوت می کنند از زمین داران بخرد و از نام آن ها به عنوان وثیقه در بانک استفاده کند. چرا که این افراد در سرشماری اول زنده بودند و سرشماری دوم در روسیه ده سال بعد انجام می گرفت و طبق اسناد و آمار این رعیت ها زنده محسوب می شدند. نفوس مرده با اتفاقاتی که ...