انکار های یک قاتل بعد از 12 ماه زندگی مخفیانه
سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل هم محلی قصاص شد
که به من گفتند هاشم دنبال من می گردد. به تصور اینکه می خواهد با من دعوا کند به خانه رفتم و دو چاقو برداشتم و به محل قرار رفتم هاشم به محض دیدن من با چاقو حمله کرد وچند ضربه به من زد. می خواستم فرار کنم که روی شمشادهای داخل پارک افتادم هاشم سعی داشت با چاقو مرا بکشد و من هم از خودم دفاع کردم در همین گیرودار بود که صدای فریاد هاشم که می گفت سوختم را شنیدم و نمی دانم چه اتفاقی برای او رخ ...
قصاص، پایان کینه قدیمی
او و برادر مقتول پیش آمده بود هنوز از این خانواده کینه داشت که به همین دلیل با ضربه های چاقو وی را زخمی کرد و متواری شد و بعد هم دوستمان فوت کرد. عامل جنایت هم گفت: من و برادر مقتول با هم دعوایمان شده بود که او مرا مقصر می دانست و از برادرش حمایت می کرد. آن شب چون با من قرار دعوا گذاشته بود ، به محل درگیری رفتم. دو چاقو داشتم که او یکی از چاقوهایم را برداشت و به من ضربه هایی زد که زخمی ...
جنایت در اتاقک سرایداری
جوانی مواجه شدم که شب قبل سرایدارم او را دایی خود معرفی کرده بود. صاحب دامداری گفت: ترسیده بودم و با سرایدارم تماس گرفتم. او تلفنی به من گفت که دایی اش به همسر او نظر داشته و به همین دلیل مرد جوان را به قتل رسانده اند. به دنبال اظهارات صاحب دامداری؛ تحقیقات برای دستگیری زوج افغانستانی و شناسایی هویت مقتول از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ادامه دارد. ...
قتل دایی بخاطر نیت شیطانی به عروس خانواده
تا اینکه شب گذشته به نیت قتل او را به خانه دعوت کردم و زمانیکه در خواب بود به قتل رساندم. زوج قاتل فرار کردند کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که زوج قاتل پس از به قتل رساندن جوان 23 ساله سوار بر موتور مقتول پا به فرار گذاشته اند. بنا بر این گزارش، جسد پسر جوان با دستور بازپرس ویژه قتل به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای دستگیری زوج جوان 25 ساله در دستور کار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است. انتهای پیام ...
اعدام عامل قتل در فلاح در زندان رجایی شهر
شنیدم برادر وی(مقتول) پشت سر من بدگویی کرده است. روز حادثه دو چاقو از خانه برداشتم و سد راهش شدم و با هم درگیر شدیم. در جریان دعوا او مرا هل داد و یکی از چاقوهایم روی زمین افتاد. مقتول چاقو را برداشت و به من ضربه زد. من هم برای دفاع از خودم ضرباتی به او زدم. متهم به قتل در شعبه هشتم دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و قضات او را به قصاص محکوم کردند. حکم صادر شده به تأیید دیوان عالی کشور رسید و چند روز قبل مرد اعدامی در محوطه زندان رجایی شهر پای چوبه دار رفت و قصاص شد. ...
حسادت می کردم!
بود به همین خاطر همسرم با دیدن زندگی آن ها همیشه به من سرکوفت می زد و مرا سرزنش می کرد. این اوضاع باعث شد من به کوروش حسادت کنم. متهم در خصوص قتل گفت: روز حادثه با کوروش قرار ملاقات داشتم تا یک ملک را به نامم سند بزند. این شد که به خانه اش رفتم و با هم مشغول صحبت شدیم. او از شرایط خوب مالی و زندگی اش حرف زد که فهمیدم ارثیه زیادی به او رسیده و قصد دارد به برجی در جردن نقل مکان کند. به یاد حرف ...
از جنگ تا سکوی قهرمانی
معلولیتم بی دلیل نبوده و سهمی در هشت سال دفاع مقدس داشتم. رستمی که در 15 سالگی به دلیل یک بیماری عفونی، ضعیف شده بود، به اصرار برادرانش کلاس های بدنسازی را شروع کرد و کم کم به ورزش وزنه برداری علاقه مند شد. او در این باره افزود: من یک سال بدنسازی کار کردم. بعد از یک سال تمرین حتی نمی توانستم یک میله خالی را بلند کنم. کاملا ناامید شدم. با کمک مربی دوباره شروع کردم و بعد از تمرینات تا زدن وزنه ...
کابوس ماندگار یک اشتباه بزرگ
سرنوشت پرابهام باشد. از روزهای زندان بگو! اینجا شب و روزش یکی است، هم صبح کابوس می بینی و هم شب! چرا کابوس؟ اشتباهی که کرده ام راحتم نمی گذارد و کابوس ها دست از سرم برنمی دارند! یعنی تنبیه شده ای؟ من همان روز قتل تنبیه شدم، هنوز ساعتی نگذشته بود که شنیدم آن پسر مرده و عذاب وجدان به جانم افتاد، به یاد پدر و مادرم افتادم که همه امیدشان ...
قتل مهندس دستفروش در روز گزینش
کاری را به مقتول زده است. با ثبت این اطلاعات تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه مأموران یکی از متهمان به نام محمد را که یک سال پیش در همان چهارراه ولیعصر به یک راننده حمله و او را مورد ضرب و جرح قرار داده بود و چند ماه بعد با یک مأمور پلیس درگیر شده بود را مورد تحقیق قرار دادند، اما او بار دیگر قتل را انکار کرد و گفت نمی داند چه کسی به مقتول ضربه زده است. صدور کیفرخواست ...
زندگی یعنی تلاش روح یک جوان را دارم
ابراز خشنودی می کرد. به خاطر همین می گویم از بدو تولد با کارهای خیر پدر، مادر و مادربزرگم آشنا شدم و درک کردم که نیکوکاری وظیفه ای انسان دوستانه است که بر گردن آدمی نهاده شد. خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را پیش مادربزرگم آموختم و به دبستان رفتم. تا سال1314 که به سن تکلیف رسیدم و باز هم برای کسب دانش نزد مادربزرگم بازگشتم و به عنوان پزشکیار در کنارش مشغول به کار شدم. به هر حال این شکل جدی و سازمان ...
دوست حسام در زندان کرج قصاص شد
پشیمانی درباره حادثه گفت: من و حسام بچه یک محل هستیم و حدود 10 سال است که یکدیگر را می شناسیم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم، اما مردادماه سال 94 من در یک مراسم عروسی شرکت داشتم که برادر مقتول با من درگیر شد و در آن درگیری با چاقو مرا زخمی کرد و از محل گریخت. پس از این حادثه من از او شکایت کردم، اما مدتی بعد با میانجیگری دوستان و از آنجایی که با آن ها دوست بودم گذشت کردم تا اینکه مدتی بعد فهمیدم آن ...
عروس حسود روی نوعروس اسید پاشید+جزئیات
کرد و تماس تلفنی من نیز به پایان رسید که عروس مان با لبخند به جلوی در آمد و پرسید کی پشت خط بود که گفتم مادر نامزدم. قربانی اسیدپاشی گفت: وارد خانه برادرم شدم، یک ماه قبل تولدم بود و عکس های تولدم را به زن برادرم نشان دادم و بعد شام خوردم و به اتاق خواب رفتم و برادرم و عروس مان که صبح می خواستند از خانه خارج شوند در سالن پذیرایی خوابیدند. صبح برادرم به محل کارش رفت و بعد از ...
11روز بازداشت برای انتشار یک خبر
نوجوانی که چند پیش توسط همسرش به قتل رسید،نقش داشت و مدتی بعد تحت فشار قرار گرفت و بازداشت شد، درباره وضعیت خود به همدلی می گوید: خبر این قتل 10روز پیش از رسانه ای شدن به دست من رسید، اما با توجه به شرایط منطقه ای تا حصول اطمینان از انتشار جزئیات آن خودداری کردم؛ از آنجایی که متوجه شدم برخی رسانه ها و افراد در شبکه های اجتماعی و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور از ظن خود بخشی از این ماجرا را با ...
بگذارید اسیدپاش در زندان بماند
دانشجوی رشته مهندسی که با حسادت زنانه هدف اسیدپاشی قرار گرفته و زیبایی اش را از دست داده از قاضی رسیدگی کننده به پرونده درخواست کرد اجازه ندهد متهم از زندان آزاد شود. او گفت با این که متهم به پرداخت هزینه درمانی او محکوم شده بود، اما خانواده خودش با سختی هزینه ها را تقبل کرده اند. به گزارش جوان، 24 آبان سال 95 بود که مأموران پلیس تهران از حادثه اسید پاشی روی دختر جوانی با خبر شدند. بررسی ها ...
قتل پدر توسط دختر در البرز/ سه ضربه به ناحیه پهلوی پدرم وارد کردم
فرار کردم. دختر 18 ساله ای که به دلیل اختلاف با پدرش او را به قتل رسانده بود، توسط پلیس آگاهی البرز شناسایی و دستگیر شد. سرهنگ محمد نادربیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اعلام این خبر بیان کرد: در پی گزارش یک فقره مرگ مشکوک یک مرد میانسال در منطقه کمالشهر از سوی کلانتری 24 کرج به اداره جرائم جنایی پلیس آگاهی، بررسی موضوع در دستورکار کارآگاهان قرار گرفت. وی افزود ...
مخفی کردن جسد شوهر زیر بتن
مردی حدودا 38ساله مواجه شدند که زمان زیادی از مرگش می گذشت. جسد دور ملحفه ای پیچیده و روی آن بتن و سیمان ریخته شده بود. با این حال بوی تعفن آپارتمان را پر کرده بود. دقایقی بعد بازپرس جنایی تهران به همراه تیمی از کارآگاهان اداره آگاهی در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات آغاز شد. جسد مرد جوان گوشه اتاق خواب قرار داشت و علت اصلی مرگ او مشخص نبود. از سوی دیگر متخصص پزشکی قانونی می ...
مقتول پیش از مرگ قاتلش را لو داد
. ماموران با حضور در بیمارستان به تحقیق از 2مرد مجروح پرداختند. مردی که در پروژه ساختمانی مشغول به کار بود، گفت: برای انجام کار ساختمان در حال ساخت رفته بودم که مردی به نام حسام با برادرانش به آنجا آمدند. حسام مدت ها با مدیر پروژه کار می کرد، اما با یکدیگر دچار مشکل شده بودند و اختلاف داشتند. آن شب حسام همراه برادرانش مقابل پروژه ساختمانی آمد و سراغ مدیر پروژه را گرفت. او به شدت عصبانی بود ...
دفاعیات خواننده رپ در آخرین جلسه محاکمه
این که گفته شده من با قصد دعوا و درگیری به آنجا رفتم نیز در دفاع از خودم باید بگویم اگر قصد دعوا داشتم برادرم که شب قبل زنگ زد و گفت هوشنگ به مادرمان سیلی زده، سریع راهی آنجا می شدم. فردا برای آشتی دادن آنها به آنجا رفتم. قصد این بود به اختلاف پایان بدهم. حتی زمانی رفتم که می دانستم مادرم مربی دارد. چرا می گویند من انگیزه ای برای قتل داشتم؟ اگر انگیزه داشتم جور دیگری می رفتم. وسیله ای با خودم می ...
حمید صفت: تسلیم رأی دادگاه هستم
...> او در جریان بازجویی ها جرمش را انکار کرد و گفت قتل عمدی نبوده است. او در توضیح گفت: روز قبل از حادثه برادرم که مقیم امریکاست تماس گرفت و گفت با مادرم تلفنی صحبت کرده، ولی حال مادرم خوب نبوده و از شوهرش گلایه داشته است. برادرم نگران بود به همین خاطر از من خواست تا به خانه آن ها بروم. وقتی به خانه مادرم رفتم متوجه شدم هوشنگ بار دیگر مادرم را کتک زده است. او شب قبل نیز مادرم را مقابل چشمان مهمان های ...
قتل به خاطر افزایش قیمت!
...> در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران، همسر اول مقتول گفت: من و فرید سال ها بود ازدواج کرده و صاحب فرزند نمی شدیم. بعد از قتل او متوجه شدم، شوهرم زنی را صیغه کرده و از او صاحب فرزندی است. در ادامه همسر صیغه ای فرید از طرف فرزند صغیرش درخواست قصاص قاتل را مطرح کرد. سپس محمود در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: فرید ساقی مشروب بود و سر قیمت با او ...
چلسی می خواست نابودم کند؛ مورینیو را زدم!
. اتحادیه فوتبال انگلیس یک ماه بعد ضمن تبرئه کلاتنبرگ، اوبی میکل را 76 هزار پوند جریمه کرد و سه هفته نیز حق همراهی چلسی را نداشت. تنش با مورینیو پس از تساوی منچستر و استوک در ژانویه 2017 مورینیو وارد اتاقم شد در حالی که مشغول عوض کردن کفش هایم بودم. ژوزه معتقد بود که باید یک پنالتی برای یونایتد می گرفتم. کفشم را به سمت او پرتاب کردم و ژوزه از حیرت میخکوب شده بود. به خانه رفتم و با بازبینی صحنه متوجه شدم که تصمیمم درست بود. به خودم گفتم نگذار چنین اتفاقات احمقانه ای آزارت دهند و به راحتی هم خوابیدم. ...
مردان قمه به دست: قصد قتل نداشتیم!
داشتم و متهمان را نمی شناختم که یکباره گلوله به چشمم خورد و باعث کوری چشم چپم شد. بعد از آن حادثه زندگی سختی دارم به همین خاطر درخواست دیه دارم. در ادامه متهمان نیز یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و با انکار قتل مدعی شدند ضربات به مقتول کشنده نبوده است. در پایان هیئت قضایی بعد از شور با توجه به اوراق در پرونده هر چهار متهم را به قصاص محکوم کرد. مهدی نیز به اتهام کوری چشم مرد جوان به ...
شاگردپروری رسالت شهیدزاده بود
آمده بودند، اما با دیدن محمدپرست، به بهانه ی کوک نبودنِ سازشان، از نواختن امتناع کردند، اما عثمان با همان سازهای ناکوک ولوله ای برپا کرد و شور و شعف بسیاری در دل حضار ایجاد شد. ادیب برومند آن شب خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و خواست تا هر بار که به مشهد می آید به انجمن ادبی پویا برویم. شهیدزاده به همراه همسرش با همت و اهتمام 50 سال انجمن داری کرد و ما که در حال حاضر مشغول به انجام این کار هستیم، می دانیم ...
"حاج گرینوف ها" هنوز هم در کمین نان و نشانند!
...! چند نفر از بجه محل ها که مرا می شناختند نزد فرمانده رفتند و گفتند سوابق فلانی را می دانی که چنان است و بهمان است ...؟ اما فرمانده گفت اشکال ندارد و این حرف و اعتماد بدجوری مرا نمک گیر جبهه ها کرد. گذشت و گذشت، و عملیات پشت عملیات... چند نفر از همان بجه محل ها را شب اول عملیات، در مواضع خودمان دیدم، اما دیگر آنها را ندیدم. بعداز عملیات که اوضاع آرام شد، دیدم برگشته اند ...
قصدم میانجیگری بود، نه قتل
.... گفتند اگر تو نزدی پس مادرت زده است. من هم قبول کردم که زدم. بعد گفتند سیلی زدی یا کف گرگی . گفتم من سیلی نزدم. باور کنید قصد دعوا نداشتم و آن زمان هم مادرم بین من و حاج آقا بود. اگر قصدم درگیری و قتل بود، با خودم وسیله ای مثل چاقو می بردم، اما چون حاج آقا به مادرم سیلی زده بود رفتم از او حمایت کنم و با صحبت کردن اختلاف شان برطرف شود که این حادثه اتفاق افتاد. من هیچ انگیزه ای برای ...
پنج دانش آموز کرجی دست به قتل های زنجیره ای زدند + فیلم
زلقی گفت: متهمان علت نزاع را اختلافات قبلی اعلام کردند. متهمان پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی تحویل مراجع قضائی شدند. قتل در تهران اتفاق افتاد. قتل به دلیل کری خوانی اینستاگرامی رخ داد. در این پرونده یک نفر به قتل رسید. 4 متهم قتل به قصاص محکوم شدند. در این پرونده علاوه بر قتل یک نفر چشم خود را از دست داد. شامگاه پنجم آذرماه سال 97 صدای شلیک دو گلوله در ...
ماجرای تکان دهنده خرید و فروش کودکان در لانه های سیاه + عکس
...> نامت چیست؟ م- خ چند ساله هستی؟ 43 سال دارم. معتادی؟ بله! چگونه عضو این شبکه شدی؟ ن- ع با همسرم دوست بود. وقتی اوضاع خراب مالی مرا دید از من خواست تا کودک برایش بخرم. من هم نوزاد یکی از بستگانم را به مبلغ 10 میلیون تومان برایش خریدم که 3 میلیون هم به من داد. پس چرا آن دختر را ربودی؟ وسوسه شدم! اشتباه کردم، ن-ع از من خواسته بود دختری دو ساله برایش پیدا ...
حکایتی از شهید حسین ترکمانی به روایت پدرش
باشیم تازه باید حیاط را هم مرتب و موزاییک کنیم. من تعجب کردم و دیگر چیزی نگفتم. چند روز قبل از اعزام دوباره به جبهه او را به روستا فرستادم تا نتواند برود و از حرکت نیرو ها بی خبر بماند، اما همان شبی که قرار بود نیرو های داوطلب دوباره اعزام شوند نمی دانم از کجا خبر دار شد و شب قبل از آن به خانه آمد. خیلی تعجب کردم، بعد هم که بحث را پیش کشیدم گفت: پدر عملیات است و قرار است فاو را آزاد کنیم ...