سایر منابع:
سایر خبرها
سناریوی دروغین اسیدپاشی برای انتقام از شوهر
به هم خورده است. بر سر این مسئله با یکدیگر درگیر شدیم و من تصمیم به جدایی از او گرفتم. اما او مرا تهدید به قتل و اسیدپاشی کرد. وی ادامه داد: روز حادثه وقتی از خانه خارج شدم که به محل کارم بروم، ناگهان شوهرم که به کمین من نشسته بود به سمتم هجوم آورد. یک ظرف اسید به روی من پاشید و فرار کرد. فریاد کشیدم و از مردم کمک خواستم که رهگذران به کمکم آمدند و مرا به بیمارستان رساندند. من از ناحیه ...
بازیچه ای برای هوسرانی
دوست داشتم و او را همسر آینده خودم می دانستم مرا بازیچه هوسرانی هایش کرده بود. از شدت خشم و عصبانیت نمی توانستم حرفی بزنم. تازه متوجه شدم در این سال ها کور و کر بودم و متوجه هوسرانی های شهروز نشده ام که مرا بازیچه خوشگذرانی هایش قرار داده بود. وقتی با چشم باز به اطرافم نگریستم دختران ساده لوح زیادی را دیدم که مانند من در اطراف شهروز پرسه می زدند. این بود که تلاش کردم تا به آن دختران فریب ...
دوست قدیمی، قتل مرد طلاساز را انکار کرد
.... امروز قرار بود برای طلاسازی به این کارگاه بیاید. این محل یک خانه قدیمی است که یک سمتش کارگاه کیف سازی و سمت دیگر آن کارگاه طلاسازی است. وقتی دیدم به تلفن هایم پاسخ نمی دهد، به کارگاه آمدم اما در کارگاه قفل بود. با دیدن خودروی برادرم در نزدیکی کارگاه مطمئن شدم که او اینجاست. از پنجره هواکش داخل را نگاه کردم و جسد برادرم را دیدم. بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتم. معاینات متخصصان ...
آزار و اذیت پسربچه ها به دست مرد دوچرخه سوار
خرید خارج شدم که مرد دوچرخه سواری به طرف من آمد. او آدرسی از من پرسید برای اینکه بتوانم صدایش را بهتر بشنوم به او نزدیک تر شدم، اما ناگهان او چند سیلی به من زد و با تهدید مرا سوار دوچرخه اش کرد، وقتی مردم متوجه این ماجرا شدند او طوری رفتار کرد که انگار من پسرش هستم. بعد هم در محلی خلوت مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. با گزارش این ماجرا به بازپرس رحیم دشتبان، تحقیقات برای دستگیری ...
افشاگری بهاره رهنما از شماره دادن مرد متاهل ! + فیلم
بازیگر زن مشهور خاطره جالبی از یکی از آشنایان خود که همسرش به ایران می آید و عمل های زیبایی را انجام می دهد تعریف می کند و می گوید این زن وقتی به کشور محل اقامتش بر می گردد شوهرش در فرودگاه او را نمی شناسد و برای آشنایی با این زن به او شماره تلفن می دهد. بهاره رهنما این روزها سخت مشغول درس خواندن برای وکیل شدن است ! او بعد از ممنوع الکاری در صدا و سیما و ترک پروژه هایش تصمیم گرفته که ...
داستانی برگرفته از یک پرونده واقعی، آرزوی محال
! ) و عجیب آن که نوزاد آرام شد و بعد از حدود چند دقیقه به خواب رفت گویا مدت زیادی را گریه کرده بود. به خود آمدم و از همسرم جویا شدم که این نوزاد از کجا آمده اونیز اینگونه به من توضیح داد که از بهزیستی مشهد به فرزندی گرفته ام و قرار است جای فرزند نداشته مان را پرکند و میخواهد برایش به نام خودمان شناسنامه بگیرد ! در تردید فرورفتم ، تردیدی از جنس قبول یا رد آن دخترک شیرین دوست ...
اعلام گذشت فوتبالیست استقلال از دزدان شبگرد
روی پهلویم گذاشتند و مرا به شدت کتک زدند. آن ها از من خواستند هر چه همراه دارم در اختیارشان بگذارم سپس مرا مجبور کردند کارت عابرم را به همراه رمز به آن ها بدهم. مقاومت فایده ای نداشت. به همین خاطر برای نجات جانم کارتم را به آن ها دادم. سارقان بعد از گرفتن کارت مقابل یکی از باجه های عابر بانک رفتند و هر مقدار موجودی در کارتم بود را برداشت کردند سپس گوشی تلفن همراهم را نیز سرقت کردند و گریختند. ...
76 سال پیش؛ ماجرای عجیب و غریب 4 سال زندان برای ادرار غیر مجاز
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ خبرنگار روزنامه ی صدای وطن آقای محمودی عضو دون پایه ی بنگاه حمل و نقل را از خیلی پیش تر از سال 1329 خورشیدی می شناخت، تا آن جایی که یادش می آمد محمودی آدم عاقلی بود، حرف های حسابی می زد و مشاعرش حسابی سرجایش بود؛ اما چند روز پیش وقتی بعد از سال ها محمودی را اتفاقی دید، از تعجب داشت شاخ درمی آورد؛ محمودی دیگر آن آدم سابق نبود، سر و ...
بازیکن استقلال به دام زورگیرها افتاد
مرد جوان نشسته بودم. چند دقیقه بعد یکی از مسافران از ماشین پیاده شد و راننده به سمت کوچه ای تاریک رفت. همان جا راننده و دو مرد دیگر با چاقو تهدیدم کردند. آن ها چاقو را روی پهلویم گذاشتند و خواستند تا هرچه دارم بدهم. من فقط تلفن همراهم را داشتم که آن را گرفتند. آن ها از من خواستند از عابربانک پول نقد بگیرم. من هم از هر چند کارتی که داشتم پول گرفتم و به آن ها دادم. مال باخته ...
جنجال بدحجابی همسر بیرانوند در اروپا / او بی خیال خارجی می خواند + فیلم
ای به دنیا آمدم که از نظر مالی خیلی ضعیف بودند اما از همان ابتدای کودکی علاقه بسیار زیادی به ورزش به خصوص فوتبال داشتم. در سال 86 وقتی 15 ساله بودم از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم، یعنی فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم.در اتوبوس با فردی با نام حسین فیض مربی تیم وحدت آشنا شدم. او بدون گرفتن هزینه ای مرا به تیم خود ...
وقتی پایان روزهای سخت، تلخ شد
به گزارش بخش حوادث سایت خبرمهم ، زن 27ساله که برای حل مشکلش وارد کلانتری امام رضا(ع) مشهد شده بود با بیان این که از شدت سرخوردگی و افسردگی دیگر روابط عاطفی بین من وهمسرم کم رنگ شده است به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: هنوز دختری نوجوان بودم که به پسرعمویم علاقه مند شدم . خانواده هایمان نیز خیلی دوست داشتند که روزی من و “مهران” با هم ازدواج کنیم. اما هیچ کس از علاقه قلبی من به مهران اطلاعی نداشت ...
سوءظن خونین مرد نانوا به همسرش
سپس با پلیس تماس گرفتم. متهم ادامه داد: من سال ها در نانوایی کار می کردم تا همسر و فرزندانم زندگی خوبی داشته باشند، اما بی توجهی های همسرم به من باعث شده بود به او بدبین شوم. وقتی فرزند کوچکم گفت مادرش دیگر من را دوست ندارد و کسی دیگر را دوست دارد، خیلی عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم. من از کشتن رفعت پشیمان هستم. اشتباه بزرگی کردم، چون من زنم را خیلی دوست داشتم و بچه هایم هم ...
دستانی که به چوب روح می بخشد/ کارآفرینی پر رونق با سرمایه اندک
علاقه ای که داشتم تصمیم گرفتم این حرفه را به طور جدی دنبال کنم اما جالب اینجاست که هیچ گونه آموزشی در شهرستان با توجه به نبود کلاس های آموزشی ندیدم و از طریق فیلم هایی که در فضای مجازی بود آموزش های لازم را فراگرفتم و کارم را شروع کردم. او ادامه داد: بعد از راه اندازی پیج اینستاگرام با 100 هزار تومان، چوب مورد نیاز را تهیه کردم و چند نمونه کار درست کردم و در صفحه ام قرار دادم و در ادام ...
اقدام جالب قضات دادگاه جنایی تهران برای قاتل بلاتکلیف
مرد غریبه رابطه داشته باشد مرا اذیت می کرد. همچنان به رفتار های او مشکوک بودم، اما این بدبینی با حرف های پسرم بیشتر شد. روزی با هم در خانه نشسته بودیم که او حرف مادرش را پیش کشید و گفت او هم به مادرش مشکوک شده و گمان می کند به من و زندگی اش خیانت کرده است. با شنیدن این حرف ها اوضاع روحی ام به هم ریخت. فکر کردم حتماً همسرم با مرد غریبه رابطه دارد این شد که بار آخر در نبود فرزندانم دوباره سر صحبت را ...
تجربه متفاوت زنان از دورکاری در ایام کرونا
صورت آنلاین کار می کرد و معصومه از خانه کارهایش را انجام می داد. او با ذوق می گوید: ایام دورکاری برای من بسیار سخت گذشت، چون سرکار رفتن همیشه تنها امکان من برای آزاد بودن و گشتن و رفت وآمد با دوستان و تفریح بود. پدر و برادرهایم بسیار سختگیر هستند و اجازه نمی دهند جز به ضرورت از خانه بیرون بروم، کار کردن من را هم به خاطر مشکلات مالی خانواده قبول کرده اند، خلاصه از وقتی دورکار شدم مجبور بودم مدام ...
قتل خواننده زیرزمینی در منطقه خلازیر / یک زن او را از خانه بیرون کشاند
دستگیری گفت: من روز حادثه در خانه حفیظ میهمان بودم و بعد از خارج شدن از خانه او به شهرستان رفتم و نمی دانم حفیظ را چه کسی به قتل رسانده و من در این ماجرا بیگناهم. بنا بر این گزارش، بازپرس شعبه 10 دادسرای امور تهران در این مرحله دستور داد تا هوشنگ به عنوان تنها مظنون پرونده در اختیار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد و تجسس ها برای شناسایی زن جوان که آخرین فردی بوده که با حفیظ تماس داشته در دستور کار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
می توانستنم به استقلال یا سپاهان بروم/ اگر خوش شانس تر بودیم سهمیه آسیایی می گرفتیم
کاری سختی را دارم و باید تلاش کنم تا به خودم و تیم فجرسپاسی بتوانم کمک کنم. هافبک گل گهر در خصوص تمدید قرارداد با این تیم و در ادامه جدایی از آن گفت: پیشنهاداتی خوبی از استقلال و سپاهان داشتم و صحبت های هم نیز شد و می توانستم به یکی از این دو تیم برم ولی بعد از بررسی شرایط تصمیم گرفتم تا در گل گهر بمانم اما من مشمول خدمت سربازی شدم و باید از گل گهر جدا می شدم و مجبور شدم به خدمت سربازی ...
سردار بی ادعا
برایشان ارزش داشت؛ چون هدف والایی داشتند و پاسداری را که برای انقلاب و نظام تلاش می کرد خیلی قدرتمند می دانستند. ما با شهید نسبت فامیلی داشتیم و در یک محل زندگی می کردیم. و با وجود اینکه مادرشان به خانه ما رفت و آمد داشتند، من آقای روزبه را ندیده بودم. تا اینکه من را از خانواده خواستگاری کردند. چند روز بعد بود که به خواستگاری آمدند، مادربزرگم مخالف ازدواج ما بود و گفت: که شما نباید او ...
تبرئه پسر شیمیدان از اتهام قتل عمد / قاتل و مقتول، هر دو دانشجوی دکترا بودند؛ یکی دانشگاه شریف،دیگری ...
. وی در توضیح ماجرا گفت: من و فرهاد از دبیرستان با هم دوست بودیم. ما هردو مدال آور المپیاد شیمی بودیم و هر دو در دانشگاه شریف درس می خواندیم. تا اینکه من در مقطع دکترا در همین دانشگاه پذیرفته شدم و فرهاد بورسیه دانشگاه بوستون امریکا را گرفت. وقتی فهمیدم قصد مهاجرت دارد با او تماس گرفتم و خواستم به خانه ما بیاید. من چند سالی بود که به محلول شیمیایی اعتیادآوری که حاوی کلروفرم بود و خودم آن ...
سینا خادم پور: آجورلو در حق من پدری کرد؛ از کمالوند نکات زیادی در استقلال یاد گرفتم
سینا خادم پور در مورد تمدید قرارداد با استقلال و پیوستن به نفت مسجد سلیمان اظهار داشت: من به دنبال رضایتنامه بودم. دو سه پیشنهاد داشتم و طی صحبت هایی که با کادر فنی استقلال کردم، متوجه شدم شرایط بازی کردنم باز هم 50-50 است. وی افزود: با اینکه آماده و سرحال بودم شرایط طوری بود که احساس کردم نمی توانم بازیکن بازیکن ثابت باشم برای همین تصمیم گرفتم به تیمی بروم که با ...
ستاره باعث سقط جنین زن اصلی یاسر شد / رابطه پنهانی لو رفت!
به گزارش خراسان، رسیدگی روان شناختی به این پرونده با صدور دستور سرگرد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) توسط مشاوران زبده مددکاری اجتماعی آغاز شد. ماجرای واقعی با همک
اسیدپاشی دروغین برای انتقام از شوهر
این گواهی جعلی است، بنابراین بازپرس برای اطمینان بیشتر موضوع را از پزشکی قانونی استعلام گرفت که فهمید اصلاً چنین گواهی ای برای این زن در پزشکی قانونی صادر نشده است. بدین ترتیب زن جوان به دستور قاضی بازداشت و به دادسرای امور جنایی منتقل شد. وی گفت: من شوهرم را دوست داشتم، اما وقتی فهمیدم او قصد جدایی دارد، تصمیم گرفتم برای او پاپوش درست کنم و او را به زندان بیندازم، به همین خاطر به ...
زن جوان چگونه نوزاد 11 ماهه اش را کُشت؟
مرگ دخترک را خفگی اعلام کردند. در چند قدمی رختخواب دخترک، مادر کودک 11ماهه ایستاده بود و با گریه تحقیقات تیم جنایی را نگاه می کرد. زن جوانی که دست به قتل دخترش زده بود در همان تحقیقات اولیه به جنایت اعتراف کرد. او در گفت وگویی با تپش در خصوص قتلی که مرتکب شده و انگیزه اش از جنایت گفت. چه شد دست به قتل زدی؟ با شوهرم مشکل داشتم، روز حادثه هم با همسرم بحثم شده بود. ساعت حدود 9صبح بود ...
انتقام نوعروس با جعل نامه پزشکی قانونی
به هم خورد. حتی مرا به اسیدپاشی و قتل تهدید کرد. حتی خواستم مهریه ام را ببخشم و جدا شویم که قبول نکرد. یک روز در مسیر کارم، سد راهم شد و روی من اسید ریخت و فرار کرد، حالا از او شکایت دارم. پرونده با دستور قضایی به پلیس آگاهی تهران ارسال و تحقیقات ادامه یافت و شوهر او با حضور در پلیس آگاهی، در تحقیقات گفت: چند ماه بعد از عقد متوجه شدم همسرم از ناراحتی روحی رنج می برد، اما با ...
ادعای جالب کروس و آلابا از ترفند بایرن برای جذب ستاره های نوظهور
پیشنهاد داشتم، اما بایرن با سماجتی که داشت از من خواست که فقط نگاهی به امکانات آن ها بیاندازم. در آن زمان ورنر کرن مدیر آکادمی باشگاه بود که خودش برای ما هواپیما رزرو کرد و در فرودگاه به دیدنمان آمد. پس از دیدن امکانات بایرن عاشق آنجا شدم و تصمیم گرفتم که به آن ها بیپوندم. سپس کروس نیز که خاطره مشابهی داشت نیز گفت: به من هم همین ها را گفتند. ما را دعوت کردند و به هتل های مونیخ بردند. سپس یک بازی از لیگ قهرمانان را تماشا کردیم و بعد از آن دیگر نمی شد نه بگویم. انتهای پیام/ ...
خادمان خورشید در خانه روشندل مشهدی
وانت های لندکروز شدیم که از مهاباد به سپاه بوکان برویم اما وقتی رسیدیم خبری از عملیات نبود. من آن زمان سرباز نیروی انتظامی مأمور در سپاه بودم. دوباره برگشتیم و در 35 کیلومتری مهاباد متوجه شدیم پشت کوه ها عملیات است. ما هم به رزمنده ها ملحق شدیم که با اصابت ترکش به سرم همه چیز تاریک شد. این جانباز روشندل تصریح می کند: به یاد دارم همراه با تعدادی از شهیدان دیگر ما را پشت لندکروزها گذاشتند تا ...
لطفاً مرا ببینید
کمبود امکاناتی که آن روز ها وجود داشت و تقریبا تمام مردم به صورت سنتی کار های مزرعه را انجام می دادند و از وسایل و تجهیزات مکانیزه خبری نبود، با وجود نابینایی برایم غیرممکن شده بود. حاصل ازدواج من و همسرم یک دختر بود، با نابینا شدن من، خانواده ی همسرم که فکر می کردند دیگر قادر به ادامه زندگی نیستم طلاق دخترشان را گرفتند،من هم که در شوکِ نابینایی بودم و احساس می کردم همه چیز برایم به ...
ماجرای "شیر مادر و نان پدر حلالت باشد" از المپیک توکیو شروع شد/کشتی گیر بودم و با آسیب دیدگی دست، از سال ...
من هم هم دوست داشتم حسن رقابت را برنده شود، حس عجیب و غریبی داشتم، وقتی یزدانی پیش افتاد خوشحال بودم چون این برد ملت ایران را شاد کرد. عامل می گوید؛ با شادی مردم شادیم و با غم مردم اندوهبار می شویم، از سال 63 و درست زمانی که 29 ساله بودم تا امروز گزارشگری می کنم، از 12 سالگی کشتی می گرفتم، در مسابقات کشتی جوانان مقام آوردم اما دستم اجازه نداد به این ورزش ادامه بدهم. این ...
به هیچ وجه زیر بار بازی خداحافظی نمی روم
آرامش دارد. من برای ذوب آهن آرزوی موفقیت دارم و همیشه یاد گرفتم صادقانه رفتار کنم. اینکه می گویند در هفته چهارم خداحافظی می کنم، درست نیست و من چنین تصمیمی ندارم. به هیچ وجه زیر بار بازی خداحافظی نمی روم. هافبک تیم فوتبال ذوب آهن یادآور شد: من در خانواده پرجمعیتی بزرگ شدم و همیشه پدرم می گفت که همه خبرها باید در خانه بماند. حالا هم نمی خواهم در مورد برخی چیزها صحبت کنم. در ضمن باید بگویم ...