سایر منابع:
سایر خبرها
علی دایی: در پنت هاوس زندگی نمی کنم، خانه من 418 متر است!
418 متر است. کاپیتان اسبق پرسپولیس و تیم ملی گفت: اگر می خواستم جور دیگری زندگی کنم شاید 20 تا برج 20 طبقه داشتم اما همیشه دوست دارم سالم زندگی کنم. چون سالم زندگی کردن من، آینده بچه ام را تضمین می کند. من به چیزهایی اعتقاد دارم که شاید بعضی ها به من بخندند. نانی که ما سر سفره خانواده می بریم مشخص می کند که راه بچه ها در چه مسیری است. خدا را شکر می کنم که تا الان یک ریال مال حرام سر سفره ...
دایی: هر وقت صلاح بدانم، به فوتبال برمیگردم
. بیشتر بخوانید: علی دایی: اگر می خواستم جور دیگری زندگی کنم شاید 20 تا برج 20 طبقه... علی دایی: این ضعیف ترین پرسپولیس 30 سال اخیر بود نگاره علی دایی در کویر سیرجان کرمان نقش بست + عکس انتهای پیام /
علی دایی: به قرآن خجالت کشیدم فهمیدم محمد بنا مستاجر است
چند وقت پیش مطلبی خواندم در مورد اینکه محمد بنا ک ه خیلی دوستش دارم مستاجر است. از خجالت آب شدم. مگر می شود کسی که قهرمان ماست و در مقام سرمربی همیشه با چند مدال دل مردم را شاد کرده است مستاجر باشد؟ به قرآن خجالت کشیدم. ما باید آن قدر به قهرمانان و سرمربیانمان در همه رشته ها توجه کنیم که با جان و دل کار کنند. بیشتر بخوانید: علی دایی: اگر می خواستم جور دیگری زندگی کنم شاید 20 تا برج 20 طبقه... علی دایی: این ضعیف ترین پرسپولیس 30 سال اخیر بود نگاره علی دایی در کویر سیرجان کرمان نقش بست + عکس انتهای پیام / ...
طنز راهکاری برای برقراری ارتباط با مردم و جامعه
مجموع نوشتن را همیشه دوست داشتم، ادامه داد: دلچسب ترین ساعات مدرسه برای من زنگ انشا و تنها امتحانی که برگه اضافه از مراقبان طلب می کردم، امتحان همین درس بود، چرا که حرف های زیادی برای نوشتن داشتم. وی اضافه کرد: من می نوشتم اما اینکه از چه زمانی این نوشته ها شکل و شمایل داستان به خود گرفت را دقیقاً نمی توانم بگویم. این نویسنده گیلانی با بیان اینکه حدود 12 سال پیش قدم به انجمن ...
علی عسگری: عمویم رئیس صدا و سیما شد ضرر کردم/ برانکو اصرار داشت بمانم
اصرار داشت بمانم. سه لیست متفاوت به باشگاه داده بود که در هر سه لیست هم من بودم اما... اما شاید جوانی کردی. درگیری با علی اکبر طاهری مدیرعامل وقت پرسپولیس چه دلیلی داشت؟ اگر تجربه الان را داشتی آن صحبت ها را انجام نمی دادی. درست است؟ قبول دارم اشتباه بچگانه ای کردم. تجربه الان را داشتم با مدیرعامل باشگاه وارد آن چالش نمی شدم. من در آن مقطع و سال 94 حدود 8 سالی می شد که در ...
سریال بازی مرکب به روایت هوانگ دونگ هیوک، خالق سریال
انجام دهی. مهم ترین کاری که باید به عنوان وظیفه برای خودت تعریف کنی این است که بتوانی داستانی سرگرم کننده را روایت کنی و هر چه سرگرم کننده تر بهتر! شخصا می خواستم سریالی را بسازم که تماشایش واقعا سرگر م کننده باشد. این گفته من می تواند کنایه آمیز هم باشد، چون شاهد هستیم قساوت های وحشتناکی در سریال رخ می دهد. با این حال، می خواستم چیزی همه جانبه و چشمگیر بسازم. دوست داشتم کسانی که سریال را ...
چگونه کتاب ها باعث شد که جین گودال جوان در میان شامپانزه ها زندگی کند
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ الهه پورعلی- متن مصاحبه با این بانوی دانشمند و اندیشمند چنین است: چه کتاب هایی در قفسه کتاب شب شما وجود دارد؟ مرد کامل: یک پسر مسلمان غرب را ملاقات می کند تا یادآوری شود که باید دوباره بخوانم. درخشان است و من نویسنده، عمران احمد را می شناسم. و فرقه: فرار من و بازگشت به فرزندان خدا نوشته بکسی کامرون. من آن را سرسری خواندم و یک زندگی نامه فوق العاده و وحشتناک واقعی است. هرچند نمی دانم این کتاب ها تا چه زمانی در آن جا خواهند ماند؛ چون زمانی برای خواندن آن ها ندارم. در پایان یک روز زوم و اسکایپ و ایمیل، چشم هایم برای خواندن خسته ...
کهبد تاراج: تئاتر خصوصی طی هشت سال اخیر فقط ولنگاری را گسترش داد/ اگر من با نظام زاویه داشتم اصلا در ...
تماشاگر بایستند و منولوگ بگویند. من نمایشنامه منولوگ محور توام با روایتگری را خیلی دوست دارم. در نمایش سگک چون به سفارش نوشته و اجرا شد، از این ساختار ناخواسته استفاده کردم اما ایده نمایشنامه غلامرضا لبخندی به زمان و اتفاق دیگری بازمی گردد. من در کافه ای با خانمی برخوردم که اطرافیانش می گفتند که باعث گیر افتادن خفاش شب شده، درصورتیکه چنین چیزی نبود و روایت این خانم دروغ بود و آن شب در آذر ...
حضور بانوان طلبه در بخش تخصصی ورزش، اثرات مثبت و الگویی بر دیگر بانوان دارد
باشگاه می رفتیم؛ باعث شد که این مسیر را ادامه دهم، پدر و مادر و خواهرانم مشوق بودند تا ادامه دهم. * چه اهدافی برای آینده ورزشی تان دارید؟ برای دست یابی به این اهداف چه می کنید؟ من دوست داشتم در واقع مربی گری کنم، اما بنا به شرایطی هنوز اقدام به مربی گری نکردم، ولی دوست دارم که مدرک مربی گری را بگیرم تا با افرادی به باشگاه ورزشی می آیند، علاوه بر فعالیت های جسمی و ورزشی، هم زمان ...
ماجرای مردی که برای خرش دندان مصنوعی گذاشت!
، و همه دوست داشتند که از این دو شهر و مخصوصا گلپایگان خر بیاورند و همیشه بین راه این شهر و تهران دسته های زیادی مال بخر و مال بفروش در حال آمد و رفت بودند. معمولا خر سه یا پنج ساله بهترین قیمت را داشت. امروز خبربخر ها بیش تر دهاتی و شهرستانی ها هستند. در حالی که آن وقت ها بیش ترش تهرانی بودند. آن وقت ها در بازار مال فروش ها دعوا هم می شد و در این جور دعوا ها جناب چاقو هم در ...
کافئین تاریخ ساز
را انجام بدهم اما با حواس پرتی. در دفتر یادداشتم نوشتم: احساس یک مداد کند را دارم که سرش تیز نیست. اشیا در دور و اطرافم مزاحم هستند و نمی توانم ندیده شان بگیرم. نمی توانم بیش از یک دقیقه تمرکز کنم. تا چند روز بعد احساس بهتری داشتم و آن هاله دورم از بین رفت اما هنوز آن را حس می کردم و خودم و دنیای اطرافم را بازنیافته بودم. در این وضعیت جدید، دنیا در نظرم کندتر و تیره تر و ملال آورتر می آمد ...
ماجرای قتل شریک 40 ساله چه بود؟
های همسرم مرا به شدت آزار می داد و من به هیچ طریقی نمی توانستم او را از این افکار اشتباه باز دارم به خاطر همین در یک تفکر احمقانه تصمیم به انتقام از بدبینی هایش گرفتم تا به این طریق او را آزار بدهم. در یکی از شبکه های اجتماعی با پسر 26 ساله ای آشنا شدم که خودش را مهندس راه و ساختمان معرفی می کرد. ابتدا قصد داشتم همسرم را متوجه اشتباهش بکنم تا بیشتر از این به خاطر سوءظن هایش مرا زجر ندهد ...
بر آب رفتگان !
دیگر تمام شده است، افغانستان به دست .... . رضا هم از علایقش می گوید؛ از موسیقی: من عاشق موسیقی هستم. با مرحوم پاشایی فعالیت داشتم، دوست دارم در این عرصه در ایران فعالیت کنم. من بیشتر عمرم در کار موسیقی بودم، آهنگسازی کرده ام، موسیقی را بلدم. از رضا خواستم در مورد چند کلمه احساس خود را بگوید. -هلال احمر : بهترین پیوندی که داشته ام، پیوند دوباره با برادر؛ دم شان گرم. -افغانستان ...
آخرین وضعیت جسمانی علی دایی پس از عمل جراحی | فیلم ناگفته های علی دایی از زندگی اش
... علی دایی ادامه داد: دلم می سوزد که این قضاوت ها درباره من می شود. یکی نوشته بود علی دایی در پنت هاوس 1400 متری و 2 هزار متری زندگی می کند. اول باید بگویم با این همه زحمتی که کشیدم، باید از یک زندگی مرفه برخوردار باشم چون فکر می کنم حق من است اما در پنت هاوس زندگی نمی کنم. خانه من 418 متر است. کاپیتان اسبق پرسپولیس و تیم ملی گفت: اگر می خواستم جور دیگری زندگی کنم شاید 20 تا برج ...
پله پله مبارزه
و پاها را از دست می دهند و در رختخواب می افتند و آن وقت مجبورند کورتون درمانی شوند. انجمن به همین علت تلاش می کرد من را منصرف کند ولی چون نیت کرده بودم هیچ چیزی نمی توانست مانعم شود و درنهایت هم به مناسبت هفته دفاع مقدس بعد از بررسی های مختلف پزشکی، مجوز صعود را دریافت کردم و کار انجام شد. این همه اصرار برای چه بود؟ می خواستم حرف دل افراد مبتلا به ام اس را به گوش مردم و ...
تارانتینو: فیلم بعدی ام کمدی است
می کنند. و شمای [بازیگر] فقط می دانید: خب، وقتی دیالوگش تمام شد، من می توانم صحبت کنم. تارانتینو همچنین توضیح داد که تنها با گذراندن کلاس های بازیگری بود که متوجه شد می خواهد کارگردان شد. او گفت: من نه تنها فیلمها را بیشتر از بقیه بچه های کلاس دوست داشتم ، بلکه به آنها اهمیت می دادم، در حالی که فکر می کنم بچه ها فقط به فکر خودشان بودند. و دلیل آن این است که من آنقدر فیلم ها را دوست داشتم که می خواستم بازیگر شوم. وی افزود: نمی خواستم فقط در فیلم ها ظاهر شوم، می خواستم فیلم، فیلم من باشد. ...
پرداخت رقم بی سابقه برای کتانی های مایکل جردن
بازی سوسک با مار + عکس مرگ استخوان ها چطور است مهران غفوریان دنبال نیسان دوید و سکته کرد اخبار تائیدنشده از مرگ ریحانه پارسا در استانبول دستور ویژه درباره فوت دردناک 4 کودک چابهاری توییت عجیب وزیر صمت درباره خودرو علی دایی: پنت هاوس ندارم؛ خانه 418متری دارم زمان بازگشایی مدارس در مقاطع تحصیلی مختلف سینوفارم، مانع اردوی اتریش اسکی بازان ایران شد! ...
واکنش علی دایی به مهاجرت نکردن از ایران
توجه به بی مهری هایی که دیده گفته است: از ایران نرفتم، چون مردم کشورم برای من مهم هستند. دایی درباره دلایل درس خواندنش هم گفته که این مورد به خواسته پدرش بوده، چون همیشه می خواسته که فرزندش مهندس شود. او همچنین به این مورد اشاره کرده که اگر جور دیگری زندگی می کردم الان 20 برج 20 طبقه داشتم . ...
نویسندگان بزرگ چطور با مرگ زندگی کردند؟
دوست ها و آشنایان دکترش می شود تا قرار ملاقاتی از یک متخصص ریۀ مشهور برایم جور کند. وقتی سرانجام می رسیم به مطب دکتر، مادرم توضیح می دهد که نمی توانم در خانه مان از چند پله بالا بروم بدون آنکه از نفس نیفتم. دکتر ازم می پرسد که حالم چطور است. هیچ چیزی در مورد خونی که در سرفه هایم هست نمی گویم. می گویم: حالم خوب است. در همین اثنا، مشغول خواندن کتاب های عجیبی هستم. منحصراً کتاب هایی را می ...
اعتماد به نفس نوید محمدزاده: از کسی تاثیر نگرفته ام!
اساتیدی مثل آقای محمد یعقوبی، خانم مهتاب نصیرپور، نوید فرح مرزی و... آموزش دیدم. تا چند سال هم در اجراهای خصوصی بازی می کردم. آن موقع، از اجرای نمایشنامه خوانی برای دو تا تماشاچی که از رفقایم بودند کاری داشتم، تا برسد به حالا که در کار آقای یعقوبی با این همه تماشاچی بازی کردم؛ و البته خودم هم این سیر را دوست دارم که پله پله آدم پیش برود تا اینکه از همان اول بیفتد دنبال اینکه زودتر چهره ...
کلانتری: قبل از مسابقه گفتند 3 بازیکن ما اجازه بازی ندارند/ اگر جای کسی را تنگ کرده ام به من بگویند!
، ایرادی نداشت. من از بچه ها و از نوع بازی آنها خیلی راضی هستم. موقعیت های زیادی را از دست دادیم که شاید روی کم تجربگی بود. همه راه های نفوذ را هم بسته بودیم، ولی برای اولین بار بود که به این شکل گل می خوردیم. سرمربی تیم فجرسپاسی تصریح کرد: جالب است بدانید من در گرم کردن فهمیدم که از سه بازیکن مان نمی توانم استفاده کنم. خیلی سخت است به مربی بگویند از سه بازیکن سربازت نمی توانی استفاده کنی ...
کلانتری: قبل از مسابقه گفتند 3 بازیکن ما اجازه بازی ندارند/ اگر جای کسی را تنگ کرده ام به من بگویند!
، ایرادی نداشت. من از بچه ها و از نوع بازی آنها خیلی راضی هستم. موقعیت های زیادی را از دست دادیم که شاید روی کم تجربگی بود. همه راه های نفوذ را هم بسته بودیم، ولی برای اولین بار بود که به این شکل گل می خوردیم. سرمربی تیم فجرسپاسی تصریح کرد: جالب است بدانید من در گرم کردن فهمیدم که از سه بازیکن مان نمی توانم استفاده کنم. خیلی سخت است به مربی بگویند از سه بازیکن سربازت نمی توانی استفاده کنی ...
شرط متفاوت همسر شهید برای خواستگاران زیادش+تصویر
خواستگار زیاد داشتم، بهشان گفتم من اگر بخواهم با شما ازدواج کنم، عکس شهیدم در خانه من هست، 5 شنبه ها و اگر نشود دو سه هفته یک بار من سر مزار شهیدم می روم، شرایطم این طور است...
اولین مصاحبه با همسر سید مصطفی خمینی/ مدرن و امروزی بود و سر حجاب بر من سخت نمی گرفت
...: * اگر درباره ازدواج تان با مرحوم حاج آقا مصطفی، خاطرات و نکاتی دارید بفرمایید. - در واقع من نمی خواستم ازدواج کنم و قصد داشتم به درسم ادامه بدهم و به کشورهای خارجی سفر کنم اما طبق رویه و روال خانواده های سنتی، پدرم نظرش این بود که من ازدواج کنم و من هم قبول کردم و مرحوم حاج آقا مصطفی هم چون به پدرم علاقه داشت، از من خواستگاری کرد و پدرم نیز به جهت اعتمادی که به امام و حاج ...
خرده روایت هایی از گرفتاری های اقتصادی و روحی کرونا بر بانوان و مادران شاغل
اجاره کنم، زیرا همه پول رهن مغازه قبلی را در مدت بیکاری خرج کردم. دوستانم پیشنهاد دادند بدلیجات و لوازم آرایش بفروشم، اما به این دلیل که سررشته ای ندارم، برای ورود به این کار ها تردید دارم. منتظرم وامی خانگی یا بانکی برایم جور شود و آن را سرمایه کار کنم. دردسر های مادران شاغل صحبت از عوارض مختلف کرونا به طور ویژه برای زنان و مادران که می شود، الهام اولین و مهم ترین عارضه آن ...
واکنش مهدی کوشکی به مرگ ریحانه پارسا! / اخبار بدون سند هستند
هایی که مشغول تحصیل بودم، همیشه دوست داشتم با نقشی وارد فضای حرفه ای شوم که چالش داشته باشد تا بتوانم در آن جاییکه می توانم خودم را نشان بدهم. البته یک نگرانی هم داشتم که نکند با کار قبلی آقای عنقا یعنی تنهایی لیلا و لیلای آن سریال مقایسه شوم. لیلا یک دختر امروزی است که بخاطر برخی اتفاقاتی که در دانشگاه می افتد با پسری بنام حامد تهرانی آشنا می شود. اولین و حرفه ای ترین تجربه رسمی ریحانه ...
تنها خواسته ما از مسئولان خدمت به مردم است/ نگذارید پرچم شهدا بر زمین بماند
ار است داعش به حرم حضرت زینب حمله کند و من حتما باید برای دفاع از حرم به سوریه بروم و ما پس از کش و قوس های فراوان قبول کردیم که با ما نیاید و عازم سوریه شود رقیه آقایی مادرشهید ادامه داد:وقتی بدون زکریا به کربلا رفتیم من حال عجیبی داشتم، هم ذوق زیارت و هم دل شوره بی خبری از زکریا همه وجود را گرفته بود و در مسیر کربلا چون نجف شلوغ بود به سمت کوفه راه افتادیم و در شب چهارم آذر ماه نماز و ...
کلید رسیدن به رویاها، خواستن است
... حالا که به عقب نگاه می کنید، چه نکته ای برایتان اهمیت می یابد که می توان از آن ها به عنوان نکات برجسته این برنامه یاد کرد؟ اول این که خیلی خوشحالم این برنامه آن طور که دوست داشتیم و انتظار می رفت تمام شد، چون در برخی از جاها چالش برانگیز بود و می توانست پایان متفاوتی داشته باشد. این که همه کسانی که در این برنامه بودند، اعم از صعود کنندگان و تیم پشتیبانی سالم و خوشحال برگشتند، خیلی ...
اینجا لبخند هدیه می دهند
: حتی شکل حرف زدنم عوض شده بود. روی حرف زدن و خندیدن نداشتم چون دندان سالمی برایم نمانده بود. به محض اینکه یک نفر موقع حرف زدن به دهانم خیره می شد، همه تمرکزم را از دست می دادم و به تته پته می افتادم، اصلا دوست نداشتم کسی من را ببیند. حالا با اعتماد به نفس می خندد، با اعتماد به نفس حرف می زند و با اعتماد به نفس با دخترش قدم می زند. رنج انزوای اجباری یونیت های دندانپزشکی خانه ...