سایر منابع:
سایر خبرها
بانویی که درب آهنی باغ بوم نقاشی اوست
اسم صدایم کرد، متعجب شدم او مرا از کجا می شناسد و وقتی خود را معرفی کرد، سال های نه چندان دور و سلام و علیکی با مادر خدا بیامرزش داشتیم. او اجازه نداد تصویرش را بگیرم و در واقع فقط می خواست هنرش دیده شود، وقتی دانست خبرنگار هستم با خوشحالی گفت: امروز خدا کمک کرد و به من نیرو داد تا نقاشی امام حسین (ع) و حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) که از روی درها پاک کرده بودم را دوباره بکشم. ...
انتقام از پسر پولدار بعد از شکست عشقی
آشنا شده بودم، خواستم تا انتقام من را بگیرد. با توجه به مشخصاتی که این دختر جوان از سه مرد اجیرشده داد، سه مرد جوان نیز بازداشت شدند و به کتک زدن شهاب اعتراف کردند و گفتند از سارینا برای این کار پول گرفته اند. به این ترتیب با صدور کیفرخواست برای هر چهار متهم آن ها برای محاکمه به دادگاه معرفی شدند و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای ...
افشاگری ریحانه پارسا درباره مهدی کوشکی / این آقا کیه ؟! + عکس و جزییات
متولد 1378 در تهران است. او سال 1394 از هنرستان سوره دیپلم تئاتر گرفت البته به جز بازیگری در عکاسی نیز فعالیت تخصصی دارد. او در گفت وگو یی درباره شهرتی که به دست آورده، گفته است: آن قدر بلند پرواز بودم که می دانستم یک روزی موقعیتی برای دیده شدنم پیش خواهد آمد. من همیشه در زندگی بلند پرواز بودم و فکر می کنم از همین رو چنین موقعیتی برایم پیش آمد البته برنامه خودم این بود که با اتمام مدرسه ...
همه برای یکی!
نمی شه! پشت بندش صدای بابا را می شنوم: چرا رو اعصابش راه می ری؟ بذار به کارش برسه و سر صبر یه خوبش رو انتخاب کنه. بعد از یکی دو ساعت چرخ زدن، بالأخره مامان به یک خوبش می رسد! از ذوقش کم مانده بال دربیاورد و همان جا توی مغازه پرواز کوتاهی داشته باشد. نگاهم می افتد به آن طرف خیابان؛ به فالوده، بستنی و آب میوه. می گویم: سوختم، پختم، مُردم، چه قدر تشنمه! خودم را با یک دست باد می زنم ...
عروس ترنس شب عروسی فرار کرد | عروس ترنس را به زور به حجله فرستادند!
کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من پسری نوجوان بودم که قلدرانه می خواست به همه اثبات کند دیگر برای خودش مردی شده است. گاهی اوقات لباس های برادر بزرگ ترم را می پوشیدم وبا تیپ پسرانه بیرون می ...
بعد از سه بار محاکمه، قاتل دختر جوان به قصاص محکوم شد
مزاحم نشوم. او در خودرو مشغول صحبت با دختر جوان بود. من عصبانی شدم و مسعود پیاده شد اما دختر جوان همچنان روی صندلی شاگرد خودرو نشسته بود. متهم ادامه داد: من پشت فرمان نشستم و از سمیه خواستم تا خودرو را ترک کند اما سمیه گفت مسعود قول داده به او پول بدهد و تا زمانی که پولش را نگیرد، خودرو را ترک نمی کند. سمیه می گفت قصد دارد به یک پارتی شبانه برود و پس از دریافت پول باید او را به میهمانی ...
با اجرای رخ به رخ پس از 2 سال به کار برگشتم/ برنامه ما جای بازجویی و مچ گیری نیست
انتخاب نکرده و وارد فضای جدید دیگری به عنوان مجری شده است، بیان کرد: اولین دلیل، تفاوت بسیار زیاد برنامه با دیگر تاک شوهای تلویزیون بود به صورتی که حتی دکور برنامه نیز این تفاوت را نشان می داد و همچنین قصد داشتم در فضای جدید خودم را بسنجم تا بتوانم پرتلاش تر کار کنم. همچنین در سناریوی برنامه فضای روان شناسی وجود دارد و به بیانی دیگر می خواستم خودم را در کفه ترازو بگذارم. بالاخره کارهای مختلفی ...
محاکمه عامل هواپیماربایی خط اهواز- مشهد در دادگاه کیفری
حادثه 24 - مرد برقکار که قصد داشت هواپیمای مسافربری خط اهواز- مشهد را برباید صبح روز گذشته در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. اسفند سال 99 گزارش هواپیماربایی در پرواز اهواز - مشهد با 75 سرنشین به پلیس اعلام شد. متهم که با سلاح و جلیقه انفجار قلابی در هواپیما نشسته بود از سوی نیروهای امنیت پرواز داخل هواپیما، بازداشت شد. پرونده پس از تکمیل تحقیقات به شعبه 8 دادگاه کیفری ...
عکس/ لم دادن خانم بازیگر جوان در میان چمن ها!
دوست دارم در نقشی که دوست دارم، بازی کنم. وی که اولین تجربه بازی سینمایی اش در جشنواره فیلم فجر حضور داشته است و با استقبال زیادی روبرو شد، در پایان درباره جشنواره فجر و جایزه سیمرغ گفت: برگترین و مهمترین رویداد سینمایی ایران جشنواره فیلم فجر است و این جشنواره برای سینماگران ایرانی از جمله کسانی که دل خوشی از آن ندارند، نیز مهم است و آن را دوست دارند. من در ابتدای راه بازیگری اصلا به سیمرغ فکر نمی کردم و بیشتر می خواستم از پس نقش برآیم. ...
رابطه نامشروع زن 47 ساله با نوجوان افغانی | سرانجام رابطه نامشروع تهدید به اسید باشی بود
دیگر با من تماس نگیرد؛ حالش خیلی بد شد و گفت نمی تواند من را ترک کند مدت ها باهم کشمکش داشتیم، می خواستم او را از خودم دور کنم تا شاید دنبال زندگی خودش برود و با دختری که هم سن خودش است، آشنا شود و ازدواج کند. اما رامین دست بردار نبود. دراین میان متوجه شدم او به من دروغ گفته و ملیت واقعی خودش را پنهان کرده است؛ رامین به من گفته بود ایرانی است و از آنجایی که جوانی قدبلند و مومشکلی بود، حرفش را ...
در دنیای قُزقُزایی به تفکر واداشتن مخاطب فکر کردم
مشارکت کشیدن کودکی بود به تخیل و ناخودآگاه خودم مجال برون ریختن خواسته هایی شدم که تمایل به بروز دارند. این نویسنده درباره زمان نگارش این اثر گفت: دنیای قزقزایی ظرف یکی دو سال و پراکنده نیمه شکلی گرفت و بعد چند سالی خاموش ماند. حدود 4 سال قبل و 5 یا 6 سال از شروع ماجرای آنها تصمیم به نوشتن و بازنگری در داستان ها کردم. شخصیت ها و موقعیت باید دست کم برای خودم شکل گرفته می شدند. ضمن آنکه حالا ...
جنایت 3 عضو یک باند سرقت مسلحانه در مشهد + گفتگو
کرد و از او پرسید اگر تعادل روحی نداشتی چرا به سمت دوستانت شلیک نکردی که عامل جنایت سکوت اختیار کرد. متهم در ادامه گفت: اگر جواد(سرکرده باند) دستورمی داد من شلیک می کردم. با حمایت جواد از سرخس به مشهد آمدم، اتاقی در حوالی شاندیز اجاره و آنجا ساکن شدم. هزینه و خرج زندگی را هم او می داد. قرار ما از ابتدا این بود با پولی که از راه سرقت به دست می آورم با دختری که عاشقش بودم ازدواج ...
واکنش به جمله یکی ساکت را ساکت کند !
تکرار نشود. مدیرعامل نساجی در خصوص حرف های گزارشگر استانی که عبارت "یکی ساکت را ساکت کند" را به کار برده بود گفت: باز هم احترام می گذارم و ایشان نظر خودش را گفته است اما خواهشی که دارم از سوی تهیه کنندگان و کارگردانان صدا و سیمای مراکز، بازی ها به صورت بین المللی پخش می شود و بعضی از گزارشگران فکر می کنند لیگ محلات بین دو روستا را گزارش می کنند! این درست نیست گزارشگر یک مرکز تا این حد ...
قتل دختر جوان با کارد میوه خوری
موقع سمیه که از دیدن خون ترسیده بود فریاد کشید و پیاده شد. من که شوکه شده بودم با خودرو فرار کردم، اما عابرانی که سمیه را خونین دیده بودند پلاک خودرو را برداشتند و به این ترتیب بازداشت شدم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را از اتهام قتل عمدی تبرئه و به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند. با اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی مجدد قرار ...
معلم کوهستان
بار برده ام اصفهان. وضعیت معلمان خریدخدمت خوب نیست و حقوق و بیمه درست و حسابی ندارند. با همه اینها معلمی را دوست دارم و با دانش آموزانم رفیق هستم. خانه های اهالی روستای سید حسن یک اتاق بیشتر ندارد و من شب ها مجبور بودم همان جا کنار اهالی بخوابم. زهرا معلم روستاهای عشایری بخش مرکزی میانه است. می گوید با دو لیسانس حسابداری و حسابرسی فقط به عشق معلمی، سختی مسیر کوهستانی روستا را به جان می ...
جزییات تازه از پرونده قتل غزاله/ آرمان در یک قدمی اعدام؟
رویداد24 آرمان، پسرک نوجوانی که در 17 سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. حالا او لب به سخن گشوده و توضیحاتی درباره شرایطش در زندان و اتفاقی که برای غزاله افتاد داده است: حالا که با شما صحبت می کنم (عصر سه شنبه) نمی دانم چه سرنوشتی برایم رقم خواهد خورد و ممکن است تا چند ساعت دیگر من را برای اجرای حکم دوباره به قرنطینه ...
اصرار همسر شهید برای انجام وصیت خاص شوهر! + عکس
.... **: یعنی شما رفتید سراغشان و خبر را آنجا به شما مستقیم گفتند؟ همسر شهید: بله، خودم رفتم و مستقیم گفتند. **: نگفتند مجروح شده یا بعد خبر می دهیم؟ همسر شهید: نه، چهار روز بعد از شبی که صحبت کردیم من فقط منتظر بودم چون دوستانش گفته بودند اگر آمد، ما می گوییم تماس بگیرد. ولی 4، 5 روز که رد شد من رفتم کل بیمارستان ها را پرس و جو کردم. از صبح با آژانس ...
هواپیما ربا: معترض اجتماعی هستم
کار شیوه اعتراض خودم را به مسائل اجتماعی نشان دهم وگرنه نه قصد پناهندگی داشتم و نه اینکه به کسی آسیبی برسد. می خواستم نشان دهم معترض اجتماعی هستم و همه بدانند به این وضعیت اعتراض دارم. قاضی: آن روز همسرت همراهت بود. او چه نقشی داشت؟ متهم: او فقط همراهم بود و در هواپیما کنارم نشسته بود. وقتی می خواستم از جایم بلند شوم او سئوال کرد که رفتن به سرویس بهداشتی را بهانه کردم و از جایم بلند ...
روایت سفر استانی رئیس جمهور از دریچه نگاه یک عکاس / قبلا از او خوشم می آمد اما حالا دوستش دارم
حنان سالمی – خبرگزاری فارس / فایل صوتی را نگه داشتم و با خودکار قرمز دور جمله ی آقای عکاس خط کشیدم: من فقط توی تلویزیون رئیس جمهورها را دیده بودم و اصلا فکر نمی کردم اینطور باشند، قبلا از او خوشم می آمد اما حالا دوستش دارم! تمام کلمه های قلنبه و سلنبه را که طبق عادت به قلمم هجوم آورده بود پرت کردم گوشه ی مغزم و برای دقایقی خودم را رها کردم، می خواستم بی هیچ دغدغه ای و در ساده ترین خط ...
ماجرای مهاجرت فلور نظری به آلمان+ عکس ها
. او که موهایش را بر روی شانه هایش ریخته بود، مورد انتقاد کاربرها قرار گرفت و از او خواستند که موهایش را بپوشاند. نظری در پاسخ به کاربران منتقد گفت: مگر عهد قجر است که موهایم را به زور داخل لباسم بگذارم، من موی بلند دارم و از نظر من هیچ اشکالی ندارد و اینکه لباسم را در داخل پیراهنم بگذارم به خودم آسیب می رسانم و این یک کار احمقانه است. شما نمی خواهید ببینید، چشمتان را ببندید. ...
فینالیست های بوکر از منبع الهام کتاب هایشان می گویند
مدت ها پیش نسخه محبوب خودم با آن جلد انتزاعی را به کسی امانت داده بودم. به سختی جزئیات اندوه بار کتاب درباره از دست رفتن فرزند قهرمان داستان را به یاد می آوردم. صدای خانم کالیبان را می شنیدم که می پرسد: آیا یک روز را همواره زندگی می کنی؟ با خودم فکر کردم، دارم یک روز را تا ابد زندگی می کنم. چشمانم را بستم و حرکت رو به جلو را دیدم. هیچ شخصیتی از داستان را ندیدم، اما یک افق به اندازه یک ...
قتل بخاطر مهریه، ماجرای خواندنی چند مهریه که جنایت های خونین آفریدند
...، مرد 33 ساله ای در یکی از شهرستان های خوزستان به اداره پلیس رفت و اعلام کرد همسر 32 ساله اش را در پاکدشت به قتل رسانده و جسد او را در بزرگراه آزادگان رها کرده است. این مرد به پلیس می گوید: دوم فروردین امسال با همسرم به خاطر مهریه و حق طلاق درگیر شدیم که عصبانی شدم و او را خفه کردم. پس از این جسدش را پتوپیچ و در بزرگراه آزادگان رها کردم و خودم همراه فرزندم به شهرستان رفتیم. من عذاب ...
پشت پرده جنجال بازی گل گهر - نساجی
بازی گفت رفتارهای این مربی در حد لیگ برتر نیست. این یعنی اینکه این مربی در حد لیگ برتر نیست. من قبلا فقط اسم سر آسیایی را شنیده بودم اما به یقین می دانم اگر امیر قلعه نویی محروم نبود ایشان این افتخار را پیدا نمی کرد و کنار خط بیاید. شما فیلم بازی را نگاه کنید. چون بازی بدون تماشاگر برگزار می شود صداها مشخص و واضح است. ایشان از ابتدای بازی بلند گو در دست گرفته بود و مدام با صدای بلند به داور اعتراض می ...
رمان هنر ترکیب است
.... با این همه کلی گشتم اما نشد. داستان کوتاه بود؟ درست یادم نیست؛ شاید یک اشاره کوچکی لابه لای یک داستان بود یا یک شرح یا یک خاطره یا بخشی از یک یادداشت بلند. حتی نمی دانم اصلا ماجرا درباره تعزیه بود یا چه چیز دیگری. فقط یادم هست که در ذهن من یک تصویر ساخت و خیلی هم طول کشید تا نوشتن داستان را شروع کنم. مربوط است به زمانی که تلگرام در اوج بود. فکر می کنم حدود هفت هشت سالی گذشت تا ...
پورسید: نمایش فیل سواری با مهندس شبیه به هیچ نمایش دیگری نیست
نویسنده بودم کمی مطمئن تر شوم و کاری که می خواهم انجام دهم در این گروه می تواند تبدیل به یک مونولوگ شود بنابراین شالوده صحبت های آن روز ما شد نمایشنامه فیل سواری با مهندس تا بتوانم در روزهای سخت کرونایی برای خودم و مخاطبان مفید باشم. این کارگردان تئاتر درباره مضمون نمایش فیل سواری با مهندس اظهار داشت: نمایش فیل سواری با مهندس در مورد دختری 30 ساله که مجری تلویزیون است نوشته شده که طی ...
ظلم صاحب خانه به خانواده مدافع حرم تا آخرین نفس! + عکس
گفت واقعا من شرمنده ام که اینطور شما را تنها می گذارم و می روم، اگر شهید شدم من را حلال کنید. بچه ها را نگه دار، خرجی که کم ندارید، پول گذاشتم خانه، کرایه خانه را هم که حساب کردم، دارم می روم منطقه جنگی... وصیت نامه اش را دست من داد گفت این وصیت نامه را الان باز نکن و برو. من آژانس گرفته بودم؛ راننده هی می گفت خانم چکار می کنی؟ اگر بایستی من کرایه ات را زیاد می کنم. گفتم عیب ندارد. ما ...
پیوستن به پورتو سقف آرزوهایم نیست/ دوست دارم من هم مثل طارمی نماینده خوبی از ایران در پورتو باشم
سمیرا ایرانی را در این خصوص می خوانید: * در مورد پیوستن به پورتو صحبت کنید. چه شد که این انتقال شکل گرفت؟ من از روز اولی که کارم را به عنوان مربی در والیبال شروع کردم اهدافی برای خودم ترسیم کرده بودم و بدون هیچ شک و شبهه ای مطمئن بودم روزی به عنوان مربی در یک تیم بزرگ مشغول بکار خواهم شد و خوشحالم به این خواسته خودم رسیدم. در روزهای اخیر که خبر پیوستنم به پورتو رسانه ای شده ...
داستان/ # هشتک نه به خشونت، سیلی نزن
دراومد . منم توی وسط هشتک ها دست و پا می زدم و مادر قابلمه را بررسی می کرد تا مبادا آب سیرابی کم بشه ،که زنگ دوم بصدا دراومد پدر از توی دستشویی صداش بلند شد : آیفن تصویری بزن کدام خری اومده !! بیشتر ترس و ناراحتی پدر احتمال شریک ناهار ظهر بود ، من که می دانستم کی اومده پا شدم آیفن زدم و باصدای بلند گفتم عمه سهیلاست . صدای پدر از توی دستشویی دوباره بلند شد و گفت تنهاست ؟ گفتم نه با منوچهر . دوباره صدا ...
کارگردان مبارک : برای انیمیشن در ایران هزینه نمی کنند/ نیروهای متخصص از کشورمان مهاجرت کردند!
از هنرجویان علاقه مند به انیمیشن را آموزش دادم و تعداد زیادی نیرو در سطح کشور دارم. همین الان 14 پروژه به طور موازی هم داخل ایران و هم خارج از ایران در دست دارم و با همین بچه ها پروژه ها را پیش می برم که خیلی هایشان را خودم آموزش دادم و توانایی هایشان را می دانم و بر اساس توانایی هایشان، برنامه ریزی می کنم. شاید اگر من به خارج از کشور بروم یک نیروی ساده و کوچک شوم و آنقدرها که باید من ...
داستان کوتاه/ واکسن
آن جایی که غایب شدن از کلاس و درس در برنامه آموزشی مان زیاد جایی نداشت، لباس پوشیدم و بی رمق خودم را به مدرسه رساندم. به محض ورود به کلاس، عده ای ناشناس در لباس بهیار و گروه سلامت، وارد دبستان شدند. آه از نهادم بر آمد که: ای کاش امروز قید آمدن به کلاس را زده بودم ! گوشه ای کز کردم. تب و لرز به جانم افتاده بود. بقیه دانش آموزان هم با دیدن آن ها قالب تهی کرده بودند. صدا از کسی بلند نمی ...