سایر منابع:
سایر خبرها
آرمان عبدالعالی در گفتگوی تلفنی از زندان رجایی شهر: اگر بخشیده شوم کلیه ام را اهدا می کنم/ حرفهای پدر و ...
خانواده خودم و هم به خودم ظلم کردم. واقعا از پدر و مادر غزاله می خواهم که شانس دوباره ای برای زندگی کردن به من بدهند و من را ببخشند. الان که با شما صحبت می کنم بود و نبودم دست آنها است. در این مدت بارها در زندان با چند نفر دیگر ختم قرآن گرفتیم، ختم یس گرفتیم و از خدا خواستیم که رحمی به دل پدر و مادر غزاله بیندازد تا شاید من را ببخشند و از سر تقصیرم بگذرند. آنها خانواده محترمی هستند. اگر من را ببخشند ...
علت به تعویق افتادن اجرای حکم اعدام آرمان؛ تنبیه یا بخشش؟
مجددا با محاکمه آرمان موافقت کرد و حکم قبلی دوباره تایید شد. پس از جدی شدن حکم آرمان، تلاش ها برای جلب رضایت خانواده غزاله بیشتر شد. تعداد زیادی از فعالان مدنی، هنرمندان و نهاد های حقوق بشری درخواست توقف اجرای حکم آرمان را مطرح کرده و از خانواده غزاله خواستند تا آرمان را ببخشند. اما خانواده غزاله درخواست آن ها را رد کرده و از این افراد خواستند تا تصمیم گیری را به او و پدر ...
آرمان زنده می ماند؟
.... هر تصمیمی که بگیرند حق دارند، اما از آن ها می خواهم از حق شان بگذرند. عمر دوباره ای به من بدهند. می دانم با اتفاقاتی که اخیرا در شبکه های اجتماعی افتاد، رنجیده اند. اما باید بدانند که این کار ها ربطی به من نداشته و من از هیچ کدام از این حرف ها و نامه ها اطلاعی نداشتم. این اتفاقات ناخواسته باعث رنجش پدر و مادر غزاله شدند. کامنت های مردمی در واکنش به صحبت های آرمان: یکی ...
روایت آرمان از قرنطینه اعدام
دیگر زنده نیستی. همین امروز(عصر روز سه شنبه) نمی دانم که دوباره قرار است به قرنطینه منتقل شوم و صبح فردا حکم اجرا شود یا نه. تا حالا 5مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه رفته ام. یک بار هم 2سال قبل. حتی من را پای چوبه دار بردند و در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان توانستند از پدر و مادر غزاله مهلت بگیرند. هر باری که به قرنطینه رفته ام فکر کردم که دیگر برنمی گردم. او در پاسخ به این سئوال ...
با یاد مصائب حضرت زینب(س)، بر غمم صبوری کردم
...> • پس درواقع شما دو شهید در خانواده دارید. چند فرزند دارید حاج خانم؟ هفت پسر دارم و یک دختر. آقا محسن فرزند اولم بود. • دوست دارم اول کمی از خودتان بشنویم... با همسرتان چه طور آشنا شدید؟ پسرخاله ی من و یکی از دوستان صمیمی آقای حجازی با هم در یک کفاشی کار می کردند. آقای حجازی که ساکن دهاقان بوده، از دوستش می خواهد تا برایش همسر مناسبی پیدا کند. ایشان هم مرا دیده ...
روایت یک شهید از حضور امام زمان(عج) در مجلس ختم شهیدی دیگر که بتازگی هویتش احراز شده است+عکس های شهید
ادب داشت. از خجالت نداری صورتش سرخ می شد، اما حرفی نمی زد. شکایت نمی کرد. جمال تلاش خودش را انجام می داد، اما راضی بود به رضای خدا. در یکی از نامه هایش می نویسد: الان که در سنگر نشستیم، روز جمعه ساعت 7:30 صبح است. به فکر خانه افتادم؛ به فکر روزهای انقلاب، به فکر بچه های کوچه. بعد به خودم می گویم بیخیال بابا، چند سال در کوچه بودی چه کار کردی؟ اینجا را عشق است. نبرد حق علیه باطل را. راستی خدا را ...
دست هایش را ببوس تا عاقبت بخیر شوی
به والدین یعنی رفتار نرم با آنان زبان نرم و ملایم و به دور از خشونت و تحمیل هر لفظی که باعث رنجش پدر و مادر باشد انسان را مورد غضب خدا و اهل بیت (ع) قرار می دهد. وقتی انسان می تواند یک حرف را با ملایمت به پدر و مادر منتقل کند، چرا خلاف ادب صحبت کند؟ البته خوب است برای اینکه مواظب زبان خود باشیم. به یاد زمان نوزادی و کودکی خود که چقدر مورد نوازش و محبت پدر و مادر بودیم بیفتیم تا بتوانیم خود را ...
گمنام آشنایی که به چشم انتظاری مادرش پایان داد
آنکه در روز جزا شما را جایگاهی بلند است اگر چه خدا مرا نپذیرد. به خانواده های شهدا سرکشی کن که بهترین یاور و بهترین دوست برای شما هستند. به سخنان امام گوش فرا دهید که مایه آرامش و تسکین دردهاست. پدرم خواهران و برادرانم، همیشه در همه حال عاشق امامتان باشید و با پیروی در دوری از او راه پاک شهیدان را تداوم بخشید در مجالس دعا و اجتماعات اسلامی شرکت و در محافل اسلامی فعالیت مستمر داشته باشید. ...
ترسناک ترین جملات کودکان
...، با یک مرد سفیدپوش داشتم تو را تماشا می کردم و او به من گفت که حالت خوب است." 20: با برادر کوچکم در اتاق نشیمن نشسته بودم که ناگهان به سمت دیوار چرخید و چند دقیقه به آن خیره شد و سپس گفت: "الان نه." مدت کوتاهی بعد برای تماشای تلویزیون برگشت و دوباره به دیوار نگاه کرد و گفت: "بعدا میبینمت." 21: شب هایی که خواهرم از سر کار دیر به خانه می آمد، من از بچه های او مراقبت می کردم ...
چگونه به فرزند خود در انتخاب مرجع تقلید کمک کنیم؟
...، او را کمک می کنند تا مرجع تقلیدی برای خودش انتخاب کند. اما گاهی نوجوان سؤال می کند که من که خواندن نماز و روزه گرفتن را می دانم و می توانم هر چیزی را که نمی دانم از پدر و مادرم خودم سؤال کنم، پس چرا باید مرجع تقلید داشته باشم؟ یا اصلاً چرا باید حتماً در امور دینی از شخص دیگری تقلید کنم؟ والدین و بزرگ تر ها می توانند جواب این نوع پرسش های نوجوان خود را این طور بدهند که همیشه انسان ...
شهیدمحمدرضا یوسفی: از انقلاب دفاع کنید
اما تو رحیمی، خدایا من ناچیز و محدودم اما تو نامحدودی، خدایا من ضعیفم اما تو قادر و علیمی، خدایا تو را به خاتم پیامبران به پهلوی شکسته زهرا(س)، به سر بالای نیزه امام حسین(ع)، به حلق شکافته علی اصغر(ع) امام حسین(ع) من گنهکار را به پیش خود بخوان این خار را با گلها ببر، پروردگارا من می دانم که لیاقت لقاء تو را ندارم اما به جود و کرمت امیدوارم و هرگز از درگاه تو ناامید نخواهم شد. پدر و مادر ...
نقش والدین در پیشبرد و تعالی فرزندان از دیدگاه قرآن
ده که مایه روشنی چشم ما شود . مسلما چنین افرادی آنچه در توان دارند در تربیت فرزندان، همسران و آشنایی آن ها به اصول و فروع اسلام و راه های حق و عدالت فروگذار نمی کنند و در آن جا که دستشان نمی رسد دست به دامن لطف پروردگار زده و دعا می کنند. همچنین در آیه ششم سوره التحریم خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان را تکلیفی برعهده مومنان دانسته است. روی سخن این آیه به تمام ...
ماجرای تجاوز به دختر 7 ساله در پاوه چه بود؟
افتاد؟ گفت؛ آن روز این مرد من را اذیت کرد و با دستانش جلوی دهانم را گرفت. پدر هلیا با ناراحتی از اینکه دوست دارد از این محل برود و چرایی اتفاقی که در یک لحظه غفلت، برای هلیا رخ داد، حرف می زند و ادامه می دهد: اینجا را خدا شاهده کرایه کردم. می خواهم بروم یک جای دیگر. هلیا می گوید؛ من دیگه اینجا نمی خواهم باشم. همش می ترسد. من خودم یک هفته بعد از آن اتفاق از خانه بیرون نرفتم. والا چه بگویم ...
آرمان: پدر و مادرِ غزاله شانس دوباره به من بدهند
؟ می خواهم از آنها بابت اتفاق تلخی که افتاده عذرخواهی کنم. با تصمیم اشتباهی که من گرفتم هم به آنها و هم به خانواده خودم و هم به خودم ظلم کردم. واقعا از پدر و مادر غزاله می خواهم که شانس دوباره ای برای زندگی کردن به من بدهند و من را ببخشند. الان که با شما صحبت می کنم بود و نبودم دست آنهاست. در این مدت بارها در زندان با چند نفر دیگر ختم قرآن گرفتیم، ختم یس گرفتیم و از خدا خواستیم که رحمی ...
سقوط رعایت پروتکل های بهداشتی به زیر 40 درصد / هیچ چاره ای جز واکسیناسیون نداریم
به گزارش سلام نو به نقل از ایرنا، دکتر علیرضا ناجی عضو کمیته کشوری مبارزه با کووید 19 اظهار داشت: با توجه به اینکه دولت تلاش خود را برای انجام واکسیناسیون سراسری انجام می دهد و برنامه ریزی و اقدامات خوبی برای واردات واکسن وجود دارد، و با توجه به این که به برخی واکسن های داخلی مجوز مصرف داده شده است، اکنون به میزان کافی واکسن در کشور موجود است. وی تصریح کرد: به همین منظور باید افرادی را ...
فحاشی مهران غفوریان در مراسم خواستگاری به پدر زنش | عکس های مهران غفوریان و همسرش
...> وی در یک مصاحبه تلفنی در رابطه شایعه خودکشی خود گفت: از کسانی که برای من شایعه درست کردند، می گذرم و می بخشم، شاید دل مادر و همسرم شکسته، از آن ها هم می خواهم که ببخشند، اصولا آدم ها باید مراقب باشند که حق کسی گردنشان نماند. مردم عزیزم این همه سختی دارند، این همه مشکلات اقتصادی و درگیر ویروس کرونا هستند، وبا این حال دلشون من شاد می کنم این برایم مقدس است. امیدوارم که همدیگر راقضاوت ...
گلبانگ یاعلی از حنجره ذبیح فاطمیون
نگاه دیگران و این همان چیزی است که برای هیئت اباعبدالله (ع) و یاران شهیدش از کربلای 61 هجری تا کربلای دفاع مقدس، دفاع از حرم، وطن، امنیت و سلامت به بلندای تاریخی مشحون از حماسه و ایثار امتداد دارد. بساط چای خوشحالم می کند. اما نمی دانم چرا تا بعد از روایتگری و حواشی آن، کسی به فکر چای سخنران نیست. بعد از چند بار جابه جایی صندلی نگاهی به جمعیت منتظر می اندازم که تصمیم گرفته اند لحظاتی تحمل ...
پس آن حرف های زیبای زدودن غبار محرومیت از سیمای روستا ها چه شد؟
با این وضعیت آیا نمی توان طرح هوشمند نیروی انسانی را لااقل در برخی مناطق دوردست و محروم که جذابیتی برای بخش خصوصی ندارند و در عین حال دارای پست و دفتر دامپزشکی هستند، بار دیگر کارشناسی و اجرایی کرد؟ این تصدی گری نیست، دقیقاً نقش حاکمیتی دولت را می رساند. مگر فایده حضور دامپزشک چندین برابر هزینه هایش نیست؟ اصلاً مگر حقوق و مزایای یک سال استخدام یک دامپزشک جوان در مناطق محروم بیشتر از قیمت یک متر آپارتمان در شمال شهر تهران است؟ پس آن حرف های زیبای زدودن غبار محرومیت از سیمای روستا ها و جلوگیری از مهاجرت روستائیان چه شد؟ چرا نتوانستیم؟ ...
روایت مادرشهیدی که از شهادت فرزندش بی خبر بود+عکس
دت دریافت می کند و همچون جدش اباعبدالله الحسین (ع) در تاریخ 6/ 11/ 1365 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای پنج به درجه رفیع شهادت نائل می شود. روز دانش آموز بهانه ای شد تا با خانواده عزیز شهید لطیفی هم کلام شویم و شما عزیزان را با خود همراه کنیم.در ابتدا با سیده سکینه لطیفی مادر شهید لطیفی هم صحبت شدم. فارس: از دوران کودکی و نوجوانی شهید لطیفی برایمان بگویید؛ اخلاق و رفتار ایشان ...
مسئولان با توهین کنندگان به شهدای مدافع حرم برخورد کنند / اولین شهید مدافع حرم از بوشهر چگونه آسمانی شد؟
ساده کاری است. به خاطر اینکه مادر ناراحت نشود می گفت 20 روز دیگر می آیم، اما بعد از چند روز دوباره زنگ می زد می گفت یک اردوی سفری داریم که نمی توانم حالا حالاها بیایم. تا اینکه زخمی شد و او را در بیمارستان بستری کردند. وقتی زخمی شد متوجه شدیم به سوریه رفته است. ماه مهر سال 1394 بود که به سوریه اعزام شد و بعد از یک ماه حضور در حلب مجروح شد. ایکنا- شهید در وصیت نامه خود چه درخواست یا ...
روایت پدری که بعد از 39 سال هنوز چشم به راه فرزندش است+ فیلم
به رضای خدا هستم. پدرشهیدعبدال زاده انقدر راضی به رضای خدا است شاکر که سخت می شود سئوال می کنم از روزی برایمان بگوید که باخبر شدید پیکر عبدالکریم جاویدالاثر شده است، پدر شهید می گوید: داغ جوان سخت است. عبدالکریم جوانی مومن و مظلوم بود. حقیقتاً تا یک مدت گریه می کردم و از شدت ناراحتی قلبم مثل تنور نانوایی بود. اما راضی بودم به رضای خودش و هیچ گاه از رفتن عبدالکریم به جبهه ناراضی نبوده ام. در ادامه گفت و گو خبرنگار تسنیم با خانواده شهیدوالامقام شهیدجاویدالاثرعبدالکریم عبدال زاده دزفولی را مشاهده می کنید. انتهای پیام/337/ ...
3 نکته فراموش شده در پرونده آرمان و غزاله
... نکته دوم درباره خانواده غزاله است. بر آنها نوعی فشار اجتماعی وجود دارد. این فشارها گاهی ممکن است مثل شمشیری دولبه عمل کند و اصرار بیش از حد برای بخشش آنها را دچار یکدندگی و لجاجت کند و تا آخر برای اجرای حکم اصرار کنند. مسئله بعدی اینکه نبخشیدن آرمان و اجرای حکم هم حق شرعی و قانونی پدر و مادر غزاله است و نباید در رسانه ها فضاسازی انجام شود که حتما باید آنها آرمان را ببخشند و رضایت دهند و اگر ...
آریو کوچولو همیشه زنده می ماند
خدا پس از چهار سال به آنها هدیه کرده بود. آریو به دنیا آمد، اما با بیماری زمینه ای. بیماری که در هیچ کدام از آزمایشات و سونوگرافی و غربالگری های دوران بارداری مشخص نشد. اما وقتی به دنیا آمد، شد جان مادر و چشمان پدر. شب مرگ هفت شب از ماه مهر گذشته بود که شد آخرین روز زندگی اش. سرکار بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت آریو بی حال است. وضعیت عادی ندارد. همین امر باعث شد که خودم را ...
اصرار همسر شهید برای انجام وصیت خاص شوهر! + عکس
همان را هم نمی ماند. دوباره می رفت تا دو ماه دیگر. سری اول و دوم که رفت، گوشی نبرد، بار سوم هم نَبُرد؛ بار چهارم بهش اجازه دادند که گوشی با خودش ببرد. گوشی ساده اش را بُرد و از سوریه تماس می گرفت و با من و بچه ها صحبت می کرد؛ می گفت نگران نشوید، هیچی نیست، اما من خودم نیت کردم که اگر شهید شدم در ماه رمضان باشد. جهان دل و ارشیا رضایی در کنار مادر **: در این فاصله ...
سلبریتی هایی که تمایلی به بچه دار شدن ندارند +تصاویر
...:من هرگز بچه نمی خواهم زیرا بچه دوست ندارم. بسیاری از دوستانم حتی در شرایط شغلی من بچه دارند اما من فکر می کنم که نمی توانم مادر خوبی باشم. شاید خاله یا عمه خوبی باشم اما مادر خوب هرگز. همه ما باید در زندگی نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم. من متوجه شدم که صبوری یک مادر را ندارم و در نتیجه تصمیم گرفتم که هیچ وقت بچه دار نشوم. جان در مصاحبه ای در سال 2012 اعلام کرد که:هیچ علاقه ...
داستان/ # هشتک نه به خشونت، سیلی نزن
دراومد . منم توی وسط هشتک ها دست و پا می زدم و مادر قابلمه را بررسی می کرد تا مبادا آب سیرابی کم بشه ،که زنگ دوم بصدا دراومد پدر از توی دستشویی صداش بلند شد : آیفن تصویری بزن کدام خری اومده !! بیشتر ترس و ناراحتی پدر احتمال شریک ناهار ظهر بود ، من که می دانستم کی اومده پا شدم آیفن زدم و باصدای بلند گفتم عمه سهیلاست . صدای پدر از توی دستشویی دوباره بلند شد و گفت تنهاست ؟ گفتم نه با منوچهر . دوباره صدا ...
از شاگردی در خیاطی تا طلای توکیو
، روز ما بود و طلا هم گرفتم. چندمین بار بود در پارالمپیک شرکت می کردی؟ اولین بار بود و خدا کمک کرد و در اولین حضور هم نتیجه قابل قبولی گرفتم. من طلای جهانی نداشتم، اما پارالمپیک را گرفتم. وضعیت جودوی نابینایان در کشورمان چطور است؟ جودوی ما بعد از بازی های آسیایی دوباره احیا شده است. نفرات قدرتمند و مستعدی در این رشته داریم، اما چون کیفی گرایی بود، خیلی ها ...
نقشه شوم پدر شوهر برای عروس بیوه | نتیجه نقشه شوم پدر شوهرم کتک خوردن هر شب با کمربند بود
در منزل روزگارم می گذشت. با وجود این خانواده شوهرم دست بردار نبودند، حتی زمانی که مهمانم می شدند تنم می لرزید چرا که احساس می کردم برای گرفتن فرزندانم برنامه ریزی کرده اند. با همه این ها، ناگهان روزی این کابوس ها به گونه دیگری تعبیر شد. یک شب پدر و مادر رجب به همراه برادرشوهر بزرگم به خانه ام آمدند. از حرف هایی که می زدند آرام آرام نگرانی سراسر وجودم را فرا گرفت. ترس از این که حضانت ...