پیشکسوت صدا تجلیل شد
سایر منابع:
سایر خبرها
در روزهای سخت خواندن مثنوی معنوی به من کمک کرد/ دوست دارم کتاب لنگرگاهی در شن روان را صوتی کنم
کتاب می خوانم چون مطالعه اش خیلی پیوسته و زیاد است و از نظر من او واقعا یک فرد کتاب خوان است. در ابتدا از آنجایی که من با فوتبالیست ها مقایسه می شدم این برچسب را به من زدند که خیلی کتاب خوان هستم. مقدار، اندازه و معیاری که برای کتاب خوانی بین آدم هاست متفاوت است و من به نوعی در این تعریف های کتاب خوانی قرار می گیرم. وی ادامه داد: در ابتدا خیلی علاقه به شعر داشتم و شعر می خواندم و در آن ...
مراسم رونمایی از مجموعه شعر طرّه در رشت برگزار شد
. مجموعه شعر طره را که مطالعه کردم متوجه شدم که شاعر آن اهل مطالعه و تفکر است. این مجموعه نشان می دهد ما با شاعری روبه رو هستیم که درک شاعرانه مطلوبی دارد. نیکویی نوع مواجهه شاعر مجموعه شعر طره را با کلمات، اشیا و نمونه این ها بسیار خوب و خاص و به دور از کلیشه دانست و ابراز داشت: من اشعار این کتاب را به دو بخش عالی و متوسط تقسیم می کنم و معتقدم بیشتر شعرهای آن در سطح مطلوبی قرار دارد. ...
تلویزیونی ها چه کتابی می خوانند؟
. وی درباره مطالعات این روزهایش می گوید: این روز ها بیشتر از این که بخوانم در حال نشر هستم. آخرین کارم یک مجموعه شعر به نام من و تو پشت شناسنامه ام پنهان شده ایم است که به تازگی منتشر شده است. کار دیگری به نام عشق گوشه ای ایستاده است را دارم که آن هم اشعار نو و سپید خودم هست که در حال آماده سازی است و احتمالا تا یک ماه دیگر منتشر می شود. وی ادامه می دهد: من سال هاست این ...
استاد سعید نفیسی، زندگینامه، دستاوردهای فرهنگی و متن یک مصاحبه
.... مخصوصاً مثلاً بعضی کتابها من دیده ام که یک عده زیادی در حدود 10 و 15 تا زن در آذربایجان به زبان فارسی 600 سال 700 سال پیش از این شعر گفته اند و اینها در تذکره ها هیچ قسمتشان نیست و این کارهایی است که جوانان آذربایجانی بیشتر می توانند خدمت بزرگی به زبان فارسی بکنند. بنظر شما عشق در ادبیات فارسی چه نقشی دارد؟ والله عشق مدار ادبیات است در هر زبان. اصلاً مثل اینکه شعر پیدا ...
دستفروشی ابوزینب قبل از ازدواج +عکس
...> خانم صفدری: همین ادامه تحصیلم بود و خب به درس های دینی مذهبی خیلی علاقه داشتم؛ همه لیستم همین بود و طبیعتا زمان هم می خواست. **: اگر وارد حوزه می شدید، دیگر محدودیت سال تحصیلی نداشتید و اگر می خواستید تا سطح خارج پیش بروید، هیچ موقع حد یقف نداشتید؟ خانم صفدری: نه، حوزه این محدودیت ها را ندارد. **: اما می خواستید که یک چند سالی درس بخوانید بعد به فکر ازدواج باشید ...
اعلام خبر شهادت روی پُل ری!
من حرفی ندارم؛ بحث یک عمر زندگی است. **: در آن سال ها کار خیلی عجیب و غریبی نبود، بالاخره شما هم درس خوانده بودید، چرا با ایشان صحبت نکردید؟ فکر می کردید همان اطلاعاتی که هست، کافی است؟ خانم صفدری: شرط و شروط خیلی زیادی هم نداشتم به غیر از ادامه تحصیلم. بحث مالی هم اصلا برایم مهم نبود. پدرم گفتند فقط بحث مالی می ماند که این را هم با هم می برید جلو و اگر با هم همفکر و هم عقیده ...
تازه واردان عرصه شعر و داستان صبور و متواضع باشند
کتاب برای گروه سنی کودک و بزرگسال ویراستاری کرده ام. این شاعر با اشاره به آغاز فعالیت های ادبی خود، بیان کرد: از دوران کودکی شیفته شعر و داستان بودم اما آغاز فعالیت های ادبی من به عنوان نقطه عطف شاید از کلاس پنجم ابتدایی و با چاپ یکی از شعرهایم با عنوان رنگ ها در روزنامه ولایت قزوین آغاز شد. وی ادامه داد: مادرم همیشه همراهم بوده و هست و از آنجاکه عاشق شعر و داستان بودم، کتاب ...
شرح نصایح سلوکی لسان الغیب در نسیم گره گشا / روایات ناب از عنایت ویژه بزرگان عرفان به اشعار حافظ + خرید ...
عمق سخن خواجه پی ببرد . مرحوم استاد آیة الله پهلوانی می فرمودند: در یکی از جلسات سلوکی وقتی این بیت خدمت مرحوم علامه خوانده شد که: ز شوق، سر به در آرند ماهیان از آب اگر سفینهٔ حافظ، رسد به دریایی ایشان فرمودند: خواجه حافظ، در این شعر، تحدّی کرده، یعنی به عظمت و پرمحتوایی ابیات خود اشاره نموده که این کیست که در پرده برداری از حقایق، چون من سخن می گوید ...
آن سوی خوانندگی چه می گذرد؟
یک بار از طرف شخصی به یک گروه تولید آثار موسیقی معرفی شدم. آنها از من خواستند جهت شنیدن صدایم آهنگی را بخوانم که با روحیه و کاراکتر من جور نبود و هم خوانی نداشت. من در نهایت آن اثر را خواندم چون صرفا یک تست بود، اما در ادامه گفتند مدل مو و آرایش چهره و نوع لباس پوشیدن شما را هم ما باید تعیین کنیم، که خواسته هایشان از من و روحیات و اهدافم دور بود . من می خواهم خودم باشم نه آن کسی که ...
بازنشر گفتگوی سید فؤاد توحیدی با استاد فقید جواد چراغی پور از نی تا ساکسیفون
.... من آن زمان حدود دوازده سال سن داشتم. از پدرم خواستم نواختن نی را به من آموزش دهد ولی پدر گفتند هنوز برای تو زود است و توانایی نواختن را نداری ولی با این حال یک نی برایم درست کردند و گفتند امتحان کن. من تمام روز در نی می دمیدم ولی نتوانستم صدای خوبی از آن در بیاورم. یک روز آنقدر عصبی شدم که نی را به زمین کوفتم و شکستم. یک روز پدرم گفتند نی زدن را به کجا رساندی؟ گفتم نی شکسته است مادرم پریدند ...
گفت و گو با جانباز 25% حسین حکیمیان ماجراهای یک رزمنده پرحاشیه
، شما 13 ساله بودید. شما کی به جبهه رفتید؟ - من اولین ورودم به جبهه، 14 دی 61 بود؛ یعنی در 15 سالگی. فاش نیوز: چطور شد که به جبهه رفتید؟ - من در 13 سالگی تا 15 سالگی دو سال پشت سر هم کلاس دوم راهنمایی را رد شدم. دیگر سال سوم بود که به کلاس شبانه رفتم که درس بخوانم. در پشت سپاه شهرری. یک معلم دینی داشتیم که حرف هایش ما را می گرفت! بسیار زیبا صحبت می کرد. یعنی حقیقتا ...
روایت زندگی دشوار حمیده جوانشیر کنار طنزپرداز ملانصرالدین / درد آوارگی از تبریز تا مصادره اموال از سوی ...
از ازدواج با حمیده جوانشیر دوبار ازدواج کرده بود، حمیده درباره ازدواج دوم، صاحب امتیاز نشریه ملانصرالدین با اشاره به خاطراتش می نویسد: یک بار طبق معمول در اتاق محمدقلی بیک نشسته بودم. بعد از مدتی مطالعه به خودم استراحت داده بودم و داشتم تپانچه ای را تمیز و پر می کردم. ناگهان اسلحه شلیک کرد و گلوله به دست راستم خورد و خون را که دیدم خودم را گم کردم. در همان لحظه یک نفر در اتاق کناری جیغ زد و افتاد ...
کابوس نیمه شب
بومی و محلی باقی ماندند، تو نیز اینگونه چون احمد شاه مسعود به تاریخ خواهی پیوست. یادت باشد گذر زمان در عین بی رحمی، دقیق ترین و منصف ترین قاضی می باشد. هر چند که صاحبان هژمونی رسانه ای دنیا، همچون گذشته دیگر علاقه ای به باز تولید قهرمانان ملی ندارند، اما برایت مرگ در راه آزادی آرزو می کنم تا اینکه بر سر منافع حقوق زنان و توده های به بند کشیده شده معامله کنی. البته که من هم دوست ندارم جانت ...
موسیقی شفاهی کُرمانجی اصالت دارد
حفظ کرده اند. این موسیقی، مکتوب نیست اما شفاهی آن بسیار اصالت دارد. در نوشتارها به آن پرداخته نشده است اما در هر جایی که حاضر شده ام همه از موسیقی بخشی حیران مانده اند. آهنگربیک که حافظ 14 هزار بیت است درباره حفظ کردن این اشعار، اظهار داشت: البته 14 هزار بیت را به 30 هزار بیت رسانده ام و کارشناسان و صاحب نظران هم مثل بر این امر صحه گذاشته اند. معلم دامغانی حتی در سال 94 برای من از لفظ ...
وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
زمان می فرمود: شصت سال است که هر روز من اوّل زائر حضرتم. (9) عنایت حضرت به زائران مرقدش حضرت آقای شیخ عبدالله موسیانی از حضرت آیة الله مرعشی نجفی نقل کردند که: شب زمستانی بود که من دچار بی خوابی شدم؛ خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است، آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم، در عالم خواب دیدم خانمی وارد اتاق شد (که قیافه او را به خوبی دیدم ولی آن را ...
چرا علامه طباطبایی، علامه طباطبایی شد؟
در غیر فلسفه و عرفان را به پایان رساند. سید محمد حسین به مدت شش سال پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روز ها قبل از هر چیز تدریس می شد آثاری، چون گلستان، بوستان و ... را فراگرفت، علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت؛ چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ...
روزی که عشق قد خم کرد +فیلم شعرخوانی ازکتابی نایاب
است به عنوان کتابدارفعالیت می کند، افزود: علی رغم شرایط کرونایی امانت دهی کتاب هنوز درکتابخانه ما بالاست برای اهل تحقیق وافرادی که شناخت داریم تا 15 کتاب هم امانت می دهیم. اولین کتابدار نمونه کشوری استان کرمان برای ادامه گزارشم ازخوش شانسی ام تلفن یکی از کتابداران نمونه استان را پیدا می کنم کتابداری که قریب 17 سال از بازنشستگی اش می گذرد وجز اولین های کتابداری است. ...
در نوجوانی دعا می کرد که به شهادت برسد
می کنم که چنین فرزندی به من داد که پیرو حضرت علی(ع) باشد. او برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفت. محمد اسامی ائمه را به فرزندش یاد داده بود. اشعار زیادی در مورد حضرت علی می خواند. همسر و فرزندان محمد ساکن بروجن هستند. او دو تا پسر دارد. پسر بزرگش ابوالفضل کلاس هفتم و پسر کوچکش علی اکبر کلاس دوم است. وقتی محمد به سوریه رفت پسر بزرگش امتحانات کلاس دوم را تمام کرده بود. الان 5 سال از آن زمان می ...
سایمون بلکبرن، فیلسوفی که می خواهد همه فلسفه بدانند| محمد سعید عبداللهی
، به گمانم علم خسته کننده بود و من عاشق استدلال های فلسفی شده بودم و دوستانی فوق العاده در کمبریج یافتم و این شوق و اشتیاق به فلسفه تا کنون ادامه دارد. پدرم چون مهندس بود علاقه بسیار داشت که به یکی از علوم فنی وارد شوم ، بعدها زمانی که متوجه شد نظرم تغییر کرده است و می خواهم فلسفه بخوانم به قدری ناراحت شد که به بر سر من و مادرم فریاد کشید ( می خندد ) .... پشت سرش چند ردیف کتاب وجود داشت ...