سایر منابع:
سایر خبرها
دل نوشته خواندنی پرستار سی سی یو از دیدار با رهبری
...! تا صبح فقط توانستم چند ساعتی بخوابم آن هم از استرس اینکه مبادا خواب بمانم و این فرصت را از دست بدهم به سختی گذراندم! صبح شد به سمت محل راه افتادیم!تا به امروز هرچه شنیده بودم گفته هایی بود که دیگران روایت میکردند اما امروز بعد از سالها توفیق حضور در نشستی رو پیدا کرده بودم که قرار بود خودم ببینم و بشنوم و حِس کنم! احساسِ لحظاتی که کارت ورود گرفتم و در کوچه ها به سمت ...
شرایط زندگی در اهواز برای من سخت است/ شرطم این بود که شاید 50 نفر با خود بیاورم
باید آدم هایی که می شناسم را از شهر خودم یا از شهر دیگری بیاورم. وی گفت: شورایی ها گفتند فعلا 4 یا 5 نفر بیاورم و بعدا اگر نیاز بود بیشتر با خودت بیاور؛ اما من رودربایستی را کنار گذاشتم و گفتم نه؛ چون از اینکه انتخاب نمی شدم نگران نبودم بلکه خوشحال هم می شدم دنبال این بودم که شرایطم را قبول نکنند و بگویند دستت درد نکند [نمی خواهد]. امینی افزود: البته به من گفتند انتظار داریم به ...
دانش آموزان هیچ وقت از اهدافشان دست بر ندارند
آوردن نبود چه در جشنواره خوارزمی چه در سایر جشنواره ها .هدف این بود که بتوانم بیشتر یاد بگیرم و سطح کارهایم را بسنجم. درنتیجه بفهمم که چه راه هایی را در پیش دارم و چقدر باید تلاش کنم. مدرسه شما و نحوه آموزش های آنجا چقدر در موفقیتتان تاثیر داشته است؟ در مدرسه دبیرستان که هم اکنون در آن تحصیل می کنم، فقط یک سال توانستم حضوری در خدمتشان باشم و دوسال بعدی غیرحضوری بودم. با وجود ...
با سیروس سپهری به بهانه پخش سریال نون خ از شبکه آی فیلم
گذاشته بودند برای ارائه و خلق شخصیت. متن آنقدر خوب نوشته شده بود که احتیاج نبود چیزی اضافه شود. شخصیت ادریس به مرور زمان شکل گرفت و به اینجا رسید. خودم خیلی دوستش دارم. یک پدر ایرانی کرد و زحمتکش که نان حلال به خانه می آورد. البته از ترسو و محافظه کار بودن ادریس که بگذریم شخصیتی ساده و خانواده دوست است. خودم همه تلاشم را کردم تا این شخصیت به خوبی شکل بگیرد. تمام پدران ایرانی ...
روایت کارآفرینی بانوی سرپرست خانوار در تنگنای زندگی
تغییراتی به زندگیم بدهم خیلی خسته می شدم؛ تورم و مشکلات اقتصادی و هزینه زندگی سخت بود. این بود که به کمیته امداد کازرون مراجعه کردم در بی پناهی و درماندگی ام تحت حمایت آنها قرار گرفتم، رئیس اداره امداد و مسئول اشتغال زایی این اداره مثل برادر حمایتم کردند و در کنارم بودند؛ آنها مددکار و مشاور داشتند و از لحاظ روحی و روانی هم تاثیر خوبی داشت. با وامی که از کمیته دریافت کردم توانستم جایی مستقل کرایه ...
پوررهنما: انتقام فینال تکواندو پارالمپیک را گرفتم
با اشاره به رقابت فینال جهانی گفت: واقعا مبارزه حساس و بسیار نزدیکی بود و در طول راند پنج دقیقه ای مبارزات، من تا پنج ثانیه مانده به پایان مبارزات با یک اختلاف جلو بودم که در این زمان توانستم دو امتیاز دیگر بگیرم و در نهایت با نتیجه سه بر صفر به برتری برسم. قهرمان پاراتکواندو جهان در پایان گفت: در هر رویدادی برای کسب عنوان فنی ترین بازیکن تلاش می کنم، اولین بار سال 2017 و در مسابقات جهانی لندن این عنوان را کسب کردم و خدا را شکر بعد از 4 سال توانستم این عنوان و طلای جهان را تکرار کنم. ...
جوادی: خوشحالم که نخستین مدال تیم ملی را گرفتم
کرد تا نخستین مدال جهانی ایران را در دسته 81 کیلوگرم کسب کند. امروز (دوشنبه) در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: خدا را شکر می کنم که مزد زحمات چند ماهه خود را گرفتم. اردوهای سختی را پشت سرگذاشتیم و این مدال نتیجه حمایت کادر فنی و خانواده از من بود. در هفت ماه گذشته 2 بار بود به تاشکند آمدم. در مسابقات قهرمانی آسیا نتوانستم عملکرد مناسبی داشته باشم. هر چند در آن مسابقات یک مدال برنز ...
ترینیتی چطور به دنیای ماتریکس بازمی گردد؟ | کیانو ریوز مرد نجیب و مهربان هالیوود است
آرایش کنم یا با موهایم چه کار کنم. و با اینکه نمی دانم چطور این کارها را انجام دهم، کنار آمده ام. ترجیح می دهم هر روز در خانه با خانواده ام باشم. من واقعا سخت کار کرده ام تا این زندگی خانوادگی خوب را داشته باشم و این برایم بسیار معنادار است. دلیلش این نیست که خانواده ام کامل یا زندگی خانوادگی بسیار آسان است، بلکه خانواده ام چیزی است که من از صمیم قلب به آن تعلق دارم. وقتی برای کار آن را ترک می کنم، در نهایت همیشه برایم خوشایند است، زیرا مجبور می شوم از منطقه امن خودم خارج شوم و این بسیار سالم است. اما وقتی به خانه برمی گردم، عاشق زندگی ساده ام هستم. منبع: ترجمه با کمی تغییر از گاردین. ...
زوج کارآفرین قزوینی: زندگی مان با اتکا به مهارت از نو ساخته شد
خودم و چندین نفر دیگر درآمدزایی می کنم. مهرداد محمدی متولد سال 1367 هستم، رشته و مدرک تحصیلی ام کارشناسی برق خودرو است و در همین حرفه نیز فعالیت دارم و در یک واحد صنفی به ارایه خدمات مشغول هستم. سال 84 با رتبه سه رقمی در دانشگاه دولتی در مقطع کاردانی رشته برق خودرو پذیرفته شدم و پس از آن با رتبه 117 در دانشکده فنی دانشگاه تهران مجاز به انتخاب رشته شدم اما ادامه تحصیلم را به ...
دختر استاد، طلای المپیک را می خواهد
آسیب دیدگی در مسابقات انتخابی تیم ملی اول شدم و در مسابقات قهرمانی جهان عربستان هم توانستم طلا بگیرم. به خاطر اینکه هر کشوری می توانست در هر وزن چند نماینده داشته باشد، سطح مسابقات بالا بود. من خودم با چند تکواندوکار از روسیه مبارزه کردم. مسابقات تهران در آماده شدن شما تأثیر داشت؟ کلا مسابقه خوب است و مسابقه بینَ المللی هم فرصت خوبی برای جمع کردن امتیازات المپیکی است. امسال ...
پست جدید حدیثه تهرانی به منابت تولدش /عکس
دارید دراین حرفه به کجا برسید؟ - من هنوز احساس می کنم که اول راه هستم و آن نقشی را که دوست دارم بازی نکرده ام. شاید در مسیرش قرار گرفته باشم ولی هنوز جایگاه خودم را پیدا نکرده ام و این برای من خیلی با ارزش است. چون در این مسیر قرار گرفتن خیلی برای آدم ها سخت است. من تئاتر را خیلی بیشتر از تلویزیون و سینما دوست دارم و می خواهم که جایگاه خودم را در تئاتر پیدا کنم، درنهایت آدمی نیستم که بگویم ...
طیبی: واکنش فالکائو و شمسایی سورپرایزم کرد
وجودم ممنونم از همه مردم که من را خیلی شرمنده کردند. نمی دانم از آنها چطور تشکر کنم ولی از این بابت خیلی خوشحال شدم که توانستم دل مردم را در شرایطی که هست ذره ای شاد کنم و حمایت بی نظیری بود. در این چند سال که بازی کردم اتفاق های زیادی برایم افتاده و همیشه تلاش کردم نماینده خوبی برای مردم و کشورم باشم. داشتن و دیدن حمایت و انرژی مردم به نظرم مهم ترین و باارزش ترین چیزی است که می توانی دریافت کنی تا ...
پای ثابت مستندهای ما "حاج قاسم" بود
ادامه مراسم والی نژاد روی سن مراسم امد و گفت:ما تربیت شده مکتب مسجد هستیم. همین جا هم می خواهم به شما به عنوان مستندساز خسته نباشید بگویم. من کوچک ترین عضو این بخش بوده ام و شاید توانسته باشم باری بردارم. شاید اگر ان دوره بازگویی شود می تواند درس آموز باشد. من از مسجد یاد گرفتم. آنجا استادان خوبی داشتیم. من قبل از انقلاب وارد کتابخوانه مسجد شدم و آنجا توحید، اخلاق و گذشت را یاد گرفتیم. آنجا کلاس های ...
ناگفته های گفتنی
پس از بازگشت از بیروت به فلسطین در سال 1949، برای مدت کوتاهی در طرح زیرسازی جاده کابری به یحیعام کارگری کردم. به دیگر سخن با کارگران روزمزد، مشغول به کار شدم؛ چون خانواده ما در آن زمان با وضعیت اقتصادی بسیار سختی روبه رو شد و هیچ درآمدی نداشت. برادران بزرگ ترم در بیروت و مادربزرگ و برادران کوچکم خانه نشین بودند و من که نزدیک به شانزده سال سن داشتم، باید نان آور خانواده باشم. کار دیگری هم نبود و ناچار با کارگران روزمزد، به کار جابه جا کردن سنگ و جاده سازی پرداختم. در این دوره چند ماهه کارگری، مادرم و برادران بزرگ ترم به معلیا بازگشتند و مسوولیت امور خانه را برعهده گرفتند. امری که ب ...
ادعاهای قاتلی که زن جوان را کشت: او به دروغ گفت شوهر ندارد
کسی پیدا نکند و بعد از چند روز هم آن را به فردی به مبلغ 400 هزار تومان فروختم. من اصلا قصدم سرقت نبود و فقط می خواستم گوشی را سربه نیست کنم. بعد از دفاعیات متهم، وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و سپس دوباره متهم برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفت. وی گفت: من می دانم خیانت چقدر تلخ است و خودم به همین دلیل همسرم را طلاق دادم. قسم خورده بودم اگر یک روز تصمیم گرفتم با کسی وارد ...
علی پروین همیشه فکر می کرد استقلالی ام
. شب رفتم خانه دیدم اشتباه کردیم. *در بازی پرسپولیس و برق شیراز کاویانپور پنالتی کرد ولی خطا روی او را گرفتم. برق ممکن بود با همان پنالتی در لیگ برتر بماند. شب که رفتم خانه پسرم گفت بابا اشتباه کردی. بعد دیدم بله، اشتباه کرده ام. آن شب تا صبح در پارک بودم و گریه می کردم. خانواده ام فکر می کردند خودکشی کرده ام. *بوده بازیکنانی که رفاقتی به آنها کارت نداده باشم. مثلا بابای پیروز ...
کاش زودتر آمده بودم
.... می گویم: چرا زودتر نیامدی؟ سری تکان می دهد و هیچ نمی گوید. کار را انجام می دهم. جرئت نگاه کردن به کیت را ندارم. اصلاً دوست ندارم جوابش مثبت باشد. البته برای همه مراجعان اینگونه است. اما این یکی انگار فرق دارد. نمی دانم چرا. کمی می نشینم تا آرامش خودم را باز بیابم. می گویم: خب صحبت کنید . سرش را پایین می اندازد و خیلی مؤدبانه می گوید: راستش را ...
16 ساله بودم که عقد موقت آرمین 46 ساله شدم! / زن سوم پدرم خیلی جوان بود!
دیگر مقابل پدرم می ایستادم و بدون حیا و عفت کلامی پاسخش را می دادم. چند بار از خانه فرار کردم و به نصیحت های هیچ کس گوش نمی دادم حتی با خواهران خود بدرفتاری می کردم، به دختری خیره سر تبدیل شده بودم و از کسی حرف شنوی نداشتم. در همین روز ها بود که پدرم برای بار سوم ازدواج کرد، اما من نمی توانستم نامادری جوانم را تحمل کنم به همین دلیل همواره با یکدیگر درگیر می شدیم و کتک کاری می کردیم. ...
روایت قدیمی ترین پرستار بیمارستان محک از انتخاب شغل پرستاری تا ابتلا به سرطان: کار در محک گذشت و صبوری ...
: البته خاطرات خوب زیادی هم در محک دارم. برای مثال در اوایل کارم پسری به نام مهران در اقامتگاه محک حضور داشت. به بیماری استئوسارکوم مبتلا بود. او چند سال پس از بهبودی به همراه همسرش به دیدارم آمد و من با دیدن او بسیار خوشحال شدم. معصومه سلیمان تجربیات زیادی در پرستاری از کودکان مبتلا به سرطان دارد. او در پاسخ به این سؤال که رفتار پرستاران با کودکان مبتلا به سرطان و خانواده هایشان چگونه ...
آن لحظه چهره مادرم را دیدم | گفت وگو با سربازی که زنی را از دست یک زورگیر نجات داد
من وسیله شدم برای کمک به آن زن و... خلاصه که با این حرف ها او را آرام کردم. گفتید تجربه مشابهی داشتید. یعنی قبلاً هم با زورگیرها مواجه شده اید؟ بله. دو سال پیش چند کوچه بالاتر، چند نفر به قصد سرقت گوشی ام با چاقو به من حمله کردند. دستم را جلو صورتم گرفتم که چاقو به صورتم نخورد، تاندون دو تا از انگشتانم پاره شد و با وجود چند عمل جراحی دو انگشتم حس و عصب ندارد. قبلاً آشپز بودم و در ...
افشای مشکلات کورتوا در رئال/ اسپانیایی سخت بود
بلژیکی گفت: از این که توانستم به ملحق شوم تشکر می کنم و در این جا می توانم بزرگ شدن بچه هایم را ببینم. زمانی بود که تنها در لندن زندگی می کردم و این فرصت را نداشتم. هر بار که روز استراحت داشتم، به مادرید سفر می کردم که بچه هایم را ببینم هر چند که فقط چند ساعت برای این اتفاق وقت داشتم. حالا در طول لحظات مهم زندگیشان در کنارشان هستم. مادرید جایی است که می خواهم بعد از دوران فوتبالم در آن زندگی کنم. اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
مددجوی 74 ساله کمیته امداد مسن ترین دانشجوی کشور شد
تحصیل کردم اما سال های بعد در مدرسه شبانه درس خواندم دیپلمم را گرفتم. شب ها تا صبح درس می خواندم و دیپلم گرفتم و کنکور قبول شدم و رفتم دانشگاه. وی که در سن 60 سالگی برای نخستین بار وارد دانشگاه شده، افزود: همان زمان در برنامه های تلویزیونی هم من را دعوت کردند به عنوان مسن ترین زن دانشجو و البته خبرنگاران زیادی با من مصاحبه کردند. مجتهد نجفی که به دلیل از دست دادن همسرش مددجوی ...
کسب رتبه سه رقمی کنکور سراسری و پذیرش در دانشکاه شریف توسط مددجوی کمیته امداد
شاگردان ممتاز دوران تحصیل هستیم و پشتیبانی خانواده و کمیته امداد در مبارزه سخت کنکور بسیار مهم بود و همراهی آن ها در موفقیتم موثر بود. وی در پایان می گوید: کمیته امداد تا امروز خیلی مرا همراهی کرده و حالا که در کنکور موفق شدم توقع دارم مثل قبل حمایت کنند و از این نظر که من حتی با راهنمایی و مشاوره نسبت به تجربیاتم بتوانم از سایر دانش آموزان کم بضاعت حمایت کنم، نیاز دارم کمینه امداد کمک کند و از من حمایت کند تا شادی موفقیت را به سهم خودم به دیگران هم بچشانم. انتهای پیام ...
قتل مرد جوان به خاطر اقدام شیطانی
وقتی رسیدیم او با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد من هم برای دفاع از خودم و تلافی اقدام شیطانی او دستم را دور گردنش انداختم و فشار دادم که متوجه شدم حالش بد شده و نیمه هوش روی زمین افتاد. ترسیدم و شروع به داد و فریاد کردم و از مردم کمک خواستم وقتی پلیس آمد به ناچار سناریوی سرقت گوشی را مطرح کردم. وی درباره اینکه چرا بعد از این همه مدت تصمیم به افشای راز این قتل گرفته است، گفت: عذاب وجدان داشتم و شب ها خوابم نمی برد. البته در این مدت هم تیم جنایی و بازپرس پرونده مطمئن بودند که ماجرای سرقت گوشی، سناریوی ساختگی است و من هم دیگر واقعیت را گفتم. ...
قتل برای فرار از رابطه شیطانی
در شهرستان فسای استان فارس رها کردند و زوجی مرا بزرگ کردند. پنج ماه پیش، پدرخوانده ام در خانه فوت شد که گمان می بردند من او را کشته ام و بعد معلوم شد او سکته کرده است و من از اتهام قتل تبرئه شدم. سارق و همدستش که موتورسوار بودند در خیابان گوشی آیفون 35میلیون تومانی، کیف و مدارکم را دزدیدند. موقع فرارشان، پیراهن یکی از آنها را گرفتم که از روی موتور افتاد و فوت کرد. ماموران دوربین های ...
مات ؛ مستندی که زیبایی های چابهار را همراه خود دارد
...: کار در شهرستان ها همواره سخت است اما چون سوژه را دوست داشتم این کار را انجام دادم. در حقیقت در هر شهری و هر شهرستانی _مانند شهر خودم مشهد- موضوع برای کار و تمرکز زیاد است اما من همواره برای تولید اثر باید همدلی و همراهی با سوژه و داستان داشته باشم و بتوانم ارتباط بگیرم در غیر این صورت ساخت فیلم برایم ممکن نیست. سهیلی در انتها با اشاره به سختی تاکید بودجه در تولید و ...
مطالبات قهرمانان را به گوش مسئولان می رسانیم
شوم و توانستم با رأیی که اعضای کمیسیون به من دادند، این مسئولیت را برعهده بگیرم. مسئولیتم خیلی سنگین تر از قبل شده و به عنوان رئیس کمیسیون تمام تلاشم را خواهم کرد که جلسات را به صورت منظم و مرتب با حضور اکثر اعضا برگزار شود. قطعاً جمع کردن 20 قهرمان کنار هم سخت خواهد بود، اما امیدوارم بتوانم در مسئولیتی که اعضا بر عهده من گذاشته اند، بهترین عملکرد را داشته باشم. با توجه به تجربه پرحاشیه ...
جزئیاتی تازه از خانه وحشت تهران
و کشور و مقدسات توهین کنم. او تهدید می کرد که اگر به فکر فرار باشم، با انتشار فیلم های خصوصی آبروی خانواده ام را می برد. او همچنین خودش را سرهنگ معرفی می کرد و تهدید می کرد فیلم توهین من به مسؤولان را در اختیار همکارانش قرار می دهد و پرونده سیاسی برای من تشکیل می دهد تا به اعدام محکوم شوم. از ترسم مجبور شدم در آن خانه بمانم. سعید این فیلم ها را از بقیه دختران و حتی دختر کشته شده هم گرفته بود. او ...
قتل دوم چند سال پس از قتل اول
داشتیم و هنگام درگیری او را هل دادم و بر اثر برخورد سرش با زمین، جانش را از دست داد. پس از آن مدتی در زندان بودم تا اینکه با رضایت خانواده مقتول و پرداخت دیه آزاد شدم. وی ادامه داد: پس از آزادی برای کار راهی پایتخت شد تا اینکه در یکی از شرکت ها فرم استخدام پر کرده و مدتی قبل به عنوان نیروی خدماتی و پرستار سالمند استخدام شدم. به این ترتیب به خانه پیرمرد تنها رفتم و کارهایش را انجام می دادم ...