سایر منابع:
سایر خبرها
میانجیگری دردسرساز؛ قاتل چه کسی است؟
قاضی از متهم خواست درباره علت فرارش توضیح دهد و گفت اگر شما به سینه مقتول ضربه نزدید چرا فرار کردید؟ متهم جواب داد: من خیلی ترسیده بودم و از ترس فرار کردم. این به معنای آن نیست که من قاتل هستم. همان لحظه وقتی دیدم کامران چاقو خورد، سوار ماشین مهران شدیم و با هم به سمت مریوان حرکت کردیم. بعد شنیدم پلیس، چون نتوانسته من را بگیرد، مادرم را بازداشت کرده است و خیلی ناراحت شدم و خودم را تسلیم ...
سوادآموزی در 104 سالگی!
. او گفت: "من همیشه کنجکاو بودم که در سرتاسر جهان چه اتفاقی می افتد. بار ها از ناتوانی خود در خواندن روزنامه ناراحت شدم و به نسل های جوان تر در خانه التماس می کردم که برای من روزنامه بخوانند. همیشه دوست داشتم نام و آدرسم را بنویسم. " همین یک سال پیش، یکی از همسایگان متوجه شد که کوتیاما چقدر به آموزش نوه هایش توجه می کند. اتفاقاً این همسایه، یک مربی سوادآموزی است. این مرد ...
شغل جدید روشنک گرامی لو رفت
زیادی در شناخته شدن وی داشت شهرت در تلویزیون خانم بازیگر در سال 1390 در سریال جنایات و مکافات رضا کریمی حضور داشت تا اینکه سال 196 با سریال گمشدگان این کارگردان در نقش ترنج به شهرت رسید بعد از تجربه های قبلی به خودم قول داده بودم دیگر سریال بازی نکنم اما لطف مردم باعث شد زیر قولم بزنم از معروف شدن می ترسم از اینکه می بینم ناگهان آدم های زیادی به ...
ازدواج زن 61 ساله با پسر 8 ساله برای شادی ارواح+تصاویر
...> سانله ماسیللا، 8 ساله اعتراف می کند از زمانی که عروسی او آغاز شده است احساس یک مرد متاهل را دارد. روز عروسی ام روز بزرگی بود و دقیقا همان چیزی بود که تصورش را می کردم. دوستانم فکر می کنند ازدواج من با یک زن 61 ساله خنده دار است اما من در حال حاضر احساس یک شوهر مناسب را دارم. او افزود:من به مادرم گفتم که به این ازدواج راضی هستم چراکه واقعا دلم می خواست با هلن ازدواج کنم. من از ازدواج با هلن ...
پژمان جمشیدی: فوتبال را از سینما بیشتر دوست دارم
آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم 2 نفر را در زندگی ام از نزدیک ببینم. شاید چون کم دیده می شدند. هدیه تهرانی؛ و پیمان قاسم خانی. خانم رهنما به من گفتند من می خواهم شما را یک شب دعوت کنم منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم پرسپولیسی است و فوتبالیست ها را خیلی دوست دارد. من هم که می دانستم ایشان همسر پیمان قاسم خانی هستند، خیلی خوشحال شدم و از خدا خواسته قبول کردم. بعد با دعوت به خانه آنها رفتم. فکر ...
پلیس پایتخت در تعقیب 2 قاتل اجاره ای
پلیس خبر داده بود، گفت: شب قبل من و تعدادی از همسایه متوجه صدای درگیری مرد همسایه از خانه اش شدیم و دقایقی بعد هم صدای دلخراشی به گوشمان رسید که کنجکاو شدیم و به در خانه مرد همسایه ها رفتیم. وقتی در زدیم زن صاحبخانه در باز کرد و گفت با همسرش درگیر شده است و الان هم آشتی کرده اند. ما حرف های آن ها را باور کردیم و به خانه هایمان برگشتیم، اما ساعتی بعد من متوجه شدم سه مرد از خانه همسایه بیرون آمدند ...
خاطره جالب ایکر کاسیاس
...> هیچوقت نمیدانید آینده شما چگونه رقم میخوره و ممکنه این اتفاق در یک لحظه رخ بده . وقتی نوجوان بودم سر کلاس با همکلاسیم مشغول شیطنت بودیم که مادرم به معلم کلاس اطلاع داد ایکر باید برای بازی رئال مادرید (به علت کمبود بازیکن و مصدومیت) در لیگ قهرمانان به نروژ بره و از کلاس معافش کنید . در حالی که آن روز صبح من در کنار همکلاسیم نشسته بودم چند ساعت بعد با رائول ، سیدورف و مورینتس همنشین شدم و مسیرم ...
برخلاف تصور، مصرف لوازم آرایشی در میان زنان ژاپنی بسیار زیاد است
تبدیل به ترس می شود؛ ترس از اینکه بدون آرایش کردن نمی توان زندگی کرد، چون فرد وابسته به آرایش کردن می شود و اگر آرایش نکند احساس خلاء و ترس از زیبا نبودن دارد. فرد مجبور است صبح زود بلند شود و زمان بگذارد و آرایش کند و یا لباسهایی بپوشد که مد روز است هر چند در آن لباس راحت نباشد. من همیشه آزادی و آزاد بودن را دوست داشتم؛ آزادی به معنای اختیار بیشتر داشتن. بعد از مدتی متوجه شدم هر چه پیش می رود آزادی ...
روایتی تلخ از ماجرای قتل یک زن
.... سعید وقتی در جایگاه متهم قرار گرفت در تشریح جنایت گفت: بعد از جدایی از همسرم، دو فرزندم مرا ترک کرده و نزد مادرشان رفتند. من به تن هایی حوالی میدان شوش زندگی می کردم. کارگر یک رستوران بودم و هر روز با موتورم سر کار می رفتم. بهمن سال گذشته یک روز موتورم خراب شد و پیاده، راهی محل کارم شدم. در مسیر با ناهید آشنا شدم و بعد از صحبت متوجه شدم او هم مانند من از همسرش جدا شده است. ...
قیمت خودرو
ناباورانه به آن ها نگاه می کردم که در یک لحظه یکی از موتورسواران قمه بزرگی را به طرفم گرفت و در میان بهت و حیرت چند ضربه به دست، پهلو و بازویم کوبید که من وحشت زده شدم به گونه ای که حتی جرئت فریاد هم نداشتم. او سپس با دسته قمه ضربه ای به سرم زد تا گوشی تلفنم را به او بدهم ولی من در یک لحظه گوشی را از روی دیوار به داخل مجتمع ورزشی پرت کردم. آن ها که با دیدن این صحنه عصبانی شده بودند با خشم دست ...
ماجرای قتل ناپدری در جشن تولد مادر
میز و شادی تولد بودیم که دوستان کامران هم آمدند و بعد هم کامران به گودرز حمله کرد، او را زد و متواری شد. من خبر ندارم کامران و دوستانش کجا هستند. کامران با پدرش زندگی می کرد، من چند سال قبل از شوهرم جدا شدم و با گودرز ازدواج کردم، یک دختر و پسر دارم که هر دو آنها با پدرشان زندگی می کنند. با توجه به گفته های این زن تحقیقات برای شناسایی پسر نوجوان آغاز شد. مأموران بعد از چند ماه موفق شدند ...
افسانه چهره آزاد: مدیون مادربزرگ مرحومم هستم
و فعالیتی در تئاتر مدرسه داشتم. آنجا موقعیتی فراهم شد حتی جایزه بدهند و پدرم مخالفت کردند و گفتند بهتر است به درس هایم برسم، این اتفاق در وجودِ من تقریباً خاموش شد، بعد از آن با آقای فروتنیان در سن کم، آشنا شدم. وی در ادامه صحبت هایش درباره آشنایی اش با همسرش، شاهرخ فروتنیان، گفت: 20 سالم بود. آقای فروتنیان 26 سال شان بود با هم ازدواج کردیم و بعد از ازدواج 25 ساله بودم وارد حرفه ...
روایت بانوی خودسرپرست کازرونی در تنگنای زندگی/ امید و انگیزه ای که احیا شد
نتوانست دیگر خصوصیاتش را کنار بگذارد خونسرد و بی مسیولیت بود تا اینکه مجبور شدم از او جدا شوم و این تصمیم در بدترین شرایط زندگی بود چون از وسایل خانه چیزی نمانده بود انها را شکسته و یا فروخته بود دست فرزندم را محکم گرفتم و به راه سخت و دشوار پیش رویم فکر می کردم؛ خداوند در تمام لحظات زندگی کنارم بود او را حس می کردم و می دیدم توکل به خودش و دل بستن به او من را به ادامه زندگی مصمم تر می کرد. ...
شاخ اینستاگرام قفل سکوت را شکست
حادثه قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. متهم در بازجویی ها مدعی شد که اهل شهرستان فسا استان فارس است که چند روز قبل برای کار راهی تهران شده است تا اینکه ساعتی قبل موتور سیکلتی با دو سرنشین که یکی از آن ها پسر فوت شده است راه او را سد و تلفن همراه گرانقیمتش را سرقت می کنند، اما سارق هنگام ...
روزمرگی زندانی ای که منتظر شاکی است
چون در آن زمان کمپ ترک اعتیاد نبود او را مستقیم به زندان می بردند. تا اینکه همه خواهر و برادرها به خواست مادرم جمع شدیم تا او را زن بدهیم. گفتیم اگر سر و سامان بگیرد شاید دست از مواد بکشد. فایده نداشت. چند سال بعد باز با وجود سه تا بچه رفت سراغ مواد. خب زن و بچه اش هم خسته شده بودند و این اواخر به محمد گفته بودند برو پیش خانواده ات. سه ماهی می شد که پیش من بود. فقط من و یکی از برادرهایم زیر پر و ...
قانون، اقتدار، امنیت
سرقت می کند. در همان لحظه یک سرباز وظیفه سر می رسد و با سارق درگیر می شود و او را دستگیر می کند. با دیدن این تصاویر مردم از فداکاری سرباز وظیفه جوان تقدیر کردند. او را به تلویزیون بردند و فرمانده او در همان برنامه قول داد که اضافه خدمت او بخشیده شود. هر چند ارزش فداکاری او بسیار بیشتر از این بخشش است. افکار عمومی و وجدان جمعی از این فداکاری سرباز وظیفه تقدیر کرد و موجی از پیام ها و کامنت ...
اعتراف به قتل ناپدری در جشن تولد مادر
تا اینکه در روند تحقیقات پسر 16ساله اش سهیل و دو نفر از دوستانش را عامل قتل معرفی کرد. او در شرح ماجرا گفت: چند سال قبل با وجود داشتن یک دختر و پسر از شوهرم جدا شدم و با بهروز ازدواج کردم. شب تولدم بود و قرار بود همراه شوهرم و فرزندانم به باغی در شهریار برویم. وقتی وارد باغ شدیم، پسرم یکباره همراه دو نفر از دوستانش به شوهرم حمله کرد و او را با چاقو زد. من که از دیدن آن صحنه شوکه شده بودم شروع به ...
سرقت عجیب گوشی موبایل مشتری یک مغازه توسط سارق زن حرفه ای / فیلم
به گزارش سلام نو، ویدئویی از لحظه کیف قاپی یک زن که توسط دوربین مداربسته ضبط شده است را می بینید.
قاتل خانم بهیار دستگیر شد!
آگاهی منتقل شد. وی در بازجویی ها ضمن اعتراف به قتل همسرش گفت: همسرم بهیار بیمارستان بود اما من با کار کردن او مخالف بودم چرا که او خودش درآمد داشت و مدام می گفت به من احتیاجی ندارد و این اواخر هم به من می گفت تو معتادی و می خواهم طلاق بگیرم. من هم سر همین موضوع با او درگیر شدم و در حالی که کنترل رفتارم را از دست داده بودم با چاقو او را کشتم. این متهم پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده است برای تکمیل پرونده در اختیار مراجع قضایی استان البرز قرار گرفت. ...
درخواست عجیب “سارا خوئینی ها” از دزد ماشینش/ عکس
سارا خوئینی ها عکس جدیدی را در فضای مجازی منتشر کرد و از سرقت و تخریب خودرویش خبر داد. به گزارش وقت صبح ، سارقان با شکستن شیشه خودروی ساراخوئینی ها وسایل او را سرقت کردند.حالا خانم بازیگر از سارق درخواست کرده شناسنامه و کارت ملی اش را برگرداند. خیلی شوکه شدم وقتی رسیدم کنار ماشینم و این صحنه رو دیدم ! یه کیف پر از مدارک مهم داخل ماشین داشتم که اونم دزدیده شده بود ...
16 ساله بودم که عقد موقت آرمین 46 ساله شدم! / زن سوم پدرم خیلی جوان بود!
بدون حیا و عفت کلامی پاسخش را می دادم. چند بار از خانه فرار کردم و به نصیحت های هیچ کس گوش نمی دادم حتی با خواهران خود بدرفتاری می کردم، به دختری خیره سر تبدیل شده بودم و از کسی حرف شنوی نداشتم. در همین روز ها بود که پدرم برای بار سوم ازدواج کرد، اما من نمی توانستم نامادری جوانم را تحمل کنم به همین دلیل همواره با یکدیگر درگیر می شدیم و کتک کاری می کردیم. مشاجره و دعوا های ما ...
امیدم دوباره زنده شد| بابا مجتبی کارتن خوابی که در گرمخانه مهر سرپناه پیدا کرد
نیروهای گشت 137، 4 روز بعد پیمان یوسفی یکی از نیروهای گشت 137 او را در میدان منیریه پیدا می کند و به گرمخانه مهر منطقه 19 می برد. مردی که تا همین چند روز پیش خانه اش خیابان بود و کارتن تختخوابش، حالا لباس های مرتب به تن کرده و روی تختخواب نشسته و با دوستان جدید در حال گپ زدن است. چقدر ظاهرش با تصویری که در کلیپ اینستاگرامی دیده بودم متفاوت است. چقدر سرحال و مرتب است. اصالتاً کرمانشاهی است و می ...
اجاره آدم ربا برای انتقام از برادر شوهر
وقتی بعد از مرگ مادرم دچار آشفتگی های روحی شده بودم، پدرم برای سومین بار با دختر 22 ساله ای ازدواج کرد که هیچ سازگاری اخلاقی با هم نداشتیم به همین دلیل من هم به بهانه کار در مشهد از آن زندگی نابسامان فرار کردم، اما دچار مخمصه وحشتناکی شدم که ... بیشتر بخوانید مرگ 5 سرنشین تاکسی در برخورد با دیوار برخورد شدید تاکسی با دیوار یک مغازه در شهرک سبزدشت گلستان 5 قربانی برجا ...
پرستاری از نوزادان داعشی ها در بوکمال
...، چند ماه روی تخت بیمارستان و در خانه بستری شدم با اینکه درد و رنج زیادی را تحمل می کردم اما هیچ مورفینی به اندازه نوشتن خاطرات آن روزهایی که در سوریه بودم آرامم نمی کرد. سعی کردم خاطراتی که در میدان و منحصربه فرد بود را بنویسم که از زبان نفر دیگری گفته یا مشابه آن جای دیگری نقل نشده باشد. آنچه اهمیت داشت نمایان شدن عملکرد جبهه مقاومت در مواجهه با دشمن آن هم در شرایطی که مختار به انجام هر اقدامی ...
گذر زندگی از لای انگشتان سیروس
و فروش تسبیح، چاقو، ساعت دست دوم، کت و کاپشن دست دوم، لوله و اتصالات دست دوم گرم است. سال ها است از این خیابان و کنار دستفروشان (تسبیح فروش و چاقوفروش و ...) رد می شوم ولی تا حالا این قدر دلم نخواسته بود با کاسبان آن صحبت کنم جلوی بساط یکی از دستفروشان که انگشتری و چاقو می فروخت، ایستادم اولش فکر کرد من هم مشتری هستم خودم را معرفی کردم و خواستم چند دقیقه از وقت اش را به من بدهد که قبول ...
حرف های عجیب سحر قریشی در مورد نزدیک شدن مردان به او / سحر خانم دوباره سخنرانی کرد !!!+ ویدئو
اصلا نمی دانستم کیست صحبت می کردم و بعد به مادرم می گفتم کی بود؟ مادرم می گفت ولش کن اگر بخواهم بگویم کی بود یک روز زمان می برد. گاهی پیش آمده با کسی صحبت می کنم و متوجه می شوم که ناخودآگاه این حس به او دست می دهد که من را بالاتر از خود می بیند و جلوی من گارد می گیرد و از داشته هایش صحبت می کند که مثلا فلان ماشین را دارد یا فلان جا زندگی می کند. بارها این موضوع برای من پیش آمده ...
ماجرای فراری دادن یک زندانی از بیمارستان
نادیده گرفتم. در سرقت ها همراه حامد و برادرانش بودی؟ من به هیچ عنوان همدست آن ها نبودم. دختر های دیگر هم نمی دانستند. فقط می دانستیم خلافکار هستند و اسلحه دارند. من بار ها اسلحه حامد را دیده بودم. من فقط چند چک برای آن ها نقد کردم. چرا با حامد ادامه دادی؟ من ابتدا خام حرف های او شدم. بعد کار به تهدید کشید، حامد گفت اگر از من جدا شوی برادرت را می کشم. فقط به خاطر ترس با او همکاری می کردی؟ بله. می ترسیدم بلایی سر برادرم بیاورد. منبع: جام جم آنلاین انتهای پیام/ ...
رئیسی در دولت با کسی عقد اخوت نبسته است
استان چهارمحال و بختیاری به استان خراسان جنوبی رفتم. یکی دو سال توفیق داشتم خدمتگذار مردم خوب شهرستان بیرجند استان خراسان جنوبی بودیم. بعد از آن با آقای سید مرتضی بختیاری آشنا شدیم و ما را به سازمان زندان ها در قوه قضائیه دعوت کرد و به ایشان کمک می کردیم. چند سالی در خدمت آقای بختیاری بودیم که دولت نهم آمد و به عنوان استاندار خراسان جنوبی انتخاب شدم. تقریباً جزو اولین استانداران بودم ...