سایر منابع:
سایر خبرها
“فریبا نادری” حسابی به خودش رسید/ عکس
...> این بازیگر سینما و تلویزیون درباره زندگی با مسعود رسام میگوید: من و مسعود بعد از مدتی آشنایی احساس کردیم که به هم علاقه مندیم و همین علاقه ما را متقاعد کرد که ازدواج کنیم. من در آن زمان من از بیماری مسعود خبر داشتم و سال 85 پزشکان گفتند که شش ماه بیشتر زنده نیست اما عشق نیرویی دوباره به او بخشید تا سه سال بعد هم با سرطان مبارزه کرد. پدر فریبا نادری مخالف سرسخت ازدواج دخترش ...
معاون پدر؛ انتصابات فامیلی به مرحله جدیدی رسید!
اصلاحات نیوز: علی رحیم پور مدیرعامل هلدینگ هگتا از هلدینگ های زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی دخترش پریزاد را به عنوان سرپرست معاونت برنامه ریزی و امور اقتصادی منصوب کرد. پریزاد رحیم پور هم اکنون به عنوان مدیر برنامه ریزی و مطالعات راهبردی در شرکت به مدیرعاملی پدرش مشغول است. گروه هتل های هما، حمل و نقل ریلی رجا، سرمایه گذاری ایرانگردی و جهانگردی، مجتمع توریستی و رفاهی آبادگران ایران، شرکت دهکده ساحلی و شرکت خدماتی مسافرتی تامین از زیر مجموعه های هگتا هستند که حالا مدیرعاملی و معاونت اقتصادی اش در اختیار یک پدر و دختر است. ...
فرار شوم دختر نوجوان از خانه پدر
کردم با صحبت هایم او را راضی کنم که با پدر و مادرش تماس بگیرد و به خانه اش برگردد. در حالی که پسر جوان چنین اظهاراتی داشت، الیکا نیز حرف های او را تأیید کرد و گفت: برای فرار از رفتارهای خشن پدرم راهی تهران شدم، با خودم گفتم در تهران کار پیدا می کنم و زندگی جدیدی می سازم اما بعد از ورود به تهران تازه فهمیدم چقدر اشتباه کرده بودم نه جایی برای خواب داشتم و نه کسی به یک دختر تنها و بی پناه کار ...
سرنوشت غم انگیز دختر 17 ساله پس از فرار از خانه | تماس تلخ با پدر و ...
او پس از خروج از خانه به ترمینال رفته و با اتوبوس راهی پایتخت شده است. جست وجو برای یافتن دختر گمشده ادامه داشت تا اینکه او چند روز پیش با پدرش تماس گرفت و گفت: من اشتباه کردم. از اینکه از خانه فرار کردم پشیمانم و به کمک نیاز دارم . او سپس مدعی شد که در خانه ای در تهران زندانی است و نشانی آن را به پدرش داد تا هرچه زودتر وی را نجات دهد. پس از این تماس، پدر که نگران دخترش بود به ...
اگر پسری هم از خانه فرار کند او را می کشند؟
به گزارش عصرتبریز، قتل تلخ غزل خیلی ها را رنجانده است و هنوز پرسش های زیادی در این رابطه در بین افکار عمومی وجود دارد. دکتر مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران در یادداشتی نوشته است: سوالی که درباره ماجرای قتل غزل حیدری پیش می آید این است که چرا مردها به خودشان اجازه می دهند که دختر یا همسر خود را بکشند؟ مگر ما درکشورمان قانون نداریم؟ ما ...
قتل غزل به روایت خانواده ی قاتل و مقتول
ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شده است ...
جزییات جدید از قتل غزل 17 ساله توسط شوهرش/ماجرای بازگرداندن غزل از ترکیه چه بود؟+ عکس مطلب ویژه
و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شده است. دخترت این افراد را می شناخت؟ پدر غزل: اینها ...
روایت خانواده غزل و سجاد از حادثه خونین
...> پدر غزل حیدرنوا به فارس گفته است دخترش بدون هیچ اجباری با سجاد که در بازار کار می کرد، ازدواج کرد. او گفت: دخترم هنگام ازدواج سن کمی داشت، برای همین از دادگاه گواهی رشد عقل گرفتیم و سجاد هم زندگی خوبی برای دخترمان فراهم کرده بود، البته بین شان دعوای زن و شوهری وجود داشت و دخترم گاهی به حالت قهر به خانه می آمد. او درباره ناپدید شدن دخترش گفت: چند ماه قبل دخترم بعد از خروج از خانه سوار یک پراید ...
روایت قتل غزل از زبان مادر شوهر و پدرش
که وی در ترکیه است. * در ترکیه از طریق پلیس اینترپل پیگیر آدرس غزل شدیم، پلیس آدرس کمپ هایی را که سوری ها در آن سکونت داشتند به ما داد. دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم، سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد، غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. ماجرای ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد؛ شبی که خانه را ...
دختر “مهران غفوریان” پای ثابت کافه گردی پدرش شد/ عکس
کل سعی می کنم هر کاری را در زمان خودش انجام دهم. مهران غفوریان در 13 دی ماه 1393 در سن 40 سالگی با دختری بنام آرزو ازدواج کرد،آشنایی این دو در یک مرکز خرید اتفاق افتاد و سپس تصمیم به ازدواج گرفتند. ثمره ازدواج دختری به نام هانا در بهمن 97 است. مهران غفوریان در برنامه دورهمی درباره نحوه آشنایی با همسرش گفت : ما در یک مرکز خرید با هم آشنا شدیم و آرزو من را نمیشناخت!!! و بعد از ...
پدر غزل: سجاد دلم را سوزاند، او را نمی بخشم
دام قاچاقچیان پدر غزل درباره دیدار با دخترش در ترکیه می گوید: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم. او را بغل کردم و بوسیدم. سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد. او هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. درباره آمدنش به ترکیه سؤال کردم. او گفت شبی که خانه را ترک کرده در تهران 3نفر او را تحویل گرفتند. آنطور که دخترم می گفت یک شب در تهران بوده و ...
عکس دیده نشده از قربانی جنایت اهواز و همسرش
تارسوس را به ما داد و پلیس مرد سوری را در کمپ مرسین دستگیر کرد، البته حدود یک هفته در کمپ ها و ادارات مختلف ترکیه دنبال غزل می گشتیم، از ملاقات با دخترتان در ترکیه بگوید غزل به شما چه گفت؟ پدر غزل: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد ...
روایت تازه از جنایت سیاه اهواز
حدود یک هفته در کمپ ها و ادارات مختلف ترکیه دنبال غزل می گشتیم. من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم و سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد؛ غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را ...
عکس دیده نشده از قربانی جنایت اهواز و همسرش
سوار ماشین شود تا به کلانتری بروند که در میان راه سجاد جلوی ماشین را می گیرد و آن اتفاق می افتد و غزل کشته می شود. * من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. * جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من ...
جزئیات شبی که غزل ناپدید شد | اطلاعاتی که خواهر غزل به قاتل داد | ارتباط یکی از دختران فامیل قاتل با پسر ...
را بعد از چند ماه دیده بودم. او را بغل کردم و بوسیدم. سرزنشش کردم که چرا این کار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد. او هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. درباره آمدنش به ترکیه سؤال کردم. او گفت شبی که خانه را ترک کرده در تهران 3نفر او را تحویل گرفتند. آنطور که دخترم می گفت یک شب در تهران بوده و بعد از طریق مرز خوی از کشور خارج شده است. او می گفت آنها قاچاقچی بودند و عبد ...
صحبت های پدرزن اهوازی درباره علت فرار دخترش به ترکیه
، خودروی پرایدی دنبال او آمد و غزل را با خودش برد. پدر غزل از همین مساله شاکی است که چرا تردد پراید در آن ساعت شب در اتوبان شناسایی نشده بود. پس از چند روز غزل خودش تماس گرفت و گفت به ترکیه رفته است. به گفته پدر غزل، او و عموی غزل با هم به ترکیه رفتند و زن جوان را به ایران برگرداندند. او ادامه داد: غزل را به دلیل کاری که کرده بود، سرزنش کردم و گفتم سر خانه و زندگی ات برگرد که دخترم ...
عکس/اولین تصویر از پدر و عموی مونا حیدری
همسر و فرزندش پدر غزل در مورد دیدار با دخترش در ترکیه گفت: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را ...
ناگفته های پدر مونا(غزل)حیدری : دخترم اغفال شده بود+عکس
کرده بود، البته گاهی باهم دعوا می کردند و دخترم چند روزی با حالت قهر به خانه ما می آمد اما بعد با وساطت بزرگان فامیل به خانه برمی گشت. درست است که دخترم در سن کم ازدواج کرد اما چون از نظر جسمی مشکلی نداشت ما موافقت کردیم و در زمان عقد هم گواهی رشد از دادگاه گرفتیم. وی در ادامه گفت: یک روز دخترم ناگهان خانه و زندگی اش را رها کرد و رفت. من و پدر سجاد تا دو ماه پیگیرش بودیم و شکایت هم کردیم ...
قتل دختر 10 ساله به دست پدر بی رحم در پاکدشت
سیما را با خودش می برد. چند روز بعد او سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و برد و از آن به بعد هم دیگر دخترم را ندیدم. هربار که با ناصر تماس می گرفتم و می خواستم تا صدای دخترم را بشنوم یا او را ببینم با بهانه ای جواب منفی می داد که در نهایت احساس کردم او چیزی را از من مخفی می کند و بلایی سر دخترم آورده است. پس از ثبت این شکایت، ناصر 42 ساله احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما گفت چند ماه قبل ...
دخترم را به خاطر همسر جدیدم رها کردم
نیز نابود کرد. حالا هم که از شهرستان گریخته ام پدرم نشانی مرا یافته است و ... بیشتر بخوانید دخترم را به خاطر همسر جدیدم در جاده رها کردم مردی که مدعی است به خاطر اعتراض های همسر جدیدش، دختر 10 ساله خود را بیهوش و در کنار جاده رها کرده است در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. بیشتر بخوانید اعتراف سارقان به 27 فقره سرقت ترانس و سیم های برق در دو عملیات ...
نجات قاتل سالخورده با کمک خیرین
مرد سالخورده ای که از 15 سال قتل به اتهام قتل در بازداشت به سر می برد، پس از چند دور محاکمه با تشخیص قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم شد. دیه مقتول با کمک خیرین و هیئت صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران پرداخت و متهم به زودی از زندان آزاد می شود. به گزارش جوان روز 18 آذر ماه سال 85 مأموران پلیس تهران از درگیری خانوادگی در خانه ای باخبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه دریافتند ...
روایت قتل غزل از زبان پدرش
، فارس: از ملاقات با دخترتان در ترکیه بگوید غزل به شما چه گفت؟ پدر غزل: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ...
عکس دیده نشده از قربانی جنایت اهواز و همسرش
صرف نهار از خانه بیرون زدم، بعد از رفتن ما پدر سجاد با عجله خانه ما آمده و از غزل خواسته به سرعت سوار ماشین شود تا به کلانتری بروند که در میان راه سجاد جلوی ماشین را می گیرد و آن اتفاق می افتد و غزل کشته می شود. * من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش ...
روایت قتل غزل از زبان پدرش/ از قاچاق غزل به ترکیه تا شکایت از همسر او
غزل از دیدن مادرش خیلی خوشحال شد، وقتی دیدیم اتفاق خاصی نیفتاد تحویل دادن غزل به کلانتری یا اداره آگاهی را به یکشنبه موکول کردم.
زوایای جدید از قتل زن اهوازی؛ خانواده "سجاد و غزل" مُهر سکوت را شکستند
تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن ها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شده است. پدر مقتول تاکید کرد: اینها قاچاقچی هستند و فقط پول را می شناسند و عبد جمونگ(مرد سوری) به آن ها پول پرداخت کرده بود. پدر غزل در ادامه تصریح کرد: آن مرد سوری از ترس مسئولان ترکی دخترم را عقد می کند و برایش عروسی می گیرد. اخاذی ...
راز ناپدید شدن دختر خردسال سر به مهر ماند
مرد جوانی که متهم است پس از ازدواج چهارمش دختر زن سابقش را با خوراندن قرص بی هوش کرده و پیکر او را در اطراف تهران رها کرده است، ماجرا را در دادگاه شرح داد. به گزارش جوان اواخر خرداد ماه سال 98 زن جوانی با مراجعه به اداره پلیس از شوهر سابقش به نام مهدی شکایت کرد و گفت: مهدی دو بار ازدواج کرده بود که با من آشنا شد. بعد از ازدواج با او صاحب دختری به نام غزاله شدیم، اما من و شوهرم باهم اختلاف ...
از برادرکشی با اسلحه شکاری تا قتل دختر 10 ساله به دست پدر بی رحم
گفت یا 100 میلیون تومان پول به او بدهم یا سیما را با خودش می برد. چند روز بعد او سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و برد و از آن به بعد هم دیگر دخترم را ندیدم. هربار که با ناصر تماس می گرفتم و می خواستم تا صدای دخترم را بشنوم یا او را ببینم با بهانه ای جواب منفی می داد که در نهایت احساس کردم او چیزی را از من مخفی می کند و بلایی سر دخترم آورده است. پس از ثبت این شکایت، ناصر 42 ساله احضار شد ...
جزییات سر بریدن زن جوان در اهواز/ متهم:سزایش مرگ بود
اقتصاد24 - حرف و حدیث در مورد قتل زن 17ساله اهوازی زیاد است، اما حجم ترس و وحشت حاصل از این جنایت، بیشتر است. یکی از اهالی اهواز می گوید: ما همسایه اینها هستیم. این دختر ازدواج کرده بود، اما سه ماه ناپدید شده و گفتند به ترکیه رفته است. در این مدت برخی دائم به شوهر او فشار می آوردند که تو مرد نیستی و بی عرضه ای. بعد از دو ماه دختر به ایران برگشت که این اتفاق افتاد. وقتی شوهرش سر بریده را آورد ...
دلیل عجیب قاتل برای گرداندن سر غزل در شهر | ماجرای مرد سوری و بازگرداندن غزل به ایران | پدر غزل او را ...
بازگو کرد. او می گوید: غزل حدود 4 ماه قبل از خانه خارج شد. مثل همیشه که به خانواده پدرش یا دوستانش سر می زد. اما آن روز به خانه برنگشت. نگران که شدیم سراغش را از خانواده اش گرفتیم. آنجا هم نرفته بود. به دوستان، آشنایان و هر کسی که احتمال می دادیم ممکن است غزل آنجا رفته باشد، گفتیم اما خبری از او نبود؛ تا اینکه بعد از یک هفته به دوستان خودش اطلاع داد که در ترکیه است. تمام اطلاعاتی که از غزل دریافت ...
زینب، قربانی توطئه پدر و نامادری اش شد
...: من اشتباه بزرگی کردم و پشیمانم. نمی خواستم دخترم را بکشم. من از طرف مادر زینب و همسر چهارمم تحت فشار روانی قرار داشتم. همسر چهارمم شرط گذاشته بود زینب را به خانه او نبرم. من فقط می خواستم از این شرایط رهایی یابم. مهدی دوباره همان ماجرای تحت فشار بودن از سوی همسر چهارمش، خرید قرص از ناصرخسرو، خوراندن آن به زینب و رهاکردن دخترش را مطرح کرد. زن چهارم مهدی هم در دفاع از خودش گفت: قبول ...