سایر منابع:
سایر خبرها
بهاره کیان افشار از شوهرش رونمایی کرد | آشپز معروف تهران با بهاره کیان افشار ازدواج کرد
و آنچه را که بگوید انجام می دهم و از حاصلش هم لذت می برم. کارگردان جوان هم من را به خلاقیت، تکاپو، جست و جو و پیشنهاد دادن وادار می کند. پیش آمده که فیلم کوتاهی از تیم های جوان به من پیشنهاد داده اند و با کمال میل قبول کردم؛ یعنی اصلا در هیچ کدام از این تجربه ها را روی خودم نبستم. دغدغه شهرت ندارم می خواهم بازیگر خوبی باشم. دلم می خواهد وقتی اسمم در 60-50 سالگی می آید، بگویند ...
پدران تنها – ایرنا
به گزارش نصیرنیوز به نقل از ایرانا، هر سال سعی می کردم خودم را به خانواده برسانم و روز پدر را کنار پدری باشم که تمام دنیایش ما بودیم و همه دنیا را به هم می ریزد اگر خاری به پایمان برود، امسال اما نشد و مثل مرغ پرکنده بودم که چرا نمی توانم خودم را در آغوشش رها کنم، با اینکه سن و سالی را پشت سر گذاشته ام اما برای پدر همچنان همان دختربچه ای هستم که دوست دارد دست بابایش را بگیرد و دنبالش بدود. ...
ماجرای سیلی خوردن کمدین معروف | سکانس رقصم جنجالی شد
نزده و اگر فرصتی داشته باشد زنگ می زند و تلفنی حال مادرش را می پرسد. بیژن: بله. پدر درست می گویند. این چند ماه فرصت نداشته ام به خانه شان بروم. چون مشغول ضبط یک سریال هستیم. لوکیشن سریال حوالی احمدآباد مستوفی است. از صبح زود سر فیلمبرداری حاضر می شوم و شب برمی گردم. از کار جدیدتان بگویید. مثل اغلب کارهایتان در ژانر طنز است یا جدی؟ بیژن: یک سریال تاریخی به نام مستوران به ...
سرگذشت تلخ یک مادر؛ از دست دخترم می خواستم خودکشی کنم!
به گزارش تازه نیوز و به نقل از خراسان، زن 48 ساله درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: در یک خانواده پرجمعیت و در یکی از شهرک های حاشیه مشهد به دنیا آمدم ولی هنوز به 17 سالگی نرسیده بودم که پدرم به دلیل فقر و تنگدستی مرا مجبور کرد با مردی تبعه افغانستان ازدواج کنم. او 15 سال از من بزرگ تر بود و تجارت می کرد. من هم برای آن که پدر و مادرم را از این فلاکت و بدبختی نجات ...
مادرانه های خانم دکتری که 22 هزار نوزاد به دنیا آورده است
تمام گذاشتند. در واقع آنها به نوعی در ثواب همه فعالیت های پزشکی من سهیمند. به عنوان مثال وقتی فرزندانم در سنین پایین واکسن می زدند یا مریض می شدند، پدرم از طبقه خودشان بالا می آمدند و با اصرار بچه را می گرفتند و می بردند تا مراقبش باشند. می گفتند: تو باید سرحال باشی تا بتوانی بالای سر مریض بروی. من که دکتر نیستم بگذار این گونه در ثوابش سهیم باشم. نخستین فرزندم را زمانی که انترن بودم به ...
خودنمایی الهام حمیدی در کنار ورزشکار معروف | لباس و زیورآلات الهام حمیدی
.. 1399/3/12 دلنوشته الهام حمیدی برای تولد دخترش: بالاخره 9 ماه انتظار به سر اومد دخترم، گرفتن دست های کوچولوی تو بهترین اتفاق این پاییز بود. چقدر بی تاب دیدن چشمای درخشان تو بودم. تو که ثمره ی عشقِ ما هستی! لذت مادر شدن، یک احساس زمینی نیست و من آسمانی بودنم رو مدیون تو و داداش کوچولوت هستم 1400/07/22 ازدواج ...
حاج رضا بارها به من می گفت آرزو دارم شهید شوم و در آخر به آرزویش رسید
صورت لزوم هر وقت که بتوانم کاری انجام دهم، راهی خواهم شد. من هم به ایشان گفتم به این موضوع افتخار می کنم. آن زمان فکر می کردید یک روز همسرتان به شهادت برسد؟ بله، آن زمان که می گفتند دوست دارم به جبهه بروم، من به شجاعت و غیرتشان افتخار می کردم و می دانستم اگر روزی حاج رضا به شهادت برسد، افتخار بزرگی نصیبم خواهد شد. آرزو می کرد در این راه از دنیا برود. گفته بودند چرا می خواهند به ...
جوکوویچ: تماشای فینال اوپن استرالیا برایم دشوار بود
تنیسفا – نواک جوکوویچ در مصاحبه با بی بی سی فاش کرد که تماشای فینال اوپن استرالیا برایش دشوار بوده چون دوست داشته خودش در میدان باشد. مرد شماره یک تنیس جهان گفت: تماشای فینال برای من خیلی سخت بود. برایم فرقی نداشت چه کسی برنده می شود و هیچ یک را تشویق نکردم چون واقعاً دلم می خواست خودم آنجا باشم. اما اتفاقات بازی جذاب و سرگرم کننده بود. او ادامه داد: اما همسرم مدودف را تشویق ...
از بمباران شیمیایی حلبچه تا مقابله با کرونا؛ همچنان پرستار هستم/ روایت پرستار پیشکسوت از شغلی که ...
. پدر و مادر آن پسر، هر دو پزشک متخصص بودند. یک روز که مشغول رسیدگی به این بیمار بودم، دیدم مادرش دارد یک لباس سفید نوزاد را با سنجاق به پوست بدن پسرش وصل می کند! گفتم: خانم دارید چه کار می کنید؟! گفت: من باید یک بار دیگر از این لباس شفا بگیرم. گفتم: چه ماجرایی پشت این لباس است؟ این خانواده، از اقلیت های مذهبی بودند. مادر با گریه شروع کرد به تعریف کردن و گفت: سال ها از ازدواج مان می گذشت اما بچه دار ...
مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال
بوسی امام های معظم رفتی و ما و دیگر دوستان به ملاقات صاحب کعبه. تو بین صفا و مروه رفتی و من بین خانه و نفس و تا جبهه به شیطان سنگ زدم و شما گوسفند برای خدا کُشتی و من خودم را برای دیدار با معشوق اهدا نمودم. ...و مادر! اگر شما را ناراحت کردم، مرا ببخش. همه ی شما مرا عفو کنید؛ به خصوص برادرم حسن که -مانند پدر بود و هم برادر- اگر او نبود نمی دانم من کجا بودم و از کجا سر در ...
پنج شنبه های شهدایی| شهیدی که در خوش اخلاقی و مسئولیت پذیری زبانزد خاص و عام بود
از فوت پدرم، که بسیار برای ما سخت و غیرقابل تحمل بود، برادرم با صبر و حوصله زیاد به ما دلداری می داد و می گفت که از هیچ چیزی هراس نداشته باشید، من تا جایی که بتوانم سعی می کنم جای خالی پدر را برای شما پر کنم. وی افزود: در این میان، مسئولیت برادرم دوچندان شد و او علاوه بر سختی های زیادی که در محل کارش متحمل می شد، مسئولیت های خانواده ما را هم به دوش می کشید و سعی می کرد که از همه لحاظ چه ...
سایه مرگ بر خیمه خانواده آقای نیکنام
ساله خود را سرزنش می کند که ای کاش در آن لحظات و ثانیه های آتشین در کنار مادرش حاضر بود تا نجات بخش خانواده اش می شد. همان غروب حادثه قرار شد به شیراز برگردم. سوار ماشین شدم. نزدیکی های کنار تخته بودم که عمه ام تماس گرفت و گفت چادرمان آتش گرفته است. وقتی برگشتم ساعت 3 بود. به بیمارستان خورموج رفتم، اما نگهبان بیمارستان گفت که مادرم را به گناوه منتقل کردند. وقتی رسیدم بدبختی را به چشمان خودم دیدم. او ...
مهدی عبدی: استقلال خوب است تا وقتی ما نباشیم
آن لحظه واقعا صدای تماشاگران را هم می شنیدم که می گفتند ای بابا این کیه! خب کسی اصلا مرا نمی شناخت و همانطور که گفتم در سه هفته ابتدایی لیگ اصلا در لیست هم نبودم. اصلا برایم یک حس خاصی داشت وقتی از پشت دروازه تا نیمکت را آمدم تا وارد ترکیب شوم. همه می گفتند ای باباااااااااااا این کیهههه! دقیقا به همین شکل صدای شان را می کشیدند (با خنده). اما رفتم داخل و گل زدم و همه گفتند عبدی عبدی! دقیقا ...
روایت محترم بانو از انقلاب تبریز/ قیام 29 بهمن؛ نماد غیرت عاشورایی
ذهن گذرانده و ادامه می دهد: هر کجا که پسرم می گفت فردا مراسم سخنرانی برگزار می شود من پای ثابت مراسم های سخنرانی و روشنگری بودم، اول صبح کمی نان و پنیر با خود برداشته و وضو گرفته از خانه بیرون می رفتم. یک روز خواهرزاده ام گفت، “خاله در مسجد شیخ مرتضی سخنرانی می آیی” گفتم بله،کافی بود باخبر شوم جایی سخنرانی مذهبی و روشنگری است، سریع خودم را به آنجا می رساندم. شوهرم نیز هیچ ...
دلبسته هنر و ایرانم
آئینی. ما تئاتر اجرا می کنیم و چقدر مردم دوست دارند و چقدر با مردم ارتباط دارم، دست می زنند. وقتی نفس به نفس رو در روی مردم قرار می گیرم و بازی می کنم چقدر برای من لذت بخش است. چقدر برای من زیباست. من نتوانستم بیرون از ایران این حس را تجربه کنم. وطن، مملکت و ایران، سرزمین و زاد و بوم یک چیزی هست که ما به آن وابسته هستیم؛ وابسته هستیم به این همه به مادر، پدر، فرزند، خواهر، خانواده، مملکت، به ایر ...
یه گاز کوچولو دوباره بازمی گردد
کردم که قابل وصف نیست. از اینکه با این همه جوان بااستعداد کار کردم خوشحالم و انگار دوباره به سال های گذشته خودم بازگشتم که برای تئاتر کار کردن ذوق و شوق فراوان داشتم. وی با اشاره به بازگشت دوباره اش به عرصه تئاتر و تلویزیون عنوان کرد: در طول سه چهار سال گذشته به دلیل تولد دخترم کم کار شده بودم و ترجیحم این بود که در سه سال اول زندگی فرزندم بیشتر در کنارش باشم. چون سه سال اول زندگی هر شخص ...
اثبات حیات برای دریافت مستمری
بگویم که حسابی را که مستمری به آن واریز می شود چک کنند. من که خودم این کارها را بلد نیستم و معمولا بچه ها این کارها را برای من انجام می دهند، به خاطر همین بود که این 6ماه فکر می کردم، خرج هایم بالا رفته است که پول هایم اینقدر زود تمام می شود تا اینکه یک روز دخترم حسابم را چک کرد و فهمید که از 6ماه پیش مستمری واریز نشده است. این اتفاق باعث شد تا نصیبه به همراه دخترش به شعبه5 تأمین اجتماعی در ...
سلفی عاشقانه پیمان قاسم خانی و همسرش
این زوج هنرمند متولد 1377 است و حالا 15 سال دارد. قاسم خانی که در 32 سالگی پدر شده می گوید: تا وقتی واقعا بچه نداشته باشی، هیچ تصوری از پدر شدن یا مادر شدن نداری. خود من تا قبل از 32 سالگی که پریا به دنیا آمد، هیچ تصوری از پدر بودن نداشتم.آدمی بودم که فکر می کردم مطلقا برای پدر بودن زاده نشده ام. فکر می کردم ممکن است در قبال بچه بی مسئولیت باشم ولی از وقتی بچه دار شدم، حس ام این است که ...
تلاش و تمرین مهم تر از ژنتیک است
همیشه به قهرمانی فکر می کردم. از پنج سالگی مسابقات مردان آهنین را دنبال می کردم و هر روزم با فوتبال می گذشت. در مدرسه هم همیشه در تیم فوتبال بودم. به دوره راهنمایی که رسیدم رفتم دنبال ورزش رزمی. سخت تلاش می کردم. در مدت حدود دو سال و نیم توانستم دان 2 تکواندو را بگیرم، کاری که دیگران در چهارسال انجام می دهند. چهارسالی رزمی کار کردم و در آن مدت عضو تیم استان شدم و در سطح ناحیه توانستم مقام ...
در قامت برادر برای 150 نفر پدری می کند / این خانه تا همیشه خانه شماست
نگه می داریم تا بچه هایم لبخند داشته باشند بچه ها غمگین و افسرده نباشند. ما خیلی تلاش کردیم تا نگاه آن ها را به جامعه عوض کنیم. فرزندان من در خانه می مانند تا هر وقت که بخواهند ازدواج کنند. در خانه می مانند تا محبت کردن را خوب یاد بگیرند و بتوانند خانواده تشکیل دهند و خانواده بعدی شان را سیراب محبت کنند. بساط عروسی در راه است در حین مصاحبه ، تلفن آقا یوسف خیلی زنگ می خورد هیچ ...
ما می توانیم (بانویی از جنس امید)
چاپ ایمیل توضیحات بخش: مطالب مهم موبایل در دنیای امروز وسیله کاربردی بوده که کمتر کسی را می توان دید که با این وسیله کار نکرده وابسته به آن نباشد در این بین شغل تعمیرات موبایل از آن دسته شغل هایی است که خانم ها گرایش کمتری به این شغل دارند اما در هیاهوی زندگی سخت و نفس گیر و گیر و دار مشکلات، هنوز هستند زنانِ توانمندی که با ظرافت و لطافت و دقت نظر زنانه تمام این راه ها و ...
روز پدر در سیاه چاله سیاه اعتیاد و کارتن خوابی!
. مصطفی یک بار دیگر عکس رنگ و رفته داخل کیف کوچک گردنی اش را نشانم داد و گفت اعتیاد همه چیز مرا در زندگی از من گرفت و البته از دوری دخترم بیشتر از هر چیز دیگری رنج می برم و عذاب می کشم. مصطفی می گوید یکبار آنقدر با چند نفر از دوستانم غرق مصرف مواد بودم که متوجه اینکه یکی از دوستانم قصد دست درازی به دخترم را دارد نشدم و اگر مادرش نبود معلوم نبود چه بلایی سر او و آینده اش می آمد ...
طول عمر پسرم کم بود ولی آثار و برکاتش زیاد بود
.... وی حضور پدر را برای خانواده یک نعمت برشمرد و گفت: وجود پدر برای هر خانواده ای لازم است. البته وجود پدر و مادر ارزشمند و لازم است. پدر شهید علیرضا افشار به فرزند خود اشاره و اظهار کرد: بعد از رفتن فرزندم به برخی از ویژگی های فرزندم پی بردم و در این 17 سال سعی کرده ام نام پسرم زنده بماند. طول عمر پسرم کم بود ولی آثار و برکاتش زیاد بود. وی به برکات شهادت فرزندش ...
روز پدر با طعم دلتنگی در سرای تنهایی و غربت
شیوع ویروس کرونا حمایت های بسیاری از این مراکز انجام داد برای مثال اکسیژن ساز، ماسک، دستکش و به صورت محدود کمک هزینه ی درمانی برای مجهول الهویه ها در نظر گرفت البته بخش دیگری از نیازهای مالی مراکز توسط خانواده ها یا خیّرین تامین می شود. سالمندان، اولین گروهی بودند که واکسن کرونا را دریافت کردند وحدت با بیان اینکه سالمندان جزو اولین گروهی بودند که واکسیناسیون آنها انجام شد و هر ...
پدری که فرزندش را تقدیم دفاع از امنیت کرد/ روایت خانه ای که هیأت فدائیان حسین(ع) از آنجا پا گرفت
پسرش بر می خیزد اما به جای شنیدن صدای امید دلش ، صدایی غریبه خبر شهادت پسرش را به او می دهد. حسینعلی اکبری، پدر شهید مدافع امنیت امید اکبری با بیان اینکه، افتخار می کنم که در خانواده ای فقیر اما مذهبی به دنیا آمدم، اظهار داشت: پسرم امید در دی ماه سال 1368 به دنیا آمد و کلاس پنجم که بود پای او به مسجد و هیأت محل باز شد و در آن فضا رشد کرد اما خودمان و برادر بزرگ ترش هم هوای او را داشتیم ...
از بغض شبانه برای مشکلات مددجویان تا اشک شوق در قهرمانی فرزند مددجو
مستمر انجام می داده و می گوید: سعی می کردم علم و تخصص خودم را بیشتر کنم و مرتب مطالعه آزاد در سطوح مختلف داشتم که بتوانم برخورد مناسب تری با مددجویان داشته باشم. تلاش می کردم پتانسیل های بومی منطقه را شناسایی کنم و با مسئولان محلی روابط خوبی برقرار کنم تا بتوانم از ظرفیت های منطقه به نفع مددجویانم استفاده کنم و راهنمایی های خوبی برای آنها انجام دهم و شاهد موفقیت آنها باشم. مددکاری واقعا ...
ماجرای زنی که بخاطر پسرش قتل را گردن گرفت
.... مادرم برایم تعریف کرد که برادر دیگرم روز حادثه با برادر ناتنی ام درگیر شده و او را به قتل رسانده است. اما مادرم به خاطر حس مادری اش و برای اینکه پسرش به زندان نیفتد به دروغ خودش را قاتل معرفی کرده درصورتی که مادرم نقشی در جنایت ندارد و همه این ها را داستان سرایی کرده است. با این ادعای تازه، پسر این زن با دستور قاضی بازداشت شده و هم اکنون برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است. ...