سایر منابع:
سایر خبرها
نوشتن از دفاع مقدس کارهرکسی نیست/شهیدی که پس از سه برادرش شهید شد
چه زمانی ادامه داشت؟ مدتی ادامه داشت و ما تصمیم گرفتیم فاز جدید را در این پرونده ها باز کنیم. برای همین سراغ بعضی از همرزم های شهدا رفتیم. بخشی از مصاحبه ها انجام و ثبت و ضبط شد. * یعنی حدوداً چند سال بعد؟ شاید 5 سال بعد بود که این تصمیم گرفته شد. خب پدر و مادر نمی دانستند که شهید در جبهه چه کاری انجام می داده. اما همرزم می داند که چه روشی در جبهه داشته، چه می کرد ...
ماجرای اسارت در 15 سالگی
چهار تا شش در سپاه به آموزش دیدن مشغول بودم؛ همه کسانی که آموزش می دادند به شهادت رسیدند. از آبان 1361 می خواستم به جبهه بروم اما به خاطر سن کم، مرا اعزام نمی کردند. اما من تلاش می کردم بروم. سردار کرمی فرمانده سپاه رابُر بود که بعد از آن به کرمان آمد. ایشان هم می گفت: 1 سال سنت بیشتر شود که از نظر جثه بزرگ تر شوی، آنگاه اعزام می شوی. من گفتم: مرا به آموزش بفرستید، قول می دهم به جبهه نروم ...
شهاب حسینی را بیشتر بشناسید
کرد که مهناز در آن زمان از شر این بچه خلاص شده و آن را سقط کرده در صورتی که مهناز به اصفهان می رود و فرزند را نگه می دارد و با مردی که از خودش چندین سال بزرگتر بود ازدواج می کند. مهناز، رها را در جریان این راز قرار می دهد و رها برای پیدا کردن پدر و گفتن حقیقت به او، به تهران می آید. ابتدا کوروش از این حقیقت فرار کرده و حرف های رها را قبول نمی کند و از او می خواهد که به شهرش باز گردد ...
سی و هشتمین سالگرد شهادت سردار عبدالرسول زرین ملقب به گردان تک نفره
به گزارش ایثار اصفهان ، سی و هشتمین سالگرد شهادت سردار عبد الرسول زرین ملقب به گردان تک نفره دفاع مقدس با حضور احمدی نیا مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اصفهان، مسئولین استانی، رزمندگان گردان ها و واحد های لشکر امام حسین(ع)، چهارشنبه یازدهم اسفندماه 1400 همراه با اکران عمومی فیلم تک تیرانداز در خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان برگزار شد. انتهای پیام/ ...
روایت پهلوان مهربان محله و پسرخاله اش
، حکم برادر بزرگ تر را برای او داشت. اسماعیل تمام دوران کودکی اش را کنار سید احمد به ورزش باستانی مشغول بود و در بحبوحه انقلاب همراه او اعلامیه پخش می کرد. سید احمد در یکشنبه خونین مشهد به شهادت می رسد و اسماعیل ادامه دهنده راه او می شود. تا اینکه 6 سال بعد در جنگ تحمیلی در عملیات بدر چند روز مانده به عید نوروز به شهادت می رسد. امروز به خانه سکینه بیت اللهی در خیابان شهید رستمی در محله ...
تربیت 10 میلیون حافظ قرآن به کجا رسید؟
...، قابل تحقق است و نیاز به برنامه ریزی های جدید دارد. در این میان برخی موسسات قرآنی به میدان آمده و با فعالیت های خود تلاش دارند تا سهمی هر چند کوچک در تربیت 10 میلیون حافظ قرآن داشته باشند. موسسه مهد قرآن یکی از این موسسات مردمی است که 30 سال پیش با تشکیل یک کلاس آموزش حفظ قرآن پایه گذاری شد. حالا این موسسه در 24 استان و 150 شهرستان دارای شعبه است و فعالیت هایش را در سطح کشور گسترش ...
7 سال، نامم 7701 بود
بدن های تاول زده از سلاح شیمیایی روی زمین افتاده بودند درد دستش را هم از یاد برد. چشمان اشک بارش به اطراف می چرخید و زیر لب اسم دوستانش را صدا می زد. محمد چشمانش را بست و دیگر چیزی نفهمید. بعد از برنده شدن در یک رقابت، آرپی جی زن شدم محمد فکری اسفند سال 62 برای شرکت در عملیات خیبر همراه با 29 رزمنده دیگر در دل شب با قایق وارد هورالعظیم شدند. به خاک دشمن که رسیدند رزمنده ها به ...
رزمنده ای که اشک حاج قاسم را جاری کرد+فیلم
مقاومت بسیج شهدای فاطمیون با همکاری حوزه هنری خراسان رضوی و پردیس سینمایی هویزه اجرا می شود. تعداد بازدید : 33 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی روایت جالب رزمنده فاطمیون از برخورد حاج قاسم با یکی از نیروهای تازه وارد مستند روی خط آتش در رابطه با اتفاقات یکی از مهم ترین مناطق سوریه یعنی تدمر (پالمیرا) و بازپس گیری شهر تدمر سوریه به دست شیرمردا ...
سرداری که همیشه ساکت بود
به گزارش ایسنا، روزنامه جوان در ادامه نوشت: گفت وگوی کوتاه ما حاج حسن فراخته همرزم حاج اسماعیل را پیش رو دارید. اولین بار کجا سردار معروفی را دیدید؟ وقتی تیپ 10 سیدالشهدا (ع) به فرماندهی حاج علی موحد تشکیل شد، ایشان یکسری از نیروهای قدر و کاربلد را به عنوان کادر تیپ انتخاب و با خودش همراه کرد. حاج اسماعیل هم از آن زمان وارد تیپ 10 شد و مسئولیت هایی برعهده گرفت. یک مدتی معاون گردان حضرت قاسم (ع) بود. بعد از شهادت مرتضی زارع فرمانده گردان قاسم ...
عکاسی از تاریک و روشن زندگی
) داشت و وقتی بزرگ تر شدم این عشق را بهتر درک کردم. من نیز نمی توانستم ظلم شاه را بپذیرم. سال 57 به همراه چند نفر دیگر از یک کتاب فروشی در خیابان سپه اصفهان کتاب های انقلابی رایگان دریافت می کردیم. وظیفه ما فروش آن کتاب ها بود. صاحب آنجا به ما کتاب ها را تحویل می داد و می گفت اگر هنگام فروش نیرو های ساواک خواستند شما را بگیرند کتاب ها را بگذارید و فرار کنید. به خاطر دارم آن زمان کتاب های مرحوم شریعتی ...