سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای قوطی بگیر و بنشون
به نقل از خود استاد شهنازی خاطره ای نقل کرده و از زبان شهنازی گفته: پدرم (میرزاحسینقلی) با عمویم (میرزاعبدالله) قراری گذاشته بودند بین خودشان که من از آن خبر نداشتم. پدرم می گفت برو خانه عمویت و بگو قوطی بگیر و بنشون را به تو بدهد و با این بهانه مرا روانه خانه عمویم می کرد. این واژه یک رمز بین خودشان بود. وقتی خدمت عمویم می رفتم و از او قوطی را می خواستم می گفت اول بنشین کمی ردیف ها را با هم دوره ...
بخشش مادری که یک هفته با جسد نوزادش زندگی کرد
.... بعد از 5دقیقه به خودم آمدم و او را از داخل تشت بیرون کشیدم، دخترم فوت شده بود و قلبش نمی زد. من خیلی وابستگی عاطفی به او داشتم و درحالی که گریه می کردم لباس هایش را تنش کردم و او را داخل صندلی اش گذاشتم و از خانه بیرون رفتم. بی آنکه همسرم را در جریان قرار بدهم به ترمینال شرق رفتم و از آنجا یک خودروی دربستی به سمت یکی از شهرهای شمالی کرایه کردم. وی افزود: پس از رسیدن به آنجا به هتل ...
زمان پخش فیلم مرد ایرانی مجید مظفری
پاریس می باشد. مجید مظفری فعالیت حرفه ای را از سال 1350 آغاز کرد. برای بازی در فیلم مسافران ( بهرام بیضایی ) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و برای بازی در فیلم های سگ کشی، جنگ نفت کش ها و سایه های هجوم کاندیدای بهترین بازیگر از جشنواره فیلم فجر شد. مجید مظفری می گوید سال 63 با همسرم آشنا شدم و بعد از دوسال با هم ازدواج کردیم.البته باید این نکته را بگویم. من تا ...
روایتی از حماسه های بانوی البرزی در دوران دفاع مقدس
تا قله حمل کنم، گاهی با دوستان همسرم می رفتیم، برایشان عجیب بود که چرا من به سر کردن یک روسری اکتفا نمی کنم. وی افزود: مرداد 57 زمانی که 18 ساله بودم پسرم به دنیا آمد، بعد از چند روز همراه نوزادم از خانه زدم بیرون، نمی توانستم در خانه بمانم، باید می رفتم و با سیل جمعیت همراه می شدم، آن روزها همه به هم کمک می کردند، کسی فکر سوء استفاده نبود، در طول تظاهرات خانم ها سعی می کردند برای حمل ...
از استقلال به پرسپولیس رفتم تا از 2 نفر انتقام بگیرم
نکردند و به قطر رفتم. آنهایی که زمینه جدایی مرا از استقلال فراهم کردند رفته بودند. یک روز که از قطر به ایران آمده بودم منصورخان پورحیدری جویای شرایط من شد و گفت اگر دوست داری برگرد استقلال و من جواب دادم اینجا خانه من است، از وقتی یک بچه 16 سال بودم در استقلال حضور داشتم و حتما این کار را انجام می دهم و آمدم و سفید امضا کردم. ...
راز سر بریده پیرزن پولدار در سینه مکانیک محله بود
بیشتر شد، با بازپرس ویژه قتل صحبت کردم و دستور دستگیری مرد مکانیک را صادر کرد. سریع به در خانه او رفتم که با پژو 206 نقره ای در مقابل خانه اش روبرو شدم. در تحقیقات صحنه جنایت متوجه شدیم پژو نقره ای مقتول سرقت شده است. وقتی پلاک را استعلام گرفتم متوجه شدم همان خودرو زن سربریده بود. با نیرو های عملیات وارد خانه شدیم و مرد 40 ساله را بازداشت کردیم. او شوکه از حضور پلیس ساکت بود. او را به ...
نقشه کثیف پسر جوان برای کلیه نامزدش؛ نامردی در این حد؟
متوجه شدم که او در سفری که به لاس وگاس داشت، نامزدی اش با من را بهم زده و زن دیگری را به جای من برای ادامه زندگی انتخاب کرده است اما من هرگز از کار خوبی که کردم، پشیمان نیستم. اگر او متعلق به من باشد، دوباره به سمت من برمی گردد، اگر هم نباشد، از زندگیم بیرون می رود. جالب تر این که بعد از این اتفاق؛ این آقا دیگر به تماس های نامزدش پاسخ نداد و این قضیه بیشتر تعجب همگان را برانگیخت اما این ...
شاهرخ بیانی: انتقامم را گرفتم و به استقلال برگشتم
کنم و روی قولم ایستادم. دو سال بعد به استقلال بازگشتید. من یک فصل بیشتر در پرسپولیس نبودم، به قولشان عمل نکردند و به قطر رفتم. آنهایی که زمینه جدایی مرا از استقلال فراهم کردند رفته بودند. یک روز که از قطر به ایران آمده بودم منصورخان پورحیدری جویای شرایط من شد و گفت اگر دوست داری برگرد استقلال و من جواب دادم اینجا خانه من است، از وقتی یک بچه 16 سال بودم در استقلال حضور داشتم و ...
اعلام گذشت از همسر خطاکار
زن جوان که پس از مرگ غم انگیز نوزاد سه ماهه اش با جسد طفل راهی شمال کشور شده و یک هفته با او زندگی کرده بود از سوی شوهرش بخشیده شد. به گزارش جوان، اواخر آذر ماه امسال بود که مرد 56 ساله ای به اداره پلیس تهران رفت و از ناپدید شدن ناگهانی همسر جوانش و نوزاد سه ماهه اش خبر داد. وی در توضیح ماجرا گفت: سه ماه قبل همسرم زایمان کرد و دخترم به دنیا آمد در این مدت همسرم در خانه از نوزادمان نگهداری ...
مرگ نوزاد سه ماهه؛ فرزندکشی یا حادثه؟!
مرد میانسال که همسرش به اتهام قتل دختر 81 روزه اش بازداشت بود، چند روز قبل از سال نو، زن جوان را بخشید. رسیدگی به این پرونده از مدتی قبل و با شکایت مرد میانسالی در رابطه با ناپدید شدن همسر و نوزاد 81 یک روزه اش به دستور بازپرس محمد تقی شعبانی آغاز شد. وی به پلیس گفت: سه ماه قبل همسرم فتانه، زایمان کرد و دخترم به دنیا آمد، روز گذشته زمانی که بعد از ترک محل کار راهی خانه شدم از همسر و ...
پلیس در تعقیب عاملان تعرض به دختر مسافر
قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا می کشد. بعد سرم را زیر صندلی خودرو کرد و به راه افتادند. دختر ادامه داد: التماس هایم بی نتیجه ماند و آنها مرا به خانه ای در پردیس بردند. در آن خانه مرموز، بین راننده پراید و دوستش دعوا شد. سرنشین پراید اصرار داشت که مرا رها کنند اما راننده پراید با او درگیر شد و درنهایت راننده مرا مورد آزارو اذیت قرار داد. آنها گوشی تلفن و وسایلی که همراه داشتم ...
بیانی: انتقامم را گرفتم و به استقلال برگشتم/ در پرسپولیس عاشق لباس آبی بودم
... می گفتم برمی گردم و جبران می کنم و روی قولم ایستادم. من یک فصل بیشتر در پرسپولیس نبودم، به قولشان عمل نکردند و به قطر رفتم. آنهایی که زمینه جدایی مرا از استقلال فراهم کردند رفته بودند. یک روز که از قطر به ایران آمده بودم منصورخان پورحیدری جویای شرایط من شد و گفت اگر دوست داری برگرد استقلال و من جواب دادم اینجا خانه من است، از وقتی یک بچه 16 سال بودم در استقلال حضور داشتم و حتما ...
بخشش قاتل نوزاد 81 روزه در آستانه سال نو
گرفته و من همسر سومش بودم. هر چند اختلاف هایی با هم داشتیم اما عاشق دختر 81 روزه مان بودیم. آن شب تنها بودم و دخترم را به حمام بردم. موقع شستن، از دستم سر خورد و داخل تشت افتاد. بعد از پنج دقیقه به خودم آمدم، او را از آب بیرون آوردم که مرده بود. شاید هیچ کس حرف هایم را باور نکند اما مرگ بچه ام فقط یک اتفاق بود. جسد را یک هفته به هتلی در فریدونکنار بردم و دو بار قصد داشتم خودکشی کنم که ...
پیرمرد به خاطر پول زنش را کشت
موضوع و پرسیدن حالشان خودم را به طبقه پایین و خانه آنها رساندم و زنگ در آپارتمان را زدم. لحظاتی طول کشید تا پدرم در را باز کرد. ظاهر پدرم آشفته و دستانش خونی بود، سراغ مادرم را گرفتم که پاسخ نداد. با نگرانی وارد خانه شدم چندین بار مادرم را صدا زدم جوابی نشنیدم تا اینکه وارد اتاق خواب شدم و ناگهان جسد خونین مادرم را دیدم . به دنبال این تماس، مأموران پلیس با بازپرس محمدحسین ...
اولین اعترافات قاتل زن پولدار در مشهد
ارزها سرمایه گذاری کردم ولی هیچ آشنایی با این نوع سرمایه گذاری ها نداشتم تا جایی که رمز ارز سقوط کرد و من همه سرمایه ام را از دست دادم. در این شرایط که آبرویم در خطر بود با زن جوانی به نام س- س آشنا شدم که کانال کولرهای یکی از ساختمان هایش را نصب کردم. ارتباطم با آن زن 45 ساله شروع شده بود که فهمیدم او خیلی پولدار است و چندین ساختمان دیگر در نقاط مختلف شهر دارد. به همین دلیل ناگهان نقشه ...
قتل وحشیانه زن 38 ساله و کودک 3 ساله در استان البرز
...، از همسر اولش جدا شده و با مرد نانوا ازدواج کرده بود. مرد نانوا نیز با داشتن 2 پسر از همسر اول جدا شده و مدت ها به همراه 2 پسرش که پسرانی جوان بودند، زندگی می کرد. مدتی پس از ازدواج این دو، دختر مقتول (زن 38 ساله) با پسر مرد نانوا ازدواج کردند و از آن خانه رفتند. کمی بعد هم پسر دیگر مرد نانوا به نام فرشید ازدواج کرد و مرد نانوا و همسرش با هم زندگی می کردند تا اینکه ...
جزئیات قتل هولناک نامادری و برادر خردسالش به دلیل ارثیه شوم + عکس
جوان در اعترافاتش گفت: پدرم پس از ازدواج با این زن اغلب اموالش را به نام او و پسر دو و نیم ساله شان کرد که از این موضوع ناراحت بودم و از نامادری ام کینه به دل داشتم.با این کار ارثیه ای به من نمی رسید. از سوی دیگر چندی قبل همسرم باردار بود و بچه مان سقط شد و در حمام خانه مان طلسم هایی پیدا کردم که فکر می کردم نامادری ام برای انتقام از من این طلسم ها را در حمام گذاشته تا بچه ام سقط شود. به همین دلیل ...
قیمت خودرو
یک بار هم از پول اجاره چیزی به من نداده است. وی ادامه داد: روز حادثه درحالی که عصبانی بودم به سراغش رفتم و به او گفتم می توانی مقداری از پول اجاره خانه را در خانه خرج کنی که او گفت حاضر نیست چنین کاری کند. همین باعث دعوای مان شد و من که از دست او عصبانی بودم بی آنکه به عواقب کارم فکر کنم چاقویی برداشتم و ضربه ای به او زدم. وقتی به خود آمدم متوجه شدم که همسرم فوت شده است. هنوز هم باورم ...
جنایت هولناک بر سر ارثیه
ترتیب وی بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار به قتل نامادری و برادرناتنی خود اعتراف کرد. او اظهار کرد: من متادون مصرف می کردم و از وقتی نامادری ام وارد زندگی ما شده بود، بدبیاری می آوردم. همسرم جنین چند ماهه اش را سقط کرد و زندگی ام کاملاً به هم ریخته بود و احساس می کردم که این زن زندگی مرا طلسم کرده است. تا اینکه یک روز متوجه شدم پدرم نانوایی را به نام برادرناتنی ام زده است. ...
آخرین خبرها از سرنوشت فرزندان ریگی/ پسر شهید فائزه منصوری از روزگار پس از شهادت مادرش می گوید
و شما را هم می برد. یک خانه دوطبقه در پاکستان داشتیم. همان شب شهادتش، پدرم، مادرم را در طبقه بالا گذاشته بود تا ما متوجه چیزی نشویم. من تا مدت ها فکر می کردم مادرم ایران است و چون بچه بودم نمی توانستم به ایران بیایم و دنبالش بگردم. ما زیر نظر عموها و خانواده پدری ام بودیم. وقتی ماجرا را فهمیدم که به جز یکی از عموها همه کشته شده بودند و به وسیله وزارت اطلاعات به ایران آمدیم. پدرم تحت ...
تصاویر/ داستان یک آنیمیست که مسلمان شد
بیان اینکه بعداً خواب خود را به مسلمانان گفت، افزود: مسلمانان به من گفتند که خداوند مرا به اسلام دعوت کرده است. قبلاً هرگز چنین احساس آرامش نکرده بودم، تمام اعتقادات قدیمی خود را رها کرده و مسلمان شدم. خانواده ام ابتدا مرا طرد کردند و من طاقت نیاوردم و یک سال بعد مجبور شدم محل زندگی ام را ترک کنم. وی می گوید:: خدا می خواست مرا از آنیمیست ها دور کند. همسرم با دیدن تغییر در من گفت من هم ...
سرقت؛ اتفاقی که عادی شده است!
. موبایلم روشن بود، اما کسی جواب نمی داد. با پلیس تماس گرفتم که اومد و گزارش نوشت. مامور پلیس بهم گفت امروز ششمین نفری هستی که اینجا گوشیتو زدن. بهم امید داد که پیدا میشه و اگه روشن باشه با برنامه می تونن پیداش کنن مگه اینکه قطعاتشو بفروشن. معمولا هم گوشی های دزدی به اتباع یا اهالی شهر های دور فروخته میشه. فرداش رفتم کلانتری و پرونده تشکیل دادم. بعد از دو هفته، فعلا که خبری نشده. روز بعدشم ...
چهارشنبه سوری به سبک پژمان جمشیدی
می دانستم ایشان همسر پیمان قاسم خانی هستند، خیلی خوشحال شدم و از خدا خواسته قبول کردم. بعد با دعوت به خانه آنها رفتم. فکر کنم یک نفر هم با من بود. اگر اشتباه نکنم برزو ارجمند با من آمد. خلاصه رفتیم و با پیمان آشنا شدم و خیلی عشق کردم. از آن موقع رفاقتم با پیمان خیلی ماندگار شد. پیمان هم خیلی اهل فوتبال است و فوتبالیست ها را هم دوست دارد. خودش و برادرش، مهراب هر دو پرسپولیسی هستند. آقای چگینی ...
متن کامل وصیتنامه پر محتوای مدافع امنیت شهید حسن عشوری
کسی من او را کشتم، خون بهاء او به عهده من است و کسی که دین او بر عهده من است، خودم دیه او می باشم می خواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن برای همه مفید است. شبی در عالم خواب خود را در مکانی دیدم که پشت دری به حالت انتظار ایستاده ام، پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد. من نیز به داخل اتاق رفتم. ناگهان دیدم مردی بالباس عربی تمام سیه و بی سر درحالی که خون بر لباسش ...
عکس: همسر یک بازیکن با سنگ و پاره آجر به سمت زمین حمله ور شد!
به گزارش کندو نیوز، یکی از بازیکنان کنیا که بازیکن حریف بر روی او خطا کرد بر روی زمین افتاد و مصدوم شد و در همین حال همسر این بازیکن مصدوم با پاره آجر به سمت زمین آمد تا از بازیکن خاطی انتقام بگیرد. بلافاصله با دخالت ماموران امنیتی ورزشگاه جلوی این زن گرفته شد. بازیکن خاطی که تکل بسیار خشنی بر روی بازیکن مصدوم رفته بود باعث مصدومیت شدید او شد و همسرش نتوانست این صحنه را تحمل کند. این زن بعد از دستگیری به دست عوامل امنیتی ورزشگاه به روزنامه محلی standardmedia گفت: من فرد آرامی هستم اما نمی دانم چه شد، فقط دیدم که همسرم آسیب دید، این مرا به شدت عصبانی کرد چون او تنها نان آور خانواده است. ...
ازدواج عمو پورنگ از شایعه تا واقعیت ؟
در حالی که برعکس عموپورنگ، داریوش فرضیایی واقعی مثل همه ی مردم عادی، دارای دغدغه و درگیر با خیلی از مسائل و مشکلات آدمهای دیگر است. او که نزدیک چهار ماه پیش پدر خودرا از دست داد، با یادآوری این که ازآن اتفاق آسیب زیادی دیده است، اضافه کرد;من آن موقع برنامه زنده داشتم. می آمدم روی صحنه و برای لحظاتی ازآن فضای غم انگیز دور میشدم، انرژی می گرفتم و به خانه می رفتم. پدرم با توجه به بیماری ...
پیامک هایی که زوج جوان را به جدایی رساند
. وی که صدایش می لرزید گفت: حدود 6 ماه قبل من و کیان در خیابان با هم آشنا شدیم سه ماهی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم. اما فقط چند هفته بعد از ازدواج متوجه شدم برایش پیامک هایی می آید که فرستنده ناشناس است و کیان سعی داشت آنها را پنهان کند وقتی می پرسیدم فرستنده کیست و چی فرستاده می گفت همکارانم هستند و موضوع کاری است. چون همسرم در یک مغازه لباس فروشی زنانه کار می کرد می دانستم که ...
تلاش 16 ساله کارآفرین میبدی برای احیای صنعت کاربافی
تاکید بر این که کاربافی جزیی از فرهنگ و اصالت ما میبدی ها است ادامه داد: اولین دار کاربافی که به صورت چاله ای و چوبی بود را در خانه مادرم به پا کردم و مادرم شروع به بافت پارچه کاربافی کرد ، زنده شدن خاطرات قدیم در ذهن اولین خانمی که به خانه ما سر زد باعث شد که یک دار در خانه آنها نیز به پا کنم و کم کم تعداد دارها زیاد شد ، افراد زیادی آموزش دادم و اکنون 750 دار کاربافی در میبد فعال است. ...
پناهگاهی که خودش هم پناه نداشت
راه دوباره صدای آژیر قرمز بلند شد. مادرم وحشت زده در یکی از خانه ها را کوبید. خانم جوانی که او هم دو دختر داشت در را باز کرد. آن ها که بیشتر از ما وحشت کرده بودند به زیر راه پلّه خانه شان راهنمایی مان کردند. محوطه زیر راه پله کوچک بود و ما کیپ هم نشسته بودیم. آن روز ها همه این تصّور را داشتند که این ستون ها و پلّه ها هرکدام به عنوان دژی محکم می تواند آن ها را محافظت کند و از وقوع خطر جلوگیری کند ...
اعتراف به قتل با ضربه مشت
موضوع قتل عمد در دستور کار قرار گرفت و جهانگیر تحت تعقیب قرار گرفت و بازداشت شد. متهم در جریان بازجویی ها با اقرار به درگیری با مقتول در شرح ماجرا گفت: آن شب همراه چند نفر از دوستانمان در خانه یکی از آن ها دعوت بودیم. ساعت ها آنجا بودیم و بعد از خوردن شام و گپ و خوشگذرانی، من و تورج از خانه دوستمان بیرون آمدیم. در کوچه می رفتیم که به او پیشنهاد دادم به خانه مان برویم تا مشروب بخوریم. تورج قبول ...