سایر منابع:
سایر خبرها
سنگر به سنگر دید و بازدید عید داشتیم
. یا به جای سرکه از سیم خاردار و... استفاده می کردیم. هر دسته ای یک سفره هفت سین برای خودش داشت و یک سفره هفت سین وحدت هم از طرف فرمانده گروهان پهن می شد که موقع تحویل سال هر سه دسته دور آن جمع می شدند و روحانی گروهان برنامه هایی را برایشان برگزار می کرد. معمولاً رزمنده های بزرگ تر به کوچک تر ها عیدی می دادند. اما اینطور نبود که کسی درخواست عیدی کند. یعنی من که آن موقع یک نوجوان کم سن بودم، محال ...
حافظه عجیب حاج احمد در شناخت رزمنده ها
.... ما اصرار کردیم که شما به عنوان فرمانده لشکر به ماشین بیشتر نیاز دارید و بروید به کارتان برسید. ایشان هم وقتی اصرار ما را دید، رفت و ما هم با وسیله دیگری خودمان را به بهداری رساندیم. فقط یک دقیقه آن شب کل توقف حاج احمد و خوش و بش ایشان با ما پنج دقیقه بیشتر طول نکشید. با من که شاید در حد یک دقیقه حرف زد و همان چند جمله ای را که عرض کردم بین ما رد و بدل شد. گذشت تا اینکه در ...
نگاهی به زندگی شهید حاج میرزامحمد سلگی
نیز فرزند و خواهر شهید بود، ازدواج کرد و دارای دختر و پسر شد. سردار سلگی از اولین روزهای جنگ در 22 سالگی در جبهه ها حضور داشت، سال 62 فرمانده گردان 152 حضرت ابوالفضل (ع) و رئیس ستاد لشکر سپاه انصارالحسین (ع) شده بود که در این گردان تا بعد از عملیات کربلای 5 در سال 65 حضور داشت و به تعبیر سردار شهید حاج حسین همدانی نقش او در عملیات مرصاد مغفول ماند. شهید سلگی بعد از پایان دفاع ...
حضور رژیم صهیونیستی را در منطقه تحمل نمی کنیم
.... فرمانده کل سپاه تأکید کرد : حضور صهیونیست ها در این مناطق قابل تحمل نبوده و لازم است این رژیم ها در این مشی سیاسی خود تجدید نظر کنند. فرمانده کل سپاه پیشتر و درسوم فروردین در گردهمایی رزمندگان اسلام شهرستان دزفول و گرامیداشت سالگرد شهادت سردار سرلشکر شهید حاج محمدحسن کوسه چی گفته بود که به دشمنان هشدار می دهیم دست از شرارت بردارند، وگرنه این روزنه های کوچکی که در جهان به روی آن ها باز است هم بسته خواهد شد. ...
چشم هایی که همیشه زیبا بود!
.... روز عروسی زهور از خانه بیرون زد و تا یک هفته برنگشت. خیلی به او وابسته بود. می گفت: من دو تا مادر دارم: حاج خانم و زهور. با محبت بود و دل نازک، اما وای از روزی که می شنید مردی به زنی زور گفته است. می شد شیر خدا! همان مرد جوانی که مادر از آن عکس خواسته بود؛ شجاع و غیور. حرف غیرت شد یاد آن ماجرا افتادم؛ اکبرکلاشینکف در محلة ما معروف بود. یک نره غول با هیکلی پر از جای تیزی. خیلی نماز خوانده باشد ...
آثار منتخب سوگواره فیلم کوتاه تصویر دهم مشخص شد
کوتاه تال محمد اسفندیاری فیلم کوتاه تاول کاظمی فیلم کوتاه تو حسین همه حسین مددی فیلم کوتاه توفیق سیدمجتبی طباطبایی فیلم کوتاه جامانده علی ملاقلی پور فیلم کوتاه جای خالی رضا کشاورز جوشکار مصیب حنایی چک چکو مهدی شاهسواری فیلم کوتاه حاج روح الله و خادم الحسین و هفتاد و سه سالگی محمد صالحی فیلم کوتاه داستان لیوان محمد صالحی فیلم کوتاه دشمن زباله ...
توکلی: بنی صدر فریب منافقین را خورد
ته در رستم کلا رفتند و باغ کاوس را گرفته اند. . کاوس یک زرتشتی بود که در ایام محرم برای حضرت ابوالفضل نذری میداد. تجهیزات کشاورزی می فروخت و یک باغ خیلی خوب در رستم کلا داشت. بچه های کمیته رفته بودند و باغ او را به خیال خود مصادره کرده و یک تابلو هم زده بودند که اینجا مصادره شده است. من سوار جیپ شهربانی شدم و رفتم آنجا. وقتی به آنجا رسیدم از رادیو اذان بخش میشد. یکی داشت وضو می گرفت. بلند شد و سل ...
کدام شهید جان حاج قاسم را نجات داد؟ + عکس
عملیات بیت المقدس مجروح و اسیر شدم. وقتی بعد از 8 سال و 3 ماه و 20 روز اسارت، به وطن برگشتم، سردار سلیمانی را در فرودگاه کرمان در میان استقبال کنندگان دیدم. بعد هم در اتوبوس، کنار هم نشستیم و شروع به صحبت کردیم. به این ترتیب، ارتباطات ما دوباره شروع شد. حالا دیگر حاج قاسم، فرمانده لشکر شده بود. یک روز به دفترش رفتم و ایشان هم حسابی مرا تحویل گرفت. بعد هم با ماشین خودش مرا به خانه اش برد و ناهار مهمانم ...
مرد مردستان خیبر | هر شب ستاره ای را به زمین می کشند...
اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و همت پا به پای انقلاب مسیر تکامل را طی کرد. نقش او در تشکیل کمیته انقلاب اسلامی و سپاه شهرضا و در نهایت مبارزه با عناصر فاسد و تروریست های ضد انقلاب بسیار برجسته است. او در سال های دفاع مقدس همراه حاج احمد متوسلیان تیپ محمد رسول الله(ص) را تشکیل دادند و رشادت های آنان در عملیات های مختلف دفاع مقدس بعد از گذشت حدود 40 سال زبانزد عام و خاص است. ...
20 چیستان به همراه پاسخ
...> چیستان شماره 12 با شنیدن صدای من، مرد ها ممکن است رویابافی یا پایکوبی کنند. با شنیدن صدای من، زنان ممکن است بخندند یا گاهی گریه کنند. چیستان شماره 13 من قلعه می سازم و از کوه ها، چون اشک پایین می ریزم. من بعضی از آدم ها را کور می کنم! چیستان شماره 14 سخت است که به آسمان برسم، وقتی هوا سرد است انگشتانم را خالی می کنم. ...
رزمنده ای که بعد از شهادتش به قول خود وفا کرد
...: باید تا جان داریم، جنگ کنیم . حرف و عملش یکی بود. برای پیش برد جنگ خیلی زحمت کشید. همیشه مطیع امام خمینی (ره) بود و اندک حقوقی که می گرفت را در راه جنگ خرج می کرد. در جبهه مدت کمی مسئول دسته بود و بعد معاونت فرمانده گردان 154 حضرت علی اکبر (ع) از لشکر انصارالحسین (ع) را بر عهده گرفت . برادر شهید محمد حاجیلویی همچنین نقل کرده است: پسردائی ام از محمد پرسیده بود که اگر شما ...
اولین شعار انقلابی اهوازی ها به قلم شهید حسین علم الهدی/ ایفای نقش در اعتصابات انقلابی شرکت نفت
به عبادت می پرداختند این خانه کوچک این سنگر این گودی در دل زمین این گونی های بر هم تکیه داده شده پر از حرف است فریاد است غوغاست ... تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است خدایا این خانه کوچک را بر من مبارک گردان در این چند روز با خاک انس گرفته ام بوی خاک گرفته ام رنگ خاک گرفته ام حال می فهمم که چرا پیامبر، علی ابن ابیطالب (ع) را ابوتراب نامید. خدایا اگر من در دل سنگرم تو در دل من و در ...