سرنوشت غم بار دختری که در ماشین سرقتی بود
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل زن رمال برای سرقت طلا
و بدهکار می شدم. اوضاع مالی ام خوب نبود و برای رفع این مشکلات خواهر شوهرم، این زن را به من معرفی کرد. گفت او می تواند با نسخه رمالی مشکلات مالی ام را برطرف کند. وقتی به خانه اش رفتم آنجا بود که چشمم به طلا های او افتاد و برق طلا ها چشم مرا گرفت. از همان لحظه وسوسه شدم سرقت کنم، اما با خودم کنار آمدم به خانه برگشتم. شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ پنج ماهی بود که ماده ...
مقتول، قاتلش را لو داد
. چند تا النگو بود به همراه انگشتر، زنجیر و پلاک. پس از قبل نقشه سرقت کشیده بودی و انگیزه ات از جنایت سرقت طلاهای پیرزن بود؟ نه اینطور نبود، همه چیز کاملا اتفاقی پیش آمد. من هنوز تحت تأثیر توهمات مواد مخدر گل بودم. چرا نزد آن زن می رفتی؟ چون مشکلات زیادی داشتم. من قبلا برای خودم کسی بودم. یک کارگاه مبل سازی داشتم اما دچار مشکلات مالی و ورشکسته شدم. با هزار سختی کار کردم و ...
طلا های زن رمال بلای جانش شد
کشف شده در محل جنایت متعلق به او است با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت: کارگاه مبل سازی بزرگی داشتم، اما ورشکست شدم و به همین دلیل پیش رمال رفتم تا با ورد و دعا مشکلم حل شود. او گفت طلسم شده ام و باید طلسم مرا بشکند. مدتی قبل اولین نسخه را برای من نوشت و همانجا متوجه طلا های او شدم، اما تصمیم به سرقت نگرفتم. شب حادثه مقدار زیادی مواد مخدر گل مصرف کردم و تصمیم داشتم نامادری ام را به قتل ...
کرونای بی رحم زندگی زوج جوان را تلخ کرد / مرگ پدر قبل از تولد دخترش
شناختی از او نداشتم هنگامی که مهمانی به پایان رسید آن زن در بیرون از مجلس عروسی کنار مادرم قرار گرفت و با او به گفت و گو پرداخت وقتی دیدم پسرجوانی که همراه آن زن بود نگاهش به چهره من گره خورده است تازه فهمیدم او قصد خواستگاری از مرا دارد . حدسم درست بود چرا که مادرم ماجرای خواستگاری آن زن را با پدرم در میان گذاشت و این گونه من پای سفره عقد نشستم و با مهدی ازدواج کردم ولی خانواده او که ...
علت اصلی ممنوع الکاری المیرا شریفی مقدم فاش شد | المیرا شریفی مقدم مجری شبکه خبر کجاست؟
.... پنج خواهر و یک برادر دارم. پدرم بازنشسته داروسازی است. در سال 1375 زمانی که سال اول دانشگاه بودم، کارم را با رادیو جوان آغاز کردم و پله پله بالا آمدم. آن زمان مهران دوستی گوینده برنامه مجله بامدادی بود. مهران که در این کار پیشکسوت بود، بارها مرا تشویق کرد و به من امید داد که در آینده می توانم در این زمینه به رشد خوبی برسم. هم او و هم آقای رئوفی از مشوقین من بودند تا نسبت به کارم انگیزه ...
خواب هایی که قاتل پیرزن رمال را لو داد!
می گفت که این زن مشتریان زیادی دارد و همه از کارش راضی هستند. برای همین من هم به خانه اش رفتم تا شاید با طلسم وجادو زندگی ام بهتر شود. روز حادثه برای چی به خانه اش رفتی؟ من یک بار از او برای گشایش طلسم زندگی ام نسخه ای گرفته بودم. ولی آن زن می گفت باید دوباره نزد او بروم تا نسخه جدیدی بگیرم. آن شب هم برای همین به خانه اش رفتم. وقتی به آنجا رفتی چه شد؟ آن ...
طنین الغوث به امید رهایی از زندان تن و گریز از بند نفس
... با همراهی راهنمایم در گوشه ای از مجلس می نشینم، چشمانم کنجکاو بین جمعیت دو دو می زند، نمی دانم در پی چه هستم اما یقین دارم که امشب فیضی عظیم نصیبم می شود. از پیر و جوان و میانسال ، همه چشمانشان مملو از حسرت و اندوهی خاص است، اندوهی که در سکوت خروار خروار با انسان سخن می گوید. غرق در سیما و احوالات حاضران در محفل بودم که صوت آزمایش بلندگو و میکروفن مرا به خود آورد. ...
دردسر ازدواج دختر دانش آموز با مرد فریبکار | تهدید برای گرفتن طلاق گرفتن
زن 21 ساله که به اتهام توهین و فحاشی و تهدید از خانواده همسرش شکایت کرده بود در حالی که بیان می کرد همسرم باید نفقه و شهریه دانشگاه مرا بپردازد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: پنج سال قبل هنگامی که پیاده به مدرسه می رفتم مرد 40 ساله ای راهم را سد کرد و به من پیشنهاد دوستی داد. ازدواج دختر دانش جو پزشکی با مرد 40 ساله من هم در آن شرایط پیشنهاد او را ...
داستان ناجور جوان 18 ساله که گمراه شد
جوان 18ساله ای که به اتهام سرقت و کلاهبرداری های گسترده توسط نیروهای کلانتری دستگیر شده بود، درباره چگونگی سقوط در گرداب خلافکاری به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: از دوران کودکی چیزی جز درگیری و فحاشی های پدر و مادرم را به یاد ندارم اما 8 ساله بودم که بالاخره آن ها از یکدیگر جدا شدند و با رها کردن من و خواهر و برادرانم به دنبال سرنوشت خودشان رفتند. پدرم خیلی زود با زنی معتاد مثل خودش ازدواج کرد و ...
بیانات سال 1358 رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت امیرالمومنین (ع)
حتّی آن بیماری سخت، آن درگیری با اجل محتوم او را از انجام وظیفه اش بازنمیدارد. پیشاهنگ همه ی معلّمان بشر و معلّم همه ی معلّمان دلسوز انسان ها این چنین شخصیّتی است. اصبغ بن نباته میگوید در اثنای صحبتی که علی با من میکرد، چند مرتبه از حال رفت؛ بالاخره من بلند شدم از خانه بیرون آمدم، امّا هنوز مقداری از خانه دور نشده بودم که صدای شیون از آن خانه برخاست، دانستم که امیرالمؤمنین از دنیا رفت. صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین. درود و رحمت و برکت خدا بر تو باد ای بنده ی شایسته و برگزیده ی خدا! منبع:دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ...
فراتزی: بعد از گلزنی به یوونتوس مجبور بودم تلویزیون را از پدربزرگم دور نگه دارم؛ الگوی تمام زندگی ام ...
پدربزرگم کارمین است که هوادار دوآتشه یوونتوس است. فراتزی رابطه بسیار خوبی با اسطوره یوونتوس کلودیو مارکیزیو دارد و در این مورد توضیح داد: یکی از معدود دفعاتی که در رم به تیم اصلی فراخوانده شدم، ما قبل از بازی شروع به گرم کردن گروهی کردیم و بازیکنان یوونتوس هم در حال گرم کردن بودند تا آنکه ناگهان چشمم به کلودیو مارکیزیو افتاد. مادربزرگم استفانیا بارها عکس من و مارکیزیو را کنار هم می گذاشت ...
مقاومت زیر آوار جنگ
رو بودیم. پدر هم به جبهه می رفت، برای همین هم زیاد در کنار هم نبودیم و خاطرات زیادی نداریم. جانبازِ بدون درصد ترکش هایی در بدن من باقی مانده بود؛ اما آن چند ماهی که در بیمارستان بودم، ترکش ها را از بدنم خارج کردند. من جانباز شده بودم؛ ولی چون پدرم دل نگران برادر و خواهرها و مادرم بود. می خواست مطمئن شود که آنها زنده هستند؛ لذا بدون اجازه مرا از بیمارستان مرخص کردند. بعد هم من به ...
دردسر وسوسه های تازه عروس برای شهرام داماد درستکار
روز منتظر فرصت بودم تا اینکه آقامحمود و نازنین خانم 4 ماه پیش نزد بچه هایشان رفتند. من که همه کلیدها را داشتم، داخل رفتم. شنیده بودم که گاوصندوق در کمددیواری اتاق خواب آقا محمود است، اولین بار بود که داخل خانه می رفتم، خیلی ترس داشتم، اما بعد از سرقت که خانه را ترک کردم، نمی دانم چرا احساس کردم همسرم راست می گوید و باید بارم را ببندم. سرویس های طلا با فاکتورهایشان بود، همه را فروختیم و ...
ادبیات پلیسی و جنایی عامه پسند دهه های پیش – از حسینقلی مستعان تا پرویز قاضی سعید
...> ...این دیگر خیلی بد شد! سال ها پیش دوستی داشتم که-دور از جان شما-عقلش پارسنگ می برد. روزی برای دیدنش به خانه اش رفتم و دیدم در اتاقش تنها نشسته و با صدای بلند گریه می کند. دستپاچه شدم که چه گرفتاری و مصیبتی برایش پیش آمده که این چنین زار می زند و اشک می ریزد. وقتی علت گریه اش را پرسیدم، گفت: دلم گرفته بود، داشتم برای خودم روضه می خواندم. 8-حسین الهامی (هم مثل ارونقی کرمانی عادت دارند دم ...
ولیعهدی که اگر زنده می ماند شاید پهناوری ایران متفاوت بود
دلیل نیز در پی آن افتاد تا بلکه ایرانیان را هوشیار کند. چنان که ژوبر در مورد شرح ملاقات خود با او می گوید: عباس میرزا ابتدا در اردوگاه مرا مورد لطف قرار داد اغذیه مخصوص و غزاله های که شخصاً شکار کرده بود برای من فرستاد. روز بعد مرا در کلاه فرنگی به حضور شاهزاده بردند خود او روی قالی خراسانی اعلایی نشسته بود و کلاهش به مروارید های قیمتی و احجار کریمه مزین و خنجر مرصع گرانبهای بر کمرش می درخشید. پس ...
حالمان خوب نیست، چون شبیه حرف هایمان نیستیم
طور شفاف در تیررس نگاه مردم نگه دارد و بهترین ابزار در این باره رسانه است. چند دهه پیش یک ژورنالیست در فرانسه به اسنادی دست یافته بود که نشان می داد وزیر اقتصاد میتران خانه ای 200 هزار فرانکی در اختیار دارد. بعد آن ژورنالیست این سؤال را پرسیده بود که من میزان درآمد تو را از محل وزارت و دانشگاه بررسی کردم و متوجه شدم آنقدر نبوده که بتوانی چنین خانه ای بخری، ضمناً بررسی کرده و دیده ام ارثیه ای ...
خاطرات حسن روحانی، شماره 14: در جشن پایان سال تحصیلی از این که آلات موسیقی را به مسجد آورده بودند، خیلی ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ سال آخر دوره ی دبستان به پایان رسید. پس از چند هفته هم کارنامه ها آماده شد و من هم همراه سایر هم کلاسی ها برای دریافت کارنامه به مدرسه رفتم و کارنامه ی خودم را گرفتم و از این که مثل سال های قبل شاگرد اول شده بودم، بسیار خوش حال شدم. من به طور کامل آن روز را به یاد دارم، چون شاگرد اول کلاس شده بودم همه به من تبریک می گفتند ...
مرد جنایتکار پس از قتل همسرش لو رفت
...، موفق به دستگیری راننده پراید شدند. مرد جوان در تحقیقات اولیه گفت: به خاطر مصرف مواد مخدر دچار توهم شده بودم و روز حادثه ناخواسته خودروی پراید را سرقت کردم. بعد از آن هم از تهران، راهی تبریز شدم. با توجه به آنکه سرقت در تهران رقم خورده بود، پرونده با قرار عدم صلاحیت به تهران ارجاع شد، اما زمانی که متهم برای تحقیقات درباره سرقت به اداره آگاهی منتقل شده بود در استعلام هویت و سوابق ...
ماجرای ممنوع الکار شدن المیرا شریفی مجری تلویزیون+ عکس
برادر دارم. پدرم بازنشسته داروسازی است. در سال 1375 زمانی که سال اول دانشگاه بودم، کارم را با رادیو جوان آغاز کردم و پله پله بالا آمدم. آن زمان مهران دوستی گوینده برنامه مجله بامدادی بود. مهران که در این کار پیشکسوت بود، بارها مرا تشویق کرد و به من امید داد که در آینده می توانم در این زمینه به رشد خوبی برسم. هم او و هم آقای رئوفی از مشوقین من بودند تا نسبت به کارم انگیزه دوچندانی پیدا کنم... ...
پیر غلامی که 17 سال فقط یاعلی گفت و همه حرف ها را زد/مروری بر سبک زندگی حاج حجت کسری
قدرها هم سخت نیست؛ همان طور که در ابتدا هم گفتیم، خداوند به حاج حجت کسری اعتبار ویژه ای بخشیده بود. رفتار و منش و اخلاص او در آستان اهل بیت، همه و همه دست به دست هم داده بود تا آن مرد بشود حاج حجت کسری! دختر حاج آقا در تمام صحبت هایش با عشق و علاقه عجیبی از پدرش حرف می زند. او می گوید:"جالب است بدانید که یکی از مهم ترین ویژگی های پدرم این بود که ایشان مرد خانه بودند؛ یعنی بعد از کار و مداحی، خانه را ...
14 سال است سحری نخورده ام
شدید و پاسختان را گرفتید... بله. وقتی بچه بودم، وقت سحر مادرم رادیو را روشن می کرد و هر دقیقه صدای مجری می آمد که یا صحبت می کرد یا ساعت نزدیک شدن به اذان صبح را اعلام می کرد. دائم از مادرم می پرسیدم: مامان! این مجریه پس کی سحری می خورَه؟ مادرم با لهجه شیرین همدانی می گفت: من چه دانم پسرجان! من که هیچ وقت در رادیو نبودم. سال ها بعد که مجری برنامه سحری شدم یک روز مادرم پرسید: بالاخره ...
دسته گل میلیونی بهاره کیان افشار در شب تولدش | سورپرایز شوهر بهاره کیان کیان افشار غوغا کرد
نیا معرفی کرد. همان یکی دو جلسه اول که رفتم سر صحنه کلاه پهلوی ، عوامل تصمیم گرفتند من نقش شادی مستشارنیا را بازی کنم. تیر 85 بود که تصویربرداری کلاه پهلوی کلید خورد. عملا قرار بود پروژه یک سال و نیم طول بکشد ولی ما نزدیک به 7-6 سال مشغول کار بودیم. در همه آن سال ها، چند تئاتر کوچک هم کار کردم. در همه آن مدت منتظر بودم کلاه پهلوی تمام شود و بتوانم بیشتر فعالیت کنم ولی خب، نمی شد. هیچ ...
نامه ای شوک آور برای مرد جوان / زن خیانتکار کجاست؟
رویم ایستاد و با بی شرمی گفت که فرد دیگری را دوست دارد و می خواهد به ترکیه برود! من که از حرف های او شوکه شده بودم دو سیلی به صورتش نواختم اما صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم همسرم با نوشتن یک من و فرزندانش را برای همیشه ترک کرده بود. اکنون بیش از 20 روز است که حتی خانواده اش خبری از او ندارند و به تلفن هایش هم پاسخی نمی دهد . گزارش خراسان حاکی است ، به دستور سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) تلاش پلیس برای یافتن زن جوان با استفاده از رصدهای اطلاعاتی آغاز شد. ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی اخبار وبگردی را در اینجا بخوانید: ...
3 ماجرای تلخ برای دختر ساده لوح / او آخرین بار به لانه وحشت رفت
به تهران شد. من نمی توانستم او را منصرف کنم تا این که در دختر باوقاری را پیدا کردم و با تشریح بیماری پدرم از آن دختر خواستم خودش را دوست و همراه من معرفی کند تا پدرم از این سفر منصرف شود. با این نقشه پدرم به خانه بازگشت و مرا به آن دختر جوان سپرد . وقتی به تهران رسیدم شهرام به دنبالم آمد و مرا در پایین شهر به خانه ای برد که در میان کوچه پس کوچه های وحشتناکی قرار داشت. روز بعد ...
کتک کاری زن 32 ساله بخاطر خروپف کردن در خواب
زنی جوان بخاطر کتک کاری های همسرش به کلانتری پلیس پناه آورد. یک زن 32 ساله در حالی که پسر خردسالی را در آغوش داشت و مدعی بود همسرش او را از خانه بیرون کرده است، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت: 22 ساله بودم که به صورت تلفنی با جوانی اهل ایلام آشنا شدم . او به من قول ازدواج داده بود و من هم منتظر بودم تا روزی به خواستگاری ام بیاید . این ارتباط 5 ...
بازگشت 3 مرد از پای چوبه دار بعد از 20 سال
فرزندی نداشتم، اما الان که آزاد شده است، دختر 20 ساله دارم و نمی دانم از خیرین با چه زبانی تشکر کنم که پدرم را به ما برگرداندند. برآوردن آرزوی زیارت امام رضا (ع) یکی از افراد آزاد شده مرد ناشنوایی است که حتی اسم هم ندارد، چون هرگز خانواده او شناسایی نشدند. وی آبان 24 سال قبل زن جوانی را به قتل رسانده بود. براساس اعترافاتش روز حادثه مقتول با چاقویی قصد سرقت از او داشته که در کشمکش ...