سایر منابع:
سایر خبرها
قتل فجیع پسر بوشهری | زن جوان همسرش را با ساتور تکه تکه کرد
، همسرش را که آن زمان دختر جوان 19 ساله ای بود، دید و دلباخته او شد. پدر و مادر این دختر از هم جدا شده بودند. ما به دلیل برخی مسائل، به شدت مخالف ازدواج برادرم با او بودیم. خواهر بزرگ ترم بدون بی احترامی، به دختر گفت برادرمان سن مناسبی برای ازدواج ندارد و بهتر است رابطه شان را تمام کنند. در هرصورت، ازدواج کردند و ما هم در مراسم شان شرکت نکردیم. پس از تولد برادرزاده ام، خواهر بزرگ ترم گفت به خاطر بچه ...
روش جالب یک شهید مدافع حرم برای مخارج زندگی
دیگر با آمدن پدرش به خواستگاری برود که دیگر نشد. این اواخر دیگر در مغازه ی ما چای هم می خورد! این یعنی خیلی به ما اطمینان پیدا کرده بود. یک بار با او بحث کردم که چرا برای کار لوله کشی پول نمیگیری؟ خب نصف قیمت دیگران را بگیر. تو هم خرج داری و ... هادی خندید و گفت: خدا خودش می رسونه. دوباره سرش داد زدم و گفتم: یعنی چی خدا خودش می رسونه؟ ...
بعد از شهادت پسرم اصرار کردم شوهرم به سوریه برود!
انارکی بود و جفتشون خونه نبودند. عباس مرغ رو خرید اومد و دوستش هم نموند و رفت. **: کی برای اعزام خبر دادند؟ مادر شهید: تلفنِ خونه زنگ خورد. عادت نداشت جواب بده؛ می گفت خانوم هستن و با تو کار دارن؛ من چرا جواب بدهم؛ حتی اگر دستمم بند بود هم جواب نمی داد. خلاصه جواب دادم و گفتند منزل آقای آبیاری؟ گفتم بله؛ گفتن عباس آقا هستند؟ گفتم بله. آروم بهش گفتم دیدی این سری با تو کار ...
تراژدی وحشتناک ! / عروس 15 ساله 3 بچه اش را کشت !
...> احمد حالا از من سوال می کند: ساعت 5 صبح پسرم سر کار می ره. کسی که زن و بچه اش رو می کشه به نظرت می تونه بعدش بره سرکار؟ وقتی پلیس اومد ما کارگر داشتیم. لوله کش آمده خونمون. عروسم قبل از اینکه این اتفاق بیفته دو بار تا خونه ما اومد؛ گوجه و خیار و تخم مرغ برد. حتی کارگرها هم دیدن زهرا دو بار تا خونه ما اومد و رفت. از او سوال می کنم؛ صدای جیغ بچه ها را اون روز نشنیدید، او جواب می دهد: اصلا خانم ...
دست و پای عباس را با تویوتا جدا کردند!
در ادامه می خوانید، اولین قسمت از گفتگوی خبرنگار ما با خانم شهناز فریادرس ، مادر این شهید است که جزئیاتی جالب و خواندنی دارد و بستر رشد و تربیت یک شهید را برایمان ترسیم می کند. **: اون خوابی که توی سوریه دیده بود رو درجریانید؟ مادر شهید: عباس 19ام تو سوریه خواب می بینه. به ما گفتندکه عباس، حضرت زینب رو در خواب دیده تا چند وقت پیش که یک مهمونی اومده بود خونه مون. از بچه ها ...
پاره شدن شلوار عموپورنگ در خندوانه + عکس
خواستم بنشینم، شلوارم پاره شد، بچه با نیم وجب قدش گفت اوه و من به صدای اون متوجه شدم و گفتم امیر شلوارم پاره شد. این کلمه رو گفتم بچه این رو گرفت و رفت بین جمعیت گفت شلوارش پاره شد. نه یه بار نه دوبار به همه می گفت شلوارش پاره شد، امیر محمد خندید گفتم امیر نخند اعصابم به هم می ریزه می خندی اونم بل می گیره. خانواده ها می گفتن زشته عمو پورنگه نگو این حرف رو، حالا نمی دونن این بچه واقعیت رو ...
مهارت نادرست و کار درست
، من از تو کمک خواستم، اون وقت این مرد... زبان زن از ترس بند آمده بود. مرد به او نزدیک شد و گفت: مشکلی پیش اومده خانم؟ زن جواب داد: بله. پسرم مریضه و من باید هرچه سریع تر برسم خونه، ولی کلید رو توی ماشین جا گذاشتم و نمی تونم درش رو باز کنم. مرد از او پرسید آیا سنجاق سر همراه دارد؟ زن فوراً سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در خودرو را باز کرد. زن رو کرد به مرد و گفت: متشکرم آقا، شما مرد ...
پیام مخاطبان/ آقای اژه ای! به دادم برسید، با یک بچۀ بی هویت چه کنم؟
مخاطبان عصرایران * - من، مادر چهار دخترم که بدون پدر و با هزار گرفتاری آنان را بزرگ کرده ام و سابقه و پروندۀ من در سازمان های حمایتی و کمیته امداد موجود است. دختر بزرگ من، فرزند خود را که حاصل ازدواج موقت با مردی بدون مسؤولیت است به دامن من انداخته و رفته و من مانده ام با پسر بچه ای شش ساله و بیش فعال که اگر آرام و مرتب هم بود از عهدۀ اداره او برنمی آمدم، چه رسد به این که بسیار ناآرام ...
می خواهم پسرم با یک کارمند ازدواج کند
...: پدری 44 ساله هستم . 2 پسر 23 و 22 ساله دارم. پسر بزرگترم کارمند رسمی آموزش و پرورش است. او 4 سال است که عاشق دختری شده که از لحاظ فرهنگی به هم نمی خوریم. نظر خودم را درباره ازدواج به پسرم گفتم که اگر همسر آینده ات مثل خودت کارمند باشد، بهتر است اما توجه نکرد. پاسخ: در قسمتی از پیامک تان اشاره کردید، از لحاظ فرهنگی به دختر مورد علاقه پسرم نمی خوریم بنابراین ...
منصوریان: به بچه ها گفتم صبر نکنید که چک بخورید بعد بزنید/ تونل آبادان تنگ است، داد بزنی صدا می پیچد!
اوت هدایت می کند، پنالتی است. در مجموع به فولاد تبریک می گویم. آنها دوستان ما هستند و میهمان شهر ما بودند. سرمربی تیم صنعت نفت آبادان گفت: یک روز به ما برای حضور هواداران ظرفیت بدهید. اگر تماشاگران بودند از فشار آنها استفاده کنیم. پسر بچه ای به من گفت تو مقصر هستی که هوادار به ورزشگاه نمی آید. خواهش می کنم از مسئولان که در 2 بازی باقی مانده که میزبان هستیم، اجازه حضور هواداران را بدهند ...
مهم ترین فیلم های سینمایی ایرانی که موسیقی در آنها نقش پررنگی دارد
...> اونجا که خواب و خیال ، زندونی میشه تو قفس وسط یه ضربدرم، خونه بدوش و خسته توی چهارراهی که از چهار طرف بن بسته وزارت ارشاد اشتباها به جای دعوت از یک رهبر ارکستر، از مکس (با بازیِ فرهاد آئیش) که خواننده کافه و کاباره های لس آنجلس است دعوت می کند برای اجرای برنامه ای فرهنگی به ایران بیاید. مکس که از استقبال مسئولین ایرانی شوکه شده به مرور شخصیت واقعی خود را بروز می دهد و ...
اخبار حوادث | دختر و پسر خردسال قربانی توطئه قاتل قدیم و جدید | قاتل جدید قاتل است
اخبار حوادث: ادامه پیگیری ها در کاشمر مأموران را متقاعد کرد که با یک دانش آموز 16 ساله روبه رو هستند، هرچند باورش سخت بود اما همه سرنخ ها علیه این دانش آموز سال دهمی بود و در نهایت کارشناسان پلیس فتا با هماهنگی های لازم این پسر جوان را به پلیس فتا منتقل کردند. مرد 32 ساله ای به نام جابر که در پی اختلافات خانوادگی دستگیر شده بود چهارم اردیبهشت، راز قتل دختر 7 ساله و پسر 4 ساله اش را فاش ...
10 ایده جذاب خرید کادو تولد دختر و کادو تولد پسر
خرید بهترین کادو تولد دختر و کادو تولد پسر امروزه خرید کادو یکی از مسائلی هست که هر شخصی در طول یک سال، چندین بار با آن مواجه می شود. این خرید کادو برای مناسبت های متفاوتی می تواند باشد. مناسبت هایی مانند کادو تولد دختر، کادو تولد پسر، کادو تولد پدر، کادو روز زن، کادو روز مرد، کادو روز مادر، کادو تولد مرد، کادو تولد زن، کادو تولد همسر، کادو سالگرد ازدواج، کادو تولد مادر و ... و اکثرا ...
قاتل کودکان لنگرودی عوض شد!
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خراسان، مرد 32 ساله ای به نام جابر که در پی اختلافات خانوادگی دستگیر شده بود چهارم اردیبهشت، راز قتل دختر 7 ساله و پسر 4 ساله اش را فاش کرد و محل دفن اجساد فرزندانش را به پلیس نشان داد. طولی نکشید که با حضور قاضی ویژه قتل عمد در انتهای طبرسی شمالی 76، بقایای اجساد قربانیان بی گناه این جنایت وحشتناک کشف شد و متهم 32 ساله مورد بازجویی قرار گرفت. ...
داستانک/ تمرین تسلیت
درگذشت مادر زنتو تسلیت میگم ان شااله بقای عمر خودت و بچه هات باشه. - ممنونم ککا خیلی لطف کردی؛ ان شااله شما زنده باشید. - مهدی جان، مرحومه چند سالش بود؟ چش بوده؟ - والا سنش که بالا بود، دیشب سکته مغزی کرد. امروزم تو بیمارستان عمرشو داد به شما. - آخی... روحش شاد. باشه خدا رحمتش کنه. خب، بیشتر مزاحمت نمی شم، گفتم تلفنی تسلیتی بگم خدمتتون، از قول من به ...
منصوریان: درگیری ها در پایان بازی چیز خاصی نبود/ داور روز خوبی نداشت
هدایت می کند پنالتی است. در مجموع به فولاد تبریک می گویم. آنها دوستان ما هستند و میهمان شهر ما بودند. سرمربی تیم صنعت نفت آبادان گفت: یک روز به ما برای حضور هواداران ظرفیت بدهید. اگر تماشاگران بودند از فشار آنها استفاده کنیم. پسر بچه ای به من گفت تو مقصر هستی که هوادار به ورزشگاه نمی آید. خواهش می کنم از مسئولان که در دو بازی باقی مانده که میزبان هستیم اجازه حضور هواداران را بدهند ...
روایت طبیب زندان دوله تو از رفتار دموکرات ها با اسرا
ی خواهند ما را بکشند. می خواهند ما را به زندان ببرند. آنجا مزرعه ای بود که کسی در آن کشاورزی می کرد. تعدادی گوسفند هم داشت که آن ها را در طویله نگه می داشت. دمکرات ها به سمت او تیراندازی و او را از خانه اش بیرون کردند. بعد به ما گفتند: طویله را تمیز کنید. همان شب آنجا را تمیز کردیم و آن ها آنجا را به زندان تبدیل کردند. طویله در دامنه کوه و بین سنگ هایش فاصله بود. خیلی هم سرد بود. بچه ها سور ...
روایت ساکن قدیمی محله مهرآباد از معجزه زندگی اش
... برای ازدواج راه سختی در پیش داشته است. می گوید: خانواده همسرم مخالف بودند. یعنی عمو ها و دایی هایش. عمو های زنم آمده بودند و می گفتند دختر برادرمان را نمی دهیم به یک بابای افغانی، این فردا روز ول می کند و می رود. مادر زنم گفت توکل به خدا می کنم و دخترم را به همین قاسم می دهم، خوشا به مردی اش اگر برود. منم بعد این حرفش به او گفتم دخترت را می ستانم و توکل به خدا می کنم. شب همان روز عموهایش ...
رونمایی لعیا زنگنه از نوه هایش! | لعیا زنگنه چقدر پیر شده؟
آمدند زورشان به من نرسید؛ غیر از جمشید بهمنی که آمد و به من گفت تو فقط بیا بنشین کنار صحنه. من هم رفتم و یک روز خودم را وسط صحنه دیدم... بی نهایت احساس عجیبی بود، اصلا یک دنیای دیگری بود... چرا بازیگر شدم؟ لعیا زنگنه در دوران دانشجویی رضا ایرانمنش که مرتب سرصحنه به من می گفت تو خیلی خوب بازی میکنی و من با خودم می گفتم این دیوانه است! گفت چرا کار نمیکنی؟ گفتم دارم تئا تر بازی ...
نگارش نامه در وصف شهدای معلم چاروسا
به گزارش راک نیوز، روزی،روزگاری درگیر پیچ و خم جاده ای بوده ام و غرق تماشای طبیعت دل انگیز دیار چاروسای کهگیلویه روستای توریستی الگن باجمعی از دوستان،دل به کوه زده ایم مواجه شده ایم با جاده ای صعب العبور امکان عبور با ماشین نبود،مجبور شدیم دوتا موتورسیکلت امانت بگیریم و سوار شدیم و تا فتح کوه سیاه درامتداد به روستای رسیدیم خالی از سکنه،به اسم انجیر سیاه چشم به قبر شهیدی افتاد به دوستان گفتم، ...
راضی ام به رضاش
اینو می شد از حرکات اون زن کاملا تشخیص داد، تو اوج خنده هایی که می کرد مثل اینکه یهو یاد چیزی افتاده باشه، انگشتشو به سمت اون می گرفت و واسش تعریف می کرد که کدوم خاطره مشترک دو نفره از ذهنش گذشته که اونو اونطوری با آب و تاب می خواد تعریف کنه، بعدش هم که خاطره گفتنش تموم میشد، تو گویی که ذوق خندیدنش از خنده طرف مقابلش، صدچندان شده، قهقهه ای سر می داد که هرکی می دیدش می گفت ای ...
مرد عنکبوتی سم ریمی 20 ساله شد/ پشت پرده یکی از نقاط عطف آثار ابرقهرمانی
هایی که برای ساخت فیلم اشتیاق نشون داده بودن، موفق نبود اما سم از اون بچه های خوره ی کمیک بود که کلی ایده ی باحال تو ذهنش داشت. آراد: سم واقعا خاص بود. اون اصلا برای پول سراغ این پروژه نیومده بود. سم کسی بود که به ساخت این فیلم نیاز داشت. سم ریمی (کارگردان سه گانه مرد عنکبوتی): پیتر پارکر یه بچه ی ایده آل نبود. اون از یه خونه ی داغون میومد و خوش تیپ ترین پسر دنیا هم نبود. خب پس ...
حساب میلیاردی خانواده آبیاری کجاست؟! + عکس
بسته کنم. من اولین شبی که فهمیدم ششهادتش رو، حتی یک پله کوتاه هم نمی تونستم بالا بروم. حسینیه مون فاصله پله هاش کم بود. من نمی تونسم اون رو هم بالا بروم. خب اولین شب همه خونه ما بودند. هرشب عباس باید پاهام رو با روغن زیتون و دارچین و اینا ماساژ می داد تا خوابم ببره. عادت داشتم. اون شب بی اختیار گفتم عباس! مامان کجایی پس تو؟ کوشی؟ بیا پاهام درد می کنه. خدا شاهده به جان خود عباسم قسم، من ...
اعتصاب آب برای رفتن به سوریه! + عکس
. باهام قهر کرد. منم باهاش حرف نزدم. گفتم نمی ذارم بری. چون می دونستم که باباش قراره ببردش گفتم صبر کن؛ بابا قراره یه جای خوب ببردت. تا شب شد و باباش اومد و گفت چرا ناراحتی عباس؟ گفتم می خواست بره مشهد من نذاشتم و اجازه ندادم. باباش گفت من آموزشی می رم و تو رو هم می برم. از فردا می ریم آموزشی و عمو برادر زاده هستیم با هم. از الان من و عمو صدا می زنی. عباس گفت بابا! گفت بابا بی ...
پلاک 70 و فرخ نگهدار
بابام الان خمار کنج قهوه خونۀ بیست متری نشسته و چای هورت می کشد. گفتم: جون حمید خالی نمی بندی؟ گفت: واسه چی خالی ببندم؟ یک هفته بعدش حمله کردن به اون خونه ای که دیوارش درست پشت زمین فوتبال ما بود. روی دیوارش با رنگ دروازه کشیده بودیم. خونه تیمی بود. روزی که حمله کردند قبلش اومدن توی خونه ما. نه گذاشتن کسی بره بیرون نه گذاشتن کسی بیاد تو. صدای رگبار مسلسل ها که آمد پدرم رفت تو مستراح و بیرون نیامد. یک ...
تحول یک خلافکار به واسطه شهید فولادگر
ز آنجا نگاه کردم ببینم حاجی چی دارد به طرف می گوید. شاید سه چهار متر با آن ها فاصله داشتم. دیدم همین طور که سرش پایین است گاه گداری چیزی هم می گوید. بعد دیدم که حاجی بغلش کرد و همین طور که بغلش کرده بود آن شخص هم گریه اش گرفته بود. با خودم می گفتم: مگه اون گریه هم بلده. همین طور که حرف می زد و گریه می کرد حاجی دستش را گرفت و بوسید. جلوی شیشه ماشین بود. من یخ کردم. این صحنه این قدر برای من تکان ...
ابراهیم حاتمی کیا: 45 روز در زیرزمین منزلمان خودم را حبس کردم
.... ایده اولیه تحقیقات را از تهران شروع کردم. از انواع بچه هایی که به دلایل گوناگون ارتوپدی مثل تهیه دست و پای مصنوعی و امثالهم به خارج رفته بودند تا بچه های شیمیایی شده که در اواخر تحقیق به آنها برخوردم. نخستین نفر از بچه های شیمیایی را برحسب اتفاق یافتم. در بنیاد جانبازان، پسر خیلی جوان کوچکی را به من نشان دادند و گفتند: با این هم مصاحبه کن. گفتم، چشم. ابتدا فکر کردم می خواهند ...
به دنبال ذره ای محبت
دختر خوبی باشم برای پدر و مادرم... روزهای مدرسه به سرعت برق و باد گذشت. ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان... دوستانم را می دیدم که در آن سن و سال، راحت با جنس مخالف دوست می شوند و کارهایی می کنند که نگو و نپرس، اما من همیشه سعی می کردم آفتاب مهتاب ندیده باشم. هفت قلم آرایش که جای خود داشت، یک رژ لب ساده هم نمی زدم. نمی دانم! شاید هم اشتباه می کردم... شاید هم به قول دوستانم، پسرها دختران امروزی و خوش تیپ و ...
با وام اجاره، چند متر خانه می توان کرایه کرد؟
دیگه دارن به مردم فشار میارید خواهشن مردان رسیدگی کنید ما که چند روز دیگه قراردادمون تموم میشه ..خدا میدونه شب و روز برام نمونده ، خدا میدونه صابخونه چقد گرون کنه خونه رو ، نمیدونم از کجا بیاریم رهن و اجاره ..ای خدا کمک کن چرا باید بار دیگران را موجران که با سختی و قناعت در زندگی صاحب خانه ای شده اند و برای گذران زندگی لطف کرده اند وان را با این قیمت های مفت اجاره می دهند بکشند ...
استاد محسن جلالی زید عزه/ کیفیت اجازه شوهر در اجاره زن برای شیر دادن به بچه
؟ پسر است یا دختر؟ لذا لابدّ من مشاهدة الصبیّ الذی استؤجرت لارضاعه لاختلاف الصبیان . این غرر نشود، یکی نگوید فکر کردم که این بچه مثلا یک استکان شیر می خورد، یک لیوان شیر می خورد یا این مشک شیر بخواهد من پس بر نمی آیم، حالا در مشاهده یکفی وصفه علی وجه یرتفع الغرر ، دو تا زن توصیف کنند که این بچه این جور است، چاق است یا... نکته دیگر اینکه مرضعه هم که خود این خانم است باید تعیین ...