سایر منابع:
سایر خبرها
مردم همیشه جانبازان را به عنوان قهرمانان جنگ، ادای احترام می کنند
، نشانی های دختری را به من داد که سیده بود. من در شرایطی ازدواج کردم که مادر و پدر نداشتم. پدرم را در سه سالگی و مادرم را بعد از سه سال که از مجروحیتم گذشت از دست داده بودم اما چون خدا می خواست، عشق و علاقه آن باعث شد که خودم در این امر مصمم و به تنهایی پیش بروم. البته باید بگویم من از حمایت های فوق العاده زیاد خانواده این دختر برخوردار بودم. آن خواهر اهوازی ام هم خیلی دنبال کارهای من بود. خانواده ...
محاکمه بهلول به اتهام قتل شیما +عکس
در دادسرای جنایی تهران گفت: من و پدر شیما سال ها قبل از هم جدا شدیم و دوباره ازدواج کردیم که شیما به دنیا آمد. آن زمان معتاد بودم و وقتی شیما 10روزه بود، من بازداشت شدم. می خواستند مرا به زندان ببرند که شیما را به برادرم سپردم. البته ما او را مریم صدا می زدیم. وقتی آزاد شدم، برادرم او را به خانواده ای سپرده بود. تا دو سالگی اش، او را می دیدم اما بعد از آن دیگر خبری از دخترم نداشتم تا این که به ما ...
پژمان جمشیدی ازدواج کرد | افشاگری سام درخشانی از ازدواج پژمان جمشیدی با بلاگر معروف
اولویت بود. کار من هم وقتی سخت شد که برادرم سال 70 مهندسی دانشگاه شریف قبول شد و دیگر همه از من هم انتظار داشتند که یک رشته خوب در یک دانشگاه خوب بخوانم. برای همین مجبور شدم کنار فوتبال درسم را هم ادامه بدهم. زندگی خانوادگی ما یک زندگی آرام با درآمد کارمندی بود. یک برادر بزرگ تر و یک خواهر کوچک تر دارم. با این عشق تان به فوتبال لابد مرتب درس را می پیچانید و فوتبال بازی می کردید. مادرتان ...
صیغه کردن زن جوان به مدت 5 سال
زن 39 ساله که با کوله باری از غم وارد کلانتری شده بود در حالی که دادخواست تقاضای مهریه را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی می گذاشت درباره قصه زندگی اش گفت: روزی که از همسرم به دلیل اعتیاد شدیدش به مواد مخدر صنعتی جدا شدم دیگر حاضر نبودم با هیچ مردی ازدواج کنم چرا که سختی های زندگی با یک فرد معتاد مرا به شدت فرسوده کرده بود. اگر چه اوضاع مالی پدرم نیز به اندازه ای نبود که همه خانواده در رفاه و ...
روایتی از زندگی معتادی که کارآفرین شد
ا حالا دستانش را لمس نکرده بودم، نمی دانم شاید فرصتش را به من نداده بود یا من نخواسته بودم، نمی دانم اما حالا چقدر دیر بود برای لمس این همه احساس و من چقدر تهی از احساس بودم دلم می خواست در آغوش پدرم بشکنم، فقط برای چند ثانیه نگاهم در نگاهش گِره خورد از صورتش غم می بارید و صدای استخوان های کمرش را می شنیدم. داد از من و برادرم که چه کردیم با دل پدرم. مادرم با دواستکان چایی کمر باریک ...
عقد موقت یک کلاهبردار شده ام
زن 46 ساله که مدعی بود یکی از کلاهبرداران سایت دیوار که با شگرد آگهی های ارزان قیمت و گرفتن بیعانه فروش کالا ، روزگارش را سیاه کرده است درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی گفت: در یک خانواده پدر سالار 10 نفره به دنیا آمدم اما هیچ گاه پدرم به من محبت نمی کرد و دست نوازش بر سرم نمی کشید. او حتی یک بار هم مرا نبوسید یا در آغوشش نگرفت به همین دلیل وقتی در 20 سالگی جعفر به خواستگاری ام آمد خیلی ...
وقتی بلاگرها الگوی نوجوانان می شوند/دلت پاک باشه حجاب که مهم نیست!
گروه زندگی؛ زینب نادعلی: از نوجوانی بزرگ ترین سرگرمی من فضای مجازی بود. اصلا اگر کسی از زیر و بم فضای مجازی خبر نداشت. بچه ها در مدرسه عقب مانده خطابش می کردند. هر روز می آمدند و درباره فلان بلاگر حرف می زدند یا دوست داشتند خودشان را شبیه آنها کنند و مثل همان ها لباس بپوشند. من هم از این قافله عقب نبودم. تمام زندگی ام شده بود تقلید از یک بلاگر. اول فقط قشنگی عکس ها و حس و حال خوب صفحه اجتماعی اش مرا جذب کرد و بعد که به خودم آمدم. دیدم ...
سلفی هوتن شکیبا و بچه!
به همان بهانه دوباره فوق لیسانس خواندم واقعا آن هشت سال من همه اش در حال تمرین بودم و دوستانم شاهد بودند چقدر تلاش می کنم و کارم را دوست دارم عکس کودکی هوتن شکیبا علاقه به کارتون آن زمان انیمیشن خیلی زیاد دوست داشتم ، همه کارتون ها را دوست داشتم و پدرم هم دوست داشت و وقتی کارتون شروع می شد پدرم را صدا می کردم زمانی که بزرگتر شدم یادم می آید از ...
ماجرای ترور خانواده سردار خلیفه سلطانی چه بود؟
...> ماجرای ازدواج پدر و مادرم همانند دیگر فرازهای زندگی شان با دیگران متفاوت بود. آن دو یکدیگر را از لحاظ فعالیت های عقیدتی و سیاسی می شناختند. در آن زمانی که پدرم توسط ساواک زندانی شده بود، مادرم در جلسات دعایی که در منزل پدربزرگم برقرار می شد، شرکت می کرد. پس از آزادی پدرم از زندان، سوالات عقیدتی، سیاسی و اجتماعی مادرم از او باعث شده بود که بیشتر با خصوصیات و روحیات یکدیگر آشنا شوند. بعضی از ...
ماجرای ازدواج پژمان جمشیدی + عکس
...؛ سام درخشانی در برنامه خندوانه و در گفت وگو با رامبد جوان برای اولین بار از ازدواج پژمان جمشیدی البته به زودی خبر داد. ژمان جمشیدی متولد 10 شهریور 1356 در تهران، بازیگر است. دانشجوی انصرافی لیسانس رشته عمران با 110 واحد می باشد، فوتبالیست حرفه ای بود، یک برادر بزرگتر از خود بنام هومن متولد 53 و یک خواهر کوچکتر از خود بنام مامک متولد سال 61 را دارد. پدر و ...
اختلاف بر سر ارثیه پدری به قتل ختم شد
اینکه فوت شد. بعد از فوت پدرم من به برادرم گفتم باید 100 میلیون تومان به من بدهد. این مبلغ نصف پولی بود که من هزینه کرده بودم؛ اما برادرم این پول را نمی داد. ما سر این موضوع با هم دعوا کردیم. متهم ادامه داد: من با برادرم اختلاف داشتم اما قصد کشتن او را نداشتم و از اتفاقی که افتاده است به شدت پشیمان هستم. او درباره روز حادثه گفت: درگیری میان ما بالا گرفت و من در اوج عصبانیت با ...
از مرگ مرموز نوعروس قبل از عقد تا قتل زن مشهدی به دست شوهر
از فضای درگیری و مشاجره های توهین آمیز پدر و مادرش دور کند اما هنوز مدتی از این ماجرا سپری نشده بود که پیامکی عجیب روی گوشی آیناز نقش بست: دخترم مرا حلال کنید! و به همه فامیل هم بگویید! . دختر 14 ساله با دیدن این پیامک که رنگ جنایت داشت، وحشت زده کفش های خود را پوشید و درحالی که خواهرش را به دوستش می سپرد، سراسیمه خود را به خانه رساند. او که با چهره ای رنگ پریده قدم به پذیرایی گذاشته بود ...
پیرمرد ثروتمند زن جوانش را فلج کرد؛ چه کسی در دادگاه شهادت دروغ داده است!
توانستم صحبت کنم. تا اینکه آخرین بار وقتی همسرم برای خرید از خانه بیرون رفته بود توانستم با پدرم تماس بگیرم. پدر و دایی ام به خانه مان آمدند و مرا به بیمارستان بردند. در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفتم، اما یکی از پاهایم به خاطر عفونت قطع شد و اعصاب پای دیگرم نیز به شدت آسیب دیده و حالا باید تا آخر عمر ویلچر نشین باشم. این زن با اشاره به همسرش گفت: احمد می خواست مرا بکشد، اما من معجزه ...
شکایت دوباره دختر جوان از کسی که می خواست به او تجاوز کند | تحقیق برای بازداشت متهم با یک دلیل جدید
شکایت کند. دختر 20ساله در توضیح ماجرا به مأموران گفت: چند وقت قبل از طریق اینستاگرام با پسری به نام محسن آشنا شدم. در ابتدای آشنایی فقط با هم چت می کردیم تا اینکه محسن پیشنهاد داد با یکدیگر قرار ملاقات بگذاریم. وی ادامه داد: من بی خبر از نقشه شومی که او در سر داشت، در حوالی سوهانک با وی قرار ملاقات گذاشتم. او با ماشین به محل قرار آمد و من هم سوار شدم اما در بین راه متوجه شدم او ...
معاون حوزه علمیه گیلان: تخریب قبور ائمه(ع) سند مظلومیت شیعه است
: سلیمان! به خدا سوگند من یک حدیث در فضایل علی می دانم که با شنیدن آن همه احادیث را فراموش می کنی. گفتم: یا امیرالمؤمنین! حاضرم بشنوم. منصور گفت: در آن روزهایی که از ترس بنی امیه در شهرها فراری و متواری بودم فضایل علی(ع) را میگفتم و مردم به من طعام می دادند تا آنکه وارد شهرهای شام شدم در حالیکه یک عبای کهنه دربرداشتم و غیر از آن چیزی نداشتم. از یک ناحیه صدای اذان شنیدم و به آن سوی رفتم. مسجدی ...
فائقه آتشین و ادعاهایی که راست و دروغ شان معلوم نیست
با من مصاحبه نکنند نشان از دروغ کلیه مجموعه آن ها است. بت ها را باید شکست! درود به شما هم وطنان عزیزم و همه کسانی که این ویدئو را می بینند. امروز 17 اردیبهشت است، سالگرد مادرم، گیتی پاشایی تهرانی که 27 سال پیش به خاطر ابتلا به سرطان درگذشت. به نام خداوند که جان و خرد را آفرید و همه چیز به او بازمی گردد و همه چیز از این جایی که ایستاده ام آغاز می شود. امروز می خواهم در مورد یک مادر با شما ...
آخرین رقص دختر زیبای ایرانی در لباس عروس ! / او فرشته شد + عکس
بازهم در حال تمرین رقص بوده که چنین اتفاقی برایش افتاده است. معصومه 4 یا 5 روز در بیمارستان بستری بود. بعد از آن دکترها نزد ما آمدند و از مرگ مغزی خبر دادند. آنها با ما صحبت کردند و گفتند که می توانیم اعضای بدنش را اهدا کنیم. من و خواهرم و پدرم بلافاصله قبول کردیم، اما مادر معصومه قبول نمی کرد. درواقع معصومه خواهر ناتنی ما بود. پدرم بعد از مرگ مادرم با مادر معصومه ازدواج کرد و ما صاحب یک خواهر دیگر ...
زن جوان شوهرش را با ساطور کشت
را که آن زمان دختر جوان 19 ساله ای بود ، دید و دلباخته او شد. پدر و مادر این دختر از هم جدا شده بودند. ما به دلیل برخی مسائل، به شدت مخالف ازدواج برادرم با او بودیم. خواهر بزرگترم بدون بی احترامی به دختر گفت بر ادرمان سن مناسبی برای ازدواج ندارد و بهتر است رابطه شان را تمام کنند. در هر صورت، ازدواج کردند و ما هم در مراسم شان شرکت نکردیم. پس از تولد برادر زاده ام، خواهر بزرگترم گفت به خاطر بچه باید ...
گذشت، پایان پرونده جنجالی قتل شیما
. از ازدواج همسرم پنج فرزند داشتم و بعد از جدایی با همسر دومم وصلت کردم که شیما به دنیا آمد. من به مصرف مواد اعتیاد داشتم، به همین دلیل بازداشت شدم و زمانی که می خواستند من را به زندان منتقل کنند برادرم، او را با خودش برد. آن روز شیما 10 روزه بود و زمانی که آزاد شدم، گفتند که سرپرستی اش را به یک خانواده سپرده اند. من تا دو سالگی شیما از او خبر داشتم، اما بعد از آن از او بی خبر ماندم تا اینکه گفتند ...
مرگ مشکوک دختر جوان در خانه نامزدش
...: من مهندسی الکترونیک دارم و چند سالی است از پدر و مادرم جدا زندگی می کنم. حدود هشت ماه قبل در یک میهمانی با ثریا آشنا شدم و از آن روز به بعد با هم ارتباط داشتیم. ثریا شهرستانی بود و فوق لیسانس روانشناسی داشت و در تهران هم تحصیل کرده بود و به تنهایی زندگی می کرد. زمان زیادی طول نکشید که ما به هم علاقه پیدا کردیم و قرار ازدواج گذاشتیم. پس از آن به خواستگاری اش رفتم و نامزد شدیم و قرار بود به زودی ...
انتقام وحشتناک زن از شوهر خیانتکار
کردم و به خانه مادرم رفتم .اما به اصرار جاوید به خانه برگشتم .ولی او دست بردار نبود و همیشه با زنان و دختران زیادی رابطه پنهانی داشت. آخرین بار وقتی مرا به شدت کتک زد ماجرا را به برادر ناتنی ام گفتند و ما نقشه قتل شوهرم را کشیدیم . وی در تشریح جزییات جنایت خانوادگی گفت: آخر شب بود که به شوهرم چای زعفرانی دادم. در چای تعدادی قرص خواب آور حل کرده بودم. وقتی جاوید به خواب عمیق رفت برادرم ...
دسیسه شوم خواستگار فریبکار برای دختر دانشجو / فریبا در یک قدمی مرگ
تعریف و تمجید می کرد به گونه ای که این ارتباط مجازی به جملات عاشقانه و موضوع ازدواج کشید. خیلی زود قرار و مدارهای مان در پارک ها و کافی شاپ ها آغاز شد و من و بهمن حتی در کوچه و خیابان هم با یکدیگر ملاقات می کردیم تا این که بعد از گذشت چند ماه از این ماجرا او مرا به بهانه دیدار با مادرش به منزل خودشان دعوت کرد من هم که فکر می کردم بهمن قصد ازدواج با مرا دارد پیشنهادش را پذیرفتم و به منزل آن ها رفتم ...
دختر دانشجو: اردشیر قصد آزار و اذیت مرا داشت، خودم را از خودرو به پایین انداختم
... بلافاصله موقعیت جغرافیایی ام را برای مادرم و یکی از دوستانم فرستادم. اردشیر به راه خودش ادامه داد و مدام مادرم و دوستم تماس می گرفتند و من مضطرب از حادثه ای که در کمینم بود به اردشیر التماس می کردم که مرا رها کند، اما او هیچ توجهی نمی کرد تا اینکه به میدانی در پردیس رسیدیم و وقتی سرعت خودرو کم شد، من خودم را به بیرون پرتاب کردم. با شکایت دختر دانشجو، از آنجایی که محل حادثه تهران ...
روایت خوانی سردار فضلی از مجروحیت و دیدارش با حضرت روح الله(س)
خانه در حال استراحت بودم، پدرم که آرزوی ازدواج مرا داشت، مرا به ازدواج ترغیب کرد. خانواده ای مناسب در نظر گرفته شد و مراسم خواستگاری به عمل آمد. در موقع خواستگاری من از جراحت چشم، از تصمیم حضور همیشگی در جبهه و ... با صداقت صحبت کردم و لطف خداوند بود که با وجود همه اینها به ما نه نگفتند. برای جاری شدن خطبه عقد به محضر حضرت امام شرفیاب شدیم. مرحوم پدرم و پدر عیالم و من و همسرم خدمت آن ...
جزئیات جدید از قتل وحشتناک دو کودک 7 و 10 ساله در مشهد
این جنایت به مشهد آمد و در اظهاراتی تکان دهنده، زوایای جدیدی از اختلافات خانوادگی خود را فاش کرد. او گفت: سال 91 با جابر آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم و تا سال 95 صاحب دختری به نام فاطمه و پسری به نام امیرمحمد شدیم، ولی در همین زمان اختلافات ما در حالی شروع شد که فهمیدم همسرم با زن غریبه ای ارتباط دارد. یک روز وقتی به طور اتفاقی وارد منزلم شدم، یک زن از پنجره فرار کرد و شوهرم ...
خواننده معروف متهم به تجاوز شد!/ ماجرا چیست؟
خواننده من را به خانه اش دعوت کرد. من نمی دانستم می خواهد چه کند. او مرا مورد آزار قرار داد. بعد مرا اغفال کرد و گفت از من خوشش آمده است و قصد دارد با من ازدواج و مرا مشهور کند؛ اما بعد از مدتی گفت که به خاطر یک مسئله خانوادگی دچار مشکل روحی شده و نمی خواهد برای مدتی مرا ببیند. من حرف این خواننده را باور کردم و تصمیم گرفتم مدتی او را راحت بگذارم؛ اما بعد متوجه شدم با فرد ...