سایر خبرها
وقتی پدر شهید از گرسنگی از حال رفت +عکس
.... باعث ازدواج ما هم عموی خانمم بود که خیلی تلاش کرد. 9 ماه طول کشید اما زندگی مان هم آنطور که خوب باشد، نبود. **: چرا خوب نشد؟ پدر شهید: وقت دو نفر در زندگی تمام و کمال همدیگر را نخواهند، زندگی خوب نمی شود. **: یعنی حاج خانم تا آخر هم زندگی با شما را قبول نکرد؟ پدر شهید: به طور کامل، نه. **: خب شما هم سن و سالتان پایین بود و تجربه تان هم ...
سیدهادی در برخوار اصفهان حاجت می دهد + عکس
... **: حوزه ها بخواهند کمک هم بکنند، شهریه ها چقدر است مگر؟ خواهر شهید: بله؛ خیلی کم است. الان این حاجی با این سن و سالش کار می کند هم خرج خودش هم خرج آنها را می دهد. خودتان که می دانید اوضاع چطور است. **: خانم حسینی جان! به عنوان حرف آخرتان از دغدغه هایتان یا پیامی که دارید یا حرفی که خیلی دوست دارید بزنید برایمان بگویید. خواهر شهید: تشکر می کنم از شما؛ ان شا ...
چاقی عجیب و غیرقابل باور چهره “خانم بازیگر” / عکس
آقای مرزبان بود بعد از چند کار تئاتر برای تست سریال دبیرستان خضرا به دفتر خواجویی کارگردان رفتم و قبول شدم با همین سریال سال 1373 وارد قاب تلویزیون شدم همتی اولین بار با فیلم سینمایی افسانه پوپک طلائی در سال 76 وارد سینما شد اما شهرت او بیشتر از سریال خانه به دوش سال 1383 شروع شد مردم دیگر علاقمند به دیدن سریال های تلویزیونی نیستند، از سویی هم فیلمنامه ها خوب نیست و از زندگی واقعی همه ما دور و متفاوت است که قابل پذیرش نیست. به جای آن تئاتر کار می کنم و گهگاهی در سینما حضور دارم ...
گینس در انتظار ثبت رکورد جدید دونده ایرانی/ دوومیدانی کاری که 16 سال نخوابید
دادید و دریافتی شما چقدر بود؟ از سال 91 تا 1400 در داخل پارک نگهبانی می دادم، چادر جمع می کردم، جلوی سرقت را می گرفتم و سرویس بهداشتی را باز و بسته می کردم. حقوقم هم 2 میلیون و 500 تومان بود؛ اما اکنون با روی کار آمدن دولت آیت الله رئیسی حقوقم به پنج میلیون تومان رسیده است. چون پدرم ایثارگر و خاله ام شهید شده بود به تازگی رسمی شدم. جدای از حقوق شهرداری برای این دویدن ها پول هم ...
انقلاب ما در دنیا نظیر ندارد/ سیاست دولت روابط با همسایگان است – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
تحصیل کرده اند؟ دخترم مهندس زلزله است. مهندسی عمران خوانده و فوق لیسانس را گرایش زلزله گرفته است. در شرکتی هم کار می کند. پسرم مدیریت صنایع خوانده و مقدار زیادی مطالعات و کارهای جنبی دارد و کارهای کامپیوتری انجام می دهد. * چند نوه دارید؟ فعلاً یک نوه دارم. * با بچه ها گعده و بحث سیاسی می کنید؟ بچه ها با شما همنظر هستند یا مخالف؟ ترجیح می دهم بحث ...
علیرضا بیرانوند: سروش دو هفته شعر حفظ می کرد! / شرایط مان در قطر نامناسب بود
ببینید کره و ژاپن چه وضعیتی دارند و با چه تیم هایی بازی دوستانه انجام می دهند. ما باید در نخستین بازی با انگلیس بازی کنیم، آیا تیمی برای بازی دوستانه پیدا کرده ایم که شبیه انگلیس بازی کند؟ من قبلا هم در مصاحبه با شما گفتم که در جام جهانی روسیه، تا 6ماه قبل از بازی با مراکش، کی روش فقط روی این تیم تمرکز کرده بود و ما هیچ چیزی از اسپانیا و پرتغال نمی دانستیم. یعنی بازی اول از نظر تو اینقدر ...
من، تنها زن آتش نشان آبادان، 17 سال دارم
نشانی خانم ها در آبادان جا نیفتاده و جا برای کار چندان مناسب نیست. البته من هم به آنها حق می دهم که با من به عنوان یک زن آتش نشان این طور رفتار کنند، چون همیشه این طور به آنها گفته شده که فلان شغل مخصوص زن ها نیست. درصورتی که الآن خیلی از مشاغل تخصصی شده اند و به هردو جنس زن و مرد نیاز است. متأسفانه توی متروپل هربار که می خواستم وارد آواربرداری شوم می گفتند شما خانم هستی و هیچ کاری از دستت برنمی آید ...
داستان زندگی پسری که از پرورشگاه به رهبری ارکستر رسید / از تار تا ترومبون
که من در آن گروه کُر می خواندم. خانم باغچه بان به من گفت که شما استعداد خاصی در موسیقی دارید. از من پرسید چه سازی می زنید، گفتم تار می نوازم. گفت که چرا موسیقی کلاسیک را دنبال نمی کنی؟ گفت باید به هنرستان عالی بروی و آنجا موسیقی کلاسیک کار کنی. با حمایت خودش به هنرستان عالی رفتم. وقتی به هنرستان عالی رفتید چند ساله بودید؟ فکر کنم 17 یا 18 ساله بودم. در هنرستان عالی موسیقی با ...
چهارکیلومتر از جاده عقب نشینی بعثی ها چگونه به آتش کشیده شد – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
شوخی کردند. * این پرواز برای شما و اسکندری سیاحت بود دیگر! نه؟ چون پرواز که نمی کردید. همه کارها را خلبان کابین جلو انجام می داد. بله. ولی مثلاً کابین جلوی من، هم دسته ای خودم بود؛ سروان (رضا) پیرزاده بود. این قدر من این بنده خدا را اذیت می کردم! چون اف فوری ها برای بچه های اف پنج کُری می خواندند. * بله دیگر! شما فانتوم بودید... خب اصلاً اف پنج با اف فور ...
مدیران جدید در حال نوسازی تلویزیون هستند
بامروت نژاد می خواهد شما را ببیند و با شما صحبت کند. قرارمان ساعت 9 بامداد بود، اما بنده از آنجا که هیچ گاه با مدیران شبکه های تلویزیونی ارتباطی نداشته ام، وقتی به ساختمان شبکه دو وارد شدم نمی دانستم اتاق مدیر شبکه دو کجاست و عملا 10 دقیقه سرگردان بودم تا اتاق مدیر شبکه دو را پیدا کنم. چون همیشه روال بر این بود که یک تهیه کننده از بنده دعوت می کرد؛ من هم می رفتم مطالعه می کردم، کتاب می خواندم بعد هم ...
طرح ترور رییس ساواک به روایت رفیق دوست
بود را نیز نپوشیده بودم. بار دیگر این خانم مرا دید و با دقتی که در حرکاتم کرده بود حدس زد من گدا نیستم. در نتیجه اصرار کرد که تو گدا نیستی و می خواست مرا به پاسبان تحویل دهد. ولی باتوجه به این که روزهای آخر شناسایی بود خوشبختانه کارهایم را انجام داده بودم، بلند شدم و از صحنه گریختم. متأسفانه عملیات ترور نصیری به مرحله اجرا در نیامد. چون یکی از دوستانمان به نام این موضوع را به ...
اسکناس هایی که بوی خون می دهند
. درباره سایر ارگان ها هم همین طور است. مثلا درباره قرنیه همین موضوع صادق است. به طورکلی چنین جراحی هایی در هیچ کجا انجام نمی شود. دیدن ویدئوها و شنیدن این اخبار ذهنم را درگیر کرد. مدت زیادی است مردم سرزمینم حال خوبی ندارند و ظاهرا با شدت گرفتن فقر، بازار فروش اعضای بدن هم داغ شده است.برای یافتن حقیقت این داستان، پیگیر اخبار مرتبط با اهدای عضو شدم. خواندن خبرها دردی از من دوا نکرد. این ...
شفای بیمار با توسل به اُمّ البنین(س)(حکایت اهل راز)
، وجود سنگ مثانه است و جز عمل جراحی راه دیگری ندارد و باید تا ایران همچنان تحمّل کنم ،چون در مدینه و مکّه امکانات موجود نیست. با این حال مرا به بیمارستان ایران معرفی کرد. روز بعد به بیمارستان رفتم، تشخیص همان بود و من مجبور بودم تحمّل کنم و کم کم به درد عادت کردم و با مسکن خود را آرام می کردم. راه رفتن برایم بسیار سخت بود، امّا گاهی به زحمت تا حرم می رفتم. یک شب حدود ساعت ده از حرم بیرون ...
همِی مرضا اَ سردیه؛ دَواش چوی نواته
ناله زدت دو ساعت پیش با چوی نوات بیتر نشدی؟ - بی بی من سردیم شده بود، درد زایمان نداشتم که... ای بابا. پاشین بی بی بنده خدا منتظره... - اگه ماخان شورِ من کنن، من میگم چوی نواتُش بدن، اگر سرِخودن، هرکاری ماخان بکنن! همانطور داشتم با بی بی کلنجار می رفتم که آسیه خانم سراسیمه آمد تو.. - بی بی، بی بی دستم به دامنت، اکبرآقا دستشو با اره برقی بریده، خونش بند ...
10 روز زندگی یک خانواده در پارک؛ فروش تمام زندگی تاوان ضمانت دوست صمیمی!
پارک هستند. صبح ها که سر کار می روم و عصر برمی گردم همین جا هستند. یک بار به آنها گفتم؛ برای استحمام یا دستشویی اگر خواستید خانه من هست و خانواده ما برای آمدن شما مشکلی ندارند، اما تشکر کردند و گفتند؛ برای دستشویی به مسجد می روند. شما حساب کنید تو این ده روز این خانواده نیاز به استحمام نداشته! حتی گاز پیک نیک هم برای تهیه غذا ندارند. آقا فرهاد باغبان این پارک است اگر می خواهید بیشتر بدانید ...
روایت امضای سرخ؛ روحانیِ شهیدی که برای دخترش رجعت کرد
...! بابا برو "نامه ات" را بیار تا من امضا کنم؛ من پرسیدم کدام "نامه"؟ پدر گفت: همان "برگه ی امتحانی " که مدرسه به شما داد. من رفتم سراغ کُمُدم و شروع به پیدا کردن برگه کردم. برگه که پیدا شد، دنبال خودکاری با رنگ تیره گشتم؛ زیرا همیشه پدر، کارنامه های ما را با خودکار رنگ مشکی یا آبی امضا می کردند. خودکار را تحویل پدر دادم و دوباره به آشپزخانه آمدم تا برای پدر ناهار آماده کنم، وقتی ...
خاطرات استاد مهدوی دامغانی از علامه قزوینی: با راهنمایی های ایشان بود که راه برای بنده روشن شد
که نوشته بودم و چاپ شده بود، کردند و گفتند: دانشکده ادبیات هم می روید؟ عرض کردم: بله، طبق امر حضرت عالی برای دوره دکتری می روم که خوشحال شدند. همین حرفها بود که فروزانفر رو کردند به امیری فیروزکوهی و گفتند: من همیشه دست توسلم به اجداد بزرگوار تو دراز بوده. به هر جا رسیدم، از برکت همین توسلات بوده؛ اینجا هم آمدم، چون اینجا بیشتر مجلس فضلاست... در این بین صلوات بلند شد و روضه خوان بعدی که بر منبر ...
14 بار کشاورزی 3 بار گردشگری ، 1 بار میراث !
هستی می گویی نمی شود؟! توی هواپیما نشستم برویم به سمت تهران، وزیر جهاد کشاورزی گفت من حرف شما را قبول دارم. برای فردی در وزارتخانه ام حکم زدم و شد مدیر گردشگری کشاورزی و در اختیار شماست. شما هم به عنوان یک مدیر بگذار این دو تا با هم رفیق شوند بروند کارها را انجام بدهند. گفتم منِ مدیر نمی گذارم. من حکم می دهم به مدیر شما. بیکاریم دعوا درست کنیم؟ به آقای شالبافیان گفتم حکم بده به همین فردی که منصوب ...
قهرمانی از سرزمین آفتاب
تشریف آورده اند. خانم بابایی چنین ماجرا را شرح می دهد: اولش باورم نمی شد ولی شنیده بودم که ایشان به دیدن خانواده شهدا می روند. با دیدن ایشان ما خیلی خوشحال شدیم چون بسیار او را دوست داریم. البته من چندین بار برای سخنرانی از طرف مدرسه رفاه خدمت ایشان رفتم. در خانه بسیار خودمانی بودند. در این دیدار، آقای بابایی در مورد محمد صحبت کرد و همسرش را هم معرفی کرد و گفت: خانم من اصالتاً ژاپنی اند ...
قتل مرد فلج توسط پرستار خانگی/ ادعای عجیب پرستار
ادعای تازه ای گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم و تنها می خواستم او را مسموم کنم چرا که 3 روز قبل از فوت، سجاد به من تعرض کرده بود. سجاد مدام بددهنی می کرد و به من می گفت که از همسرت جدا شو و با من ازدواج کن. من هم به خاطر اینکه به آن کار نیاز داشتم و از او عصبانی بودم، 3 قرص را پودر کردم و در آبگوشت ریختم و او هم خورد و خوابید صبح با سرفه او بیدار شدم و بعد هم به یکباره روی زمین افتاد و دیگر ...
دردسر زیبایی بیش از حد داماد ! / عروس خانم شوهر مدل نمی خواهد ! / عجیب ترین طلاق
به گزارش رکنا، وقتی برای رسیدگی به درخواست شان وارد شعبه دادگاه شدند پسر جوان که شاهین نام داشت گفت: من 23 سال دارم این خانم را در ایستگاه مترو دیدم و در یک نگاه عاشق او شدم. پیشنهاد دوستی دادم و او هم قبول کرد. فرشته که 21 سال داشت حرف شاهین را قطع کرد و گفت: آقای قاضی من اشتباه کردم معیارم برای انتخاب شریک زندگی اشتباه بود من فکر می کردم زیبایی و تیپ و قیافه برای کافی است. البته او ...
عجیب ترین طلاق/ ازدواج بخاطر زیبایی بیش از حد داماد
ینال جام حذفی مطالب مرتبط صعود سخت آبی پوشان پایتخت به فینال جام حذفی مطالب مرتبط صعود سخت آبی پوشان پایتخت به فینال جام حذفی میانگین امتیازات: 3.9 / 5. تعداد امتیازات: 22 به این خبر امتیاز دهید میانگین امتیازات: 3.9 / 5. تعداد امتیازات: 22 به این خبر امتیاز دهید 0/5 (0 نظر) 0/5 (0 نظر) برچسب ها ازدواج زیبایی طل ...
دخل و خرج خانوارها بعد از یارانه جدید
قصه گرانی از کجا شروع شد؟ قصه گرانی از ماکارونی شروع شد تا همین چند روز پیش که به رب گوجه فرنگی رسید. از آن روز نرخ چاپ شده روی مواد غذایی پاک شد و قیمت های جدید جای قبلی ها را گرفت. در این وضعیت تولیدکنندگان نیز به افزایش هزینه های تولید اشاره می کردند.چند روزی گذشت تا گزارشی از رسانه ملی پخش شد. 3 خانم در اجناسی را برداشتند که مایحتاج 1 ماه آنها بود و در انتها با تمام شدن خرید نه تنها پول یارانه آنها تمام نشد بلکه مبلغی در انتهای آن ماند.حالا گزارشی میدانی را به بهانه واریز دومین یارانه جدید برای هزینه تامین مایحتاج خانوده ها ...
ماجرای سفر رهبر انقلاب به چین و کره شمالی چه بود؟
لیسانس را گرایش زلزله گرفته است. در شرکتی هم کار می کند. پسرم مدیریت صنایع خوانده و مقدار زیادی مطالعات و کار های جنبی دارد و کار های کامپیوتری انجام می دهد. چند نوه دارید؟ فعلا یک نوه دارم. با بچه ها گعده و بحث سیاسی می کنید؟ بچه ها با شما همنظر هستند یا مخالف؟ ترجیح می دهم بحث نکنم چه موافق و چه مخالف! من معتقدم در خانه هیچ کسی نباید با دیگری چه موافق و چه ...
چند می گیری داد بزنی؟ / درآمد اندک برای یک شغل سخت
مشتری کمی وارد مغازه بشه معلوم نیست فردا این کار را داشته باشیم یا نه. درواقع داریم نون حنجره مون رو می خوریم. با گفتن این جمله انگار یادش افتاد که باید فریاد بزند و صدایش دوباره بلند شد مقاله،پایان نامه،مقاله طبقه اول. حنجرتون درد نمی گیره؟ تازگی ها گلو درد گرفتم، ولی از اون بیشتر پا درد می گیرم چون اکثرا سرپا وایمیسم در ارتباط با این شغل کنجکاو شدم و سری به آگهی هایی که در این مورد وجود ...
داد بزن ؛ پول بگیر!
توریسم آنلاین : این روز ها با توجه به شرایط اقتصادی عده ای از راه های متفاوت مشغول کسب روزی هستند. یکی از این شغل ها داد زنی در مقابل مغازه و پاساژ ها است.