ماجرای شفای فرزند شیخ عباس قمی با روضه حضرت رقیه (س) + صوت
سایر منابع:
سایر خبرها
میزبانی مردم شهرستان نور از مهمانان حضرت زینب(س)
فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان نور گفت: مردم ولایتمدار شهرستان نور این بار میزبان مردان آسمانی هستند که عطر بهشتی آن ها در ماه محرم و ایام عاشورایی از خرابه های شام به مشام می رسد، شهدایی که در دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب (س) بازگشتند و بیعتی به رنگ خون به تصویر کشیده اند.
اشعار شب هفتم محرم / شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام
...، کمی دیر کرد آب فرات تمام اهل حرم تشنه... اسب ها سیراب سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات ********************* شاعرناشناس حالا برای خنده که دیر است گریه کن بابا نخواب... موقع شیر است گریه کن درمانده ام میان دو راهی کجا روم چشمم که رفته است سیاهی کجا روم جان رباب من به همه رو زدم نشد دنبال آب من به همه رو زدم نشد عمه تو ...
اشعار شب پنجم محرم (حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام )
جنگاورم ببین هل من معین شنیدم و تکلیف روشن است در التهاب پاسخت اهل حرم ببین هرچند دست یاری من کوچک است و خرد آن حس عاشقانه و جان پرورم ببین احرام بسته ام که کنم دور تو طواف خیل حرامیان همه دور و برم ببین کوچکتر است قد من از تیغ دشمنان اما سپر برابر شان پیکرم ببین ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده ا ست می نوشم و تو مستی از ...
حرف های خواهر شهید حجت الاسلام کریمیان درباره برادرش | وصیت نامه ای که 2 ساعت قبل از شهادت نوشته شد
بخواهد حرم حضرت زینب سلام الله علیها در خطر باشد نه این عمامه را می خواهم نه آن فلسفه را. گیریم 10 سال دیگر بشوم آیت الله و هرچه که مدنظر شما هست، این که حرم عمه جان در خطر باشد و من نروم و بمانم و به بهانه های واهی که شما می خواهید، بمانم، فایده و ارزشی ندارد. اولین اعزام را سال 94 رفت و دومین اعزام را هم همان سال؛ و سال 95 سومین و آخرین اعزام او بود که دهم ماه رمضان شهید شد. وصیت نامه ...
از معنای روضه تا روضه معنا
کرد که این سربریده؛ متعلق به پدر او باشد. امروز روز چهارم محرم است؛ اما دلمان در روضه های شب سوم مانده... شاید برای اینکه شب سوم روضه خوان نمی خواهد. شب سوم یک جای مراسم بنشین که خانواده ها می نشینند، بعد بازی کردن دختربچه ها را نگاه کن؛ نگاه کن به دست وپاهای کوچکشان. به صورت های ظریفشان. به بازی کردنشان با پدرهایشان. روضه شب سوم همه اش همین است... روضه شب سوم را دختردارها، خواهردارها، خواهرزاده ...
دل غساله هم از پیکر پر تاولت خون شد
... دل غساله هم از پیکر پرتاولت خون شد برایش روضه ای از خیمه های شعله ور گفتی تو زهرای سه ساله در غم خیرالنسا بودی که از داغ پدر با حضرت خیر البشر گفتی مگر کنج خرابه خیمه ی شام عزایت بود سر بابا بغل کردی و از خون جگر گفتی قفس وا شد ولی نای پریدن رفته بود از تو برای عمه از درد شکسته بال و پر گفتی... انتهای پیام/ ...
نماز، اعمال و ادعیه روز سوم ماه محرم
اسیران کربلا در خرابه های شام ساکن شده بودند، خواب پدر را دیده و پس اینکه یزید سر پدرشان را به ایشان نشان داد، این حضرت از غم فراوان به شهادت رسیدند. گودرزی پیرامون توسل به حضرت رقیه(س) اظهار کرد: مؤمنان و کسانی که حوائج خود را از خداوند می خواهند، می توانند با واسطه قرار دادن دختر امام حسین(ع) به درگاه خداوند و به جا آوردن آداب مناسب حاجت روا شوند. برای توسل به حضرت رقیه(س) نیاز به عمل ...
پادکست | بوسه آخر پدر
شهادت امام و یارانش، اهل بیت ایشان به اسارت کوفیان درآمده و سپس راهی شام شدند. رقیّه خاتون در شام، شب و روز در فراق پدر می گریست و پدر را طلب می کرد. معروف است که در خرابه شام، پس از دیدن سَرِ بریده پدر و گفتگوی سوزناک با وی، لب بر لب های پدر نهاده و آن چنان گریست که بیهوش شد. وقتی که او را حرکت دادند، دریافتند که از دنیا رفته است. آستانه حضرت رقیه (س) یکی از زیارتگاه های شیعیان در شهر دمشق پایتخت سوریه، در 300 متری شمال شرقی مسجد مشهور اُموی واقع است. انتهای پیام/ ...
آنچه در روز سوم ماه محرم بر کاروان امام حسین (ع) گذشت/روزی به نام حضرت رقیه(س)
شک امام حسین (ع) به دختر کوچکشان دادند. وی به نام اصلی حضرت رقیه (س) اشاره و بیان کرد: نام اصلی حضرت رقیه (س) فاطمه صغرا بوده است شدت توسلات به این بانو سبب شده این لقب برای ایشان ثابت شود و همگان دختر کوچک امام حسین (ع) را رقیه بنامند. رقیه از کلمه تراقی که در آیه 27 سوره قیامت ذکر شده: وَقِیلَ مَنْ ۜ رَاقٍ، و (اهلش) گویند: کیست که چاره درد این بیمار تواند کرد آمده است و معنای آن راقیه ...
اشعار شب پنجم محرم – روضه حضرت عبد الله بن حسن علیه السلام
یابن الدعی عمه نفرین کرده دست خود برد بر معجرش قاسم نعمتی ******************* اشعار شب پنجم محرم – روضه حضرت عبدالله بن حسن(ع) – علی اکبر لطیفیان غیرت خاکسترش رنگ دگر داشت شعله ی بال و پرش میل سفر داشت آنکه در این یازده سال یتیمی تا که عمو بود انگار پدر داشت.... ....از چه بماند در این خیمه ی خالی آنکه ز اوضاع ...
تهران میزبان پویش مردمی روضه خوان می شود
شهر تهران، فرهنگسرا ها میزبان 10 مجلس تعزیه حضرت اباعبدالله (ع) هستند و در ویژه برنامه نی ناله ، موسیقی و آیین های عزاداری اقوام ایرانی در دهه دوم و سوم ماه محرم در ایستگاه های متروی تهران اجرا می شود. همچنین در سوگواره بلندا نوجوانان دختر و پسر در مناطق مختلف شهر تهران هیئت نوجوانی خود را با کمک تسهیل گران دینی راه می اندازند و برای عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین با هم رقابت می کنند. وی ...
شاعران عاشورایی که از امام حسین(ع) صله و پاداش گرفته اند+جزییات
امروزش را با سرودن دو بیت شعر، بیان کرد و از آن به بعد، یکی از دوستان و شاعران خالص اهل بیت (ع) شد. اما اینکه چرا خلیعی به این نام معروف شد هم، داستان زیبایی دارد. همه چیز به آن روز خاص برمی گردد که وارد حرم سیدالشهدا (ع) شد و شروع به سرودن قصیده ای در مدح آن حضرت کرد. همه دیدند که در همان حال که مشغول خواندن این قصیده بود، پرده های دربِ حرم بر شانه اش افتاد. درواقع این خلعت و هدیه ای بود ...
تکیه تسنیم|روضه کمتر شنیده شده حضرت رقیه(س) از لسان حجت الاسلام ثمری
-اصحاب حضرت- دوست داشتند که امام حسین علیه السلام سر آن ها را به دامن بگیرد؛ و در کربلا معروف است که هر عزیزی به روی زمین می افتاد، انتظار می کشید تا حضرت سیدالشهدا(ع) بالای سر او برود. این خطیب برجسته کشورمان با تاکید بر اینکه این دختر 3ساله آنقدر بزرگ است که چهل منزل سر پدر را همراهی کرد؛ اظهار داشت: سر مقدس سیدالشهدا علیه السلام از نیزه ای به نیزه ی دیگر، از منزلی به منزل دیگر، داخل تنور ...
روز سوم محرم/ برای زلف به خون شسته شانه لازم نیست
شیرین زبانی می کرد و به بازی مشغول بود. معمولاً کودک 3 ساله آن هم دختر، دلبری هایش برای اطرافیان به خصوص پدر خیلی جذاب است. میان خنده های زیبای آن دختر، دورتر از کاروان حسین (ع) ایستاده بودم. عروسکی زیبا برایم از حرم بنت الحسین تبرک آورده بودند؛ دوست داشتم آن را به همان دختر 3ساله بدهم. همانطور که با موهای عروسک بازی می کردم، یکی از اصحاب نزد امام آمد و ...
پوستر/ حضرت رقیه (س) در کربلا
به گزارش گروه چندرسانه" تیتریک " ؛ حضرت رقیه (س) دختر امام حسین (ع) در واقعه عاشورا سه سال داشتند که بعد از شهادت پدر و یارانش در عصر عاشورا، به همراه دیگر زنان بنی هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفتند و در خرابه های شام به شهادت رسیدند. ایشان حضور باشکوهی در واقعه کربلا و حوادث پس از آن داشتند. نگین سراوانی نیا _ تیتریک انتهای پیام/ ...
شعر شب سوم محرم
شناخت از خود نشان قد کمان مرا گرفت من یک سوال از همه شیعیان کنم دشمن چه شد امام زمان مرا گرفت؟ ********************** اشعار شب سوم محرم – حسن لطفی تشنگی شعله شد و چشم ترش را سوزاند هق هق بی رمقش دور و برش را سوزاند دست در دست پدر دختر همسایه رسید ریخت نانی به زمین و جگرش را سوزاند دخترک ...
بسته محتوایی روز سوم محرم| بابا تو برگشتی یا من خوابم؟
...> آن سر شریف را در میان طشت زیر پارچه ای در مقابل آن دختر گذاشتند. پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدرت. سر را با احتیاط از داخل طشت برداشت و در آغوش کشید و گفت: پدر چه کسی تو را به خون خضاب کرد؟ چه کسی رگ های گردنت را برید؟ پدر چه کسی در خردسالی یتیمم کرد؟ پدر جان بعد از تو چه کسی را دارم که به او امید داشته باشم؟ پدر دختر یتیم تو چه کسی را دارد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بی پوشش چه کنند؟ پدر جان زنان ...
مقتل شب سوم محرم؛ اثبات وجود و نحوه شهادت حضرت رقیه(س) + اسناد دقیق و نظر مراجع تقلید
از خطبه های غرای امام سجاد (ع) تا نقش بیدارگری حضرت زینب(س) در شهرهای بزرگی چون کوفه و شام دانست. چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا مسلمان شدند و از همه پررنگ تر آن که، خانواده یزید و غلامانش با دیدن اهل بیت پیامبر در اسارت از او بیزاری جستند و جزء محبین خاندان عصمت و طهارت شدند. نهضت حسینی با یادگار گذاشتن نشانه ای گران قدر( حضرت رقیه) در شهر شام باعث د ...
زندگینامه حضرت رقیه (س) دختر سه ساله ی امام حسین( ع)
، توسط دشمن به اسارت برده شدند. یک دختر کوچک میان این اسرا دیده می شد. این دختر کوچک حضرت رقیه( س) بود. این دختر بهمراه عمه اش زینب و اسرای دیگر پس از شهادت پدرش به طرف شام می رفت. صدای یک کودک از درون خرابه های شام، به گوش می رسید. تمام حضار در میان اسرا، می دانستند که این صدای حضرت رقیه( س) است. حضرت رقیه( س) از خواب بیدار شده بود و درپی امام حسین( ع) بیتابی می کرد. گویا خواب ...
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم حاج منصور ارضی
در چهل اربعین سرشته شده با رقیه گلم منم بندهء آن خرابه نشین ندارم به زهرا کسی را جز او ندارم به شخصی بجز او یقین اگر روز محشر به زهرا نشد مرا می سپارد به اُم البنین پناه رقیه فقط زینب است سپرده است جان را به جان آفرین تصور کن آغوش زینب شده رکابی که بی او ندارد نگین طبَق آمده با سری غرقه خون سری آمده از تنور، آتشین نشست و ...
فرهنگ دینی، وجه تمایز جامعه اسلامی ایران با دیگر جوامع بشری است
...> رفتی اما مگر نمی گفتی پدر و مادرم فدای حسین کربلا زنده بود از نظرت، رفتی و یک نشانه آوردی با تن پاره پاره ات پسرم، کربلا را به خانه آوردی آخرین پرده را کنار زدم تا ببینند روضه بازی تا ببینند بچه ام امروز، مرگ را هم گرفته به بازی آرزو داشتی شهید شوی، هم برای حسین، هم وطنت پرچم یا حسین و ایران را با هم انداختیم روی تنت قول ...
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم ماه مبارک رمضان به نفس حاج میثم مطیعی
سلام بابا تو آسمونا دنبالت بودم اما توی خرابه اومدی کنارِ ما صفا آوردی قدمت رو چشم، بابا بابا جونم یه دنیا حرف دارم باهات اما میخوام فقط بگم دوست دارم حالا بگم بابا حسین، بگی جونم بابا بازم بهم بگو دوستم داری خیلی وقته که نگفتی بهم بگو که تنهام نمیزاری خیلی وقته که نگفتی یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِه... * سر رو ...
حاج مهدی سلحشور؛ روضه حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم
جا گوشواره خون مردگی دارم رو گوشِ پاره عیبی نداره... **بابا جان! مگه پیغبردرباره ی ما نفرمود:“أَوْلاَدُنَا أَکْبَادُنَا” فرزندان ما جگر گوشه های ما هستند...باباجان! ببین با جگرگوشه های پیغمبر چه کردن...کار به یه جایی رسید، حضرتِ زینب رو کرد به اون ملعون، گفت:” یَابْنَ الطُّلَقاء!” آیا این عدلِ، این انصافِ، زن و بچه ی خودت رو پوشیدی از نامحرم، اما اهل و عیالِ پیغمبر، وسطِ کوچه ...
روضه شب سوم محرم سید مهدی میرداماد صد شکر غبارِ ...
صد شکر غبارِ حَرَمَت تاج سَرِ ماست نامت همه شب ذکر قنوت سَحَرِ ماست گفتند بسوزید..."سَمِعنا و اَطَعنا" *آقاجان! ما از اون موقعی که تو رو شناختیم داریم تویِ روضه های شما میسوزیم، از موقعی که تو رو شناختیم پدر و مادرمون یادمون دادن مُحرم لباسِ عزا تنمون کنیم، از وقتی دستمون رو گرفتن تو روضه ها آوُردنمون، نگاه کردیم دیدیم مادرمون وقتی نامِ حسین میاد اشک میریزه، بابا رویِ ...
مجموعه احادیث درباره زندگی و شهادت حضرت رقیه (س)
) افتاد و فرمود: اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود. زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنج های جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند. در کتاب وقایع الشهور و الأیام مرحوم آیت الله بیرجندی آمده است که دختر کوچک امام حسین (ع) روز پنجم ماه صفر سال 61 وفات کرد. چنانکه همین مطلب در کتاب ریاض القدس نیز نقل شده است ...
حضرت رقیه (س)؛ نازدانه ای که با دیدن سر مبارک سیدالشهداء (ع) جان دادند
السلام در خرابه شام، از دیدن سر پدر بزرگوارش از دنیا رفت، و لیکن در نام او اختلاف است که زبیده یا رقیه یا زینب یا سکینه بوده باشد. بر اساس منابع، حضرت رقیه (س) دختر 3 ساله ای بودند که با وجود سن کم خود، در محرم سال 61 تأثیر بسیار زیادی بر پیام قیام مهم عاشورا داشتند؛ به طوری که توانستند حقایق مهمی از قیام عاشورا را برای جامعه آشکار کنند. اسارتی که بر کاروان اسرای کربلا وارد شد ...
برگزاری ویژه برنامه های جلوه سوگ در محرم
شهر تهران در روزهای تاسوعا و عاشورا، مراسم شام غریبان، تجمع آذری های مقیم تهران، تجمع افغانستانی های مقیم تهران و تجمع زنان عاشورایی برخی برنامه های این میدان در ایام عزای سید و سالار شهیدان است. وی ادامه داد: در قالب سوگواره تعزیت خورشید ، در ایام محرم و صفر در 12 نقطه شهر تهران، فرهنگ سراها میزبان 10 مجلس تعزیه حضرت اباعبدالله(ع) هستند و در ویژه برنامه نی ناله ، موسیقی و آیین های ...
بسته محتوایی روز دوم محرم| به زمین خشک کربلا، آقام رسیده!
اینجا رسید، مردم گروه گروه پراکنده شدند و امام را ترک کردند. اشک بر چهره ام نشست و به تنهایی پدرم گریه کردم. به سمت خیمه زنان برگشتم و چون عمه ام ام کلثوم مرا دید، گفت: چرا اینگونه گریانی. شرح ما وقع گفتم. ناله عمه ام بلند شد: واجدا، واعلیا، واحسنا، واحسینا، وا قلّه ناصراه أین الخلاص من الأعداء امام در حالی که گریه می کردند، آمدند و خواهر را تسلّی دادند و فرمودند: خواهرم! چاره ای نیست ...
سیل امامزاده داوود 3 دختربچه را از خانواده شان جدا کرد / مادر برادر و عمه کجا هستند؟
راهی امامزاده داوود(ع) شدند. وی افزود: یک بار تلفنی با خواهرم تماس گرفتم که گفت زیارت رفته اند. ساعت 23 چهارشنبه آخرین بار بود که با خواهرم حرف زدم، گفت شب را می مانند و روز بعد راهی ورامین می شوند. نیمه شب با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم. یکی از اقوامم بود و گفت چرا در خانه مانده ای، امامزاده داوود سیل آمده است. شوکه شدم. سراغ برادرانم و دامادمان رفتم و آنها را خبر کردم، بامداد روز ...