مرد بحران های بزرگ | روایت هایی درباره بنیانگذار لجستیک و ترابری سپاه
سایر منابع:
سایر خبرها
پای درد دل های مادر و برادر شهید حمید صفاری
...، چند روز قبل تر یک سبزی فروش را ترور کرده بودند. مادر شهید ادامه داد: پسر دیگرم که رفت جبهه کوله پشتی اش را پر از کتاب کرد و گفت مگر ما شب و روز می جنگیم، وقت های دیگر کتاب می خوانم. دیپلم که گرفت، همان سال هم دانشگاه قبول شد؛ دانشگاه علوم پزشکی ایران. وقتی خاله هایش به او دکتر می گفتند به من می گفت تو را به خدا به اینها بگو به من دکتر نگویند، من سرباز امام زمانم اگر امام زمان مرا ...
نُت های عاشقی| خرده استخوان هایم را جدا می کردم و بر زمین می انداختم/ روزی سه بار سهمیه کتک داشتیم
: چرا چشمات قرمزه؟ گفت: چشمای تو هم قرمز شده ماسک زدم؛ اما دیگر دیر شده بود و بلافاصله من و بقیه مصدومان را سوار یک مینی بوس کرده و به عقب فرستادند. در مینی بوس نشستیم حال مان بدتر شد، همه به سرفه افتادیم و اکثر بچه ها استفراغ کردند؛ به یک اورژانس صحرایی رسیدیم و به هرکدام از ما یک دست لباش شبیه لباس های بیمارستان دادند، به حمام رفتم، دوش را باز کردم؛ اما آب که به چشمانم رسید، سوزش چشمانم ...
سهم اسماعیل؛ قطعه ای از بهشتِ صحن آزادی
کار باعث می شد ماه رمضان از افطار تا سحر بیدار بماند. آن قدر دلش به معرفت الهی عجین بود که وارد مدرسه علمیه امام باقر علیه السلام مشهد شد. وقتی امام خمینی فرمود جبهه ها را پر کنید، اسماعیل هم به عنوان طلبه بسیجی عازم شد. همان سال 1360 در عملیات فتح المبین از ناحیه پا مجروح شد و بعد از سیزده روز برگشت خانه. دفعه بعد که می خواست برود، آقاجان راضی به رفتنش نمی شد. جراحت پایی که ترکش خورده ...
یک رباعی از زبان بچه های معصوم طلاق
! طفلکی دختر بچه هم در دادگاه حاضر بود و هیچ تمایلی برای حضور نزد پدرش نداشت و به شدت بی تابی و گریه می کرد. سر تا پای دخترک می لرزید! حتی با بی تابی هایش به مادر اجازه نمی داد که صورت جلسه را امضا کند! کودک معصوم به مادرش می گفت : اگر شما این برگه را امضا کنید؛ پدرم من را با خودش ...
منتخب شهادت
) قسمش داد که خودش واسطه بشه تا اون بره جبهه. تازه روز دوشنبه و مراسم تشییع شهدای مشهد تمام شده بود. شب هم حسابی خانه شهید منوری شلوغ شد و همه مردم محل برای تسلیت آمده بودند. حتی حاج آقای موسوی امام جماعت مسجد. برقی تو چشم مجید درخشید، خودش را به حاج آقا رسوند و از حال و هوای دلش، از غربتش به حاج آقا موسوی گفت؛ - حاج آقا.. منم می خوام برم جبهه - خیلی خوبه.. خدا ...
تنها شهید اسکله الامیه!
گردان یونس متشکل از غواصان لشکر 14 امام حسین(ع) برای شرکت در این عملیات انتخاب شدند؛ همان بچه های هفده تا بیست ساله ای که وقتی خبر عملیات را شنیدند، برای حضور در آن سرازپا نمی شناختند. مقری در روستای کشفینه در ساحل غربی رود کارون پشت شهرک دارخوین برای رزمندگان عملیات ساخته شد. ساخت این مقر در گرمای تابستان سوزان خوزستان، انرژی زیادی گرفت؛ اما دستور دادند رزمنده ها به منطقه انتهای اروند در ورودی ...
شهید اوسطی؛ نمونه ای از تعهد سرخ روحانیت از حجره تا سنگر
...> سیدمحمدحسین رحمتی عکاس انقلاب در قم درباره نحوه شهادت شیخ علی اوسطی می گوید: تنها خاطره تلخی که دارم مربوط به روز شهادت شیخ علی اوسطی است. سال 1357 روز عید فطر که مردم با شادی و نشاط برای خواندن نماز عید فطر گردهم می آمدند دوباره سر خیابان چهارمردان درگیری شروع شد. یک روحانی به نام شیخ علی اوسطی بود که چون بچه روستا هم بود سنگ را با قلاب به خوبی پرتاب می کرد. جیب هایش را پر از سنگ ...
نزد نسل سلامت؛ پزشکی که با 40 درجه تب بر بالین بیماران ایستاد
بیمارستان شفا منتقل و به علت افت شدید اکسیژن خون 3 صبح 29 اسفند 1398 به فیض شهادت نائل شد. مادرم نیز 6 روز پس از ابتلای پدر به ویروس کرونا به این ویروس مبتلا و در خانه قرنطینه شد من باید به آنها رسیدگی می کردم آن زمان به دلیل اینکه همه می ترسیدند مبادا به کووید 19 مبتلا شوند کسی از دوستان و آشنایان برای کمک به ما نزدیک نمی شد، دائم در حال رفت و آمد به بیمارستان و خانه برای رسیدگی به حال ...
رسول ملاقلی پور هنوز فیلمساز می سازد
شباهت دارد، خصوصا اینکه اسم این رزمنده ابوالفضل است. صدای درگیری باعث می شود رزمندگان ایرانی متوجه این جبهه بشوند و به آنجا حمله کنند. غلامحسین که در این مدت کوتاه، به رغم اینکه ابوالفضل را به چشم ندید، با او احساس پدر و فرزندی پیدا کرده بود، حالا دنبال پسرش می گردد و گریه می کند که چرا من را نبردی؟ مگر قرار نبود وقتی به کربلا رسیدیم، تو دستم را بگیری و کنار ضریح ببری؟ پرواز در شب ...
بچه ها را بوس کنید؛ نه لوس!
تسلیم احساس یا تسلط به اوضاع در این موقعیت ها گاهی پدر و مادر تسلیم احساس خودشان می شوند. این تسلیم شدن دو حالت دارد: ممکن است احساس خشم یا مهربانی بر آن ها غالب شود و بر اساس آن پاسخ دهند. ولی خب، بعضی پدر و مادرها هم بر اوضاع و آنچه در حال جریان و اتفاق افتادن است، مسلط هستند و به احساس فرزندشان همان طور که هست و باید بها می دهند؛ نه کمتر، نه بیشتر. تأثیر تربیتی احساساتی شدن وقتی هیجان ها کار را به دست می گیرند، پدر و مادرها احسا ...
ندای امام حسین(ع) را امروز پاسخ دهیم(حدیث دشت عشق)
شهید سید علی موسوی سال 1340 مصادف با تولد امام رضا(ع) در شهر رهنان پا به عرصه وجود نهاد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در اصفهان گذراند و در دبیرستان ادب و صائب به ادامه تحصیل مشغول شد. قبل از انقلاب برای پخش اعلامیه ها و شرکت در تظاهرات تلاش می کرد، در دوران دفاع مقدس به جبهه رفت و فعالیت های زیادی انجام داد. از فضایل اخلاقی بالایی برخوردار بود به طوری که از طفولیت زبانزد همه بود، به نماز اهمیت ...
تعبیر عجیب علامه مصباح برای این شهید مدافع حرم
، رتبه اول را به دست آورد؛ و در دانشگاه و حوزه مشغول درس خواندن شد و در هردوی این ها همیشه رتبه برتر بود. شهید درس خارج را در مؤسسه حضرت امام پیش مرحوم آیت الله مصباح یزدی می خواند. ورود به این مؤسسه کار راحتی نیست. ایشان وقتی به مؤسسه رفت آنجا هم ممتاز بود. این ها را عرض کردم که بگویم محمد امین اگر می خواست کاری را انجام بدهد به نحو احسن انجام می داد. اولین بار هم به همراه بچه های حزب الله لبنان ...
طاهر لازم البدیری ؛ خادم آستان حضرت عباس(ع)/ شهیدی که حسینی وار زیست
احمد پسر شهید طاهر لازم البدیری گفت: خدمت به امام حسین(ع) در خانواده ما ریشه دارد، پدربزرگم خادم سرشناس امام حسین(ع) بود و خانه ما در منطقه المعقل بود، درهای خانه به روی سوگواران باز بود و مراسم و مناسبت های دینی را برگزار می کردند و در ابتدا در زمان رژیم صدام به صورت مخفیانه عزاداری می کردند و ما برای عزاداران غذا آماده می کردیم . اما در سال 2003 میلادی پدربزرگم دچار سکته مغزی شد و ...
16 شهریور، سالروز شهادت سربلند دوران ها، داوود کریمی ؛ زیبایی شناسی رنج
...: روح جوانمرد داوود کریمی، زیست پرهیزکارانه او و بی ادعایی مخلصانه اش نمی گذاشت دیده شود. از جنگ به کارگاه محقر تراشکاری اش رفت که به گواه دوستانش از قبل جنگ کوچکتر شده بود. مثل عباس حیدری آژانس شیشه ای که بعد از جنگ برگشت به زمین کشاورزی اش، بی تراکتور... زندان و شکنجه رژیم پهلوی، استقامت و نبرد در جبهه های جنوب و شکست حصر آبادان، فرماندهی در کوه های بلاخیز کردستان و مشکلاتی که پس از ...
در رسانه | روزنامه شهرآرا | چند ساعت اورژانسی با اورژانس 123
...، دچار نگرانی واضطراب می شود. پسربچه کوچکش رادرآغوش می گیرد وبا صدای بلند می گوید: مگر من دیوانه ام. اصلا بچه ها رانمی دهم. آن روز عصبی بودم. همه مردم ممکن است درعصبانیت کاری انجام دهند. من بچه ها رامثل چشم هایم دوست دارم ونمی گذارم ازمن جدا کنید. خانم عماد به حضور پدر بچه ها دردادگاه وتأکید بر گرفتن سلامت روان اشاره دارد: قرار بود شما همان روز وبا تأکید مشاوران ونامه داده شده بیمارستان اعصاب ...
اجتماع چند هزار نفری سلام فرمانده در کنار مرقد امام (ره) یکی از کارهای ارزشمند سپاه تهران بزرگ بود
نهی از منکر، عقب نشینی کند. یزید، خود اجازه داد که در کاخ خودش مجلس عزاداری برگزار شود، یزید احساس خطر کند و بی حرمتی تمام شود. رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر ادامه داد: یکی از کارهای فاخر قابل عرضه که سپاه تهران بزرگ در این مدت انجام داد، عبارت بود از اجتماع چند هزار نفری سلام فرمانده در کنار مرقد امام (ره) بود. حجت الاسلام صدیقی در مورد خطر شهید سلیمانی برای جبهه ...
پدر خبیث همسر و دوقلوهایش را رها کرد!
وجود این، خانواده 9 نفره ما که من کوچک ترین آن ها بودم در آرامش زندگی می کردیم تا اینکه روزی صدای شیون و گریه در خانه ما بلند شد، همه اطرافیان مرا در آغوش می گرفتند و اشک می ریختند. آن ها می گفتند پدرم بر اثر تصادف در جاده جان خود را از دست داده است؛ آن زمان من شش سال بیشتر نداشتم و تنها به خاطر گریه های دیگران گریه می کردم و معنی مرگ را به خوبی نمی فهمیدم. بعد از مرگ پدرم ...
خواهش یک شهید از زائران کربلا/ عکس مرا هم با خود ببرید
تدریس در مدرسه کرد، اما با تأسیس سپاه تصمیم گرفت پاسدار شود. همان سال ها بود که شهید شرفخانلو به عنوان شهردار چای پاره انتخاب شد. با آغاز جنگ و تشکیل لشکر عاشورا به فرماندهی شهید مهدی باکری به جبهه رفت و در عملیات والفجر یک به عنوان معاون تدارکات و پشتیبانی لشکر انتخاب شد. سرانجام این سرباز حضرت روح الله مزد سال ها اخلاص و کار برای خدا را در روز 22 فروردین سال 1362 بعد از جلسه ...
تربیت مادر و لقمه حلال پدر محور اصلی تربیت و شهادت 4 برادرم بود
بگویم تو نرو تا بچه های مردم به جبهه بروند. این بانوی فرهنگی تصریح کرد: مادرم آن قدر شجاع و دلاور بود که حاضر نشد به پسرش بگوید به جبهه نرود، فقط گفت مواظب خودت باش نفس همه ما به نفس تو بنده است؛ آقا حمید گفت احتمال دارد پیکرم برنگردد، اما نمی دانم شاید اگر شما دعا کنید برگردد. همین طور هم شد بعد از 13 سال پیکر آقا حمید برگشت شاید به این خاطر که او خیلی عاطفی بود به من قبل از شهادتش گفت اگر ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
.... ادامه می دهد: من که نمی دانستم سپاه کار و شرایطش سخت تر از بسیج است. با خودم گفتم حالا می رود سپاه و یک گوشه ای می نشیند و آسیب هم نمی بیند. اصلاً لازم نیست چندان نگرانش شوم. داود عضو سپاه شد. اما باز هم رفت وآمدش به جبهه ادامه داشت. من با تعجب گفتم آخر چرا دوباره می روی؟ گفت مادرجان من عضو سپاه شده ام، اما همچنان رزمنده ام . مراسم عقد داود مادر می گوید: بچه ها آن روز ها قراری بر ...
به مناسبت سالگرد سردار شهید محمدحسین علیخانی عارف گمنامی که لب تشنه ذبیح الله شد!
رفت و از همان زمان خودسازی را شروع کرد. وقتی 15 سالش بود به عنوان بسیجی به جبهه رفت و از آنجا که خیلی شجاع و زیرک بود در قسمت اطلاعات عملیات و شناسایی مشغول شد. بعد از 9 سال که ایشان و خانوده اش به خاطر خدمت حاج حسین در سپاه تهران از اقوام در کرمانشاه دور بودند، همسر و فرزندانش به دلیل اینکه پیکر حاج حسین در کرمانشاه به خاک سپرده شده بود و تحمل دوری برایشان سخت بود به کرمانشاه رجعت ...
شهید سیدعبدالرحیم احمدی: همچون زینب(س) مقاوم باشید و پیام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید
. تنها از او یاری بخواهید و امام خمینی این اسطوره تقوی را و این حسین زمان را یاری کنید که یاری او یاری اسلام و قرآن است و تنها دین در نزد خدا همانا اسلام است. همان طور که امام خمینی فرمودند، اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما باز هم ایستاده ایم. آری ایستاده ایم تا اسلام پیروز شود و جشن پیروزی اش را بگیریم. هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید و امام این سخن را چه زیبا فرمود ...
سید هاشم درچه ای را بیشتر بشناسیم
...، مسئول مراجعات مردمی فرماندهی نیروی مقاومت بسیج و در زمان سردار شهید سید محمد حجازی معاونت مردم یاری قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) در غرب از دیگر مسئولیت های این آزاده سرافراز دفاع مقدس بعد از اسارت بود. این فرمانده و آزاده خراسانی دفاع مقدس در سال 1369 موفق به دریافت نشان فتح از دستان فرمانده معظم کل قوا نیز شده بود. سردار سید هاشم درچه ای در سن 70 سالگی دعوت حق را لبیک ...
نقش روشنگرانه و آگاهی بخشی جوانان بنی هاشم در روز عاشورا
و دلیر از نسل ابوطالب(ع) که در مکه شاعری توانا و چیره دست بود و حمایت های همه جانبه و مخلصانه اش از آیین و جان پیامبر(ص) در کارنامه درخشانش، ثبت و ضبط است با رجزخوانی حماسی، و ابیات نغز و پرمضمون در میدان نبرد روز عاشورا، توانستند با عزّت و اقتدار و ایستادگی، به روشنگری و آگاهی بخشی بپردازند. [1] عیون اخبارالرضا(ع)،ج1، ص299؛ الامالی، طوسی، ص163 [2] برای مطالعه بیشتر نک به: مقتل جامع سیدالشهداء(ع)، گروهی از تاریخ پژوهان (زیر نظر حجة الاسلام پیشوایی(ره))؛ ره توشه راهیان نور، ج2، ص103 مقاله شهدای جوان در حادثه کربلا، محمد جعفر طبسی انتهای پیام ...
روزی که دردها حاج داود کریمی را رها کردند
نان آور خانه بود.تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان رازی به پایان رساند و دوره متوسطه را در دبیرستان دولتی علمیه گذراند. وی در روز 15 خرداد سال 1342 در تظاهرات مردمی علیه رژیم شرکت کرد و برای اولین بار نام امام خمینی (ره) که به گفته خودش آن زمان حاج آقا روح الله نامیده می شد را شنید. حاج داوود در ایام جوانی با جمع زیادی از مبارزان سیاسی و مذهبی آشنایی یافت. شهید حاج مهدی ...
گره های داستانی در پیاده روی اربعین
پرداخته شده است. بنابراین رومی روم را از سویی باید داستانی در حوزه دفاع مقدس بدانیم که چهار جبهه موازی، سه تا اصلی و یکی فرعی را دربرمی گیرد: جبهه رزمندگان ایران تحت رهبری حضرت امام(ره)، جبهه بعثی ها با ریاست صدام حسین، جبهه منافقین که کارشان در روزهای پایانی جنگ به آشکارترین شکل ممکن، به رویارویی مستقیم با ایران می کشد و شکست سنگینی می خورد و آن جبهه فرعی نیز روایتگر نوع نگاه برخی کردهای ...
امروز با تاریخ
متحد آلمانی و ایتالیایی را در شمال افریقا، مجبور به تسلیم کردند. دو ماه بعد، جبهه دومی که مورد نظر بود گشوده شد و سپاه متحد امریکا و انگلیس در دهم ژوئیه 1943، به جزیره سیسیل در جنوب ایتالیا حمله کرد و پس از تصرف این جزیره، به خاک اصلی ایتالیا به عنوان متحد اصلی آلمان در اروپا هجوم آوردند. خاطرات هاشمی رفسنجانی 16شهریور سال 1377: برای کوه نوردی به منطقه امام زاده داود رفتیم. از ...
شهدای دانش آموز منشا فتوحات بسیاری بودند
اسلامی نمی شود، چراکه با آغاز جنگ تحمیلی بسیاری از آنها با وجود سن کمی که داشتند، از درس، مدرسه و آرزوهای ریز و درشت خود دست کشیدند و از پشت نیمکت های کلاس درس به جبهه ها رفتند، ادامه داد: آنها به واسطه روح بزرگ شان، اهمیت دفاع از کشور را درک می کردند. مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه نقده با بیان اینکه برای آنها سن و سال اهمیت نداشت و اسلحه به دست گرفتند به جبهه ها رفتند یا اینکه در ...
سقاخانه و آهوها؛ دریافت هایی از عیون اخبار الرضا(ع)
پشت جلد این کتاب آمده است: مغازه سر نبش دست کم پنج بار فروخته شده بود... هر بار...مرد صاحب مغازه،بهانه ای می آورد و با استناد به یه بند قرارداد (که از چشم خریداران پنهون می موند ) دبه می کرد و کلی به جیب میزد!... شریکش روز به روز بیشتر لذت میبردو حسابی ازش تعریف می کرد... خودش هم احساس خوبی داشت از زرنگی ش... با اینکه می دونست کارش ناجوره. اما وقتی نگاهی به ...