راز شوم بازداشت پسر 12 ساله در پاتوق تبهکاران حرفه ای!
سایر خبرها
اعتراف قهرمان سابق به 2قتل
.... ما را به بهزیستی بردند که دو خانواده سرپرستی من و برادرم را قبول کردند. بعد چه شد؟ من عاشق ورزش کشتی بودم و آن خانواده مرا به باشگاه فرستادند و کشتی گیر شدم. حتی به قهرمانی کشوری هم رسیدم. عضو تیم ملی برون مرزی هم شدم، اما به خاطر گذشته سیاهی که داشتم به سمت مصرف مواد رفتم و معتاد شدم. گوشی قاپی می کردم و چند بار دستگیر و زندانی شدم. چرا قاتل شدی؟ اولین ...
افزایش سرقت و کاهش کشف جرم در آشوب
کنم نصف عمرم را در کمپ اعتیاد سپری کرده ام، چون هر باری که پاک از کمپ بیرون می آیم، دوباره مدتی بعد شروع می کنم. چه شد که معتاد شدی؟ عاشق دختری بودم و می خواستم با او ازدواج کنم، اما شکست عشقی خوردم و زندگی ام نابود شد. پس از آن به جمع دوستان پناه بردم و آن ها هم به من مواد مخدر دادند تا عشقم را فراموش کنم و خیلی زود معتاد شدم. خبر داشتی مالباخته ها پیشکسوت فوتبال ...
خیانت زن جوان به همسرش/ او با برادر شوهرش رابطه شرم آور داشت
خودش رسید و چوب حراج را به تمامی به داشته های زندگی خود زد. من شاید از سخت تر شدن شرایط زندگیم از نظر مادی اندکی در مضیقه قرار گرفته بودم ولی چندان از اعتیاد همسرم ناراحت نبودم زیرا می دانستم هر اندازه که او در افیون مصرف مواد مخدر فرو رود، من خواهم توانست به آسانی و با فراغ بال بیشتری دلدادگی های خود را با سهیل تقسیم کنم. گویی گذشت زمان دیگر وجود فرشید را که اکنون چندین بار ...
بی رحم ترین قاتل مشهد به چوبه دار کشیده شد
...، من هم 600 هزارتومان دستمزدم را کارت به کارت کردم. علی اکبر هم به خانه دوستش رفت. باور این حرف ها برای برادر علی اکبر سخت بود، او برادرش را به قانونمندی و نظم می شناخت و باور نداشت که خودش کارت عابربانکش را به صادق داده باشد. بعد از ظهر همان روز پدر و برادر علی اکبر، به همراه صادق و دوستی که شاگردش ادعا می کرد شب به خانه او رفته است به کلانتری رفتند و در نهایت با انتقال ...
نخبه شیرازی که از 3 سالگی ریاضیات را آموخت
...> نخبه 12 ساله شیرازی بیان کرد: من در محاسبات ذهنی 4 بار قهرمان جهان در سال های 2018،2020،2021،2022 شدم و همچنان تا پایان کلاس پنجم نیز در مسابقات بین المللی ریاضیات کانگورو شرکت کردم و دیپلم افتخار این مسابقات را هر ساله گرفتم. وی با اشاره به علاقه ای که در او شکل گرفته بود گفت: در المپیاد های بین المللی مختلفی از ریاضیات شرکت کردم و مقام هایی را کسب کردم که خداوند را شاکرم که مرا تنها نگذاشت و ...
افزایش سرقت در روزهای اغتشاشات
اخلال در نظم اقتصادی دستگیر شدند. قصدم گرفتن ارثیه مادرم بود شغلش قصابی است و اولین بار است که دستگیر می شود. کینه ای قدیمی باعث شد دزد خانه دایی اش شود. می گوید: مدتی بود برسر ارثیه با دایی ام مشکل پیدا کرده بودم. او سهم ارث مادرم را نمی داد. همین باعث شد برای انتقام تصمیم به سرقت از خانه اش بگیرم. یک روز که به خانه دایی ام رفته بودم دسته کلیدش را برداشتم. به بهانه خرید از ...
امام زمان هست شما نگران نباشید
برهم زنندگان آرامش مردم رنگ آرامش نخواهند دید هر چند روایت از شهید خانه ندیمی ها برای برادرش هادی ندیمی سخت بود، اما همراهی مان کرد تا حرف ها و خاطراتش از شهید خانه شان مجتبی ندیمی، باعث شناخت بیشتر مخاطبان نسبت به برادر بشود. او از خانواده اش برای مان می گوید: مجتبی متولد 1356 بود و 45 سال داشت. ما اصالتاً اهل نیریز شیراز و چهار برادر و یک خواهر هستیم. پدرم جانباز ارتش بود. ایشان از ابتدای جنگ تحمیلی خودش را به جبهه رساند و در سال های دفاع مقدس همراه با دیگر رزمندگان در مقابل بعثی ها جنگید. ایشان مدت ها در منطقه حاضر بود. دو سال بعد شروع از جنگ ترکش به پا، کمر و دست شان اصابت کرده بود. گاهی این ترکش ها حرکت می کرد و پدر درد زیادی می کشید. نهایتاً ایشان با همان ترکش هایی که در بدن داشت بر اثر حادثه تصادف به رحمت خدا رفت. پدرم مهربان و خیرخواه و دلسوز بود و بچه ها هم با همین ابعاد شخصیتی رشد پیدا کردند و اهل مذهب و دین شدند. مادرم در نبود پدرم خیلی برای ما زحمت کشید و تلاش کرد. مادرم با تمام وجود خودش را برای ما هزینه کرد. مجتبی به پدرم علاقه زیادی داشت هر دو به یکدیگر ابراز علاقه می کردند. زیارت شاهچراغ مجتبی انسانی معتقد و مذهبی بود و ارادت زیادی به اهل بیت (ع) داشت. برادرش می گوید: ایشان حرم احمد بن موسی (ع) را خیلی دوست داشت و همیشه برای زیارت و شرکت در مراسم های مذهبی به شاهچراغ می رفت. او چهارشنبه شب ها به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) که در جوار حرم شاهچراغ قرار داشت و در آنجا مراسم برگزار می شد، می رفت. همان روز حادثه هم مجتبی ابتدا در مراسم مسجد شرکت کرد و بعد برای زیارت به حرم شاهچراغ رفت. کار همیشگی اش بود. شهید مجتبی ندیمی هادی ندیمی از اتفاقات آن روز و منع مادر برای زیارت حرم می گوید: وقتی مجتبی می خواست به زیارت برود، مادرم که به خاطر شرایط اغتشاشات و ناآرامی های اخیر نگران بود، از او می خواهد که حداقل در آن ...
مرد مخوف 2 پیشکسوت فوتبال ایران را بیهوش کرد / انگیزه چه بود؟ + فیلم گفتگو و جزییات
واقع در جنوب تهران غذا و اقلام دیگر می بردیم.روز حادثه یکی از معتادان شربتی به ما داد که بعد از آن دیگر چیزی متوجه نشدند و انگار به حالت کما رفتیم.بعدا متوجه شدم که سارق از من سرقت کرده است. متهم در توضیح این خبر سناریوی جدید ساخت و به خبرنگار رکنا گفت: 29 ساله ام و ز زندگی خودم چیزی نفهمیدم و از وقتی یادم هست درگیر اعتیاد و موادمخدر بوده ام.سابقه حمل و نگهداری مواد مخدر هم دارم.تا اینکه ...
سرقت از پیشکسوت باشگاه استقلال در کمپ ترک اعتیاد! / متهم: یکی از مددجویان گفت در شربت نیکوکاران قرص خواب ...
پیشکسوت باشگاه استقلال تهران است هنگامی که برای نیکوکاری به کمپ ترک اعتیاد رفتند و قصد روحیه دادن به معتادان را داشتند، پس از مصرف شربت بیهوش شدند و هدف سرقت به عنف قرار گرفتند. از سوی دیگر بررسی ها نشان می داد، مرد جوانی که از معتادان این کمپ ترک اعتیاد بوده با چرب زبانی داروی خواب آور به مالباختگان خورانده و پس از بیهوشی آنها، دست به سرقت پول نقد، تلفن همراه و... زده است. ...
درخواست قصاص برای قاتل پسر معلول
به خاطر گرسنگی و تشنگی جان باخته است. بعد از اعلام این نظریه، نوشین به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار گرفت و معلوم شد او با سرقت تلفن همراه مقتول از محل گریخته است. تلاش ها ادامه داشت تا اینکه سرانجام زن جوان با ردیابی سیم کارت مقتول شناسایی و بازداشت شد. نوشین که معتاد به مواد مخدر بود، در بازجویی ها سعی داشت خودش را بی گناه معرفی کند، اما به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: مدت ها قبل ...
برای رد مال میلیاردی، دوباره دزدی می کردم
...> از سرقت طلافروشی گرفته تا سرقت مسلحانه منزل. از طلافروشی در جنوب تهران سرقت کردیم. چند روز بعد پلیس هویت مان را شناسایی کرد و بازداشت شدیم. بعد از این که به دام افتادیم راز سرقت های سریالی ما از خانه ها هم رو شد و اتهام پشت اتهام بود که به ما تفهیم شد. با سه نفر دیگر در این سرقت ها بودی؟ با آنها چطور آشنا شدی؟ با آنها در زندان آشنا شدم. نقشه این سرقت ها را هم در زندان طراحی ...
وقتی شوهرم قاتل شد
.... امان هم مقداری طلا و پول و یک گوشی تلفن به من هدیه داد و مرا در نزدیکی منزلمان رها کرد. از آن روز به بعد با پسر دیگری در یکی از گروه های اجتماعی آشنا شدم که با همسرش اختلاف داشت و با یکدیگر به صورت تلفنی درددل می کردیم. در این شرایط وحید برای برگزاری مراسم عروسی، دوباره به مشهد بازگشت و با دیدن بی مهری های من، عصبانی تر شد. پدرم نیز در حمایت از او بسیار سخت گیری می کرد به طوری که من در خانه ...
سرقت برای رسیدن به عشق 15سالگی
؟ بله، یک خواهر دارم و با پدر و مادرم هستم. چرا از آنها کمک نگرفتی؟ پدرم کارگر است، او به زور خرج زندگی را تامین می کند من چطور از او توقع کمک داشته باشم؟ ما در یک خانه 40متری که به تازگی پدرم خریده زندگی می کنیم. ثریا شرایط تو را می داند؟ بله، می داند. قبول کرده؟ گفته با من می ماند البته اگر پدر و مادرش بگذارند. آنها مخالف ...
زورگیران، راننده پراید را با چاقو مجروح کردند و از ماشین به بیرون پرت کردند
دامپزشکی به ستارخان ببرم. در بین راه یکی از آنها چاقویی روی گلویم قرار داد و تهدید کرد که تغییر مسیر بدهم. او ادامه داد: از ترس جانم قبول کردم و آنها از من خواستند تا وارد خیابانی خلوت شوم و بعد در ماشین را باز کردند تا مرا به بیرون پرتاب کنند. اما با آنها درگیر شدم و مقاومت کردم؛ چون دزدان خشن قصد سرقت ماشینم را داشتند. جدال من با زورگیران خشن، بهای سنگینی برایم در پی داشت؛ چرا که آنها وقتی ...
شوخی شوخی جدی می شود
به گزارش خبرنگار ایرنا، فقط من مقصر نبودم، پدر و مادر کنارم نبودند، بیشتر وقت خود را در محل کار می گذراندند و من تنها در خانه بودم، حوصله ام سرمی رفت، بیشتر اوقات بعدازظهرها با همکلاسی هایم در بیرون از خانه مشغول گشت و گذار بودم تا اینکه در همین گشت و گذارها به واسطه یکی از همکلاسی هایم با مینا دوست شدم و کم کم طی گشت و گذارهای بیشتر مینا در جمع دوستان صمیمی ام قرار گرفت و کم کم مرا با تعارف های ...
خودکشی نافرجام پدر شهید مدافع حرم + عکس
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، همین چند روز پیش، زیر تیغ آفتاب ظهرگاهی تابستان، روبروی دانشگاه آزاد شهر پیشوا ایستاده بودیم که مردی میان سال با قامتی متوسط و نگاهی که برقش از پشت عینک قابل تشخیص بود، ما را از گرمازدگی نجات داد و به خنکای خانه اش در خیابان بالایی برد. حاج خدابخش حیدری، پدر شهید مدافع حرم فاطمیون، عباس حیدری، همراه با همسرش (مادر شهید) بدون فوت وقت، روی مبل های ...
رمال قلابی سارق خانه های پایتخت
بدون هیچ تحقیقی با من تماس می گرفتند و مرا به خانه شان راه می دادند. البته گاهی اوقات هم به عنوان گدا وارد مجتمع ها می شدم. زمانی که صاحب خانه در را باز می کرد، خانه اش را برانداز می کردم؛ اگر وسایل خانه خوب بود، آن خانه را در لیست دستبردهایم قرار می دادم. با ترفندی سعی می کردم وارد خانه شوم و از آنجایی که معمولاً کلید خانه در نزدیکی در ورودی است، کلید را فوراً برمی داشتم. اگر هم به عنوان رمال وارد می شدم که مالباخته را به بهانه ای به اتاقی می فرستادم و کلید را برمی داشتم. در فرصتی مناسب با کلیدی که قبلاً سرقت کرده بودم، وارد می شدم و نقشه سرقتم را اجرا می کردم. ...
به مادرم ناسزا گفت کشتمش
یک مأمور درگیر شدم و پلیس من را تحت درمان روانشناس قرار داد. پس از آزادی هم من را از کشور آلمان اخراج کردند و به ایران آمدم و به خانه پدرم رفتم. پدرم هم وقتی دید من حال روحی خوبی ندارم من را پیش یک روانشناس برد و تحت نظر او بودم. تا اینکه روز حادثه با یکی از دوستانم روبه رو شدم. او به مادرم ناسزا گفت و من هم از کوره در رفتم و با چاقو به جانش افتادم. پس از اظهارات متهم با دستور مقام قضایی ...
گفتگو با مردِ رمالی که دزدی را در زندان آموزش دیده بود!
هیجان و استرسش بالاتر بود. هر بار یک خانه جدید می دیدیم و گاهی اوقات اموال تازه ای پیدا می کردیم. هنوز هم مغازه داری؟ نه. اوایل برای هیجان سرقت می کردم. ولی آنقدر به این کار آلوده شدم که کارم را از دست دادم. از بس سر کار نرفتم خودبه خود بیکار شدم. بعد از آن دیگر مجبور بودم که سرقت کنم. برای تامین هزینه های زندگی ام. چند بار تا به حال دستگیر شدی؟ 4 سابقه ...
به مادرم ناسزا گفت کشتمش
دادگاه کیفری محاکمه خواهد شد. بیشتر بخوانید دزد 12 ساله در پاتوق خلافکاران! رفاقت با یک جوان بزرگ تر از خودم در مدت کوتاهی موجب شد تا در 12 سالگی به یک معتاد و دزد حرفه ای تبدیل شوم این در حالی بود که همواره از اعتیاد پدرم رنج می بردم و ... بیشتر بخوانید پسر 13 ساله حساب 3 هزار نفر را خالی کرد پسر نوجوان که با استفاده از روبات های تلگرامی از 234 هزار نفر ...
این دارو دروازه ورود به اعتیاد است
به گزارش یکتاپرس وقتی درد داری، دکتر برایت مورفین تجویز می کند، چقدر آرامش می گیری؟ حالا تصور کن که ترامادول، همین آرامش چهاربرابر می کند. این ها را حسام می گوید که تجربه خوردن قرص ترامادول را دارد: همان روز اول فهمیدم که اگر ادامه بدهم، در مدت کوتاهی به آن وابسته می شوم برای همین به سختی خودم را از آن جدا کردم و برای همین هم دیگر مصرف نمی کند؛ می گوید خودم را از اعتیاد نجات دادم. ح ...
درخواست دوباره برای بررسی سلامت روانی قاتل
20 ساله ای به نام حسن روبه رو شدند که بر اثر ضربات متعدد چاقو فوت کرده بود. جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و عامل قتل به نام شهروز 21 ساله تحت تعقیب مأموران بازداشت شد. او که به تازگی از آلمان برگشته بود، در همان بازجویی های اولیه به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: بعد از جدایی پدر و مادرم، 9 ساله بودم که همراه مادرم به آلمان رفتم. در آن کشور به خاطر سرقت از یک سوپرمارکت دستگیر شدم و به زندان افتادم ...
محاکمه قاتلی که دوست دارد اعدام شود
فرار شود توسط شاهدان ماجرا دستگیر شد . متهم به نام پوریا در تحقیقات به این قتل اعتراف کرد و گفت: بچه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و من نزد مادرم در آلمان رفتم. در آنجا دو بار زندانی شدم و پلیس این کشور با کمک روانشناسان مرا شست وشوی مغزی دادند و سرانجام دیپورتم کردند و به ایران بازگشتم. روز حادثه برای این که به یکی از دوستان پول بدهم به محله مولوی رفتم اما وقتی مقتول سر قرار آمد . به ...
عروس دزد در یک مهمانی لو رفت
داشت در دستان مهناز است. با اظهارات زن میانسال، پس از هماهنگی با بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، مأموران وارد عمل شده و مهناز را بازداشت کردند. زن جوان گرچه در تحقیقات اولیه مدعی بود در این سرقت نقشی ندارد اما در نهایت راز سرقت را برملا کرد: پدر شوهر و مادر شوهرم عامل تمام بدبختی های من هستند. هر بار که شوهرم به خانه آنها می رفت و برمی گشت، بهانه گیری هایش شروع می شد. آنها شوهرم را ...
ماجرای قتل های سریالی پلنگ سیاه چه بود؟
...! و حالا آشنایی در برابرش قرار داشت. او درحالی که مرا با نام کوچک خطاب می کرد، گفت: همان خبرنگاری هستی که قبلا فقط با تو مصاحبه کردم! ... بدون آن که فرصت را از دست بدهم پرسیدم، ملاقاتی هم داشتی؟ گفت: نه به کسی زنگ زدم و نه کسی تاکنون به دیدارم آمده است! یعنی در این سه سال و چند ماه که در زندان بودی، هیچ کدام از بستگان یا دوستانت به ملاقات تو نیامده اند؟ نه! عادت داشت پاسخ ...
روایت تلخ قتل زن باردار توسط معشوقه همسرش
...، وقتی سر کوچه محل سکونت آن ها رسیدم چند بار زنگ زدم و وقتی فهمیدم که همسرش در خانه تنهاست با کلید در را باز کردم و داخل شدم. همسر 35ساله ح وقتی مرا دید گلایه هایم را آغاز کردم و گفتم باید تکلیف مرا روشن کنید! ولی او گفت: برو دنبال کارت! با این جمله کارد میوه خوری را برداشتم و ضربه ای به شکمش زدم. او دستش را در محل ضربه کارد گذاشت و گفت: برو دخترجان! خدا کند کاری دست خودت ...
لو رفتن رابطه سیاه زن شوهردار در خانه مجردی ! / خیانت به سبک فرهنگ اروپایی !
زن 46 ساله ای که با شکایت ش در یک خانه مجردی دستگیر شد؛ درباره قصه ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد. او گفت: در یک خانواده چهار نفره به دنیا آمدم. پدرم شغل آزاد داشت، اما زندگی مرفهی نداشتیم. من هم پس از آن که در رشته علوم انسانی دیپلم گرفتم، در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم. همیشه با خودم فکر می کردم که باید جوانی پولدار، خوش تیپ و با کمالات به ...
مظهر مقاومت در انفرادی/ ترکیدن حباب حقوق بشر سوئد در پرونده حمید نوری
هدف از تشکیل پرونده علیه پدرم خصومت شخصی است اما بعد متوجه شدیم که هر شخص دیگری نیز به جای پدر من بود، این رویه یک طرفه تکرار می شد و هدف برگزاری از این دادگاه ها محکومیت و شکست جمهوری اسلامی ایران در این دادگاه است. منافقین به دنبال محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران در خصوص وقایع سال 67 است تا بتواند از پول های بلوکه ایران با عنوان غرامت، دیه و... برداشت کند. مسعود نوری، داماد ...
زندان، برای سارق سابه دار دانشگاه شد/ رمال شیاد، سارق سریالی بود
. پس از آن قرار شد که وی برای از بین بردن طلسم زندگی ام، به خانه ام بیاید. او روز بعد به خانه ام آمد و پس از دقایقی، نسخه ای به من داد و گفت که اگر آن را اجرا کنم، طلسم زندگی ام باطل می شود. بعد از رفتن او، به طرز عجیبی کلید خانه ام ناپدید شد و شب بعد که به خانه مادرم رفته بودم، دزد به خانه ام زد و همه طلا و جواهراتم را سرقت کرد. حالا هم شک ندارم که سرقت از سوی مرد رمال، صورت گرفته و احتمالا وی روزی ...