وحشت شب های اجرای حکم در بند قتل
سایر منابع:
سایر خبرها
جز ئیات پرونده مردی که به خاطر 2 میلیون تومان سر یک زن را برید!
.... جسد را به داخل دستشویی بردم و سرش را جدا کردم و داخل کیسه ای گذاشتم و در باغچه چند کوچه پایین تر دفن کردم. بعد کلید خانه اش را برداشتم و با پول سرقتی مواد خریدم و نزدیک به یک هفته خوش بودم. وقتی پولم تمام شد فکر کردم که کسی در خانه نیست و می توانم با سرقت وسایل خانه پولی به دست بیاورم به همین خاطر 3- 4 بار دیگر به خانه اش رفتم و هربار بخشی از لوازم خانه اش مثل جاروبرقی، فرش، تلویزیون و ...
مرد معتاد، سر زن تنها را برید
مرد معتاد که سر زن تنها را بریده و او را به قتل رسانده است با درخواست قصاص از سوی اولیای دم مواجه شد.مرد متهم وقتی متوجه شد پیرزن تنهاست به قصد سرقت وارد خانه او شد و به خاطر مقداری پول دست به قتل زد.پرونده قتل زن تنها با تماس تلفنی یکی از همسایه ها با پلیس به جریان افتاد. زن همسایه به پلیس گفت بوی تعفن از خانه همسایه اش می آید. ...
دیه 10 میلیاردی برای زندانی محکوم به قصاص
شان تمام می شود. در این میان برخی از خانواده های شاکی حاضر می شوند قاتل را مورد بخشش قرار دهند و از محکوم به قصاص تقاضای پرداخت مبلغی را به عنوان دیه کنند یا در مواردی هم اولیای دم از محکوم به قصاص درخواست هایی همچون طلب ملک یا هر چیز دیگری را می کنند. در این گزارش خبرنگار به ماجرایی که موجب شده تا این دو زندانی محکوم به قصاص در حبس باشند طی مصاحبه ای با اعضای خانواده دو نفر ...
دستگیری پسر جوان به اتهام قتل دختر فراری / سر و کله مقتول پیدا شد!
جریان وضعیت خانواده ام بودم و زمانی که متوجه شدم پسر جوانی را بی گناه به اتهام قتل من بازداشت کرده اند عذاب وجدان به سراغم آمد و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. به دنبال اعترافات دختر جوان، به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی پایتخت پسر جوان آزاد و المیرا تحویل خانواده اش شد. کدخبر: 854401 1401/09/29 10:01:30 لینک کپی شد ...
اعتراف به قتل پیرزن به خاطر سرقت 2 میلیون تومان
بوی تعفن گرفته بود. می خواستم با مثله کردن آن هر بار قسمتی را بیرون ببرم و دفن کنم، اما متوجه شدم همسایه ها به من مشکوک شده اند، این شد که دیگر به خانه پیرزن نرفتم. او درباره سرقت خودروی مقتول نیز گفت: در این مدت ماشین دست من بود و به خانواده ام گفته بودم آن را قسطی خریده ام. بعد از اقرار های مرد معتاد و کشف بقایای سر مقتول در محل دفن شده، متهم راهی زندان شد. پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات و صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه از سوی قضات شعبه دهم دادگاه رسیدگی خواهد شد. این در حالی است که اولیای دم برای مرد معتاد درخواست قصاص را مطرح کرده اند. ...
نقشه خشن خواهر و برادر برای کشتن خواهر کوچک تر
هاست با دختر 36ساله ای به نام الناز در ارتباط هستم. امروز صبح مادر الناز با من تماس گرفت و گفت هرچه با خانه الناز تماس می گیرد او پاسخ نمی دهد. مادرش نگران او شده بود و از من خواست به خانه الناز بروم و احوالش را بپرسم. من چند بار با موبایل الناز تماس گرفتم اما وقتی پاسخ نداد به خانه مجردی او رفتم و در را باز کردم و ناباورانه با جسد خونینش روبه رو شدم. با این تماس، ماموران پلیس به خانه ...
پایان مرگبار دفاع از برادر
قصاص کردند. بعد از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن پذیرش اتهامش گفت: ناخواسته مرتکب قتل شدم. روز حادثه در حال خروج از قهوه خانه بودم که به یک باره مقتول با 12 نفر از دوستانش با چوب و قمه جلوی قهوه خانه آمدند. وارد قهوه خانه شدم و در را قفل کردم اما آنها با لگد در را شکستند و وارد شدند. وقتی دیدم همه آنها مسلح هستند برای دفاع از جانم قمه یکی از مهاجمان را از دستش گرفتم. در آن لحظه ...
از دستگیری 909 سارق تبهکار تا کشف سلاح غول پیکر
دختران دم بخت کلاهبرداری کنی؟ از زنان کینه داشتم، مقصر اصلی هم همسر سابقم بود. چند سال قبل یک نفر به همسرم متلک انداخت من به خاطر او دعوا کردم و به زندان افتادم، اما او طلاق غیابی گرفت. بعد از آن ماجرا از همه زن ها متنفر شدم. من ورزشکارم و در رشته کیک بوکسینگ قهرمان شده ام، در مسابقات بین المللی هم شرکت کرده بودم و خودم هم مربی این رشته هستم. برای فراموش کردن کاری که همسرم با من کرد دست به این کار ها زدم. منبع: روزنامه ایران ...
زن سارق بیماران را بی هوش می کرد/ داروی بیهوشی را اول روی خودم تست می کردم تا مطمئن شوم کسی را نمی کشد!
...> چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ چند سال قبل شوهرم فوت کرد و من با دو بچه تنها ماندم. برای کار خیلی جاها رفتم اما یا حقوقش خیلی کم بود یا توقعات دیگری از من داشتند. به خاطر نیاز شدید مالی تصمیم به سرقت گرفتم. این شگرد چطور به ذهنت رسید؟ یک روز که برای کار درمانی به بیمارستان رفته بودم خودم شاهد چنین سرقتی بودم. زن جوانی به همراه یک بیمار آبمیوه مسموم داد و بعد از 10 دقیقه برگشت و ...
قهرمان کیک بوکسینگ به دختران دم بخت وعده ازدواج می داد
.... به سراغش رفتم اما او دیگر نمی خواست با من زندگی کند. این اتفاق تأثیر بدی در روحیه ام گذاشت و باعث شد نقشه انتقامجویی از زنان را بکشم. چرا به خاطر همسرت افتادی زندان؟ شنیدم که یک نفر به همسرم متلک انداخته است. رفتم به خاطر ناموسم با طرف درگیر شدم و با قمه او را زخمی کردم. به دلیل درگیری افتادم زندان. من آدم بدی نیستم، ورزشکار حرفه ای هستم. مدال قهرمانی دارم. چند سال قبل در ...
قتل با قمه بخاطر زیادی کارت کشیدن با ATM!
دارم اما باور کنید قصد کشتن سهیل را نداشتم و مرگ او ناخواسته رخ داد. او در تشریح جزئیات ماجرا گفت: آن روز سعید که از مشتری های ما بود به قهوه خانه آمد و دعوا راه انداخت. سپس آنجا را ترک کرد. می خواستم از قهوه خانه بیرون بروم که یکباره با او و برادرش به همراه 13 نفر از دوستان شان که همگی قمه و چوب در دست داشتند رو به رو شدم. می خواستم فرار کنم اما آنها به من حمله ...
قتل به خاطر حساب دفتری در قهوه خانه!
خانه بیرون بروم که یکباره با او و برادرش به همراه 13 نفر از دوستان شان که همگی قمه و چوب در دست داشتند رو به رو شدم. می خواستم فرار کنم اما آنها به من حمله کردند. حتی به سمت ماشینم رفتم اما اجازه ندادند سوار شوم. به همین خاطر به قهوه خانه برگشتم و در را قفل کردم؛ اما آنها با لگد در را شکستند و به ما حمله ور شدند. درگیری بالا گرفته بود و من برای دفاع از خودم و برادرم قمه یکی از مهاجمان را در دست ...
روشن شدن حکایت عجیب یک جنایت
بیرون کند! در یک لحظه من عصبانی شدم و بطری حاوی بنزین را روی او ریختم و فندک را روشن کردم که شعله های آتش سراسر پیکر عروس 27 ساله را فرا گرفت و من هم از ترس فرار کردم. چند روز بعد وقتی فهمیدم که خدیجه بر اثر عوارض سوختگی در بیمارستان امام رضا (ع) جان خود را از دست داده است، دیگر مخفی شدم ولی عذاب وجدان رهایم نمی کرد چرا که هادی (نامزد مقتول) به اتهام قتل او دستگیر شده بود. ...
محکوم به قصاص در گلستان پس از 12 سال بخشیده شد
درخواست اولیای دم، در انتظار اجرای حکم بود. وی افزود: در چند سال گذشته بارها اعضای شورای حل اختلاف ، بزرگان و ریش سفیدان برای بخشش، پادرمیانی کردند که بی نتیجه بود اما امسال و پس از در نوبت اجرا قرار گرفتن حکم ، رایزنی با حضور مسوولان قضایی از سر گرفته شد که نتیجه بخش بود و اولیای دم به گذشت راضی شدند. رییس کل دادگستری گلستان گفت: با آزادی این مرد جوان که حالا در آستانه 40 سالگی قرار دارد تعداد محکومین به قصاص که امسال در گلستان فرصت زندگی دوباره یافته اند به 16 نفر رسید. ...
دوش پرتاب کماندویی در تهران! مگر دنبال جنگ بودند؟!
... چرا؟ چند سال قبل به خاطر همسرم، 9 ماه حبس کشیدم. در این مدت او دادگاه رفت و درخواست طلاق غیابی داد. بعد از آزادی فهمیدم از من جدا شده و به همراه دو پسرم زندگی می کند. به سراغش رفتم، اما او قبول نکرد به زندگی برگردد. روحیه ام را از دست دادم و باعث شد تصمیم به کلاهبرداری از زنان بگیرم. چرا به خاطر همسرت به زندان افتادی؟ روزی متوجه شدم یک نفر به همسرم متلک ...
رهایی قاتل یاسوجی بعد از 15 سال زندانی از پای چوبه دار
به گزارش ایلنا از یاسوج، قاتل 48 ساله ساکن یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد که در شهریورماه 1386 و به دلیل درگیری با فرد دیگری و قتل او در بازار شیراز با حُکم قَسامه محکوم به اعدام شده بود با بخشش اولیای دم از مجازات مرگ رهایی یافته و بعد از 15 سال تحمل حَبس از زندان آزاد شد. گفته می شود او دارای یک دختر 14 ساله است و متاسفانه خانم وی در سال 88 وقتی قاتل ( شوهر) در زندان بوده فوت کرده است. به گزارش ایلنا، براساس حُکم قسامه و سوگند 50 نفر در دادگاه، مُتهم محکوم به اعدام و دادگاه مُتهم را به قصاص محکوم می کند. انتهای پیام/ ...
قهرمان کیک بوکسینگ کلاهبردار حرفه ای شد
اتفاق تأثیر بدی در روحیه ام گذاشت و باعث شد نقشه انتقامجویی از زنان را بکشم. چرا به خاطر همسرت افتادی زندان؟ شنیدم که یک نفر به همسرم متلک انداخته است. رفتم به خاطر ناموسم با طرف درگیر شدم و با قمه او را زخمی کردم. به دلیل درگیری افتادم زندان. من آدم بدی نیستم، ورزشکار حرفه ای هستم. مدال قهرمانی دارم. چند سال قبل در رشته کیک بوکسینگ قهرمان آسیا شدم. المپیک رفته ام، مسابقات تایلند و ترکیه ...
روایتی از یک مجرم که محبت امام رضا(ع) نمک گیرش کرد/ ضمانت امام رئوف(ع) با هدیه تحول و زندگی
) هست؛ امیدوار شدم، منتظر ماندم تا یکبار دیگر زندانیان میزبان آن پرچم مقدس باشند، با خودم می گفتم هرجور شده است باید از آن نمک بگیرم. روز موعود رسید بازهم زندان میزبان پرچم امام رضا(ع) و خادمین حرم مطهر بود، به میان صف زندانیان رفتم، آخر صف رفتم، ایستاده چشمانم را بستم و دستم را دراز کردم، منتظر نمک بودم که مردی سمتم آمد و چیزی در مشتم گذاشت، خوشحال بودم از اینکه حاج روا شده ام ...
قتل وحشتناک دختر جوان به دست برادر و خواهرش؛ پس از قتل جسد را با اسید سوزاندند!
کرد الناز پشت سرم حرف های نامربوطی زده است. او گفته بود من همسرم را مجبور به خودفروشی کرده ام و از دخترم برای جا به جایی مواد مخدر استفاده می کنم. آن روز مقداری شیشه خوردم و همراه الهام به خانه خواهرم رفتیم. الهام ظرف اسید را آورده بود. الناز با دیدن من تعجب کرد. با او درگیر شده و با چاقو چند ضربه به خواهرم زدم. الهام هم چند ضربه چاقو به الناز زد. بعد از قتل روی جسدش اسید ریختم. البته اسید را ...
لحظه ای بنشین که باران بگذرد...
می اندازد مرا! گاهی از تندی نگاهی که مرا به داخل خانه دعوت می کند وقتی پیکی خریدی اینترنتی را رسانده و او هم هم زمان رسیده است. پس لرزه هایش شیرین تر است که مگر من مرده ام که شما می روید دم در؟ و من می خندم که چشم! خوب نبودی داداش! ورنه به تار سیبیل نداشته تون دیگه تکرار نمی شه. شیرفهم شد؟ و صدای خنده ام که بلند می شود چشم های درشت و درخشان قهوه ای اش که خوشبختانه به خودم رفته نه به ...
حضور پررنگ بانوان راننده اتوبوس در شیراز/ وقتی محدودیت ها مانع رسیدن به آرزوی رانندگی نشد
لوله کشی، کشاورزی، ساختمان سازی و بافندگی را از پدرم آموختم و در سال 92 بافنده برتر شهرمان شدم؛ در واقع او مشوق اصلی من بود و بعد از آن همسرم حمایتم کمک کرد تا بتوانم درسم را ادامه دهم. وی ادامه داد: در سن 18 سالگی گواهینامه ام را دریافت کردم و از آنجایی که علاقه مند به رانندگی بودم؛ راننده اتوبوس شدم، در حال حاضر از شغلم بسیار راضی هستم و بازخورد خوب مردم حال من را بهتر می کند. ...
نسرین مقانلو سکوتش را شکست | حرف های ترسناک نسرین مقانلو درباره مرگ پسرش همه را شوکه کرد
ویدئو نوشت: پسرم ارشیا جان مادر منزل نو مبارک. چگونه باور کنم عزیزترینم سهم خاک شده، تحمل جای خالیت خیلی "درد "دارد حسرت همیشگی من.... صورت آرزوهایم کبود است عجب دست سنگینی داشت دست سرنوشت من..... خدا به همه مادران داغدار سرزمینم صبر بده. همین که می خواستی در ایران بمانی بس است پیش من ...
اعتراف به قتل خواهر به خاطر حرف بیجا
حادثه برای درمان سوختگی دستش به بیمارستانی در شرق تهران رفته و بعد از درمان به شهرستان آمل متواری شده است. با به دست آمدن این سرنخ، پلیس وی را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار داد که چند روز بعد شناسایی و بازداشت شد. مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت و در حالی که سعی داشت خودش را بی گناه معرفی کند، سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: من و الناز 12 سال قهر بودیم و رفت و آمدی نداشتیم تا اینکه روزی ...
گم شدن کفش در عروسی، یک جوان را به کشتن داد!
خاطر دعوا بالا گرفت. من که عصبانی شده بودم، جشن عروسی را ترک کردم و از حیاط بیرون رفتم؛ اما چند دقیقه بعد وقتی به آنجا برگشتم دیدم اکبر خونین روی زمین افتاده است. من هیچ ضربه ای به او نزدم و بی دلیل بازداشت شده ام. همه دیدند که من ضربه ای نزده ام اما چون پسرم نیست من را بازداشت کردند. او افزود: البته من خودم ندیدم که پسرم ضربه ای به مقتول زده باشد. در آن دعوا چند نفر شرکت داشتند و شاید فرد ...
15 سال زندگی با کابوس مرگ برای مرد اعدامی
احکام ارسال شد. او یک بار تا پای چوبه دار رفت و توانستند با تلاش واحد صلح و سازش گروه نیکوکاری چتر نجات به سرپرستی آذر شهسواری مهلتی برای جلب رضایت از خانواده مقتول بگیرد. تلاش ها ادامه داشت تا این که او به زندان یاسوج منتقل شد و با گذشت 15 سال از این ماجرا وقتی برای بار دوم پای چوبه دار رفت این بار تلاش ها نتیجه داد و خانواده مقتول به شرط دریافت دیه او را بخشیدند. پول دیه به کمک نیکوکاران جمع ...
درخواست قصاص برای دامادی که همسرش را به خاطر سوءظن خفه کرد
رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال گذشته با گزارش مرد جوانی که مدعی بود همسرش ناپدید شده آغاز شد. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مثل همیشه صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم، اما وقتی چند ساعت بعد با تلفن خانه و تلفن همراه همسرم تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم. هرجا که احتمال می دادم رفته باشد سر زدم و با همه آشنایان و دوستان مان تماس گرفتم، اما خبری از همسرم ...
پسری که در مستی دوست صمیمی را در مهمانی با چاقو کشت!
ما مقدار زیادی مشروب خوردیم و من از حال عادی خارج شدم. نمی دانم چطور شد که با هم درگیر شدیم. به گزارش وقت صبح به نقل از اعتماد آنلاین، پسر جوانی که دوست صمیمی اش را در حالت مستی به قتل رسانده در دادگاه ادعا کرد از کارش پشیمان است. متهم در اعترافاتش گفت چون مست بوده متوجه کاری که کرده نشده و از اولیای دم درخواست بخشش دارد. یک سال قبل صدای فریادهای کمک خواهی مرد ...
3برادر در دادگاه، منکر رفیق کشی شدند
...: اختلاف ما و مسعود از یک سال قبل آغاز شد. من ماشینی را فروختم اما پولش را نگرفته بودم. به همین دلیل ماشین نزد من امانت ماند. یک روز برادرم و مسعود با آن ماشین بیرون رفته بودند که تصادف کردند. برادرم می گفت، مسعود با نیسان یکی از دوستانش شوخی کرده و برادرم مجبور شده با سرعت بالا رانندگی کند. همین باعث تصادف شده بود. ما از مسعود خواستیم خسارت را بدهد اما قبول نمی کرد. او چند بار در ...
رفاقت با چیت سازیان مسیر درست زندگی کردن را یادم داد
دنیای تان در روزگار جوانی چه رنگ و شکلی داشت؟ من بچه روستایی هستم. روستایی به نام حصارخان که نزدیک ترین روستا به شهر همدان محسوب می شود. روستا در آن زمان محیط خوبی نداشت و جوانان به سمت اعتیاد گرایش پیدا می کردند. من در چنین محیطی بزرگ شدم، البته در همین روستا پدرم زمانی که گندم را برداشت می کرد، اول زکاتش را می داد و هیچ وقت نماز و روزه هایش ترک نمی شد، اما خودم بی فکر بودم و دلیلش ...
وقتی به هروئین فکر می کنم کسی را به خاطر می آورم که عمیقاً دوستش داشتم
بود در بغل داشت تا اگر حالش به هم خورد در آن استفراغ کند. یک دستش را روی دنده هایش، جایی که سرطان جولان می داد، گذاشت و آرام فشار داد. عجیب نیست اگر همین الان تصادف کنیم؟ . ••• سه سال پس از مرگ مادرم خاطرخواه مردی با موهای آبیِ سیر شدم. رفته بودم پورتلند دیدنِ یکی از دوستانم تا بلکه کمی از اوضاع در هم ریختۀ زندگی ام فاصله بگیرم. خیال می کردم تا آن موقع دیگر مرگ مادرم را فراموش ...