کتاب خواندن در چهل سالگی چه فرقی با بیست سالگی دارد؟
سایر منابع:
سایر خبرها
داستان رابطه زن تنها با یک نظامی
هم مرا رها کردند. در این روزها زمین خوردم و دستم شکست اما هیچ کس خبری نداشت تا این که یکی از همسایگانم متوجه ماجرا شد و مرا به بیمارستان رساند چرا که من زنی بی سواد هستم و نمی توانستم شماره تلفن فرزندانم را بگیرم. آن ها بعد از این ماجرا مرا نوبتی به خانه خودشان بردند ولی دچار مشکل شدند و به ناچار مرا به خانه ام بازگرداندند. اگرچه دوست دارم در خانه خودم باشم ولی از تنهایی می ترسم و آن ها هم درک نمی کنند که حدود 40 سال تنهایی یعنی چه!... ...
گیوتینی که راضی به اجرای حکم نبود!
که کتاب جان به لب روایت کننده نقش قضات در تحقق عدالت در جامعه است که سعی شده در طراحی این کتاب از جلوه های هنری، روایی و ابتکاری استفاده شود تا در مخاطب اثرگذار باشد. در ادامه داستان گیوتین را از کتاب جان به لب انتخاب و برای مطالعه در نظر گرفته شده است. گیوتین بر اساس خاطرات محمدحسین کریم زاده به عنوان دادستان یکی از شهرهای استان یزد معرفی شده بودم. اولین روز کاری منصب جدیدم بود. مدیر دفتر را روی میز گذاشت: ...
کتاب درباره روایت های زنانه سخن می گوید/ ماجرای چند حبه قندی که امام به عروس و داماد می دهد
. یک سال گذشت که تصمیم گرفتم با حجاب در آموزشگاه پرستاری حاضر شوم. یعنی من به خاطر حجاب تحقیر شدم و اهانت ها شنیدم ولی ایستادگی کردم. وی افزود: وقتی فارغ التحصیل شدم فرمی به من دادند تا محل خدمتم را انتخاب کنم. بیمارستان نمازی شیراز را به این دلیل که شناخته شده بود، انتخاب کردم. اما به من اجازه ندادند در آن بیمارستان کار کنم و مرا به بیمارستان قطب الدین که در دروازه کازرون واقع شده است و ...
خاطراتی از شهروز ملک آرایی
. همین چند روز پیش بود که تلفنی با هم صحبت کردیم. اولین بار که از بیمارستان مرخص شدند و من با ایشان تماس گرفتم گفتند حالم خوب است و کلی با هم گپ زدیم اما صبح اول وقت جمعه وقتی صفحه انجمن دوبلاژ را باز کردم و عکس ایشان را دیدم انگار غم عالم مرا گرفت، اصلا باورم نمی شد. ایشان تا لحظه آخر روحیه اش را حفظ می کرد و خودش را خوب نشان می داد. مومیوند در توصیف شخصیت شهروز ملک کارایی چنین اظهار می کند ...
ماجرای برپایی علم یک هیأت
مدارس به مکتب خانه می رفتم و درسم را خودم می خواندم درس های ششم و هفتم را خودم خواندم ولی به مدرسه نرفتم. خیلی درس خوان و عاشق درس بودم ولی سرنوشت برای من اینگونه رقم خورد بعد هم که صاحب فرزند شدم دیگر فرزندان مانع از حضور من برای شغل شدند و تمام دلخوشی ام حضور در هیات ها است. این بانوی مازندرانی یادآور می شود: یادم می آید آنقدر عاشق درس خواندن بودیم که زمانی که همه 6 فرزندم ...
این طلبه، محصولات کارگاه های کپری را به آن سوی مرزها رساند/ تیم بشاگرد، تیم دوم ایران در جام جهانی قطر!
.... عباس زارعی در حال آموزش هنر چوب و معرق به دانش آموزان پای تلویزیون، مسیر زندگی ام تغییر کرد! در آستانه 30 سالگی به تحصیل در حوزه و تدریس در مدرسه مشغول بودم که یک اتفاق ساده، مسیر زندگی ام را تغییر داد. یک روز بعدازظهر، مستندی درباره زندگی و کار یک پیرمرد هنرمند از شبکه مستند پخش می شد که زندگی مرا به دو بخش قبل و بعد از تماشایش تقسیم کرد. پیرمرد که با دست ...
روستای کنار سیاه قشم نمادی از محرومیت در دل نعمت ها و ثروت های بی پایان
او نداشتم در پاسخ به او گفتم وقتی که زمین پر از شب و گودال است، در حسرتتان جای دو دستم بال است، حالا که رسیده ام به تو می فهم در محضرت ای عشق زبانم لال است، بعد از شنیدن و دوست شدن با عارف به او هم قول دادم که صدایش باشم و با او و مادرش خداحافظی کردم و به سمت دیگری از روستای کُنار سیاه حرکت کردم. در این رهگذر صدایی مرا در جای خودم میخکوب کرد، آوا و ندا از داخل یکی از خانه های روستای ...
برای فهم سنت مسیحی چاره ای جز فهم سنت اسلامی نداریم
.... به بحث خودم برگردم و نگاه کانت به مساله رابطه اخلاق و دین. برای روشن تر شدن بحث بگذارید مثالی بزنم. داستان جالبی هست که در کتاب مقدس وجود دارد و همه ما شنیدیم و در قرآن هم با جزئیات متفاوتی وجود دارد. ماجرای حضرت ابراهیم و امر کردن خداوند به کشتن فرزندش. باری، در اینجا من با کانت مخالفم. کانت بر این باور بود که ابراهیم باید می گفت این خدا نیست که از من چنین درخواستی دارد، چراکه من ...
نمی شد دست از سر قصه ها برداریم
برایم بخواند تا این که خودم کل داستان را از حفظ شدم و ماجرا برعکس شد؛ این من بودم که روزی چندبار داستان را برای بقیه می خواندم. تا قبل از سن مدرسه که خواندن و نوشتن یاد بگیرم، داستان همین بود؛ هر کتابی را که برایم می خریدند داستانش را از حفظ می کردم و کلی کیف می کردم که داستان از حفظ شده را برای بقیه بخوانم، مخصوصا برای بزرگترها! آن روزها یک سری کتاب های سه بُعدی بود مثل هانسل و گرتل و کتاب ...
ماجرای دختر دانشجو و 21 دوست پسرش چه بود؟
نگران می شدند اما چیزی به روی من نمی آوردند و فقط نصیحتم می کردند! من هم کمتر به شهرستان می رفتم و از معاشرت با فامیل دوری می کردم. معتاد به آن قرص ها شده بودم و رفتارهایم به شدت تغییر کرده بود. تا این که روزی در منزل به دلیل مصرف زیاد قرص، دچار تشنج شدم و پدر و مادرم مرا به بیمارستان رساندند. آن جا بود که همه چیز لو رفت و خانواده ام در جریان خلافکاری های من قرار گرفتند اما هنوز خودم باور ...
آیا همه ی فرزندان این سرزمین از امکانات برابر برخوردارند ؟
آزمون رفتم . امتحان که تمام شد آنجا هم کسی منتظرم نبود که مرا در آغوش بگیرد و خسته نباشیدی. خدا قوتی، آرامشی. کسی نبود که نبود. پزشکی را از دبیرستان آرزو کرده بودم. خودم و خودم. با نیت خدمت به همنوعانم . فضای باغ های روستا شهادت می دهند تلاش های من را ، بدون معلم خصوصی، بدون کلاس کنکور... بعد از کنکور ،تنهایی براه افتادم وروز بعد به روستا برگشتم ، زمان ...
زندگی سیاه زن 28ساله که با 3 مرد خلافکار
داد که به زودی پولدار می شویم و به ثروت هنگفتی می رسیم. من هم که در آرزوی یک زندگی رویایی و توام با رفاه و آسایش بودم، حرف هایش را پذیرفتم و به طمع پول و ثروت با او همراه شدم اما هنوز یک ماه بیشتر از بارداری ام نمی گذشت که کیومرث هنگام حمل مواد مخدر دستگیر شد و مرا هم لو داد. در این شرایط من مخفی شدم و او به تحمل 3 سال زندان محکوم شد ولی بعد از یک سال و نیم و با عفو مشروط از زندان بیرون ...
بازیگر نقش شهریار: شمیران، ثروت الهی است | به قوانین شهری پایبند هستم
به عنوان محله زندگی تان انتخاب کردید؟ باغ های زیبای شمیران با کوه ها و طبیعت باشکوهش، کوچه پس کوچه ها و محله های قدیمی همه جذاب هستند و با روحیات افرادی مانند من سازگار. البته باتوجه به ترافیکی که به سبب بوستان قیطریه همیشه با آن دست به گریبان هستیم آرامش مان معمولاً ناقص و نسبی است، که البته در دیگر نقاط شهر نیز این داستان وجود دارد. از علاقه مندی به محله های کهن شمیران ...
از تایید ارتباط با خوبان عالم تا دلیل انتخاب کمپ جنجالی برای تیم ملی/ رونالدو در جلسه ایرانی ها شرکت نکرد
این چه هتلی است. شروع به زدن ما کرده و گفتند خورشیدی هتل توریستی انتخاب کرده است فیفا از دو سال قبل دو نامه برای فدراسیون فوتبال ایران و تمام فدراسیون هایی که در مقدماتی جام جهانی حضور داشته است ارسال کرده است تاریخ نامه اول سپتامبر 2019 است در آن زمان خواستند به قطر بیایید و هتل خود را انتخاب کنید. آن تاریخ برابر با 18 شهریور 98 بود اما در ایران هیچکس به این نامه اهمیت نداد. در آن زمان در تیم ملی ...
حفظ کشوری که براساس ظلم و جور باشد، هیچ اهمیتی ندارد
...> خب وقتی مورد تجاوز قرار بگیرد چه؟ این حرف دیگری است. من اول احراز می کنم که آیا کشور من ظالم است یا مظلوم. اگر مظلوم است، از کشورم دفاع می کنم؛ اگر ظالم است، دفاع نمی کنم. معنایش این است که دفاع کردنِ من به خاطر این نیست که این، کشور من است. به این خاطر است که مظلومی مورد ظلم واقع شده است. مثلا فرض کنید اگر من شهروند روسیه بودم، هرگز از کشور خودم در برابر جنگی که با اوکراین دارد ...
فاطمه هاشمی: پدرم واقعیت ها را بدون لکنت به رهبری می گفتند
هستیم که از اول انقلاب، تمام کار ها را با انتخابات انجام دادیم. در ایران، دوسال بعد از پیروزی انقلاب، شورای انقلاب منحل شد و مردم آزادانه در انتخابات مختلف رای دادند و همه گروه های سیاسی هم شرکت می کردند، اما متاسفانه به مرور حلقه انتخاب مردم را محدود و تنگ تر کرده اند؛ تا جایی که آیت الله هاشمی را که سال های متمادی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و جلسات مجمع را با حضور سران سه قوه و ...