کاش هرگز مسئولیت پرسپولیس را قبول نمی کردم | باید از دایی عذرخواهی کنیم
سایر خبرها
یک جادوگر گفت مرا با 100 میلیون رئیس فدراسیون می کند
مسابقات فوتسال را در کرمانشاه برگزار کردم که استقلال قهرمان شد. آن جا گفتم که از سال بعد لیگ برگزار می کنیم. اولین دوره لیگ را در دو گروه 5 تیمی برگزار کردیم چرا که خیلی ها نمی دانستند فوتسال چیست. سال بعد به یک گروه 10 تیمی، سال بعدش به یک گروه 12 تیمی و سال بعدش به یک گروه 14 تیمی تبدیل کردیم. * از چه زمانی وارد فدراسیون فوتبال شدید؟ در زمان آقای مصطفوی، مسئولیت برگزاری بازی های ...
مربی که جام حذفی گرفته نمی تواند گزینه تیم ملی باشد
جام جهانی دعوت شدم زیاد زمان نمانده بود. امیر خان تازه آمده و لیست اولیه داده و گفتند ممکن است تغییر کند. مهدی قائدی وقتی برگشت آماده نبود ولی الان خیلی خوب کار می کند. بازیکن های دیگری هم هستند. کریم انصاری فرد خیلی های دیگر هم سال ها در تیم ملی بودند و الان دعوت نشدند و من فکر می کنم این لیست تغییر کند. در آینده قطعا به بازیکنانی مثل مهدی قائدی هم فرصت می رسد. شما در این چند وقت خیلی ...
مسؤلان باید از همین سربازها یاد بگیرند!
فاش نیوز - اوایل سال 1400 تمام مدارک را جهت کد ایثارگری سربازی به محل خدمتم گروه پدافند اهواز تحویل دادم. گفتند 1ماه دیگه امیدیه پیگیر پرونده اباش .یک ماه بعد هم با امیدیه تماس گرفتم گفتند پرانده ارسال شده به تهران.20 رازدیگه تماس بگیر و پیگیرباش. تقریبا 5 ماه بعد از خطی که معلوم نبود چه شماره ای هست تماس گرفتن که باید از نو پرانده را تحویل نزدیک ترین پایگاه تحویل بدهید. گفتم من که پرانده کامل ...
تولد نوزاد در رابطه سیاه یک مرد با زن برادر همسرش ! / به غلط کردن افتاد !
خود را علاقه مند از قبل به مریم نشان دهم اما فایده ای نداشت و حس کنجکاوی همسرم کار دستم داد و وقتی که من به کاری مشغول بودم گوشی من را بررسی و متوجه رابطه من با سمیرا شده بود. دوست داشتم زمین بازشود و داخل آن بروم و در برابر سوال های پشت سرهم و گریه های مریم حرفی برای گفتن نداشتم، بعد از دقایقی با خواهش و التماس بهش گفتم چیز خاصی بین من و سمیرا نبوده و رابطه ما فقط در حد چند پیامک و تلفن ...
قیمت این سفر چند؟/تصاویر
فاش نیوز - روزهای پایانی اسفند ماه، چند روزی بود که خبردار شده بودم که امسال راهی راهیان نور هستیم. دو سه روز مانده به روز سفر، کارهایم بیشتر شده بود. شب مجبور شدم که پیش مادر باشم. پیرزن ناتوان از انجام دادن خیلی از کارها شده بود؛ شب عید و خانه تکانی. آن شب با خودم کلنجار می رفتم بروم این سفر را یا بمانم! فکر ماندن دلم را آشوب می کرد. ذهن پر تشویشم را زیر و رو کردم اما قصد ...
روایت مادر شهید تیموری از نحوه شهادت فرزندش
تیموری در مورد تولد فرزندش جواد اظهار داشت: شهادت خوب است، اما دوری فرزند برای والدین خیلی سخت است. سه سال بعد از شهادت رضا، خداوند جواد را به ما هدیه داد. خداوند دوباره مرا به خاطر فرزندانم زنده کرد. هنگام تولد جواد به من گفتند: شما به احتمال زیاد به هوش نمی آیی. زمانی که خداوند جواد را باردار بودم، پزشکان از بهبودی من ناامید شده بودند. پس از آنکه درد و عذاب زیادی را تحمل کرده بودم. من از ساعت 12 ...
از مادرید که جدا شدم فقط اشک ریختم
که بازی های او را دنبال می کنم. خاطرات شما از الکلاسیکوها؟ فکر می کنم زمانی که من در مادرید بودم، ال کلاسیکو به نوعی در اوج قرار داشت، ما حتی نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا را در سال 2011 داشتیم. مورینیو در مقابل پپ، رونالدو مقابل مسی. این روزها ال کلاسیکو مقداری از هیجان و فشار سابق را از دست داده است. آن زمان شکست دادن بارسلونا لذت محض بود. می توانم بگویم شکست 5-0 ما در ...
گفته می شود این خانم اولین راننده تریلی زن ایران بود!
یک مینی بوس با سرعت می آمد. چراغ زدم. توجه نکرد و آمد. دادم سمت راست که از جاده بروم بیرون. گود بود. مطمئن بودم که تیر آهن می آید و گردنم را می زند، چاره ای نبود، روبه رو با آن مینی بوس شاخ به شاخ می شدم، خدای نکرده ده بیست تا می مردند. چشم ها را بستم و گفتم: یا علی! و کوبیدم به کامیون و بیهوش شدم. ماشین داغون شد... پری، تنها زن ایرانی است که رانندۀ یک تریلی هجده ...
محسن رفقیدوست: رعایت حجاب با زور، واکنش منفی به همراه دارد/ تعداد شهدای نیروی انتظامی از کشته های حوادث ...
آنچه در انقلاب ما خیلی بارز نبود مسائل اقتصادی بود. اما بله؛ رفع تبعیض های اقتصادی و جلوگیری از غارتگری مطرح بود اما نه اینکه مردم بگویند ما الان نان نداریم بخوریم؛ شعار انقلاب ما استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. ما امروز هم به استقلال و آزادی به معنای کامل آن رسیده ایم. امروز در دنیا کشوری نیست که مثل ایران آزاد باشد و همه دشمنی ها با ما هم سر همین است که الگو نشویم تا دیگر کشورها هم بدانند اگر انقلاب اسلامی کنند چه آزار و اذیت هایی به همراه خواهد داشت. ...
سایه روشن گفتگو با ساکت الهامی: کسی که شایعه نساجی را راه انداخت نمی بخشم؛ در رختکن درباره حدادیان صحبت ...
یک ماه دانشگاه نرود. خودم بعد از آن داستان یک ماه مریض شدم، واقعا مریض شدم و بدترین نوع مریضی را گرفتم. زمانی بود که نمی شد خودم را از نظر روحی و روانی درست کنم و به خاطر همین مریض شدم. نمی دانم چه کسی هم این شایعه را منتشر کرد وی هیچوقت نمی بخشمش، چون شد مضحکه مردم و کسانی که می خواستند ما را در شرایط بدی قرار دهند. اصلا این حرف و محتوا نمی دانم از کجا درآمد و چرا این کار را کردند. حالا من هیچ ...
دروزغ زندگیم را نابود کرد/همسرم مچ مراگرفت/ می خواهد طلاقم بدهد، نمیدانم چکار کنم!
دانستم مهر فرزند به دلم می نشیند و آینده خودم تباه می شود. بعد از جدایی از اصغر وارد دانشگاه شدم و به تحصیل ادامه دادم و چند ماه بعد از پایان تحصیلات عالی بود که با شاهین آشنا شدم و خودم را دختری مجرد معرفی کردم. خیلی زود علاقه قلبی بین ما شکل گرفت و من به عقد شاهین درآمدم. با آن که از این پنهان کاری در رنج و عذاب بودم ولی باز هم جرئت بیان حقیقت را نداشتم تا این که بالاخره روزی دل ...
ایرانخواه: در فجرسپاسی همه را تراکتوری کرده ام/ از عیدی گرفتن خوشم نمی آید!
پایه خدمت بیشتری دارد و ارشد است، آیا در بین بازیکنان سرباز هم اینگونه است؟ بسیار به ندرت، در حد این پرسش ها که سربازان قبلی تیم می گفتند “چند ماه خدمت هستی و کِی تمام می کنی”. آناج: خاطره ای از تعطیلات سال نو و نوروز داری که برایمان بازگو کنی؟ باید به دوران کودکی برگردم. ما کل تعطیلات نوروز را فوتبال بازی می کردیم و در همه پست ها هم می توانستم بازی کنم حتی دروازه ...
فیلم سیاه زن خائن با مرد غریبه در دستان دوست صمیمی اش ! / سولماز باج می گیرد !
روز آغاز شد و هر وقت که همسرم در خانه نبود بهانه ای جور می کردم و برای دیدن ساسان به منزل سولماز می رفتم. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه دو ماه پیش از منزل ما دزدی شد وحدود 50میلیون طلا ودسته چک همسرم به رفت ، چند روز بعد یکی از چک های دزدیده شده همسرم پاس شد و چون شماره چک را همسرم در آن زمان به بانک اعلام کرده بود هویت سارق معلوم شد. همسرم به منزل آمد و گفت: فردی که چک دزدیده شده را پاس ...
مدل موی عجیب لیلا بلوکات تو ملاعام همه را میخکوب کرد | لیلا بلوکات با این حرکت شده عین دختره 14 ساله
خانوادم گفته بودم که من میخوام بازیگر بشم .وارد هنرستان کارو دانش شدم و در بین رشته های مختلف کارو دانش که در واقعه همه رشته ها پر شده بودند من تو رشته طراحی فرش ثبت نام کردم یعنی در واقعه رشته های دیگه هنر جو نمیخواست.واینطوری شد که من فارغ التحصیل رشته طراحی فرش شدم.ولی چون علاقه به بازیگری داشتم همه کلاس های بازیگری رو ثبت نام میکردم و شاگرد بازیگران معروفی همچون آقای تارخ ، میکایلی و آقای حمید ...
می خواهم بازی در سایر تیم های ایرانی را تجربه کنم/ هواداران گفتند به برزیل خوش آمدی!
ادامه می خوانید. خوش شانس هستم که به لیگ ایران آمدم فوتبال ایران یکی از قوی ترین های آسیا است و من خوش شانس بودم که به لیگ ایران آمدم؛ قبلاً شنیده بودم که هواداران صنعت نفت آبادان از بازیکن جدید تیمشان حمایت می کنند؛ آن ها زمانی که به این شهر رسیدم به استقبال من آمدند. باید بگویم لیگ برتر ایران بسیار قوی است و هر سال در لیگ قهرمانان آسیا تیم های قدرتمند خود را به سایرین نشان می ...
روایت آزاده دفاع مقدس از اولین لحظات اسارتش
اسمت چی؟ گفتمش داریوش . برگشت به افسر گفت دِروُیش، اسم بدرت (پدرت) چی؟ جواب دادم حسین ، بدرِ بدرت چی؟ گفتم حسن ، گفت فامیل؟ گفتم یحیی با خوشحالی برگشت به طرف فرمانده عراقی و گفت سیدی! اسم دِروُیش حِسّین حسن یحیی. سرهنگ عراقی با درهم کشیدن صورتش و با اخم به او گفت ادامه بده. فارسی خوب بلد نبود و به زحمت منظورش را می فهمیدم. پرسید از کجا آمدی؟ در جواب گفتم گرسنه ام، تشنه ام، چهار روز است که ...
برای جلوگیری از بودن شوهرم با زنان برایش زن گرفتم!
گفته بود برایم زن دوم بگیر، تصمیم گرفتم برایش زن بگیرم. یادم می آید که یک روز بلند تابستانی بود، من تنها در خونه بودم و بچه ها تهران منزل پدرم بودند و همسرم یک خانمی را به خانه آورد و به من گفت: برو بیرون . شما حساب کنید با گرمای مردادماه قم جز حرم جایی نبود که من بروم. همسرم از نظر مالی می توانست دو زن را تامین کند. بیشتر برای اینکه بیماری های جنسی نگیرد، برایش زن ...
مربی خانم در برخی از ماده ها وجود ندارد
نازنین فاطمه عبدیان رکورد دار دوی 400 متر با مانع نوجوانان درباره عملکردش در سال گذشته توضیحاتی را بیان کرد.
خاطرات نوروزی آیت الله هاشمی از جبهه های جنگ / موضوعی که باعث وحشت فرماندهان جنگ از بنی صدر بود
مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، در طول سال های دفاع مقدس به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، سخنگوی شورای عالی دفاع، فرمانده دفاع مقدس از سال 1362 و جانشین فرماندهی کل قوا ایفای نقش کرد و همین مساله تسلطی ویژه بر مسائل جنگ به او داد. وی در خاطرات خود از نوروزی گفته است که در جبهه ها گذشت: به دنبال صحبت هایی که با آیت الله خامنه ای و آیت الله موسوی اردبیلی داشتم، تصمیم گرفتم برای بازدید از جبهه ها و گذراندن ایام نوروز با رزمندگان و بررسی راه های فعال کردن جبهه ها که راکد بود و ا ...
تحویل سال نو در کنار آوارگان جنگ
صبح چند بار 2 نفر آمدند و با شما کار داشتند، گفتند در خانه بمان ما دوباره بر می گردیم. کبری افزود: با شنیدن این خبر حالم بد شد چرا که منتظر همسرم بودم، با خود گفتم حتما همسرم به شهادت رسیده، آن روز هر چه انتظار کشیدم کسی نیامد و شب سختی را گذراندم، فردای آن روز به محل کار همسرم رفتم، آنها گفتند: از وضعیت مجروحان و شهدا هنوز خبری به دست ما نرسیده است، بعد فهمیدم یکی از دوستان همسرم برای ...
کفاشیان: از فوتبال رفتم، کل فامیل راحت شدند!
مهم ترین اتفاق ورزشی ما در سال 1401 چه بود؟ اتفاق بد حادثه ای بود که برای وزیر ورزش رخ داد و ما را متاثر کرده است. برای ایشان آرزوی سلامتی می کنم. اتفاق خوب هم رفتن به جام جهانی و حضور در این مسابقات بود. خاطره فوتبالی خاصی از ایام عید دارید؟ خاطرات من در عید همیشه خاطرات خوبی نبوده است. چون همیشه فیفادی های ما و جلساتمان در عید بود. ایام عید همیشه یکی از شلوغ ترین برنامه های ما بود و تلخ و شیرین زیادی برایمان داشت. در 8-9 سالی که در فدراسیون بودم همیشه از 26 اسفند فیفادی، جلسه، سمینار و کنگره های ما شروع می شد و تا 10-11 فروردین ادامه داشت. ما اکثرا عید را پیش خانواده نبودیم. تیم ملی بازی داشت و اگر می برد خوشحال می شدیم و خیالمان راحت می شد ولی اگر می باخت ن ...
مصاحبه مفصل مسوت اوزیل: خیانتی که پدرم کرد
بدهم بروم، زیرا هرگز نمی دانی که آیا چنین فرصتی دوباره نصیبت می شود یا خیر. و بعد به رئال مادرید آمدی. چه چیزی از روز معارفه به یاد داری؟ در آن زمان من فقط 21 سال داشتم. قبلا در جام جهانی 2010 با آلمان بازی کرده بودم و تجربه حضور در رقابت های اروپایی با وردربرمن را هم داشتم اما هرگز چنین روزی را تجربه نکرده بودم. این که بسیاری از عکاسان و روزنامه نگاران فقط روی من تمرکز داشتند، چیزی بود ...
خواستم همسرم رو امتحان کنم بیچاره شدم/ شوهرم من رو طلاق داد با دوستم ازدواج کرد!
چند وقتی بود که به پوریا شک کرده بودم ،پیش چندتا فال گیر فال گرفتم همه می گفتند که پوریا داره بهت خیانت می کنه و همین موضوع باعث می شد بیشتر حساس بشم تا اینکه با مشورت نازی و مهوش تصمیم گرفتم یکی از دوستان دورم را که پوریا تا حالا ندیده سراغش بفرستم تا امتحانش کنم. مرجان را بعنوان مشتری به بوتیک پوریا فرستادم ،اما نتیجه خاصی نگرفتم و بر اساس آنچه مرجان می گفت : پوریا به اون محل نداده ...
اوکلو: قبل از بازی به همه گفتم گل می زنم/صحنه زیبایی برایم رقم خورد
توصیف کرد: این صحنه فوق العاده زیبایی برای من، کادرفنی، سرمربی، مردم و کشورم بود. من می دانستم گل می زنم و همین اتفاق هم افتاد. او ادامه داد: قبل از بازی به همه گفته بودم گل می زنم. حتی وقتی روی نیمکت بودم و هنوز به زمین نرفته بودم، به هم تیمی هایم گفتم که وارد زمین می شوم و گل می زنم و ما حتما این بازی را می بریم. این اعتماد به نفس بسیار به من کمک کرد تا برای تیم ملی کشورم گلزنی کنم. ...
از نابودی رویای مادرید به دست پدرش تا انتخاب بهترین رقیب و هم تیمی
مسوت اوزیل در مصاحبه ای مفصل با نشریه مارکا در مورد مسائل مختلفی حرف زد.
گفتند دیوار را با خاک یکسان می کنیم / ما بیگ دیتا را به کسی نمی دهیم
حدود ساعت 1:30 در بازداشتگاه بودم که گفتند شما آزادید، به شرطی که فردا ساعت هفت صبح به دادسرا بیایید. دادسرای ناحیه 38 که دادسرای امنیت اخلاقی است. فردا به شعبه 2 بازپرسی دادسرا رفتم که پرونده ما در آنجا تشکیل شده بود. واقعیتش تا قبل از اینکه داخل دادسرا بروم، فرضم بر این بود همه این رفت وآمدها و بگیروببندها به دلیل آن مرکز خدمات درمانی است و در مجموع، اشتباهی شده و اصلا ما از این پرونده ...
خاطرات جامانده ای از یگان دریایی ثارالله بخش نخست
بود و سال ها ماندگار شدم. من پاسدارم می گوید: جنگ که آغاز شد چندماه بعد به عنوان بسیجی ثبت نام کردم و با گذراندن یک دوره آموزشی در کرمان راهی جبهه شدم با این وجود مادرم خیلی راضی به رفتنم نبود چون بقیه برادرهایم هم در جبهه بودند، اما پدرم می گفت اگر لازم باشد با چوب بجنگم، من هم می روم. در برابر اصرارهای مادرم می گفتم نمی توانم جبهه نروم چون من پاسدارم. تا اینکه سال ...
هنر زنان روستایی آهنگ دستگاه توبافی را دوباره بلند کرد/ "جهانی شده ایم"!
ایشان به حدود ده سال پیش بازمی گردد؛ زمانی که اهالی روستا به من خبر دادند که مجتبی حیدری برای عکاسی به روستای چاج آمده است. آن زمان به روستای چاج که در نزدیکی خراشاد است، رفتم و به مجتبی حیدری توضیح دادم که در کدام خانه ها پارچه بافی انجام می شود. پیش از حضور ایشان ما چند سالی بود که این هنر منسوخ را احیا کرده بودیم و خانم ها در روستاها مشغول به کار بودند. این بانوی کارآفرین ادامه داد: پس ...
روایت یک دانش آموز از درس عملی ایثار و شهادت در رفتار معلم ریاضی اش
ای از حضور همزمان خود و معلمش در عملیات والفجر 1 را روایت کرده است که در ادامه آن را می خوانید. با دیدن مدیر مدرسه مان گفتم: آقای سلیمانی! شما کجا اینجا کجا؟ چرا نگفتید می خواهید به جبهه بیایید؟ خندید و گفت: ما اینیم دیگر! و ادامه داد: بعد از سه نفر پشت سر من معلم ریاضی تان است؛ آقای صنایع. گفتم نه بابا؟! به عقب رفتم تا به معلم ریاضی رسیدم و گفتم: فرزادم. مدرسۀ الهی! گفت: چطوری فرزاد ...