سایر منابع:
سایر خبرها
تقدم اخلاق بر فقه در سیره امام صادق (ع)/ یادداشتی از عبدالرحیم اباذری
اطوار کیست؟ گفتند جعفرصادق است . چون شناخت ، گفت: چنین کارهای بزرگ فقط از امثال او ساخته است. ( مناقب آل ابی طالب ، ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 274 ) در نقل دیگری سفیان ثوری می گوید: روزی به محضر امام صادق علیه السلام مشرف شدم ، دیدم رنگ رخسارش دگرگون شده ، ازعلت پرسیدم؛ حضرت فرمود: برای اهل خانه سفارش کرده بودم که به پشت بام نروند ، اما بعد مشاهده کردم کنیزی که یکی از فرزندانم را به او سپرده ...
رهبر نظریه انتظارات عقلایی درگذشت
به دستگاه های انجماد استفاده کرد. این نخستین تجربه من در ریاضیات کاربردی بسیار لذت بخش و هیجان انگیز بود. من در سیاتل به مدرسه دولتی می رفتم و در سال 1955 از دبیرستان روزولت، جایی که پدر و مادرم نیز در سال 1927 از آن فارغ التحصیل شده بودند، مدرک دیپلم گرفتم. چون در ریاضیات قوی بودم همه و حتی خودم انتظار داشتیم که سرنوشت مرا به سوی رشته مهندسی بکشاند، اما وقتی 17 ساله شدم به سرم زد که از ...
دختر 5 ساله جدیدترین قربانی اسیدپاشی
زندگی می کنم. روز حادثه قصد داشتم به خانه پدرم بروم که مردی سیاهپوش به سمت من و دخترم حمله کرد و به روی ما اسید پاشید. هرچند او صورتش را پوشانده بود، اما شکی ندارم که وی همسر سابقم بوده است. چون بارها تهدید کرده بود که انتقامش را می گیرد. وی ادامه داد: در این حادثه دخترم هم از ناحیه دست دچار سوختگی شده و به شدت ترسیده است. علاوه بر این خسارت زیادی هم به ماشینم وارد شده است. همچنین بینایی ...
قتل فجیع همسر در جنوب تهران به خاطر مهاجرت به کانادا
متهم در جریان تحقیقات با اظهارات ضد و نقیضی منکر هرگونه جنایت در خانه مورد نظر شد. اعتراف به قتل همسر در جنوب تهران بازجویی ها همچنان ادامه داشت تا اینکه زن میانسال چهاردهم اردیبهشت ماه امسال، پس از مشاهده شواهد و مدارک موجود در پرونده، به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: در سال های گذشته با همسرم اختلاف پیدا کرده بودیم اما این اوخر به دلیل اینکه قصد داشتم با فرزندانم به کانادا ...
اینجا زمین و آسمان به هم می رسند!
شد؟ متولد سال 1363 در قم هستم اما از دو سالگی به تهران آمدیم. دوران دبستان و راهنمایی خیلی چاق بودم و خانواده پدرم که ورزشی بودند، روی اضافه وزنم حساس شده بودند. به خاطر همین پدرم قبل از مدرسه ساعت چهار صبح بیدارم می کرد تا در پارک دم خانه مان بدویم و ورزش کنیم. در مدرسه هم والیبال بازی می کردم. تقریبا از دبیرستان خیلی اتفاقی با اسکواش آشنا شدم و حرفه ای ادامه اش دادم. در رشته حقوق درس ...
اسیر وسوسه های شیطانی صمیمی ترین دوست شوهرم شدم/ وقتی همسرم نبود او می آمدم خونه پیش من و...
چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترک مان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می کند و... ...
این افراد تا یک قدمی مرگ رفتند اما به طرز عجیبی به زندگی برگشتند | معجزه در مرز مرگ و زندگی
عجیبی جان سالم به در برده اند. علی اسدی، مرد 62 ساله ای است که بعد از سقوط از ارتفاعات شمال تهران جان سالم به در برد. بهمن ماه سال 90 علی و دوستانش برای گذراندن یک روز در دل کوه از خانه خارج شدند. آنها راهی ارتفاعات شمال پایتخت شدند تا اینکه آن حادثه رخ داد. مرد میانسال می گوید: ساعت 3 صبح بود که با دوستانم به کوه رفتیم. هوا خیلی سرد بود و هر لحظه سردتر هم می شد. ولی این وضعیت هوا ...
آقای قاضی التماس تان می کنم، نگذارید مادرشوهرم مرا طلاق بدهد!
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه ایران در گزارشی از دادگاه خانواده نوشت: نوعروس جوانی روی صندلی نشسته بود، در حالی که نگرانی در چهره اش موج می زد، کنارش نشستم نگاهی به او کردم، زیرلب ذکری را زمزمه می کرد. سر صحبت را با او باز کردم، ابتدا مکث کوتاهی کرد و گفت از کجای زندگی ام برایت بگویم و خلاصه شروع به گفتن داستان زندگی اش کرد. زن جوان هرازگاهی بغضش را قورت می داد و با ...
معمای خانه نامادری/ خواهر نیما کوچولو افشاگری کرد
... نامادری ام عصبانی شد و با پشت دست به دهان نیما کوبید. یک ساعت مچی هم در دستش بود که به دهان برادرم برخورد کرد و لب او را زخمی کرد. همین باعث شد که نیما حال بدی پیدا کند. وقتی پدرم به خانه آمد و متوجه حال نیما شد گفت او را دکتر ببریم، اما نامادری ام می گفت موضوع مهمی نیست و با دکتر رفتن برادرم مخالفت کرد. صبح روز بعد برادرم فوت کرد. حرف های ندا با ...
آرزو داشت در عملیاتی با رمز یا زهرا (س) شهید شود
کردم برادرم شهید شده است. رفتم دیدم ایشان حالش خوب است و به خانه برگشتم. اما در راه خانه هر کسی مرا می دید رویش را به سمت دیگر می کرد. پلاکارد سه برادر شهید موسوی را که دیدم شوک شدم. به بنیاد شهید رفتم. همسرم با لباس رزم در سردخانه بود. بدنش یخ زده بود. عمامه اش طبق وصیتش روی تابوتش بود. وقتی پیکرش را دیدم افتادم. اطرافیان گفتند بچه در شکمت از بین می رود و بلندم کردند. کار خدا بود انگار افتاده بودم ...
تصاویر| گشت و گذاری در موزه یک روستا در طالقان
واقع این اشیاء دکوراسیون خانه میرسلیمی هاست! نزدیک میدان جلال آل احمد طالقان، سال هاست ساختمان قدیمی مخابرات به عنوان مکانی متروکه خاک می خورد. این ساختمان یک طبقه، با چهار اتاق نمناک و دیوارهای طبله کرده، به موزه مردم شناسی تبدیل شده؛ البته نه یک موزه دائمی؛ محلی موقتی برای نمایش دادن مجموعه عتیقه های یک زن و شوهر اهل روستای گیلگرد؛ همان روستایی که زادگاه آیت الله طالقانی است و حدود ...
روایتی از ورود به رشته ای ناشناخته تا دانشمند برتر جهان شدن/ پروفسور نمازی: با وقوع انقلاب، بازگشت و ...
داشتم و مفتخر بودم تا بیشتر با ایشان و رمز موفقیتشان آشنا شوم. پس از سلام و احوالپرسی با استاد نمازی و شنیدن صدای گرمشان که بیانگر مهربانیشان بود از ایشان خواستم خودشان را معرفی کنند: صبورانه گفت: محمد نمازی، متولد سال 1333 اهل شیراز هستم و در حال حاضر استاد تمام حسابداری دانشگاه شیراز و صاحب دو فرزند دختر و پسر می باشم که پسرم همکار بنده و استاد حسابداری دانشگاه شیراز و دخترم پزشک زنان و ...
مادر از سبک زندگی فرزند شهیدش می گوید | از کارخانه تا رمل های سرخ فکه
همشهری آنلاین - رابعه تیموری: کریم انگشتان کرختش را روی کفاب توی حوض کشید و با ناراحتی گفت: توی این سرما واجب است که لباس ها را بشویید؟ خوب می گذاشتید برای بعد. عذرا خانم در حالی که رخت ها را چنگ می زد، جواب داد: چله زمستان که هوا آفتابی نمی شود مامان جان. بچه ها می روند مدرسه، لباس لازم دارند. تو برو توی اتاق، من هم الان می آیم. کریم کتاب های زیر بغلش را روی پله گذاشت و اورکت و شال گردنش ...
وحشت مرگ بعد از نجات معجزه آسای یک زن/ شوهر جنایتکار دریا هنوز فراری است
توهم می شد. چند بار تصمیم به جدایی گرفتم، اما او همیشه مرا تهدید به مرگ می کرد. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم با چاقویی که همیشه در جیبش داشت به سمت من حمله ور شد و چند ضربه به دست و پایم زد. روی زمین افتاده بودم که به یکباره موهایم را کشید و گلویم را برید و بلافاصله از خانه بیرون رفت. من به سختی توانستم خودم را مقابل در برسانم و همانجا بیهوش شدم و همسایه ها مرا به بیمارستان رساندند. پلیس هنوز ...
اجرای حکم اعدام مردی که به دوست همسرش تجاوز کرده بود
بازجویی ها به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد شیطان فریبش داده است. او گفت: شاکی و شوهرش از دوستان خانوادگی ما هستند. مدتی بود شیطان مرا وسوسه می کرد تا شاکی را مورد آزار و اذیت قرار دهم. روز حادثه همسرم برای دیدن مادرش از خانه بیرون رفت و من هم نقشه شیطانی ام را طراحی و اجرا کردم. شاکی به من اعتماد داشت و وقتی به او گفتم همسرم بیمار شده و به شما نیاز دارد به سرعت خودش را به خانه ما رساند و من هم نقشه ...
کنکور سیاه مادر / عذاب وجدان مادرانه بعد از خودکشی پسرش
بح بیدار است . به همسرم گفتم اما او گفت طبیعی است دارد خودش را برای کنکور آماده می کند پسرم کمتر از قبل غذا می خورد و با وجود این در درس و مدرسه موفق نبود چند بار مشاور تحصیلی اش به ما اعلام کرد حمید تمرکز کافی روی درس هایش ندارد. همسرم به همین علت وقتی از جلسه به خانه برگشتیم به تندی با او حرف زد حمید در تمام مدتی که پدرش به او گفت تو چه چیزی کم داری که درس نمی خوانی مگر تا صبح بیدار نی ...
من 14 روز بی حجاب بودم/ دختری که دوباره حجاب را انتخاب کرد: پدرم نگفت چون حجابت را کنار گذاشتی، دیگر ...
.... آن روز هم موهایم را باز گذاشته بودم و خیلی از دور جلب توجه می کرد. وقتی ما را صدا زد، خیلی نگران شدم. با خودم گفتم: وای بدبخت شدم. چه کار می خواهد بکند؟ عجله هم داشتم. گفتم الان نگهمان می دارند. حالا بابا رو چه کار کنم؟... چون پدرم گفته بود: ببین بیتا! هر طور میل خودت است. دوست داری بی حجاب بروی بیرون، برو اما اگر مشکلی پیش بیاید یا گرفتار شوی، من قدمی برایت برنمی دارم. من آبرو دارم. باید به ...
موج سواری در بازار سهام/ سوء استفاده افراد خاص / آن ها که اطلاع داشتند و ذی نفع شدند
فرارو- بورس تهران چهارمین ریزش پرمقدار در سال جدید را به رخ سهامداران کشید. هرچند امروز روند حرکت بازار سرمایه کمی صعودی بود اما در کل این روز های بازار سهام را می توان روز های ترس و هیجان دانست. ریزش های مکرر شاخص با صعود های کم رونق آمیخته شده و کلاف سردرگمی را ترسیم کرده است. به گزارش فرارو، هیئت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار برای حمایت از بازار سرمایه، دو مصوبه تصویب کرد. اول ...
وحشت بعد از نجات معجزه آسای یک زن / شوهر دریا قاتل فراری است! + عکس
نمی توانست بدرستی صحبت کند . این زن در حالی که بسختی صحبت می کرد در تشریح جزییات ماجرا به ماموران گفت :همسرم از همان ابتدای زندگی مشترک بیکار بود .او به مواد مخدر اعتیاد داشت و همیشه سر هر موضوعی مرا کتک می زد . او تحت تاثیر مصرف شیشه دچار توهم می شد .حتی چند بار تصمیم به جدایی گرفتم اما او همیشه مرا تهدید به مرگ می کرد. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم با چاقویی که همیشه در جیبش داشت به ...
اتاق تشریح بدون سانسور
محمد جعفری- روزنامه نگار کالبدهای بی جان روی تخت های فلزی آرام گرفته اند و در نوبت تشریح هستند. هرکدام ماجرایی دارند؛ تاجر فرشی که چند روز قبل به خاطر مشتی پول توسط شاگردش به قتل رسید. دختر جوانی که برای زیبایی بیشتر بینی اش را به تیغ جراحی سپرده بود؛ اما چند روز بعد ناگهان فوت شد. پیک موتوری که نان آور خانواده اش بود، ولی عادت نداشت کلاه ایمنی به سر بگذارد. پسر جوانی که بعد از شنیدن ...
زن بیچاره متوجه رابطه پنهانی شوهر دومش با دخترجوانش در اتاق خواب شد
به گزارش سلام نو؛ مادر جوان الهه در ادعاهای هولناکی در دادگاه کیفری استان تهران گفت: بعد از طلاق با دخترم در تهرانپارس زندگی می کنیم، خودم از راه فروختن لباس و اجاره کردن غرفه، خرج زندگی را در می آورم، تا اینکه منصور با من آشنا شد او خودش را پلیس و سروان معرفی کرد و چون ظاهر فریبنده و سلاح و دستبند داشت باور کردم و او را وارد حریم زندگی ام کردم. او ادامه داد: مدتی نگذشته بود که دیدم ...
مردی قبل از ازدواج با مادرش حساب بانکی مشترک باز کرد | مادر شوهر دختردار شدن عروس را بهانه جدایی قرار ...
.... هم آن ها حساس بودند، هم پدر من معتقد بود بهتر است همین اول بیشتر هم را ببینیم و آشنا شویم. عقد کردیم و مشکلات از دو هفته بعد شروع شد. چون همسرم که در شهر ما شاغل بود، آخر هفته به جای رفتن به شهر و خانه خودشان، آمده بود خانه ما. خانواده اش گفتند زن گرفته ای و خانواده ات را فراموش کرده ای. از اینجا شروع شد و به جاهای باریک تر کشید. تا جایی که مدام زنگ می زدند و چک می کردند که ...
زندگی دردناک یک زن جوان قاتل/ از تحقیر تا قتل هسر صیغه ای!
.... علی زیر بار فشارهای زندگی معتاد شده بود و من نمی دانستم که باید با آن سن کم چه کار کنم. در نهایت تصمیم خودم را گرفتم و برای طلاق اقدام کردم اما این بار نیز دوباره با دیوار خانواده برخورد کردم. آنها امروز حاضر بودند که کنار آن معتاد با همسر دومش، با بدبختی زندگی کنم اما با برگه طلاق به خانه برنگردم. پس خودم طلاق گرفتم و با طلاهای روز عقد و عروسی راهی تهران شدم. یک سال اول ...
بعد از خیانت زنم کارتن خواب شدم
شغل مناسبی برخوردار هستند باز در مسیری قرار می گیرند که کارشان به اقدامات مجرمانه مثل دزدی کشیده می شود. مهم ترین عامل این مسأله نیز، اعتیاد و مواد مخدر است که نه تنها زندگی فرد بلکه کل اعضای یک خانواده را تحت تأثیر خود قرار می دهد. گفت وگو با حسن دراز *متولد چه سالی هستی و از کی شروع به کار کردن در کارگاه نجاری کردی؟ متولد سال 58 هستم و سال 66 پدرم ما ...
من: پسر بیکار آسمان جُل شهرستانی/ او: دختر پولدار شیرازی
آسمان جل قید خانواده اش و آن رفاه را می زده. دلم گرفت. خدا می داند چقدر تلاش می کردم تا اوضاع بهتر شود و خودش هم این را می دانست. دلم گرفت و گفتم مجبور نیست این وضع را تحمل کند... آن روز ها وقتی از خانه می زدم بیرون، دیگر دلش هم برایش تنگ نمی شد. گاهی به حرف پدرم فکر می کردم و پیش خودم اعتراف می کردم که باید دختری را انتخاب می کردم که به ما بیاید... آن روز وقتی در دعوایمان مرا بی عرضه و خانواده ام را بی اصل و نسب خواند، طاقت نیاوردم و کشیده ای خواباندم توی صورتش... سپیده چمدانش را بست و رفت... ما برای هم ساخته نشده بودیم. ...
زن 32 ساله: صمد در بانک به من پیشنهاد رابطه داد
. خلاصه از همان روزها صحبت های درگوشی و پچ پچ های خانواده شوهرم شروع شد و به تحقیر و سرزنش من پرداختند که پسرشان دختر بی کس و کاری را پناه داده است. دخالت های مادرشوهرم در زندگی من حد نداشت به طوری که هیچ کاری را بدون اجازه او انجام نمی دادم و تصمیمی برای خودم نمی گرفتم! تا این که چند سال بعد باردار شدم و رفت و آمدهای مادرشوهرم به خانه من زیاد شد ولی او همچنان به چشم دختری بی کس و کار به ...
فرار رویا دختر 16 ساله کرجی به خاطر یک پسر / جزئیات اسارت در دخمه ابلیس
بخشی از جملات دختر 16ساله ای است که درجریان فرار از خانه با پسری که فکر می کرد او را به همه آرزوهایش خواهد رساند، پی می برد این دوستی فقط یک رؤیا بود، رؤیایی که خیلی زود تبدیل به یک کابوس زجرآور شد.دختری 16ساله با حالتی پریشان و پر از ترس وارد اتاق مشاوره شد. می گفت در خانواده ای پرجمعیت متولد و بزرگ شده و رابطه گرم و صمیمانه ای بین اعضای خانواده اش برقرار نبوده است و درگیری لفظی، تحقیر ...
نامۀ جعلی چارلی چاپلین به دخترش را از قلم انداختند؟!
بعدها هر چه گفت نامه ای در کار نیست و ساخته و پرداختۀ ذهن خیال پرداز او بوده (با الهام از عکس چارلی چاپلین در دفتر کار) به خرج دیگران نرفت که نرفت و 40 سال بعد در سال 92 و سال اول دولت روحانی که بعد از فترت دوران احمدی نژاد دوباره جشنواره مطبوعات برپا شد و از روزنامه نگار خوش قریحه با حضور رییس جمهوری تجلیل کردند باز این بحث بر سر زبان ها افتاد. روایت خود فرج الله صبا دربارۀ ماجرای نامۀ ...
ما معنی مفقودالاثر را نمی دانستیم
افغانستان- کاشان زهرا رضایی از زندگی پدر و مهاجرتش به ایران می گوید: پدرم متولد سال 1348 بود. تحصیلات ایشان در حد ابتدایی بود ولی سواد قرآنی داشت و قرآن را بسیار زیبا تلاوت می کرد. ما اصالتاً افغانستانی و اهل (شهر مزارشریف) هستیم. پدرم در سن 18 سالگی در افغانستان ازدواج کرد و بعد به ایران مهاجرت کرد و در کاشان ساکن شد. دو سال بعد از مهاجرت پدرم، مادرم به ایران آمد و ابتدا به پابوس امام رضا (ع) رفتند از آنجایی که اقوام مادری من در مشهد ساکن بودند، پدر و مادرم در مشهد می مانند و برنمی گردند. ما ...