پسر مادرکش: اعدامم کنید؛ مرگ برایم راحت تر از زندگی است
سایر منابع:
سایر خبرها
پدرکشی فجیع در تهران | وقتی دیدم نمرده با چاقو زدمش!
...> وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: نمی خواستم پدرم را بکشم. اما رفتارها و کارهایش مرا بشدت عصبی کرده بود. پدرم چند سال پیش، مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد.سپس همه اموالش را در اختیار همسر دومش و 3 فرزند او قرار داد. حتی به تازگی خانه بزرگی را به نام همسر دومش سند زده بود. وی ادامه داد: من بدهی سنگینی داشتم و به همین خاطر به دردسر افتاده بودم. چند بار سراغ پدرم رفتم و از او کمک ...
پشت پرده شوم پیامک های عاشقانه
مادرم بین من و برادرانم می گذاشتند خسته شده بودم، تمام امکانات برای آنها بود و در عوض هر محدودیتی که فکر کنید مختص من بود. در خانه ای به دنیا آمده بودم که فرزند پسر برایشان مهم بود، هیچ وقت دست نوازشگری روی سرم نبود؛ هر روز که بزرگتر می شدم تنهایی هایم هم با من قد می کشید. با ساناز از مدرسه می آمدیم که پسر جوانی که ترک موتور بود دنبال ما افتاد، من زیرچشمی پسر جوان را نگاه می کردم و از همان نگاه اول ...
زینب نوروزی؛ از دوومیدانی تا درخشش در قایقرانی
ایران است و این روزها در اردوی تیم ملی برای گرفتن خوش رنگ ترین مدال بازی های آسیایی هانگژو تلاش می کند. گفتگوی افرا ورزش با زینب درباره آرزوی راه دور او هم بود. کسب مدال المپیک ! چطور شد از دوومیدانی به سمت قایقرانی آمدی؟ زینب نوروزی : سال 96 بعد از سه سال که دوومیدانی کار کردم، تصمیم گرفتم که به قایق رانی بیایم. یعنی در یکی از سالن های شهرم زنجان می دویدم که مربی ...
سارق حرفه ای: چون مادرم پیرشده و دیگر نمی تواند دنبال کارهایم بیاید توبه می کنم که دیگر دزدی نکنم
سالم بود که دست به دزدی زدم اما باور کنید این بار آخر است که سرقت می کنم و توبه کرده ام. اولین بار چند سال داشتی که زندان رفتی؟ 16در سالگی به خاطر سرقت پراید دستگیر شدم و به کانون اصلاح و تربیت رفتم. اولین بار هم خودرو سرقت کردی؟ بله، اولین بار یک پراید سرقت کردم و به خانه آمدم که مادرم متوجه ماجرا شد و از برادرم خواست که خودروی سرقتی را در خیابان رها کند تا دست من رو نشود ...
داستان رابطه با دختر مستاجر
پیش من بود برایش سنگ تمام می گذاشتم تا این که دو سال بعد من دچار نوعی بیماری روده شدم و از سوی دیگر نیز با شیوع کرونا کار و کاسبی ام را از دست دادم و به قول معروف ورشکست شدم. حالا دیگر نمی توانستم مانند گذشته پول داشته باشم. به همین دلیل طولی نکشید که او با وسوسه دایی های معتادش از من شکایت کرد که به او نفقه نپرداخته ام! وقتی با نامزدم تماس گرفتم، گوشی را قطع کرد و دایی اش در ادامه تماس های من مدعی شد که ندا طلاق می خواهد؛ چرا که تو عرضه داشتن چنین همسری را نداری و از سوی دیگر نیز یک انسان بیمار به درد خواهرزاده ام نمی خورد و تو باید همه حق و حقوق او را تا ریال آخر بپردازی و ... ...
عاشقی کار دست سارق حرفه ای داد
به خانه ای رفته بودم، با گوشی تلفن همراه در کمد روبه رو شدم. آن را برداشتم و به آن زن هدیه دادم. او نمی دانست من دزدم . از گوشی استفاده کرده بود و ماموران به او رسیدند و از طریق این زن مرا دستگیر کردند. من در سرقت ها فکر همه جا را کرده بودم غیر از عاشقی و گرفتاری . همین عاشقی کار دستم داد. *به چند خانه دستبرد زدی؟ حدود 20 خانه. *چقدر گیرت آمد؟ هرچه دزدیدم را دود کردم. ...
عشق قدیمی به جنایت منتهی شد
زن و مردی که متهم هستند با همدستی هم شوهر زن را کشتتد تا با هم ازدواج کنند، به زودی محاکمه می شوند.
بهترین آهنگ های ساخته شده برای امام رضا را بشنوید / از چاوشی تا صفوی
اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی به سرم دست !!! بکشی یکباره درمونم کنی ضامن آهو رضا لاله ی خوشبو رضا اومدم اینجا آقا !!! نوکریمو امضا کنی چی میشه که این درو به روی ما تو وا کنی منو ردّم نکنی نگاه !!! به بعدم نکنی اومدم امام رضا خونه به دوش تو باشم مادرم گفته باید !!! حلقه به گوش تو باشم کمکم کن که منم آقا غلام تو باشم بار ...
متین ستوده از خواهرش رونمایی کرد | خواهر سانتال مانتال متین ستوده همه رو محو خودش کرد
مونولوگ و صحنه را براشون بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم. جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟ وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا ...
درمان های امیدبخش برای بیماری ام.اس ( قسمت اول )
آزمون تخصص، دوران دستیاری تخصص رشته مغز و اعصاب را با رتبه اول برد تخصص در سال 1381 در دانشگاه علوم پزشکی تهران پشت سرگذشت. چندی بعد برای گذراندن دوره فلوشیپ ام.اس به دانشگاه به ازل سوئیس در سال1384 رفت و سپس به ایران بازگشت. وی در برخی از خاطرات خود می گوید: مادرم خانه دار و پدرم مغازه دار بود. دوره ابتدایی به مدرسهٔ پیروزی و راهنمایی به مدرسهٔ شرف و فردوسی و مقطع دبیرستان به مدرسهٔ خواجه ...
لیلا گودرزیان: عنایت شهید را در نوشته هایم دیدم
.... همسر شهید که یک فرزند پسر دارند که قرار بود قبل از چاپ کتاب را ببینند، من کتاب را فرستادم تا مطالب را خوانده و تایید کنند. دو سه ساعت بعد از ارسال مطالب تماس گرفتند و گفتند من در این سه ساعت نشستم و خواندم و هر چه خوانده بودم جلوی چشمم آمد به طوری که انگار خود من آن را روایت کرده بودم. او می گفت، پسرم هم گفت قبلا این خاطرات را به ما گفته بودی اما زیباتر در این ...
درد دل با امام رضا؛ چگونه با این هزینه ها به مشهد برم ..
...: به مادرم قول دادم ......مدتی بود که پس انداز کردم تا بعد از امتحانات خرداد بچه ها ، بریم مشهد ...آخه چند سال میشه نرفتیم ....از وقتی که برای ماه عسل رفتیم تا الان که بچه ام 12 سالشه فرصتش پیش نیومد ..... البته فرصتش بود پولش نبود .... خوب امسال گفتم با قطار می ریم و مادرم هم میاد ...یه کوپه 4 نفره می گیریم ...خوش می گذره . با رفتن به اولین دفتر خدمات مسافرتی متوجه شدم بلیط ...
اعتراف تلخ داور دربی؛ گفتند زن وبچه ات را می کشیم/ مثل آب خوردن دربی را سوت می زنم/ من 300 هزار تومان ...
...> تا به حال به این فکر کرده اید که اگر در دربی سال 73 فلان تصمیم را می گرفتید بازی به جنجال کشیده نمی شد؟ من بهترین تصمیمات را در بازی گرفتم. مقصر جنجال ها هم همانطور که گفتم من نبودم! بعد از بازی اتفاق خاصی برایتان رخ نداد؟ مثلا از سوی هواداران دو تیم تهدید شوید. اتفاقا تا چند روز تهدید می شدم. بعد از بازی سریع به تبریز رفتم. مدام تلفن خانه مان زنگ می خورد و تهدید می ...
طلاق عجیب زوج جوان چند روز قبل از عروسی به دلیل سرویس طلای ارزان
خود با شوهرش گفت: یک سال پیش بود که با امید آشنا شدم، البته او را از قبل می شناختم. امید یکی از همکاران سابقم بود. او یک بار ازدواج کرد، ولی زندگی اش خیلی دوام نداشت. زمانی که با امید همکار بودم، او عاشق یک دختر دیگر بود. چند وقت بعد هم با یکدیگر ازدواج کردند. ولی وقتی امید از محل کارمان رفت، بعدها متوجه شدم که از هم جدا شده اند. وقتی امید را بار دیگر دیدم، ارتباط ما شکل گرفت و عاشق هم شدیم. امید ...
وقتی در عربی حرف زدن کم آوردم!
روز از بچه ها شنیدم سه اسیر عراقی را به پاسگاه 3 آورده اند. فاصله پاسگاه ما تا پاسگاه 3 کمتر از 100 متر بود. دو تا از پاسگاه را با پل های خیبری به هم وصل کرده بودند. دویدم و سریع خودم را به آن پاسگاه رساندم. اسرای عراقی نشسته و دست هایشان را روی سر گذاشته بودند. یکی دو نفر از بچه ها هم حاذق و با انگشت های روی ماشه کنارشان ایستاده بودند. سال های قبل چند جمله کوتاه عربی از قاری مسجد محله ...
دام قهرمان شطرنج برای زنان | تاجر تحصیلکرده سارق حرفه ای شد | فرار دختر جسور از صندوق عقب آدم ربا؛ نقشه ...
خودش برد و کاری در حقم کرد که تبدیل به یک ورشکسته و بعد سارق حرفه ای شدم. چه اتفاقی بین شما رخ داد؟ یک روز که در شرکت بودیم با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد. سپس از من کلی امضا گرفت و تمام اموالم را تصاحب کرد. چند روز بعد هم از ایران رفت و شنیده ام که در کانادا زندگی می کند آن هم با پول من، پولی که با هزار سختی و زحمت به دست آورده بودم. من زمانی قهرمان شطرنج در کشور شدم. حتی یک ...
جلد دومِ جلد دوم
...، سر غرفه آنها تیک می زدم که بالاخره کی می آید. بنده خدا مدیر مشکلی نداشت، ولی دو کارمندش روز آخر کار را گردن هم انداختند و بعد هم مسئول بالادستی شان آمد برای جلسه و کلا برنامه بدون ناشر روی آنتن رفت. روز آخر برنامه های شبکه کتاب ظهر تمام می شد و من باز برای بار چندم مجبور شدم به آقای قربانی زنگ بزنم و زمان حضورشان را تغییر بدهم، چند بار برنامه آقای قربانی را تغییر داده بودم. از روز اول ...
2 روایت از گره هایی که سبب ایمان به عنایت امام رئوف(ع) شد| خوشا دردی که درمانش تو باشی
. می خواستیم دخترخانم و خانواده اش از نظر مذهبی به ما نزدیک باشند. تنهایی این حرف ها سرش نمی شود. سخت است، به خصوص اگر ندانی چرا باید این تنهایی را تحمل کنی. چند سال از سربازی ام گذشته بود و همه مقدمات را برای ازدواجم فراهم کرده بودم؛ از خانه و خودرو تا شغل آبرومند. خلاصه هرچه فکر می کردم که چرا ازدواجم سرنمی گیرد، به نتیجه ای نمی رسیدم؛ نه من و نه مشاوران زبده ای که حتما نامشان را شنیده اید. ...
ترک اعتیاد هم طبقاتی شد!
همدیگه نمی رفتیم. می خواستن به زور من رو با خودشون ببرن. اول، گوشی های تلفنم رو گرفتن. دستامو می کشیدن و باهم درگیر شدیم. بعد از دو ساعت، دو نفرشون من رو به زور به یکی از اتاقای خونه بردن که مثلا فقط حرف بزنیم. شدت درگیری کم شد. مشغول حرف بودیم که از بیرون اتاق صدا شنیدم. پرسیدم صدای چیه؟ گفتن نگران نباش. وسایلت رو می بریم. (میم می گوید که به مدت چند ماه در خانه دوستش زندگی می کرده است) از ...
فریب دختران با وعده های توخالی
این پسر جلوی مرا گرفت و شماره تماس اش را به من داد از وقتی با او دوست شدم سرنوشت من سیاه شد او مرا فریب داد و با این ترفند که قصد ازدواج با من را دارد با من رابطه دوستی برقرار کرد. قاضی پرسید آیا خانواده ات از این ماجرا خبر داشتند؟! فرزانه جواب داد: نه هرگز ،چون خانواده من مخالف دوستی با جنس مخالف هستند و من همیشه می ترسیدم این ماجرا فاش شود چند وقتی گذشت و بعد ماجراهایی در خانه مان ...
شوهر فیس بوکی ام بعد از 5 سال گفت" حلالم کن" و رفت دنبال کارش
کشور بلژیک فراهم کند، بعد از عقدمان از طریق تلفن و شبکه های اجتماعی با یکدیگر در ارتباط بودیم و هربار از وی درباره اقامتم سؤال می کردم؛ می گفت پیگیر کارهایم است اما با گذشت 4سال و نیم وعده، سرانجام در اسفندماه سال گذشته ارتباط تلفنی و مجازی رامین با من قطع شد. چندین بار با او تماس گرفتم، او اما جوابگو نبود تا اینکه برایم پیام گذاشت و به خاطر اینکه قادر به گرفتن اقامت برایم نشده است، خواست حلالش کنم ...
قاتل 27 ساله؛ از طناب دار می ترسم
.... اولین بار به چه دلیل چاقوکشی کردی؟ 15 سالم بود که به خاطر یک دختر با دو جوان درگیر شدم و آن ها را با چاقو زدم. آن دختر همان دختر خاله خودم بود که دیدم دو جوان موتورسوار قصد ایجاد مزاحمت برایش دارند! من هم آن ها را با چاقو زدم ولی بعد مادرم رضایت گرفت. گفتی جمجمه ات هم شکسته است! چرا؟ مدتی قبل با موتورسیکلت دوستم که امانت گرفته بودم، تصادف کردم و حدود 2ماه در کما بودم و ...
قصه بافی های مرد همسرکش در دادگاه/ به او گفتم یک لیوان آب بده، نداد/ بعدش خوابیدم اما یک نفر چاقو به ...
چشمانم را باز کردم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به زنم زدم. من اصلاً چیزی از ماجرا به خاطر ندارم و نمی دانم چه کسی چاقو را به من داد. من از قتل همسرم پشیمان هستم. وی درباره اختلاف با همسرش گفت: من و همسرم مثل همه زوج ها با هم اختلاف هایی داشتیم. اما در حدی نبود که قصد کشتن او را داشته باشم. من آن شب خسته از سر کار به خانه آمده بودم و حالم بد بود. اما همسرم هیچ توجهی به من نداشت. به همین خاطر عصبانی شدم ولی باور کنید حتی نمی دانم چند ضربه به زنم زدم.من شرمنده فرزندم و پدر و مادر همسرم هستم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند ...
مادرم را خدا نگه دارد، قصه هایش تو را نشانم داد
کرامت میلاد حضرت معصومه(س) و میلاد شمس الشموس امام علی بن موسی الرضا(ع) رو تبریک می گم خدمت تمامی عاشقان. شما از چند سالگی خادم و شعرخوان محافل امام رضا(ع) هستی؟ من دو سال و نیمم بود که اولین بار شعرخوانی کردم. آموزش شعر خوانی من زیر نظر اول مادرم و کمک های باباجونم بوده که خیلی زحمت کشیدن برام تا خادم و زائر خوبی برای امام رضا(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت باشم. مهدیار جان شما ...
کاش پسر منم ما ما می کرد!
فاش نیوز- سال 1362 یکی از دوستان صمیمی ام به نام احمدرضا در عملیات والفجر 4 از ناحیهٔ سینه مجروح شده بود. هرچه گشتم نتوانستم پیدایش کنم. او را به اورژانس صحرایی برده بودند. بچه ها می گفتند: احمدرضا موجی هم شده. وقتی به مرخصی آمدم، با چند نفر از رزمنده ها به منزلشان رفتیم تا از او عیادت کنیم. ظاهراً به اصرار مادرش از بیمارستان مرخص شده و برای ادامهٔ درمان به خانه آمده بود. ده ...
برادرکشی فجیع توسط پسر 18 ساله در مشیریه
.... آن شب از سر کار بازگشتم و دوباره درگیر شدیم. دایی ام ما را جدا کرد. بیرون رفتم تا شرایط آرام شود اما برادرم به خیابان آمد و دعوا دوباره بالاگرفت. با چاقو ضربه هایی به او زدم که زخمی شد و افتاد. پدرم برای نجاتش آمد که او را هم زخمی کردم. فرار کرده و در بوستان های محله و اطراف آن سرگردان بودم. از رفقایم آمار می گرفتم که او زنده است یا نه. برای سرکشی به حوالی خانه ...
شیربهای مرگ در عشق خونین
چند بار با او کتک کاری کردیم.تا اینکه فهمیدم به ایران آمده است. برای اینکه او را پیدا کنی به تهران آمدی؟ فقط به این دلیل نبود.می خواستم کار کنم اما مصمم بودم که بعد از اینکه به تهران آمدم هرطور شده او را پیدا کنم و پولم را از او پس بگیرم.در یک خانه خیلی بزرگ و لوکس واقع در قیطریه سرایدار شدم و بعد از آشنایان و اقوام سراغ تیمور را گرفتم.بالاخره پیدایش کردم و با او قرار گذاشتم ...
نقشه تکان دهنده زن خائن برای قتل شوهرش | رضا: زن حسن من را خام خودش کرده بود
که زنگ خانه به صدا در آمد و شوهرم برای بازکردن در به جلوی در رفت اما ناگهان صدای شلیک 3 گلوله به گوش رسید و با سرعت از خانه خارج شدم و دیدم همسرم غرق خون روی زمین افتاده است. داستانسرایی عجیب در قتل ادعاهای زن جوان در حالی بود که کارآگاهان در بررسی صحنه جرم پی بردند که گلوله های مرگ از داخل خانه شلیک شده است و اهالی محل نیز قبل از شلیک متوجه درگیری در خانه حسن شدند شدند و این ...
زن خیانتکاری که عامل قتل همسرش بود، آزاد شد!
حضور داشت در همان ابتدا هدف تحقیق قرار گرفت و گفت: با همسرم در خانه بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد و شوهرم برای بازکردن در به جلوی در رفت اما ناگهان صدای شلیک 3 گلوله به گوش رسید و با سرعت از خانه خارج شدم و دیدم همسرم غرق خون روی زمین افتاده است. داستانسرایی عجیب در قتل ادعاهای زن جوان در حالی بود که کارآگاهان در بررسی صحنه جرم پی بردند که گلوله های مرگ از داخل ...
نقره ای ماندگار از دخت ایران زمین؛ کیانا فاطمی افتخاری از جنس علم و حجاب
بیماری صرع می توانند با زدن دکمه تماس های ضروری که شامل اورژانس و 4 نفر از نزدیکان فرد است، لوکیشن ارسال کرده و امداد رسانی می شوند. وی در مورد حجاب خود در زمان شرکت در این رویداد گفت: من با هزینه شخصی خودم در این مسابقات حاضر شدم اما به خاطر دورماندن از مسائل سیاسی و پیشبرد هدف علمی خود با حجاب و طبق مقررات جمهوری اسلامی در مسابقات ظاهر شدم. هدفم پیشبرد مسئله ای علمی بود و نمی خواستم به ...