سایر منابع:
سایر خبرها
قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم
کرمان می رفت. ساعت نُه شب در کرمان بودم. سه پاسدار شهید، در تهران و قم دفن شدند، و شهید ابومهدی هم از قم به عراق رفت. پیکر حاج قاسم و حسین پورجعفری، ساعت یک و نیم نصفه شب به فرودگاه کرمان رسید. استقبال و تشییع در فرودگاه برگزار شد و همه آماده مراسم صبح فردا برای تشییع و تدفین شدند. صبح، در میدان آزادی کرمان بودم. حدود سه و نیم میلیون نفر در کرمان آمده بودند. کرمان، تا آن روز ...
خلبانی که پس از سه بار اخراج برگشت و جنگید و اسیر شد
شهریور در شمال از ماجرا خبردار شدم، روز 25 شهریور خودم را به تهران رساندم و زن و بچه را به خانه رساندم و خودم راهی همدان شدم. تصمیم گرفتم دیگر برنگردم. همسرم گفت دفعه بعد اعدامت می کنند. وقتی به پایگاه رسیدم به بخش پرسنلی رفتم و اسم این یازده نفر اخراجی را گرفتم. اسم خودم اول بود. تمام شاگرد اول های ایران و آمریکا بودند. فهرست را برداشتم و رفتم پیش آقایی که نماینده امام در پایگاه شده بود ...
قصه زندگی مادربزرگی که به میرزای جنگلی کمک می کرد | خاطرات بتول خانم؛ از باکو تا یوسف آباد
.... قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید در یک صبح نه چندان گرم تابستانی، مهمان بتول پایدار و دخترانش پریزاد ، مروارید و فیروزه در خانه این بانوی مهربان بودم. طبقه اول دخترش، پریزاد، و طبقه سوم، دختر دیگرش، فیروزه، زندگی می کند. مروارید که خود بانویی 60 ساله و از دختران بانو پایدار است، با مهربانی در می گشاید و فیروزه هم به استقبالم می آید. به رسم همه خانه های ایرانی ...
کودک شو و شیوه ظریف تبلیغ فرزندآوری
تان را بازگو کنید؛ که بخواهد به قضاوت گذاشته شود آیا درست بازگو شده یا خیر؟ روزگاری این حرف ها را کودک شو مطرح کرد که اصلاً حرفی درباره توجه به حوزه جمعیت و فرزندآوری نبود. وی افزود: در فصل پنجم کودک شو خانواده هایی را داریم که با فرزند دوم شان آمدند؛ از فرزند اول شان می خواستند به برنامه بیایند و فرصت نشد. چرا که دو یا سه هزار نفر ثبت نام می کنند و متقاضی تماشاگر شدن در این برنامه اند ...
به هر قیمتی مخاطب را نمی خندانم
خوشحال کنم. حدود 25 24 سال است کارم را در رادیو شروع کردم و با برنامه صبح جمعه با شما همچنان همکاری دارم. دوست دارم مخاطب بخندد او در پاسخ به این پرسش که چه انگیزه ای سبب شده که سالیان سال برای بچه ها کار می کنید، می گوید: از همان اولی که وارد کار بازیگری و تئاتر شدم، بچه ها را خیلی دوست داشتم و تلاش می کردم هر جور شده آنها را شاد کنم، درواقع شادی بچه ها برایم اولویت کارم بوده و هست ...
روش پیشنهادی امام رضا(ع) برای نمازخوان شدن فرزندانمان
به گزارش سرویس فرهنگ وهنر صبح قزوین ؛ خوب که نگاه می کنیم می بینیم برای ما ایرانی ها دهه کرامت نه فقط ده روز، که به بلندای همه 365 روز سال است. همیشه ذره ذره عرض ارادت را اقیانوس اقیانوس پاسخ داده اند، پاسخی سراسر نور و محبت رضوی. چه خوب اوقاتمان نبات می شود آنجا که می گوییم و می شنویم از رفتار های امامانمان؛ و اینبار هم از امام رئوفمان. در همین راستا گفت وگویی کرده ایم با حجت الاسلام محمد هادی ...
ایست! اینجا پاتوق آدم های مَشتی و خوبای روزگاره
برهانی نژاد حدود دو هفته قبل عمل کرده است، بر خلاف میلم برای راحتی حالش خیلی زود بلند می شوم، خداحافظی می کنم و از اتاقش بیرون می روم. در آسایشگاه جانبازان قطع نخاعی چه خبر است؟ سری هم به بخش های مختلف آسایشگاه می زنم. آشپزخونه آسایشگاه بچه های حاج قاسم یک درب چوبی با شیشه های رنگی رنگی دارد، اول از این در زیبا عکس می گیرم و بعد وارد می شوم، آشپزخونه مریم خانم حسابی برق می زنه ...
بچه محل قهرمانم تازه ترین اجرای قصه های خوب برای بچه های خوب در جنوب شرق استان تهران
زیرمجموعه برنامه قصه های خوب برای بچه های خوب در حوزه هنری کودک و نوجوان است از فردا چهارشنبه 10 خرداد ماه نیز پس از اجرای برنامه های نوبت صبح خود از ساعت 10 در قلعه نو کهنک شهر پیشوا به کاظم آباد ورامین خواهد رفت از ساعت 17 میزبان کودکان و نوجوانان آن خواهد بود. از ساعت 20 همین روز نیز با اجرای برنامه های محتلف به شهرک مدرس ورامین می رود و میزبان علاقه مندان خواهد بود. اما در روز پنجشنبه 11 ...
وقتی در عربی حرف زدن کم آوردم!
...: مگه تو عربی بلدی؟ - برو دنبال کارت! پاشو خودت رو جمع کن! منو دست کم گرفتی! - چی بهش گفتی؟ - بهش گفتم حالت چطوره ؟ گفت: خوبم، خوبم، خوبم. از بچه ها پرسیدم: راستی، اینا ناهار خوردند؟ نگاهی به هم کردند و گفتند: نه. از همان اسیری که با او هم کلام شده بودم، پرسیدم: یا اخی ! الطعام ؟ - نعم (بله). - الماستی ...
در عصر پلنرها تو پلنر کتاب باش!
این است که نوۀ خوبی باشم و از شما بخواهم که در عصر پلنرها، دنبال یک پلنر کتاب باشید، همین امروز و فردا برای خودتان (یا بچه هایی که اطراف تان می بینید) یک دفتر تهیه کنید و پس از خوشگل سازی اش از کتاب هایی که خوانده اید، بنویسید. پشت پلنر نشر هوپا ناشر این طور تبلیغ کرده بود اگر تو هم کتاب نمی خوانی اما دوست داری بالاخره یک روز شروع کنی، اگر کتاب می خوانی اما دوست داری بیشتر بخوانی، اگر کتاب نصفه نیمه زیاد خوانده ای و نتوانستی تمام شان کنی، اگر برای کتاب خواندن نیاز به برنامه ریزی داری، اگر دوست کتابخوانی داری که نمی دانی چه هدیه ای به او بدهی، پس این دفتر مخصوص توست! ...
دیدار با همسر خبرنگار شهید محمد کربلایی احمد | اصرار کردم نرود
بدرقه کرد. نگران بودم. در آن زمان یک هفته به دلیل آلودگی هوا مدارس تعطیل بود و شایان بعد از بدرقه دوباره خوابید. ساعت 9 صبح به من زنگ زد و از او پرسیدم که چرا دیر زنگ زده است؟ گفت که هنوز فرودگاه است و هواپیما نقض فنی دارد و پرواز نکرده. ساعت 11 باز هم با او تماس گرفتم و گفت که هنوز پرواز نکرده اند. به او گفتم که برگرد ولی گفت که در اتوبوس هستند و نمی گذارند که خارج شوند! بچه ها مشغول ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
نیستند 5 دقیقه بدون پرداخت پول قدمی بردارند. من بعدازظهرها بدون دریافت هیچ پول یا منتی از بیماران پرستاری می کردم. فکر می کردم همه این کارها وظیفه ماست. بعد از آن دوره 4 پرستار دیگر به کار گرفتیم و دوره آموزش آن ها را کوتاه کردیم. یک برنامه 4 ماه آموزش حین خدمت برای این 4 نفر داشتیم. یعنی آموزش می دیدند و در بخش کار می کردند. دانشجویان پرستاری هم که آموزش دیده بودند با روانپزشک ها کار می کردند ...
طنین موسیقی ناب رضوی
امام رضا بخوانید، گفت آره، چرا که نه؟ برنامه ریزی ضبط را انجام دادم و سه روز قبل تماس گرفتم و گفتم ارزمون می آیی؟ گفت: فردا بلیت می گیرم. ساعت ده صبح روز بعد پسرش (زمان شکارچیان) با من تماس گرفت و گفت پدر فوت کردند. در سری ضبط جدید آوازهای پدر را پسر اجرا کرد که نمونه آشنای کار وی برای عموم تیتراژ پایانی سریال پایتخت 6 است. با این وصف جای این گله می ماند که چرا برای این عشاق حضرت رضا(ع ...
آزادی بابا امیر به ضمانت ضامن آهو
انتخاب کرده به طرف یکی از همراهان چرخیدم: واقعا لازم بود حاج آقا بیان؟ خب یکی از نماینده هاشون رو می فرستادن سری تکان داد و به ته کوچه ی تنگ و تاریک و باریک طوس 146 خیره شد: بله خطرناکه! خیلی خطرناک! اما کیه که جلودارِ حاج آقا باشه! طلب 190 میلیونی از پله ها بالا رفتیم. پله ها آن قدر زیاد بود که همه مان فکر می کردیم دارند کش می آیند! صدای خنده ی بچه ها از پشت درِ کهنه می آمد. خانه ...
باسکیروتو، مدافع دعوت شده به تیم ملی ایتالیا: به مانچینی گفتم بگو کِی و کجا، حتی پیاده می آیم!
برنامه هایم خوردم. در حال ترک یک فروشگاه بودم و تلفنم زنگ خورد. شماره تماس گیرنده در لیست مخاطبینم نبود. فکر کردم کسی می خواهد تبریک بگوید یا شاید یک تماس تبلیغاتی است و اگر چیز مهمی باشد، دوباره تماس خواهد گرفت. پس از دو دقیقه، همان شماره زنگ زد، بنابراین پاسخ دادم. او گفت: باسکی، من Mister هستم (ایتالیایی ها بیش از 100 سال است که سرمربی را Mister به معنی آقا خطاب می کنند). باسکیروتو ...
خدا هرکه را بخواهد، عزیز می کند!
مملکت را پتک کرده بودند و می کوبیدند بر سر امنیت، خبر رسید جوانی رعنا در مرزهای ایران توسط دشمن پر می زند. بی خیال کلاس امروز دانشگاهم می شوم، کار بسیار واجب تری دارم که به آن برسم. از چند روز قبل که برنامه صبح سه شنبه را اعلام کردند با بچه ها برنامه گذاشتیم همه در مراسم شرکت کنیم، مهم بود برایمان بسیار مهم، هرکس هرجا بود برای صبح سه شنبه خودش را رسانده بود. از خانه که بیرون می ...
به نام شهدا به کامِ بچه ها
بچه هایشان آمده بودند و دورتر نشسته بودند، برخی هم سر و صدایی که از دور شنیده بودند آن ها را به داخل پارک کشانده بود و حالا در مراسم ولادت اما رضا(ع) شرکت داشتند. مشغول تماشای مراسم بودم و با خودم می گفتم: امام رضا (ع) فکر همه جا را کرده، هم شهدا را واسطه خیر کرده هم این پیرِ سالخورده را آنقدر صبر و حوصله عنایت کرده که برای معرفی اش به بچه های دهه نودی چنان شور و حرارتی دارد که شاید منِ جوان نداشته ...
آب وجاروی رشت برای ساعت هشت
خانم بر چهره خدام می تابید و پرچم شاهِ خراسان را دیدنی تر کرده بود. اما امروز، هنوز که حوالی ساعت پنج عصر است و از صبح آفتاب سوزان امانمان را بریده، قرار است در ساعت هشت، با هشتمین امام شیعیان بیعت کنیم، آن هم در قلب شهر، میدان شهدای ذهاب. پرده اول/ آب و جارو برای مهمان انتظار ساعت هشت را می کشیدم که صدای آسمان درآمد، گریه می کرد یا فریاد می زد نمی دانم، فقط می ...
یوسفی از نسل سلیمانی ها
حالی پدر خانواده می رسد،می گویند: چندسالی است که سکته مغزی کرده است. با این وجود حتی نماز شب هایش هم ترک نشده است. هر روز صبح، نماز صبحش را که می خواند تا سپیده صبح صبر می کند، می رود درب حیاط را باز می کند و می گوید: سلام ای صبح سحر، صد سلام بر علی، لعنت بر یزید.سلام ای صبح سحر،صد سلام بر علی ،لعنت بر ابن زیاد ،دم به دم بر گل رخسار محمد(ص)صلوات. همه اعضای خانواده ما،صبح ها نمازمان را که تمام ...
2 روایت از گره هایی که سبب ایمان به عنایت امام رئوف(ع) شد| خوشا دردی که درمانش تو باشی
جا نذر کردم سه روز بروم زیارت. خسته بودم و حال و حوصله نذر های سنگین تر را نداشتم. گفتم اگر بخواهد درست بشود، به همین زیارت سه باره می شود. نور امیدی ته دلم حس می کردم، اما دلم قرص و محکم نبود. روز اول برای نماز صبح رفتم حرم. بعد از نماز در مسجد بالاسر زیارت امین ا... و دو رکعت نماز زیارت خواندم. یک دل سیر گریه کردم و هرچه را در ذهن پریشانم بود به آقا گفتم. حس سبکی عجیب پس از آن زیارت ...
بگذارید بیشتر بخوانیم!
، رویدادهای جنبی دیگری هم برگزار شد که بچه ها به خوبی از آنها استقبال کردند؛ اما هیچ چیز مثل دیدن، دست گرفتن، خریدن و خواندن خودِ کتاب ها برای کودکان ما لذت بخش نخواهد بود. آنها دوست دارند کتاب بخوانند، کتاب های دوست داشتنی شان را به هم کلاسی ها یا خواهر و برادرشان معرفی کنند و درباره هر کتابی هم که می خوانند با پدرومادرشان صحبت کنند. این شرح وضعیتی است که ما در قسمت اول ایبنا کودک تولیدشده در روزهای سی ...
یک رقابت خوشمزه
سؤال که برای از بین بردن استرس بچه ها مقابل دوربین چه تمهیدی در اجرا می اندیشید، توضیح می دهد: خارج از استودیو و برنامه سعی می کردم با آنها صحبت و تمرین و ارتباط برقرار کنم. با بچه ها معمولا غذا می خوردیم و گپ می زدیم تا بچه ها احساس راحت تری با من داشته باشند و به اصطلاح یخ شان باز می شد. اصولا کار کردن با بچه ها خیلی دوست داشتنی و لذت بخش است، البته بچه های خجالتی هم بودند که ارتباط برقرار کردن با ...
الیاس مرد کامل بود + عکس
بازی می کرد بعد می اومد می نشست سر سفره و بعد از غذا هم استراحت کوتاهی می کرد و دوباره با بچه ها شروع به بازی می کرد. در واقع بچه ها مال ایشون بودند تا زمان خواب. به خاطر اون روحیه بشاش و خنده رویی و شوخ طبعی که داشت خیلی با بچه ها سر و کله می زد و به همین دلیل بچه ها بیشتر با او مانوس بودند تا با من. محمد تازه دوسالش شده بود که یک روز صبح بعد از رفتن آقا الیاس به محل کار عکس پدرشو از ...
کدام محله تهران بیشترین باغ را داشت؟/ از لویزان تا مبارک آباد
برگشتم دیدم همه دارند گریه می کنند گفتند: پدرت مرده. خیلی بچه بودم، اما از همان روز فهمیدم که باید در غیاب پدر کار کنم. خانوادگی کوچ کردیم و به تهران آمدیم و چند سال قلعه ارباب اردشیر و چند سال قلعه کتابچی کار کردیم. تنهاکاری که بلد بودم باغبانی بود. ازدواج که کردم به باغ لاریجانی آمدم، یک روز آقا لاریجانی گفت: به تو یک اتاق می دهم برو زنت را هم بیاور. نمی خواستم زنم کار کند. رفتم از اراک آوردم، اما ...
نشست "بچه های رستا" در فرهنگسرای اشراق
برنامه مشارکت دارد. نخستین جلسه از جلسات گفت وگویی نوجوانان به مناسبت سالروز ارتحال امام خمینی در فرهنگسرای اشراق برگزار می شود. همه نوجوانان می توانند با ثبت نام در این برنامه در مدت زمانی معین به گفت وگو درباره موضوع جلسه بپردازند. براساس این گزارش نخستین جلسه از بچه های رستا روز سه شنبه 9 خرداد ماه ساعت 10 صبح با حضور نوجوانان در فرهنگسرای اشراق برگزار می شود. در حاشیه این جلسه نیز فضایی ...
برگزاری اختتامیه مسابقه طراحی یادمان شهدای گمنام دانشگاه خوارزمی
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، آیین اختتامیه مسابقه طراحی یادمان شهدای گمنام دانشگاه خوارزمی روز سه شنبه 9 خرداد 1402 از ساعت 9:30 صبح در محل خیابان مفتح جنوبی، دانشگاه خوارزمی، سالن ابوریحان برگزار می شود. ورود به این مراسم برای عموم آزاد می باشد. آقای نقره کار، هیات علمی دانشگاه علم و صنعت سخنران برنامه و آقای اصغر نقی زاده، بازیگر سینما و تلویزیون، مهمان این برنامه هستند. ...
تهیه کننده برنامه با مهر مطرح کرد؛ با حسین(ع) حرف بزن به محرم می رسد/ تغییرات پس از هشت فصل
محرم به مدت 40 شب با حضور مهمانان از قشرهای مختلف روز آنتن خواهد رفت. تقوایی درباره تغییرات فصل جدید برنامه عنوان کرد: برنامه با حسین (ع) حرف بزن بعد از 8 فصل قرار است در این فصل با تغییراتی در محتوا و فرم داشته باشد و تغییرات متفاوتی را در برنامه خواهیم داشت. وی در پایان درباره شایعات حذف این برنامه در فضای مجازی نیز توضیح داد: عدم تولید برنامه با حسین (ع) حرف بزن صحت ندارد و ...