زن 21 ساله: خواستگار نداشتم ولی شوهر می خواستم
سایر منابع:
سایر خبرها
زن جوان: سیروس با جملات عاشقانه نابودم کرد
ولی باید مبلغ زیادی را برای اجرای حکم قانونی ، بپردازیم تا او قصاص شود به همین دلیل تاکنون این حکم اجرا نشده است. اما سرنوشت من در خانواده نیز به گونه دیگری رنگ سیاهی به خود گرفت. درست 5 سال قبل بود که عاشق پسر همسایه شدم او جوانی 17 ساله بود و من هم 16 سال بیشتر نداشتم. به همین علت پدرم به شدت با این ازدواج مخالفت کرد چرا که مدعی بود این عشق و عاشقی ها مربوط به هیجانات دوران نوجوانی ...
مرگ کودک در دنیای افیونی مادر
مهران خواستم به خاطر بچه مواد را ترک کند اما به کار خودش ادامه می داد آلودگی افیونی. پسرم که به دنیا آمد. مهران مرا مجبور کرد مواد مخدر مصرف کنم تا از طعنه ها و مخالفت هایم در امان باشد. من و مهران باهم مواد مصرف می کردیم. گذر زمان را نمی توانستم درک کنم و از بزرگ شدن پسرم لذت ببرم چون مدام خمار بودم پسرم 4 ساله شده بود. بارها از مهران خواستم که مواد را ترک کنیم ولی قبول نمی ...
داستان رابطه یک مرد با چند زن لو رفت
زن 38 ساله ای درباره قصه تلخ خود گفت: وارد بیستمین بهار زندگی ام شده بودم که با ساسان سر سفره عقد نشستم ولی من حتی نام اورا نمی دانستم اما از آن جایی که پدرم با پدربزرگ ساسان آشنایی داشت، بدون تحقیق درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی وی، مرا پای سفره عقد نشاند و معتقد بود که او اصل و نسب دارد. حتی پدرم به میمنت این ازدواج، سند ملکی باغی را نیز به نام همسرم ثبت کرد تا هدیه ازدواج مان باشد. با این حال ...
خاندان شاه آبادی پیشتاز در عرصه ایمان و جهاد و شهادت
چیزی می گذشت، هیچ کس اطلاع ندارد و صرفاً همه می دانند که علاقۀ وصف ناشدنی میان شان برقرار بود. روابط مرحوم پدرم و امام، علاوه بر رابطۀ استاد و شاگردی، رابطۀ پدر و پسری هم بود. آیت الله سید محمدصادق لواسانی با مرحوم امام و برادرم دوست و صمیمی بود، ایشان می فرمود: در زمانی که در قم بودیم، هیچ وقت از آیت الله شاه آبادی جدا نمی شدیم. وقتی امام با دختر مرحوم آیت الله ثقفی که در ...
عاقبت 3 مرد که به خاطر رابطه پنهانی زنی، شوهرش را کشتند
رفتند او مدعی شد از 2 روز قبل از شوهرش بی خبر است و نمی داند برای او چه اتفاقی رخ داده است، در عین حال مفقود شدن او را هم گزارش نکرده بود. اما رفتار عجیب و هراس دختر 10 ساله مقتول نسبت به مادرش شک تیم جنایی را بیشتر کرد. در ادامه ماموران دریافتند این زن به واسطه شغلش از مدتی قبل با مردی ارتباط پنهانی و دور از چشم خانواده داشته است، بنابراین بار دیگر به سراغ همسر مقتول رفتند و این بار زن ...
روشن: بعد از شش تایی ها رییس استقلال به پرسپولیسی ها شام داد/ گفتند طالقانی را شکنجه کردم!
یک جلسه ای بود که من نباید بازی می کردم . دقیقه 90 یک پنالتی شد، حسن پنالتی زد حافظ طاعونی گرفت. ما را در رشت پیدا کردند. وقتی فهمیدند اشتباه کردند، پدرم ساک مرا در بازی پاس آورد. بهتر از آن در عمرم بازی نکردم. از آنجا که یک هفته هم تمرین نکردم و به همین خاطر به من فشار آمد مجبور شدم به بیمارستان بروم و بستری شوم. مثلا حالا می گویند سردار (آزمون) به خاطر زایمان همسرش مرخصی گرفته و بعد در مسابقات ...
فرار سیاه یک زن از خانه شوهر به کلانتری ! / سرنوشت وحشتناکی دارم !
به گزارش رکنا، ازدواجم عجولانه بود. دایی اصرار داشت با پسر شریکش کنم. او حتی اجازه نداد پدرم تحقیق کند . اگر تحقیق کرده بودیم یا به مشاوره قبل از ازدواج می رفتیم، شایداین همه دردسر و بدبختی سرم نمی آمد.متاسفانه دایی ام فقط به خاطر این که موقعیت شغلی و مالی خود را تثبیت کند اصرار داشت هر چه زودتر ازدواج کنم. البته نمی خواهم زندگی ام را از دست بدهم.در دوران عقد باردار شدم. خانواده ام کمی خرت و پرت ...
قاتلان مرد مغازه دار مهلت گرفتند
. 10 ماه به صورت تلفنی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه او را در تهران ملاقات کردم. پس از آن به پرستو علاقه پیدا کردم، اما همچنان خبر نداشتم که او شوهر دارد. مدتی بعد متوجه شدم پرستو شوهر دارد و به من دروغ گفته که جدا شده است. او همیشه از شوهرش می نالید و می گفت شهرام او و دخترش را اذیت می کند. من خیلی از رفتار های شهرام ناراحت بودم، به همین دلیل تصمیم گرفتم او را ادب کنم. شب حادثه همراه برادر و دو ...
شوهرم گفته گوش سگ برایم می فرستد!
دختر و پسر جوانی که به امید جلب موافقت خانواده هایشان برای ازدواج، با هم فرار کرده بودند پس از گذشت دو سال ازشروع زندگی مشترک شان و به دلیل اختلاف های شدید، پرونده های متعددی علیه هم تشکیل دادند. تا اینکه سرانجام در آخرین دادگاه زن جوان گفت که همسرش یک مرد روانی است و تهدید کرده گوش سگ خانگی اش را برای او خواهد فرستاد... ندا درجواب گفت: آقای قاضی از دست این مرد خسته شده ام. از روزی که ...
هر پرونده، داستانی از زندگی مردم این شهر است
...> واقعیت را بخواهم بیان کنم علاقه اصلی من شغل معلمی بود (آنهم معلم کلاس اول) و زمانیکه در سال 73 رشته دانشگاهی خود را میخواستم انتخاب کنم آشنایی خاصی با رشته حقوق نداشتم و فقط چون رتبه کنکورم دو رقمی شده بود و برادرم فرم انتخاب رشته من را پر می کردند اول رشته حقوق را انتخاب کردند و اجازه ندادند من بر مبنای علاقه انتخاب رشته کنم، منتها بعد از ورود به دانشگاه مطالب درس های حقوقی برایم جذاب شد و با ...
3 سال آزار و تجاوز به یک زن با تهیه فیلم سیاه
جلسه شبنم گفت: این مرد سه سال از زندگی ام را تباه کرد. هر بار گوشی موبایلم زنگ می خورد لرزه بر تنم می افتاد. او با تهدید مرا به شرکت می کشاند و از من فیلم سیاه تهیه می کرد؛ اما از ترس آبرویم جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم. من برای او حکم اعدام می خواهم. وقتی رامین روبه روی قضات ایستاد اتهامش را منکر شد و ادعای عجیبی مطرح کرد. او گفت: سه سال پیش این زن به دفتر کارم آمد و مدعی شد مطلقه است ...
وصیتی پرتامل و کلامی پربار
وصیت قابل تامل حضرت باقر (ع) شیخ صدوق در کتاب "الفقیه" نقل میکند ؛ امام صادق (علیه السّلام) فرمود: پدرم به من فرمود: ای جعفر! فلان مبلغ از اموال مرا وقف گریه کنندگان کن، تا ده سال در سرزمین مِنا، هنگام اعمال مِنا در حجّ برای من گریه کنند" امام باقر (علیه السّلام) هشتصد درهم برای مراسم عزاداری خود، وصیّت کرد، و آن حضرت، این کار را از " سنّت" می دانست. ...
3 سال سلطه گری شیطانی رییس شرکت
... شبنم 27 سال در تشریح ماجرا گفت: 3 سال قبل در حالی که من و شوهرم وضع مالی خوبی نداشتیم در فضای مجازی به دنبال پیدا کردن شغلی مناسب بودم که در سایت دیوار با آگهی استخدام در یک شرکت خصوصی روبه رو شدم. من به شرکت خصوصی در غرب تهران رفتم و با مدیر آنجا که مرد میانسالی به نام رامین بود قرار ملاقات گذاشتم. در اولین ملاقات او حرف های نامربوط زد. به همین خاطر می خواستم شرکت را ترک کنم .اما یکباره او ...
موفقیت زن به مدرک دانشگاهی نیست
، بتوانید حق الناس را ادا کنید. مدیر مدرسه ساواکی بود، مرتب روسری بچه های محجبه را برمی داشت و آتش می زد. یک بار خانم غفوری به این برخورد او اعتراض کرد. همیشه با خودم می گفتم چقدر خانم غفوری شجاع است که جلوی مدیر ایستاد و از ما دفاع کرد. این ها باعث شد این خانم را الگوی خود قرار بدهم. ایشان هم به من محبت می کرد و مرا دوست کوچک من صدا می زد. به خانه خانم غفوری می رفتم و کتاب می گرفتم تا بخوانم. از ...
گنج باارزش امام هادی(ع) به یک مالزیایی در حج (حکایت اهل راز)
یکی از همکاران بعثۀ رهبر معظم انقلاب گزارش کرد: روز چهارشنبه ای که تولّد امام هادی(ع) بود، پس از نماز ظهر به حرم رفتیم. در مسیری که می رفتم متوسل به حضرت موسی بن جعفر، امام رضا، حضرت جواد الائمه و امام هادی(علیهم السلام) شدم و به طور خاص به امام هادی عرض کردم: مولای من! توفیقی نصیب فرمایید تا امروز با کارم دل مادرم فاطمه زهرا(س) را شاد کنم و کار آن روز خود را هدیه به آن بزرگواران کردم ...
زیباترین زن ایران به غلط کردن افتاد ! / از جراحی پلاستیک متنفرم! + سرنوشت عبرت آموز
زن 37 ساله درحالی که بیان می کرد من زندگی ام را پای عمل زیبایی گذاشتم به مشاور و کلانتری مشهد گفت: پدرم سرایدار یک شرکت دولتی بود و با سختی و مشقت مخارج زندگی ما را تامین می کرد، با وجود این خواهرانم آبرومندانه ازدواج کردند و زندگی شیرینی دارند. من هم در رشته آمار تحصیل کردم و سپس به عنوان حسابدار در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم. این درحالی بود که مادرم به دلیل ابتلا به یک بیماری مزمن ...
حمید نمی توانست ظلم را ببیند و ساکت بماند
فرزند چندم خانواده بود؟ ما سه فرزند هستیم؛ دو برادر و یک خواهر که برادرم حمیدرضا الداغی متولد شهریور 1356 و فرزند اول خانواده بود. من تنها دختر خانواده هستم. به خاطر کار پدرم حمیدرضا متولد شاهرود بود، ولی از پنج سالگی در سبزوار بزرگ شد. چون پدرم کارمند جهانگردی بود، ما چند سال یک بار مجبور بودیم شهر و محل سکونتمان را عوض کنیم. مادرم هم فرهنگی است و طبیعتاً فرهنگیان یکسری قوانین و چارچوب هایی ...
تجاوز تکان دهنده سه پسر جوان به دو دختر 13 و 15 ساله | ماجرا چه بود
دو دختر نوجوان که بابت پول عکس های خصوصی خود را برای چند مرد فرستاده و سپس مورد آزار آنان قرار گرفته اند با شکایت به دادگاه خواستار مجازات متهمان شدند. رسیدگی به این پرونده با شکایت دو دختر نوجوان آغاز شد. سارینا 15 ساله و دوستش آیدا 13 ساله که به پلیس آگاهی رفته بودند از سه پسر جوان شکایت کردند. سارینا در تشریح جزئیات شکایتش گفت: من در خانواده فقیری زندگی می کنم. پدرم بیکار ...
شناسایی پیکر شهید از روی جوراب های برادر
یا امام جعفر صادق در شب شهادت آن حضرت در یکم فروردین سال 1366 به عنوان مسئول گروه خط شکن بعد از فتح چند سنگر نیرو های بعثی در ارتفاعات گرده رشت از جمله ارتفاعات مشرف به ماهوت عراق به شهادت رسید و 11 سال و 6 ماه مفقودالاثر بود، پیکر وی بهمن سال 1377 توسط شهید سردار شمسی پور مسئول گروه تفحص شهدا در استان همدان شناسایی و به وطن بازگشت. شمسی پور چند سال بعد از شناسایی پیکر حمید پس از بازگشت از سوریه ...
دومینوی اشتباهات در ازدواج با آقای دکتر
کسب کرد. کاش با خواستگار عجول ازدواج نمی کرد این خانم در دادگاه خانواده گفته: از وی مهلت خواستم تا شناخت کافی از هم پیدا کنیم اما او عجله داشت و می گفت که هرچه زودتر زندگی مشترک را آغاز کنیم . گاهی پیش می آید که یک خواستگار بسیار عجله دارد و می خواهد زودتر قضیه جمع شود. همان طور که معطل کردن بی دلیل خواستگار هیچ توجیهی ندارد، عجله کردن بیش از حد هم منطقی نیست. شاید طرف واقعا مشکلی دارد که با طولانی شدن زمان دستش رو می شود. در این مواقع خانواده دختر باید بدون توجه به حرف های خواستگار، برای شناخت او دقت کافی را به خرج دهند. ...
پای صحبت های بانویی که همه مردان خانواده اش در جبهه بودند
فاطمه بگزاده در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به کتاب وقتی فرشته ها لبخندمی زنند ؛ گفت: این کتاب را با قهرمانی یک بانو نوشته ام، یک مادر نیشابوری که در طول 8 سال دفاع مقدس به سبب اینکه همسرش سپاهی بوده و مدام به مأموریت می رفته است تا چندین سال مجبور به جابجایی منزل خود از جایی به جای دیگری بودند. وی ادامه داد: این خانواده با وجود داشتن چندین فرزند، مجبور بودند چند سال به چند سال از ...
می گفت خدایا مرا به عنوان شهید بپذیر!
سخت کوش و یاور پدر بود غلامرضا متولد سال 1339 روستای سرخده در شرق مازندران در خانواده ای مذهبی و کم درآمد بود. آن ها در تابستان و زمستان به ییلاق و قشلاق کوچ می کردند. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی غلامرضا در روستای دینه سر به پایان رسید. خانواده اش بعد از آن در سال 53 به خاطر مسائل مالی از مازندران به تهران نقل مکان کردند. غلامرضا هم برای چرخش چرخ زندگی و کمک به پدر مشغول به کار شد. ابتدا به مغازه لنت فروشی رفت. سخت کوش بود تا قدری از بار و فشار ...
روایتی از سبک زندگی شهید کاوه/ توصیه شهید به مادر برای شهادتش
همچون بُعد های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و قرآنی داشت. لازم است ابتدا از پدرم بگویم که محمود را با قرآن و انقلاب آشنا کرد. هر درختی که به بار می نشیند، ریشه ای دارد. ریشه محمود، پدرم بود. چند سال بعد از ازدواج پدر و مادر، خداوند ابتدا یک دختر و سپس محمود را به آن ها عطا کرد. پدرم پیش از به دنیا آمدن برادرم، خوابی دیده بود که منجر شد بعد از به دنبال آمدن وی، پدرم خطاب به خداوند بگوید که این ...
اعتراف به قتل همسر به خاطر عذاب وجدان
شدن مادرشان گریه می کنم. آن ها خبر نداشتند من به خاطر مرگ مادرشان گریه می کنم. در این مدت عذاب وجدان رهایم نمی کرد تا اینکه تصمیم گرفتم در سالگرد فوت همسرم به اداره پلیس بروم و راز قتل را فاش کنم تا عذاب وجدان رهایم کند. حرف آخر؟ از همان روز اول پشیمان شدم و الان هم خیلی پشیمان هستم. امیدوارم فرزندانم و خانواده همسرم مرا ببخشند. ...
هنرنمایی دختر جوان با کنده های پیر +عکس
کارگاه به من کمک می کند. آخرین بار که به دستانم کرم زدم یادم نیست و حتی به دوستانم گفتم آنقدر از لوازم آرایش استفاده نکردم که تاریخ مصرف شان گذشته است و باید دور بریزم شان. اینکه بعضی ها می گویند دختر یا زن باید فقط کارهای ظریف انجام بدهد را قبول ندارم. توانایی ما کمتر از بقیه نیست و اتفاقاً کارها را با دقت بیشتری انجام می دهیم. البته این کار خطرات زیادی هم دارد. یک بار اشتباه کردم و تیغه اره فلکی ...
زنم خائن بود به من می گفت خیانتکار ! / راز مخوف خانه بدون مادر فاش شد
خانه بیرون نرفته و بازنگشته است و نسبت به سرنوشت او اظهار بی اطلاعی کرد.اما زمانی که ضد و نقیض گویی های او شک ماموران جنایی رابرانگیخت، بازجویی ها ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره شوهر مهناز راهی جز افشای حقیقت برایش باقی نماند. سر همسرم به دیوار خورد این مرد دراعتراف به قتل زن خود به بازپرس پرونده گفت: حدود 20 سالی می شد که من و همسرم با همدیگر ازدواج کرده بودیم و 2 پسر 10 و ...