سایر منابع:
سایر خبرها
قتل ناموسی در جنوب پایتخت
ضربات مهلک پدر، باعث قتل حناز شده باشد. فریده 25 ساله همه این حرف ها را با گریه به خبرنگار ما می گوید: حالش بد بود. نفس نفس می زد. تا صبح دستش در دستم بود اما دم صبح که شد صدای خر خر کردن نفس هایش مرا از خواب بیدار کرد. خیلی ترسیده بودم. سریع با اورژانس تماس گرفتم. حناز با دست به من اشاره کرد که برایش آب بیاورم. کمی آب به او دادم، بعد سرش را روی پاهایم گذاشت. چند دقیقه بعد مأموران اورژانس از راه ...
هوشیاری بازپرس دست قاتل را رو کرد
.... از سوی دیگر مشخص شد اعضای این خانواده زن و مرد میانسال همراه پنج دختر و دو پسر هستند، اما یکی از دختران که یک سال از گلنار بزرگ تر است در خانه حضور ندارد و به طرز مرموزی ناپدید شده است. پازل های به دست آمده در این حادثه همه حکایت از حادثه عمدی در مرگ دختر جوان داشت. بنابراین بازپرس جنایی برای حل این معما از افراد خانواده به صورت تک تک تحقیق کرد. راز قتل دختر بزرگ خانواده به نام ...
جنایت خونین بدنیال رابطه شیطانی زن جوان با دوست همسرسابقش/ ماجرای قتل زن جوان چه بود؟
.... پدر شوهر سابق دخترم نیز خبری از آنها ندارد و حالا ما نگران آنها هستیم. تجاوز وحشیانه روباه تهرانی به دختر بی پناه / مرجان گوش مرد شیطان صفت را برید و دست به خودکشی زد! تلاش پلیس برای یافتن ردی از این زن و مرد آغاز شد. تا اینکه دو روز بعد مشخص شد نادر در بیمارستانی در شرق تهران بستری شده است. بررسی ها نشان می داد وی با خوردن قرص دست به خودکشی زده و نیمه جان در حاشیه خیابان ...
آزمون: آینده خوبی برای تیم ملی نمی بینم/ انتظار داشتم قلعه نویی به من بازی می داد اما نداد/ با اسکوچیچ ...
.... انقدر دویدم نتوانستم شام بیایم و جریمه شدم. یک مجری گفت آرزوی سردار آزمون باید تیم ملی باشد اما آرزوی من خانواده ام است. بین تیم ملی، فوتبال و هر چیز دیگری خانواده ام خط قرمزم است. گاهی اوقات دلم برای پدرم تنگ می شود. به حضور آنها عادت کردم. در آلمان هم نیاز دارم پدرم کنارم باشد. او راه درست را نشانم داد و مدیون پدر و مادرم هستم. آزمون اضافه کرد: جمعه به آلمان برمی گردم. پدرم در ...
چرا سپاه حکم حقوقی پدرجانبازم را صادر نمی کند؟
فاش نیوز - با سلام فرزند شهید هستم. بنده از لحاظ حقوقدانان "صغیر" یعنی کوچک بودم که مادرم حقوق پدرم را می گرفته و خبر نداشته که پدر به عنوان جانباز 25 درصد و با داشتن بیش از 3000 روز بسیجی، (تاریخ عضویتش هم 1361 هست) واحد شرایط دریافت یک مقطع تحصیلی بالاتر بوده است. بنا براین چون مادرم به دلیل عدم داشتن سواد کافی، نمی دانسته که باتوجه به قانون به عنوان جانباز، مدرک تحصیلی پدرم معادل لیسانس بوده ...
قهرمان محله | رهبر معظم انقلاب به این فعال اجتماعی چه لقبی دادند؟ | حامی 35خیریه و صندوق قرض الحسنه
در کسب علم بی تأثیر نیست. من به همین دلیل که معتقد بودم ثروت در کسب علم مؤثر است، علاقه مند بودم در راه اندازی دانشگاه امام صادق(ع) نقش داشته باشم. من 21سال داشتم که به اصرار خانواده ازدواج کردم. پدر و مادرم معتقد بودند که یک جوان باید سریع تر ازدواج کند و خوب نیست عزب بماند. به همین دلیل در سال 1338 ازدواج کردم. مادرم از میان افراد فامیل دختر دایی خودش را برای من برگزید و به خواستگاری ...
دختری نامزدش را تا حد مرگ کتک زد و از پنجره به بیرون پرت کرد!
را به دل گرفته بودم چند روز بعد همراه خواهرم و و یک مرد جوان به نام امین به خانه پیام رفتیم. ما او را کتک زدیم تا اجازه دهد وسایل را با خودمان ببریم .اما او یکباره خودش را از پنجره به بیرون پرتاب کرد. ما هم وسایل خانه را جمع کردیم و به خانه پدرم بردیم. به دنبال اظهارات رعنا، خواهرش و امین نیز بازداشت شدند. در حالی که سه ماه از این ماجرا گذشته بود پیام از کما خارج شد و علیه 3 ...
قتل دلخراش پسر 11 ساله بعد از ربایش و تجاوز/ متهم: قرصهایم را نخورده بودم،حالم دست خودم نبود
....به همین خاطر او را خفه کردم و جنازه اش را در بیابان رها کردم و به خانه برگشتم. وی ادامه داد: مدتی بعد ماجرا را برای یکی از دوستانم تعریف کردم که او به پلیس اطلاع داد و همان روز در خانه پدری ام بازداشت شدم. من اشتباهم را قبول دارم. اما باور کنید ناخواسته دست به این جرم ها زدم.من سال هاست از بیماری اعصاب و روان رنج می برم. مدتی بود به خاطر بی پولی داروهایم را مصرف نکرده بودم به ...
دیدار با خانواده شهید غلامرضا کتابی شهید حج
...، به آقای هادیان اصرار می کردم مرا به جبهه بفرستد، اما به دلیل حضور چهار نفر از اعضای خانواده یعنی پدر و سه برادرم اجازه اعزام به من نمی دادند، چراکه مادرم هم تنها می ماند، به هر حال به دلیل گذراندن دوره مقدماتی خیلی کوتاه و جزئی موفق به دریافت کارت این طرح شدم . این جانباز دفاع مقدس گفت: بهمن ماه سال 1362 در قالب لشکر حضرت حجت(عج) به منطقه اعزام شدم؛ در آن زمان برادر بزرگترم در سومار ...
مرد تهرانی دختر 19 ساله اش را کشت / دختر بزرگترش توانست فرار کند + جزییات
به گزارش رکنا، رسیدگی به هولناک دختر 19 ساله به دست پدرش شب گذشته با اعلام از سوی ماموران کلانتری شهرک ولیعصر در دستور کار محمدجواد شفیعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. در حالی که این مرد قصد داشت دختر بزرگتر خود را نیز به قتل برساند اما دختر جوان از چنگال پدر گریخت و موضوع را به مراتب پلیس اطلاع داد. بدین ترتیب ماموران پلیس با حضور در خانه این پدر پی به جنایت خونین او ...
مرگ روح مادرانه
پیامی از سامان بودم. پدر و مادرم آن شب به خیال خودشان نقشه ها برای عروسی تک دخترشان می کشیدند، اما خبر نداشتند که من و سامان حاضر نیستیم به همین راحتی همدیگر را از دست بدهیم. آن شب دوباره با پدرم بحثم شد، چون به هیچ عنوان حاضر نبود از موضعش کوتاه بیاید. وقتی داد و فریاد ها و خط و نشان کشیدن های پدرم تمام شد، منتظر ماندم تا زمان مناسب از راه برسد. نیمه های شب بود که با چند دست لباس، شناسنامه و مقداری ...
دلباخته هم بودند و جانباخته دفاع از امنیت شدند
ها نام ریحانه بیرون آمد و برای رضا هم مادرم خواب حرم امام رضا (ع) را دیده بود. او در ادامه می گوید: پدرم علیرضا شهرکی متولد 1358 بود که در خانواده ای مذهبی و پر جمعیت در استان سیستان متولد شد. آن ها 10 خواهر و برادر بودند. پدر همسن من که بود پدرش را از دست داد و مسئولیت خانه و خانواده بعد از فوت پدربزرگ به دوش ایشان افتاد. پدربزرگ من هم نظامی بود و این ارادت به نظام ریشه در اعتقادات و باور ...
شوکه می شوید اگر بدانید پدر این “خانم بازیگر” کیست/ عکس
آشا محرابی بازیگر سرشناس ایرانی دختر اسماعیل محرابی است که شاید کمتر کسی این موضوع را بداند. به گزارش وقت صبح ، اشا محرابی بازیگر مطرح ایرانی که چهره ای بسیار جذاب دارد و در عرصه بازیگری توانمند است دختر اسماعیل محرابی بازیگری قدیمی سینما و تلویزیون است. وقتی نوجوان بودم پدرم اسماعیل محرابی ما را ترک کرد و زندگی تازه ای را شروع کرده است. خبری از او نداشتم تا وقتی ...
مخوف ترین دعوای فامیلی
. ساعتی بعد همسرم جلوی در ایستاد. سراغ او رفتم و گفتم چرا بالا نمی آیی که به من گفت منتظر برادرانش است. می گفت برادرانم می خواهند بیایند چند دقیقه ای من را ببینند و بروند. راستش خیلی تعجب کردم. گفتم اگر برادرانت می خواهند به خانه مان بیایند چرا باید تو را مقابل در خانه ببینند؟ افراد مسلح از راه رسیدند این مرد ادامه داد: در همان حال که باهمسرم مقابل در خانه ایستاده بودم، صدای شلیک تیرهوایی ...
تجاوز گروهی به دختر 17ساله | مردان شیطان صفت تمام بدن زینب را تتو کردند + فیلم
گروهی یک باند 15نفره قرار گرفته بود، دست ها و پاهای اش نیز به زور توسط اعضای این باند، خالکوبی شد. زینب قربانی این تجاوز تکان دهنده و خشن می گوید: من 2 ماه برای فرار تلاش کردم اما هر بار آنها مرا گیر می انداختند؛ آنها حتی به من غذا نمی دادند. بیشتر بخوانید: تجاوز فجیع و دسته جمعی به دختر جوان در تهران | ماجرا چه بود؟ دختری 17 ساله به نام زینب توسط شبکه 12 نفره ربوده شد. اعضای این باند خلافکار، هنگام تجاوز به او، روی بدنش تتو کردند. این دختر گفت: به یاد ندارم که چه زمانی این تتوها روی بدنم زده شد اما می دانم که یک روز صبح از خواب ...
بعد از مرگ شوهرم فاسده شدم ! / حتی بچه ام را فراموش کردم !
حواسم درگیر فروش قرص و شیشه شده بود تا اینکه چند روز پیش پدرم به همراه پلیس در یکی از خانه های تیمی دستگیرم کردند و به بازداشت گاه انتقالم دادند. اکنون که به روزهای گذشته فکر می کنم مدام با خودم می گویم که ای کاش بعد از فوت سامان، غرورم را کنار می گذاشتم و پیش پدر و مادرم برمی گشتم و از آنها کمک می گرفتم تا اینگونه بازیچه دست افراد سودجو قرار نگیرم. نظر کارشناس خانواده یکی از ...
گلایه امام خمینی (ره) از یک فرزند شهید/ ازدواج دو فرزند شهید به دستور امام راحل
این حرف ناراحت می شود، به خانه می آید. عکس پدرش را برمی دارد و شروع به صحبت با او می کند. از او گله می کند و از او می پرسد: پدر، چرا به جبهه رفتی و پنج یتیم برای مادرمان گذاشتی؟ حالا من بزرگ شده ام و می خواهم ازدواج کنم، موارد زیادی مرا قبول نکرده اند. در این مورد هم که من پسندیده ام، عروس به من گفت: تو پدر نداری؛ به همین خاطر من با تو ازدواج نمی کنم. پسر برایم تعریف کرد: من کمی به پدرم ...
شهدای منا فراموش شدند/ روز خبرنگار حتی اسمی از 2 شهید خبرنگار فاجعه منا نیست
که برادرانم در دفاع مقدس به شهادت رسیدند و پدرم که جانباز شیمیایی بود در سال 94 آسمانی شد. در ادامه زهرا شعبانی همسر شهید فاجعه منا با اشاره به ماجرای آشنایی خود با شهید حسینی اظهار داشت: برادرم شوهرم در سپاه، سال ها از نیرو های پدرم بود. تا اینکه سال 81 با اولین سری زائران به کربلا که بعد از اجازه صدام برای حضور زائران ایرانی عازم سفر شده بودند من و پدر و مادرم به همراه خانواده آقای ...
خواهرم با افسون گری شوهرم را صاحب شد ! / وقتی به خانه رسیدم خشکم زد ! / در کلانتری فاش شد
و من و خواهرم را رها کرد و از این شهر رفت. دیگر تنها شده بودم و در مغازه های مختلفی کار می کردم تا خرج مصرف موادم را تامین کنم. یک سالی به همین روال گذشت و مادرم دست از پا درازتر برگشت چون عشقش او را رها کرده بود (می خندد). دوباره رفت و آمد افراد غریبه به خانه ما شروع شد که در این رفت و آمدها جوانی به نام آرش به من ابزار علاقه کرد و من هم شرایط ازدواج را ترک اعتیاد گذاشتم ...
داستان جمع کننده ضایعات و خواهر معتادش
مرد 41 ساله گفت: پدر و مادر و همه برادر و خواهرانم به موادمخدر سنتی و صنعتی اعتیاد دارند. ابتدا با ترغیب دوستانم و برای آن که به دیگران ثابت کنم بزرگ شده ام، سیگار را لای انگشتانم گذاشتم و از 15 سالگی سیگاری شدم اما طولی نکشید که چند ماه بعد به مصرف موادمخدر سنتی (تریاک) روی آوردم. آن روزها 16 سال بیشتر نداشتم که پدرم به خاطر اعتیاد شدید به موادمخدر صنعتی خود را از درختی در یک باغ حلق ...
قتل ناموسی مادر توسط پسر جوان در تهران | مادرم پدر پیرم را رها و با صابر فرار کرد
چون فرزندان این مرد صغیر بودند. مادر او نیز پیشتر درخواست قصاص کرده بود اما خانواده لاله اعلام گذشت کردند و گفتند شکایتی ندارند. در ادامه شهرام در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: مادرم بی ناموسی کرده بود. حقش مرگ بود. من از بچگی یاد گرفتم سزای چنین کارهایی مرگ است. او با مردی که غریبه بود فرار کرد و آبروی ما را برد. باید مجازات می شد. او و صابر بی آبرویی کرده بودند. ...
آرزویی که با شهادت برآورده شد
...، عکس پدرم، عکس برادرم که فوت شده و عکس پسرم را در خانه داریم. به نوعی برادرم زندگی من را رقم زد، در خانه بودم و درس می خواندم رفتار برادرم باعث آرامش و حرف گوش کن بودن من شده بود. بعد از شهادتش هم به من کمک کرد و کاری که دارم از خون برادرم دارم و این کار، در زندگی ام خیلی تاثیر داشته است. با کسانی که در زندگیم تاثیر داشته اند خیلی صحبت می کنم؛ با برادرم، پسرم با آنکه دو سال است فوت کرده خیلی ...
صدبار دیگر هم به دنیا بیایم مادرم را می کشم
پنهانی وی با همدستی دو دوستش اعتراف کرد. پسر جوان در تشریح ماجرا گفت: مادرم 23 سال قبل با پدرم ازدواج کرده بود. اما آنها همیشه با هم اختلاف داشتند تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم مادرم با مرد جوانی به نام صابر آشنا شده است، چون پدرم راضی به طلاق نبود مادرم یک روز با صابر از خانه مان در شمال فرار کرد و دیگر بازنگشت. من همه جا را دنبال مادرم گشتم تا اینکه فهمیدم به تهران آمده و با صابر در خانه ...
تجاوز سریالی سردار قلابی به 9 زن
همه چیز عادی به نظر می رسید، اما این مرد که خودش را همسر من می دانست پس از مدتی زناشویی وقتی دید نمی تواند از من پولی بگیرد ناپدید شد و آبروی من نزد خانواده ام رفت و حتی طلایی را که برایم خریده بود به سرقت برد. تجاوز به یک زن در هتل زن جوان دیگری که از مشهد به تهران آمده بود وقتی در برابر این مرد شیطان صفت قرار گرفت به مأموران گفت: در هتل بودم که مرد با چهره فریبنده به سراغم ...
نقشه شوم دختر تهرانی برای نامزد دوست پسر سابقش | آدم ربایی و آزار هولناک توسط دو مرد
ماده مخدر گل مصرف می کند برای همین رابطه ام با او را قطع کردم. من گفته بودم که نمی خواهم با او ارتباط داشته باشم اما هر چند وقت یکبار مزاحمم می شد و با قمه ماشین من را که ام وی ام بود خط می انداخت یا با ماژیک روی ماشینم چیزی می نوشت. من هم به خاطر شرایط چیزی نمی گفتم. اما الان موضوع فرق کرده و دوست دختر سابقم نامزدم را ربوده است. این مرد همچنین گفت: آن دختر وقتی فهمید نامزد کرده ام شروع ...
وقتی کودک زیبای تخس بنیانگذار روانشناسی کودک شد
بزرگ تر خانواده او را کنار گذاشته بودند، یاد می کرد و خود را به عنوان کسی که فقط حوصله آن ها را سر می برد، به یاد می آورد. آنا در خاطره ای از تعطیلاتی در دوران کودکی اش، این طور نوشته است: دیگران همه سوار قایق شدند و رفتند و من را در خانه رها کردند. شاید به خاطر اینکه قایق دیگر جا نداشت، شاید هم به خاطر اینکه من زیادی کوچک بودم. در آن زمان من شکایتی نکردم و پدرم که در حال مشاهده این ...
مرد 2 زنه زندگی را برای همسر اولش جهنم کرد / قانون به داد زن زجرکشیده رسید
به گزارش رکنا، از پشت پنجره زنی را دیدم که هراسان و لنگ لنگان به این سو می آید به گلدان پشت پنجره گفتم : " قصه دیگری در راه است " زن جوان لنگ لنگان وارد اتاق مشاوره شد و با دستانی لرزان پرونده اش را به روی میز گذاشت سپس در حالیکه می گفت من نمی خواهم از همسرم شوم چون جز او کسی را ندارم ، بغضش شکست و قطرات اشک همچون جویباری از چشمانش جاری شد پرونده را باز کردم ، در قسمت موضوع شکایت نوشته شده بود : " ایراد ضرب و شتم عمدی از سوی همسر" دقایقی بعد سفره دلش را گشود و در شرح ماجرای زندگی اش گفت : پدر و مادرم در آرزوی تولد فرزندی ...
خاطره بازی با یک معلم قدیمی | پابه پای بچه ها از مدرسه تا کانون اصلاح و تربیت
...> در امامزاده حسن(ع) که معلم بودم، یک دانش آموز دختر را در مقابل نامادری اش که به او تهمت دزدی زده بود، حمایت کردم. پدرش قصاب بود و با چند تن از همکاران به مغازه اش رفتیم و به او گفتیم که ما کل خانه ات را برای یافتن گوشواره همسرت جست وجو می کنیم. به همراه همه معلم ها و مدیر مدرسه به خانه او رفتیم. در کمدش را که باز کردیم، گوشواره جلوی کمد افتاده بود. بعد از پیدا کردن گوشواره او را مجبور کردیم تا ...