قتل ناموسی در پایتخت؛ نگهبان پارک خواستگار زن متاهل بود!
سایر منابع:
سایر خبرها
بدرقه احمدرضا احمدی به خانه ابدی
حاضران آمد که احساسات آن ها را برانگیخت و برخی اشک می ریختند. در این مراسم هرمز علی پور، آیدین آغداشلو، مسعود کیمیایی، احمد پوری، هوشنگ کامکار، علی میرزائی و ماهور احمدی – تنها دختر احمدرضا احمدی – سخن گفتند. هرمز علی پور، شاعر در سخنانی گفت: حرف از احمدرضا به این معناست که فضا و درخت و... را شرح دهم که من نمی توانم. قبل از هرکس به خودم، بعد به خانواده او، بعد به کلمه و معرفت ...
پدر جنایتکار: قصد قتل نداشتم، فقط می خواستم دخترانم را فلج کنم
...، اما آنها به رفت و آمد زشت خود ادامه می دادند. متهم ادامه داد: روز حادثه ساعت 7 و 8 شب بود که دیدم آن پسر پشت در خانه منتظر دختران من است، خیلی عصبانی بودم و می خواستم آنها را فلج کنم که نتوانند از خانه خارج شوند. به همین دلیل در را بستم و به بقیه گفتم دخالت نکنید. بعد هم شروع به کتک زدن آنها کردم. می خواستم آنقدر بزنم که فلج بشوند اما دختر دیگرم رسید و یکی از آنها را از دستم نجات دا ...
جزئیات اعتراف هولناک پدر جنایتکار | قصد قتل نداشتم، فقط می خواستم دخترانم را فلج کنم
پسر پشت در خانه منتظر دختران من است، خیلی عصبانی بودم و می خواستم آنها را فلج کنم که نتوانند از خانه خارج شوند. به همین دلیل در را بستم و به بقیه گفتم دخالت نکنید. بعد هم شروع به کتک زدن آنها کردم. می خواستم آنقدر بزنم که فلج بشوند اما دختر دیگرم رسید و یکی از آنها را از دستم نجات داد. بعد آن یکی دخترم که نامزد داشت فرار کرد و آن یکی هم رد دست و ناخنم روی گلویش مانده بود و خرخر می کرد اما زنده بود ...
بانو زندگی من و خواهرم را تباه کرد/ خواستگار هوسرانم مرا به جای خلوت برد و با دوستانش به من تجاوز کرد
...> طولی نکشید که بانو با من تماس گرفت و با چرب زبانی و ادب خاصی با من گفت وگو کرد. بانو که صدایی مهربان و دلنشین داشت قول داد نه تنها برای من و خواهرم شوهر مناسبی پیدا می کند بلکه برادرم را نیز از این شرایط رها خواهد کرد. بعد از این تماس تلفنی پای خواستگاران زیادی به خانه ما باز شد و هر روز افرادی زنگ منزلمان را به صدا درمی آوردند در همین حال یک روز یکی از خواستگاران که مرد میان سالی بود به ...
شکنجه های پدر مشهدی با خوردن چلوکباب | جریان چه بود؟
این ها بخشی از اظهارات زن 49 ساله ای است که برای شکایت از رفتارهای نامتعارف شوهرش وارد مرکز انتظامی شده بود. این زن که مدعی بود هرکدام از اعضای خانواده یک آب پاش برای خنک کردن خودشان دارند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: همسرم کارمند بازنشسته یکی از ادارات دولتی است اما اختلافات شدید ما از حدود 3 سال قبل، زمانی آغاز شد که او بعد از بازنشستگی دیگر در پرداخت ...
تعجب و دلشوره از رفتار دختردایی مجرد!
برادر و مادرش می گذارد. این طوری نبود که از برخورد و رفتارها متوجه مطلب یا حرفی بشود. باید حرف را مستقیم بگذارند کف دستش. یک درصد پیش خودش فکر نمی کند که بیشتر این آمد و شدها، به خاطر الیاس است. چند روز بعد دختر خاله الهام از زیارت کربلا باز می گردد. او مهمانی ای ترتیب می دهد و همه را برای شام دعوت می کند. وقتی الهام وارد می شود همه به احترامش بلند می شوند. حسابی تحویلش می گیرند و او را ...
زندگینامه رجب علی اعتمادی معروف به ر اعتمادی+آثار
و از آن ها می پرسیدم که کتاب ندارید؟ شهر هم کوچک بود و همه همدیگر را می شناختند. پدرم هم آدم خوش نامی بود.پدرم نیمه بازرگان بود. آدم بسیار مدرنی بود . آن موقع در شهر لار یعنی حدود سال های 1313 پدرم، کت و شلوار می پوشید و کراوات می زد. او نخستین کسی بود که در لار، گرامافون خرید و دست خیری هم داشت. در نتیجه در هر خانه ای را می زدم و می پرسیدم که کتاب دارید من بخوانم؟ همه سعی می کردند کمک ...
مطبوعات ابزاری برای پزشکی اجتماعی و درمانگری | یادداشت عمادالدین باقی
برخی از کشورهای آزاد بسیار نازل تر است و اگر اینجا از وقوع هر چهار روز یک قتل خبر می دهند که بدون شک هولناک است، در مطبوعات آن کشورها از وقوع هر دو روز یک قتل خانگی یا در هر یک ساعت قتل پنج زن و دختر، خبر می دهند که هولناک تر است؛ ولی هیچ روزنامه ای هم به خاطر این گزارش متهم و محاکمه نمی شود. چند سال پیش یکی از مقامات قضائی از فوران آسیب های اجتماعی نگران بود که منجر به ورود سالانه 16 ...
قتل فجیع همسر 20 روز پیش از عروسی/ دکترای آی تی نوعروسش را با کابل برق کشت
خودروی لوکس بخرم. او هر روز توقع جدیدی داشت که من نمی توانستم خواسته های او را تامین کنم تا اینکه روز حادثه در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و جانش را گرفتم. مرد قاتل اظهار کرد: آن روز خانواده همسرم به شهرستان رفته بودند تا به بستگانشان کارت عروسی بدهند. ما در تدارک مراسم عروسیمان بودیم و روز حادثه من در خانه پدرزنم بودم. مثل همیشه با همسرم جروبحثم شد. می گفت باید عروسی مجلل می گرفتی و از ...
جزییات تازه از قتل دختر 19 ساله ای که به دست پدرش کشته شد
...، با این وجود بار دیگر بازپرس دستور تماس را صادر کرد و وقتی بازپرس با او صحبت کرد و گفت که راز پدرش فاش شده و می داند که در اتاق چه گذشته دختر جوان به خانه بازگشت. آن دختر که از خواهر کشته شده اش جثه بزرگتری داشت در مورد دلیل ضرب و شتم خودش و قتل خواهرش گفت: من و خواهرم با دو پسر آشنا شده بودیم و با آنها رفت و آمد داشتیم. سر قرار می رفتیم و گاهی هم دیر به خانه می آمدیم، پدرم که متوجه موضوع شده ...
آخرین جزئیات پرونده قتل دختر نوجوان
وقتی فهمیده او و خواهرش با مردی رابطه دوستانه دارند، تصمیم به قتل آن ها گرفته است. متهم که در صحنه حادثه به قتل اعتراف کرده بود، صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و حادثه را شرح داد. وی گفت: وقتی همراه خانواده ام به ایران آمدم به دخترانم گفتم که مراقب رفتار و کارهایشان باشند تا آبروی خانواده ما نرود. مدتی قبل متوجه شدم دو دخترم با نگهبان پارک ارتباط دوستانه دارند. ابتدا ...
قاتل برادر: پشیمانم
. بخشش همزمان با ادامه تحقیقات از متهم، مادر مقتول به دادسرا رفت و قاتل را بخشید و رئیس قوه قضائیه هم از طرف دو فرزند صغیر مقتول درخواست دیه را مطرح کرد. با اعلام گذشت اولیای دم، پرونده دو متهم کامل و برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم چند روز قبل در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. وی گفت: برادرم دست بزن ...
برادرکشی برای رهایی خانواده از شکنجه شدن!
...: مرد جوان که در دفاع از فرزندان و همسر برادرش، دست به قتل هولناک برادرش زده بود، جزئیاتی از حادثه را بازگو کرد. متهم که 6 ماه بعد از قتل برادرش عذاب وجدان گرفته و خودش را به پلیس معرفی کرده بود، انگیزه اش از قتل را عصبانیت غیرقابل کنترل برادرش عنوان کرد. یک سال قبل مردی جوان به نام شاهرخ به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت برادرش را کشته و از عذاب وجدانی که دارد خود ...
شلیک های مرگبار یک زن به شوهرش
. وی گفت: همسرم هر روز صبح به سرکار می رود و عصرها به خانه برمی گردد ولی گاهی اوقات او به خاطر مشغله کاری در محل کارش می ماند. اما حالا 4 روز است که به خانه برنگشته و تلفن همراهش هم خاموش است و می ترسم بلایی سرش آمده باشد. شناسایی جسد توسط زن جوان مشخصات و نامی که این زن از همسرش ارائه داد با مشخصات جسد کشف شده در حاشیه فرودگاه مطابقت داشت. به این ترتیب وی به پزشکی ...
سناریوی عجیب پدر دروغگو پس از قتل دخترش / متهم: مریم خودش را حلق آوریز کرده بود
...> رنگ پریدگی، شاهد جنایت میترا دختر بزرگ خانواده، وقتی در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، رنگش کاملا پریده بود. بازپرس که متوجه ماجرا شده بود شروع به حرف زدن کرد و کمی بعد دختر جوان در حالی که گریه می کرد، گفت: پدرم خیلی عصبانی بود، من مینا را نجات دادم اما نتوانستم مریم را از زیر دست پدرم نجات بدهم. او ادامه داد: من شب از سرکار رسیدم و مادرم را با چشمان گریان دیدم. از داخل اتاق ...
صحنه سازی مرد افغان برای قتل دخترش
اتاق خواب نشسته و گریه می کند. وقتی دلیل گریه اش را پرسیدم، فهمیدم هردو خواهرم را زندانی کرده است. صدای گریه های آنها را می شنیدم. به سختی در را بازکرده و وارد شدم و خواهر 17 ساله ام را فراری دادم اما قبل از این که بتوانم خواهر 19ساله ام را نجات دهم، پدرم او را خفه کرد. بعد تهدیدمان کرد اگر حرف بزنیم ما را هم خواهد کشت که با حضور پلیس از دست او نجات یافتیم. بقیه اعضای خانواده نیز گفته های ...
راز جنایت در نبش قبر
قربانی نیز گفت: برادرشوهرم برای وساطت به خانه مان آمده بود اما شوهرم به سمت او حمله کرد. من که ترسیده بودم میله ای را به سمت شوهرم پرتاب کردم اما میله ناخواسته با سر او برخورد کرد.همان موقع شوهرم که عصبانی بود به سمت من حمله ور شد. او می خواست مرا بزند که برادرشوهرم مانع او شد. به این ترتیب برای ایرج به اتهام قتل و برای همسر قربانی به اتهام ضربه های غیرمنتهی به قتل کیفرخواست صادر و پرونده شان به ...
ظرافت های زندگی با یک نظامیِ هنرمند
های متفاوتی انجام می داد. 21 آذر روز تولدم آمد منزل ما. او یک به یک هدیه در می آورد و می گفت: این از طرف مادرم، این از طرف پدرم، این از طرف خواهرم و بعد نوبت به هدیه خودش رسید؛ کارتی درست کرده بود که وقتی باز می کردی آهنگ می زد. کنارش یک ربع سکه بهار آزادی چسبانده بود با روایتی از امیرالمومنین علیه السلام نوشته بود؛ وقتی وارد خانه می شوم و زهرا را می بینم تمام غم هایم برطرف می شود. آن زمان این کارت ...
ر. اعتمادی چطور به یکی از پرفروش ترین نویسندگان ایران تبدیل شد؟
...، گرامافون خرید و دست خیری هم داشت. در نتیجه در هر خانه ای را می زدم و می پرسیدم که کتاب دارید من بخوانم؟ همه سعی می کردند کمک کنند و هر کتابی که داشتند به من می دادند. اغلب هم کتاب های مذهبی بود و من همه آن ها را می خواندم چون تشنه خواندن بودم. انشایم هم خوب بود. آشنایی من با کتاب آنقدر بود که در کلاس چهارم ابتدایی می توانستم به راحتی حافظ بخوانم، البته برای مادرم.مادرم عاشق پدرم بود. علت علاقه ...
آزادی قاتل تهرانی از زندان با پرداخت دیه پس از بریدن سر عروس و پسرش + عکس و فیلم
اطلاعاتی بدست آمد و معلوم شد فرزند و عروس یکی از مالکان خودروهای مورد نظر که مرد 75 ساله ای است به طور مرموزی ناپدید شده اند. بدین ترتیب کارآگاهان پلیس 14 روز پس از شروع تحقیقات وارد خانه مرد مورد در خیابان کارگر شمالی شدند و صاحبخانه را در حالی دستگیر کردند که یک اره برقی به همراه اسلحه ای که قربانیان با آن به قتل رسیده بودند هم از خانه او کشف شد. این مرد در بازجویی های مقدماتی لب به اعتراف گشود و گفت ...
طوفان شن و بحران آب، مرگِ زندگی در سیستان
مرز ندارد. تقریباً کسی را نمی بینیم. خانه ها خالی است. شن زیر دندان می رود، اما حتی تصویر هم قاصر است از نشان دادن آنچه حال این روز های سیستان است. هنوز کسی را برای هم صحبتی پیدا نکردیم. در ذهنم حرف های زن سیستانی را که دو سال پیش در همین حوالی دیده بودمش، به یاد می آورم: هیچ کس به یاد ما نیست، چرا زنده باشیم؟ چرا باید نیاز به خیر داشته باشیم؟ ما اگر آب داشتیم، نان داشتیم، کار داشتیم ...
هوشیاری بازپرس دست قاتل را رو کرد
صفورا در نهایت در تحقیقات تیم جنایی راز قتل خواهرش را برملا کرد. صفورا در حالی که دست و پایش می لرزید، گفت: شامگاه یک شنبه از محل کارم به خانه برگشتم و متوجه صدای فریاد خواهرم از داخل اتاق شدم. مادرم وحشت زده به من گفت به داد دو خواهرم گلنار و گلناز برسم. او گفت پدرم در اتاق را قفل کرده و آن ها را به شدت کتک می زند. من شیشه را شکستم و در را باز کردم، وارد اتاق شدم و دیدم پدرم گلناز را کتک می زند ...
دختری نامزدش را تا حد مرگ کتک زد و از پنجره به بیرون پرت کرد!
را به دل گرفته بودم چند روز بعد همراه خواهرم و و یک مرد جوان به نام امین به خانه پیام رفتیم. ما او را کتک زدیم تا اجازه دهد وسایل را با خودمان ببریم .اما او یکباره خودش را از پنجره به بیرون پرتاب کرد. ما هم وسایل خانه را جمع کردیم و به خانه پدرم بردیم. به دنبال اظهارات رعنا، خواهرش و امین نیز بازداشت شدند. در حالی که سه ماه از این ماجرا گذشته بود پیام از کما خارج شد و علیه 3 ...
عباس امیر انتظام به روایت همسرش؛ در قتل های زنجیره ای جزو لیست بودیم
دنبال می کنم و عاشق ایرانم و برای همین هم نرفتم. شروع کرد از ما تعریف کرد و بعد من چند کتاب در دست تهیه دارم از یادداشت های زندانم و خیلی دلم می خواهد کسی در این زمینه کمکم بکند، چون رضا میر هاشمی که اهل سیاست نیست. من هم الکی گفتم باشه اگر شد. ایشان رفت و دیگر دیر وقت هم بود و من خانه خاله ام ماندم و شب و فردایش آقای میرهاشمی آمد و گفت که الهه خانم یک سوال دارم. گفت؛ این دوست عزیز اجازه ...
انکار قتل شوهر در دادگاه
: شوهرم راننده تاکسی بود و معمولاً هر روز صبح از خانه بیرون می رفت و شب به خانه بر می گشت، اما گاهی هم پیش می آمد چند شبی به عنوان شیفت کاری اش در محل کارش بماند. چهار روز قبل او از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت و من نگرانش شدم. شب قبل به اداره پلیس رفتم و اعلام مفقودی کردم تا اینکه الان متوجه شدم او به قتل رسیده است. پای یک زن مأموران پلیس در ادامه دوربین های مداربسته محل حادثه را بررسی ...
شلیک زن جوان به شوهرش پشت فرمان خودرو در تهران / زن جوان ادعای عجیبی کرد!
ی رفته بودیم که کلت را از کیفم بیرون آوردم و از پشت سر به او شلیک کردم. این زن به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در حالی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد که دو دختر قربانی از گذشتند. وقتی میترا به دفاع ایستاد ادعای تازه ای را مطرح کرد و گفت بی گناه است. وی گفت: قبول دارم آن روز سوار ماشین شوهرم به سمت فرودگاه امام رفتیم. اما من از ماشین پیاده شدم ...
دیدار با خانواده شهید غلامرضا کتابی شهید حج
باور نبود و این ازدحام جمعیت به خاطر محبتش به مردم بود . وی در پایان گفت: قبل از اینکه به خانه بیاید آن قدر با مردم رفتار خوبی داشت که از صدای خوش خنده هایش با اهالی محل متوجه آمدنش می شدم. پس از همسرم سال 1380 به حج مشرف شدم که تمام این سفر با یاد او برایم همراه بود . جمشید کتابی، فرزند این شهید و از جانبازان دفاع مقدس نیز در این دیدار بیان کرد: پدرم از کسبه و از معتمدان ...
قهرمان محله | رهبر معظم انقلاب به این فعال اجتماعی چه لقبی دادند؟ | حامی 35خیریه و صندوق قرض الحسنه
و تا سال 1349 در همین شرکت مشغول بودم. بعد از آن هم در سال های 51، 52 یک شرکت چای را با شوهر خواهرهایم تأسیس کردیم. این شرکت را با 50 هزار تومان راه اندازی کردیم و تا پیش از پیروزی انقلاب هم آن را داشتیم. من قبل از پیروزی انقلاب هیچ سمت دولتی نداشتم یعنی نمی خواستم داشته باشم. بعد از پیروزی انقلاب، در زمان شهید رجایی، به من پست ریاست سازمان اوقاف پیشنهاد شد که قبول نکردم و گفتم بهتر از ...
آزمون: آینده خوبی برای تیم ملی نمی بینم/ انتظار داشتم قلعه نویی به من بازی می داد اما نداد
به پدرم گفتم دیگر سرمربیگری نکن و او هم کنار من ماند. وی اضافه کرد: در والیبال به تیم ملی زیر 15 سال دعوت شدم. خیلی ها می گفتند برو والیبالت را بازی کن و تمسخر می کردند. از همینجا به آنها سلام می گویم! آزمون در مورد دوران حضورش در سپاهان هم گفت: خیلی بد مصدوم شدم اما حتی یک پزشک بالای سرم نیامد. بعد از ساکت خیلی بدی دیدم و خاطره خوبی از این تیم ندارم. انتظار داشتم وقتی قهرمانی ما قطعی شده بود قلعه نویی به من بازی می داد اما نداد. در آن زمان سپاهان خیلی بازیکن داشت. من در سپاهان حتی اجاره خانه نداشتم و تنها مصدوم در خانه بودم. آکادمی سپاهان فوق العاده است. ...