سیدحسین خودش را با اصرار به عملیات محرم رساند
سایر منابع:
سایر خبرها
پایان انتظار بانوی استقامت
که به نیت حجله دامادی ات گوشه اتاق خانه درست کرده بودم، را برق می انداختم. به این فکر می کردم که سلیقه ات فرق کرده، سوغاتی هایی که از سفرهایم برای تو خریده بودم پسندت می شود یا نه؟ یک روز آمدند، گفتند خانم صبوری آماده شو برای سفر مشهد. به قول خودت مگر می شود دعوت آقا را رد کرد. بعد از زیارت اول وقتی به هتل برگشتیم، می خواستم با چندتایی از 150 مادر و خواهر شهیدی که توی سالن بودند، آشنا بشوم که آب ...
خاموشی در جمع واعظان: بعد از محرم درباره بهره وری موقوفات گزارش می دهیم
از هنگامی که من در سازمان اوقاف مسئولیت گرفته ام، درآمد سازمان هفت برابر افزایش یافته است. به جنبه آشتی کردن، توبه کردن و برگشتن در ماه محرم بسیار توجه کنیم در ادامه شهاب مرادی با اشاره به اینکه روحانیون نباید فقط برای قشر مذهبی کار کنند، گفت: مخاطبان ما اقشار مختلف هستند، خدمت خانواده شهدا رفتم. مادر شهید گفت: بی حجاب ها را دعا نمی کنم، گفتم خواهش می کنم شما دعا کنید، زیرا به ...
گفتم: فرزندانم فدای شما آقا فرمودند: فدای اسلام
استقبال امام در بهمن ماه1357 رفت. دو فرزند دیگرم هم از همان کودکی طرفدار انقلاب و ارزش های آن بودند. جنگ، رزم و بچه های غیور مادر شهیدان از ورود اهل خانه به جبهه و جنگ اینگونه روایت می کند و می گوید: در سال1359محمدشفیع به کردستان رفت. بعد از ختم غائله کردستان به جبهه های جنوب رفت، با شهادتش سایر فرزندانم هم عازم نبرد شدند. همسرم نیز بارها عازم جبهه شد، هر بار با شهادت یا مفقود شدن فرزندان ...
قتل هولناک جوان زندانی پس از آزادی از زندان / مادر و خواهرش بخاطر عشق های پنهانی دستور قتل دادند!
اینکه فهمیدم مادر پریا به نام پروانه در غیاب شوهر و پسرش با یکی از اقوامش به نام مرتضی ارتباط پنهانی دارد.هر بار به خانه آنها می رفتم مرتضی را آنجا می دیدم. تا اینکه مدتی قبل برادر پریا از زندان آزاد شد. با آمدن پرهام دیگر مرتضی جرات نداشت به خانه آنها بیاید و پروانه از این موضوع ناراحت بود. وی ادامه داد: یک روز مادر پریا با من تماس گرفت و گفت اگر به دخترش علاقمند هستم باید کاری کنم تا ...
پویش عزیز دلم حسین(ع) آغاز شد+فیلم
...> دل من فرق می کنه چون شنیدم اسمتو دلم نرم شد توی خیمه شما مث مادر پدرم سرم و گرم شد من یه نقاشی کشیدم، کلی حرف تو دلش تو هم آینده مو با سر انگشتت بکش یه جوری که بچه قصه شهید شه آخرش من بلدم گریه کنم، اگه منو می خَری نیومدم بازی کنم، من اومدم نوکری تو بگو چیکار کنم، حرمت می بری عزیز دلم حسین شهر ما فرق ...
قتل پسر جوان پس از آزادی از زندان به دست دوست پسر خواهر؛ مادر خانواده برای ارتباط با یک مرد خواست تا ...
پریا از زندان آزاد شد. با آمدن پرهام دیگر مرتضی جرأت نداشت به خانه آنها بیاید و پروانه از این موضوع ناراحت بود. نقشه شوم وی در ادامه گفت:یک روز مادر پریا با من تماس گرفت و گفت اگر به دخترش علاقه مند هستم باید کاری کنم تا پسرش بار دیگر به زندان برود. به همین خاطر طبق نقشه مقداری مواد مخدر تهیه کردم و آن را زیر صندلی ماشین پروانه گذاشتم. چند دقیقه بعد پروانه پسرش را به بهانه خرید از ...
شهید مراد لراوند: خواهرم! حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است
استجابت می رسانید و به آرزوی خودم می رسیدم. من آرزوی زیارت قبر شما را داشتم دیگر نتوانستم طاقت بیاورم پس به دانشگاه تو وارد شدم، شما خوب آموزگاری بودید که درس شهادت را به من دادید و من درس شهادت را خوب یاد گرفتم، قلبم برای زیارت قبرت می تپد، من برای آزادی راه کربلای تو عازم جبهه شدم تا کربلایت را آزاد کنم و در این راه نیز شهید شوم. شهادت برای من همانطور که حضرت قاسم(ع) فرمود ...
اعتراف هولناک قاتل 23 ساله/ مادر نامزدم گفت پسرم را بکش تا با دخترم ازدواج کنی!
به گزارش سلام نو به نقل از اعتمادآنلاین، متهم که جوانی 23 ساله است وقتی با ترفندهای پلیسی بازداشت شد در اعترافاتش گفت برادر نامزدش را کشته چون مادر او فرمان قتل را صادر کرد و گفت اگر پسرش زنده بماند او نمی تواند با دخترش ازدواج کند. یک سال قبل زنی 43 ساله به پلیس گزارش داد پسر 25 ساله اش به نام پوریا گم شده است. او گفت پسرش تازه از زندان آزاد شده و بعد از چند روز دوباره گم شده است. ...
شهیدی که پس از 16 سال با پیکری سالم بازگشت+ عکس و فیلم
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، شهید محمدرضا شفیعی روز چهارم آبان 1346 در قم به دنیا آمد. وی عضو گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع)، گروهان ایثار بود. این شهید بزرگوار، پنج سال در جبهه حضور داشت که در عملیات کربلای 4 شهید شد، اما پیکر او به دست عراقی ها افتاد و روز چهارم مرداد 1381 در قم تشییع شد و مزار او در گلزار شهدای علی بن جعفر قم، قطعه 2، ردیف 14، شماره 1 قرار دارد. ...
منافقین کوردل را بشناسید و جلوی رخنه این سیاه روزان را بگیرید
بخوانید و افراد باتجربه و با تخصص گردید، چون که این انقلاب، به افراد متخصص ولی باتقوا احتیاج دارد و این انقلاب، اهمیتی به مدرک گرایی نمی دهد، امیدورام که در زندگی و کارتان، موفق باشید. و در اینجا از اقوام و خویشان و آشنایان و دوستانم می خواهم که مرا حلال کنند و اگر من به آنها بدی کردم، مرا ببخشند و از مادرم می خواهم که زیاد برای من ناراحت نباشد چون که من به راهی رفته ام که راه حسین بوده و مادر، باید خوشحال باشی که لااقل، یک فرزند تقدیم اسلام کردی و مادر، من از تو می خواهم که مرا ببخشی و مرا حلال کنی و از برادران و خواهرانم می خواهم که مرا حلال کنند. انتهای پیام/ ...
پیرغلامی که هنگام خیاطی نوحه می خواند و گریه می کرد
مرحوم اکبر ناظم در چهارپایه خوانی بازار همتا نداشتند. وقتی مرحوم حاج حسین خلج روزگار پیری و سالخوردگی را می گذراند، می گفت که رفتن از این منبر به آن منبر برایش سخت است، بیماری و درد پاهایش نیز براین دشواری ها اضافه کرده بود. او که در ایام محرم به همراه حاج مصطفی دادکان، شاه حسین بهاری و سایر مداحان سنتی کوی و برزن را زیر پا می گذاشت تا با همراهی دسته حسینی" محبان الزهرا(س)" بازار تهران را با نوحه خوانی به لرزه در آورد در سال های پایانی عمرش صرفاً به حسینیه صاحب الزمان(عج) روبه روی مغازه خیاطی می رفت و برای هیئت پیشکسوتان محله در ماه محرم نوحه خوانی می کرد. ...
سرو کله نسرین مقانلو بلاخره پیدا شد | چهره باورنکردنی نسرین مقانلو جگر همه را سوزاند
قبل در امریکا تحت درمان بوده و روز حادثه بعد از مصرف داروهایش برای استراحت به اتاق خواب رفته است. اما دقایقی بعد وقتی مادرش به داخل اتاق رفت متوجه شد او دچار حالت تهوع شده و حال خوبی ندارد. بلافاصله با اورژانس تماس گرفته و زمانی که امدادگران راهی خانه او شدند بعد از معاینه اولیه دریافتند وی جان باخته است. بررسی های اولیه متخصصان پزشکی قانونی احتمال مسمومیت دارویی را علت مرگ پسر 26 ساله ...
چطور خانه مان را مهیای محرم کنیم؟!
روزهای گرم سال، گاهی یک لیوان آب خنک به دست پیک، راننده، یا هر فردی که به واسطه شغلش مسیرش به خانه تان می خورد بدهید. بعد از ماه عزا این عادت را ترک نکنید و حالا تمام توجه تان و نیت های اعمال کوچک تان را گره بزنید به امام زمان علیه السلام تا آماده باشید برای ظهور حضرت عجه الله تعالی شریفه. اب یعنی که سلام بر لب عطشان حسین! این یک روضه خانوادگی است! اینکه شما در ...
مرد هوسران شیرازی با خواهر همسرش رابطه برقرار کرد و دوست صمیمی زنش را صیغه کرد! + فیلم
زمین گیر می کند! قصه تلخی که سبب می شود برای هزاران هزار مرتبه مَثَل از ماست که بر ماست را بگوییم و بشنویم ، زمانی که در می یابی خواهر زن و دوست دوران کودکی اش به حریم او تجاوز کرده و با همدستی مذکر نامی ذلیل تر از خویش خائن به اصول تاهل و تعهد شده اند! مادر بچه ها ناله کنان گفت: منِ ساده فکر می کردم، خواهرم از سر دلسوزی برای اینکه من دست تنها نباشم و کمک حالم باشه میاد خونه ...
ماجرای قطعه 255 گلزار شهداء رشت
: گردان حمله! می گفتم: بخواب پسرم، این جا منزل است، چشم هایش را باز می کرد و می گفت: ببخشید مادر، خواب دیدم که در جبهه هستم. گفتم: پسرم، مگر در جبهه چه مسئولیتی دارید؟ گفت: غلام امام حسین (ع) هستم مادر. یک روز به او گفتم: آی اردشیر جان، مادر به فدایت، بیا زن بگیر، خندید و گفت: آدرس می خوای مادر؟ گفتم: بله که آدرس می خوام پسرگلم، یک برگه کاغذ گرفت، نوشت، گفتم بخوان، خواند: اول خیابان ...
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 56
بسیجی را اسیر کرده اند که اصلاً انعطاف ندارد و به صدام حسین هم توهین می کند. اجازه می دهید او را اعدام کنیم؟ فرمانده لشکر می گوید او را به مقر لشکر بفرستید. بسیجی را به مقر لشکر فرستادند و احتمالاً الآن اسیر است. حالا من می گویم که عنایت آن پاسدار شهید شما بود که من اسیر بشوم و زندگی تازه ای را در ایران تجربه کنم وگرنه باید در جبهه کفر می ماندم و علیه اسلام می جنگیدم و کشته می شدم و یک راست به جهنم می رفتم. شاید این مسئله خیلی خودخواهی باشد، ولی من خیلی امید دارم که آن پاسدار شهید شما در آخرت شفاعت مرا بکند. می دانید، من خیلی به این شفاعت امید بسته ام. ...
امسال هم تولد پسرم خاص است / خداوند به زیبایی فرزندم را خریدار شد + فیلم
شهید شده بود . مادر شهید رضوان گفت: امسال هم محمد مهدی تولدش یک تولد خاص است، البته امسال من می گویم تولد پسرم خاص است؛ چون سالروز تولدش دو روز قبل از محرم می شود، یعنی طبق همان چیزی که خودش دوست داشت به پیشواز محرم می رویم. محمد مهدی خیلی به اهل بیت (س) علاقه داشت و عاشق حضرت زهرا (س)، حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) بود. او به امام حسین (ع) نیز علاقه فراوانی داشت. ایام محرم، صفر، فاطمیه ...
راز رابطه پنهانی با مرد متاهل چگونه فاش شد؟
زن های زیادی هم رابطه دارد. من فکر می کردم می توانم او را عوض کنم و کاری کنم که مرد زندگی شود. اشتباه می کردم. او به من و زنش دروغ گفت و نفر سومی هم در زندگی اش هست. من را به راحتی از زندگی شان دور می کنند، اما مهرداد باز هم خیانت می کند. واکنش خانواده ات چه بود؟ من پدر ندارم. مادر و یک خواهر دارم. آن ها به خاطر ضربه روحی ای که من خوردم خیلی ناراحت هستند. ...
وطن ما اسلام است
بگوئید جوانان از شما نبودند بلکه امانتی بودند که شما آن را به طور احسن به صاحبش پس دادید و در ازای این کارتان به شما اجر خواهند داد. وطن ما اسلام است به پدران و مادران عزیز توصیه می کنم که فرزندان خود را برای رفتن به جبهه تشویق نمایند و ملت عزیز این را بدانند که جنگ ما تنها منحصر به سقوط صدام نیست همانطور که امام می فرماید: وطن ما بصره و شام نیست؛ بلکه وطن ما اسلام است. ما ...
حجاب واژه ای کلیدی در کلام شهدا/ جستجوی واژه حجاب در وصیت نامه شهدای فارس
تر است. با رعایت حجاب خود راه زینب را دنبال کنید و پیام شهیدان را به گوش جهانیان برسانید. شهید فرج الله آبگون قفس-فیروزآباد از خواهران محترمه می خواهم که حجاب اسلامی خود را رعایت بکنند، زیرا حجاب شما کوبنده تر از خون من است. شهید عباس علی سالاری-جهرم از خواهران گرامی تمنا دارم سخت مراقب حجاب خویش باشند، همانا که الگوی آنان فاطمه سلام الله علیها و زین ...
عکس جدید لعیا زنگنه همه رو شوکه کرد | خانم با این همه عمل زیبایی کلا یه آدم دیگه شد
تمام اشکالات فیلمنامه را پشت و روی این برگ ها نوشتم و بردم دادم به آقای رمضانی. آقای رمضانی گفت که نه، تو به درد ما نمی خوری. بلند شو من تو را یک جایی ببرم. من هیچ چیز نمیدانستم غیر از این که گفتند دفتر آقای شاهسواری است. ایستادم وسط همان سالن بیرون و از یکی از اتاق ها آقای لبخنده خارج شد و یکجوری مرا نگاه کرد که انگار از مریخ آمده ام! که بعد من رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش ...
من شکست ناپذیرم / چند ساعت با کاظم فروتن راد، گچکار نمونه ای که ترکه بافی روستایشان را احیا کرده است
نهادها آن را گرفته بود. با سندی که داشتیم رفتم سراغ زمین و آن را بعد از سال ها دادگاه رفتن و دوندگی و طی مراحل اداری پس گرفتم. خیلی اذیت شدم و دوندگی داشت اما بالاخره گرفتمش، چون من شکست ناپذیرم. بعد به فکر افتادم بوم گردی بزنم و دست به کار شدم. همه کارهای بوم گردی را تا تکمیل شدنش خودم انجام دادم؛ نقشه، طراحی، جوشکاری ها، ساخت درها تا لوله کشی، برق کشی، اسکلت بندی و... حتی برای اینکه در تابستان ...
ماجرای شهادت یک فرمانده در هورالهویزه
به گزارش خبرنگار ایمنا ، عملیات بدر، آخرین عملیات شهید غلامرضا آقاخانی بود. فرمانده ای که حاج حسین خرازی شب قبل از عملیات در جمع رزمندگان گردان موسی بن جعفر درباره او گفته بود، شما فرمانده بصیری دارید که نیاز نیست ما او را به منطقه ببریم و توجیهش کنیم یا اینکه شب عملیات بخواهیم کمکش دهیم یا پیشنهادی برای روش عملیات او داشته باشیم. سردار غلامحسین هاشمی، مسئول واحد ادوات لشکر امام حسین ...
امیر کرمانشاهی در آخرین شب جمعه قبل از محرم در کربلا مداحی کرد+فیلم
افراد متاسفم اما این حرف ها شما عزاداران را دلسرد نکند که هرچه هست سر این سفره است. امام خمینی(ره) فرمودند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است. او در ادامه دعای سلامتی امام زمان(عج) را با زائران زمزمه کرد و سپس این شعر را از حسن لطفی خواند: برای بار غمت شانه ای خم آوردم بگیر دست مرا، جان تو کم آوردم مرا به جمع گدایان خویش مهمان کن بگو به مادرتان جنس ...
قرار در دوپازا
انداخته بود تا به من رسید با لبخندی دست توی جیب شلوارم کرد چیزی در جیبم گذاشت و بعد گفت: بایست یک عکس از تو بگیرم و عکس را انداخت و با من دست داد و رفت دست به جیب بردم و دیدم غیر از بیست روز مرخصی که برایم گرفته سه هزار و پانصد تومان هم در جیبم گذاشته است و خواستم پول را پس بدهم ولی او دور شده بود. انتهای پیام/ ...
شیطنت های محمدمهدی از زبان مادرش/جوانی معمولی با باطنی پاک
.... همینطور که نوشته ها را می خواندم، صدایی از پنجره توجهم را جلب کرد. مادرش بود؛ مادر شهید محمد مهدی احمدی. اندکی بعد پایین آمد و با خوش رویی تمام مرا به منزلشان دعوت کرد. دور تا دور خانه را محمد مهدی پر کرده بود از بودنش و نبودنش. محمد مهدی احمدی جوان 22 ساله بجنوردی است که ششم خرداد ماه سال جاری در هنگ مرزی زابل، در درگیری با طالبان به شهادت رسید. شیطنت های کودکی محمد مهدی ...
حکایت راننده ای که اهالی یک روستا را نجات داد
تلاشم را کردم و چنین اتفاقی نیفتاد. روند پیگیری ها مادر خانواده، بانوی پیگیری است و برای همسرش خیلی تلاش کرده است. او می گوید: شوهرم سوخت ولی اجازه نداد روستا به آتش کشیده شود اما در این مدت کسی نیامده و بگوید دست شما درد نکند که ما را نجات دادی. از اهالی گزانه ناراحتم که چرا سراغی از شوهرم نمی گیرند. او یادی از آن روزهای سخت می کند: در بیمارستان به من گفتند اگر تا 15 روز ...
کودکم من را شاعر کرد
سالن غذاخوری گفتم بیاید به این کولر نگاهی بیندازد. آمد و نگاه کرد و افسوسی برای مغزهای شل ووارفته مان خورد و کولر را درست کرد و رفت. آب کولر تمام شده بود و ما نیم ساعت داشتیم بخارپز می شدیم! ما به نوع افسوس خوردن آن مرد خندیدیم و به خوابگاه برگشتیم که تا ساعت کلاس بعدی استراحت کنیم. همه خوابیده بودند. صدای تق تق کیبورد لپ تاپم لابه لای هوهوی کولر اتاق گم می شد. گزارش روز اول را تکمیل کردم ...
شهیدی که از شهادتش آگاه بود و محل مزارش را نشان داد
... مادر این شهید مدافع حرم می گوید: محمدحسن وصیتش را ابتدا شفاهاً به من گفت. چون وصیتنامه نوشتن برایش قدری سخت بود. بعد راهنمایی اش کردم. البته شوخی هم با هم داشتیم. گفتم: این راهی که تو میری خطر داره اگر اتفاقی برات بیفته باید وصیتنامه داشته باشی. گفت: من که زبانی همه چیز رو برای شما گفتم. وقتی آماده رفتن شد، چیز هایی روی کاغذ نوشت و به من داد. شب تا صبح بیدار بود و در حال نوشتن. حتی با ...
عکاسی که در جماران ازدواج کرد
. زندگی پر فراز و نشیب او بهانه ای شد تا با او که سال هاست در محله چهار دیواری زندگی می کند در یک عصر پاییزی در دفتر همشهری محله گپی خودمانی بزنیم. نخستین عکسی که به صورت حرفه ای گرفتید چه زمانی بود و چه موضوعی داشت؟ سال 58 در درگیری هایی که بین خانه های تیمی منافقان و کمیته های انقلاب اسلامی ایجاد شده بود من که تازه به روزنامه اطلاعات رفته بودم به عنوان عکاس خبری روزنامه به این ...