سایر منابع:
سایر خبرها
کتک زدن همسر شهید در اراک به جرم امر به معروف + فیلم واکنش مردم
به گزارش خبرگزاری حوزه از اراک، گستاخی و قلدرمآبی هنجارشکنان گویا تمامی ندارد و تقریبا هر روز خبری از هتک حرمت و ضرب و شتم بانوان محجبه آمر به معروف و ناهی از منکر در فضای رسانه ای و مجازی دست به دست می شود. کار به جایی رسیده که در مواردی حتی همسران و فرزندان شهدا هم از کتک کاری هنجارشکنان بی نصیب نمی مانند! بیشتر بخوانید: ماجرای تلخ اراک 28 تیرماه پاسی از شب ...
رخداد عجیب و شگفت انگیز تربت مبارک امام حسین علیه السلام
بر روی یک دیگر افتاده بود واز باب سدر تا در حرم از بالای پیکر کشته گان میگذشتیم. وقتی داخل حرم شدیم، همه اموال و زینت ها را غارت کرده بودند. ضریح مطهّر را شکسته بودند و بیش تر از قسمت های آن را سوزانده بودند. وهّابی ها پیرامون پلّه هایی که از آن ها به طرف قبر مطهّر امام و فرزندشان علیّ اکبر و سائر شهدا راه داشت، چاله ای کنده بودند، ولی خدا پرده بر چشمان شان افکند و دست به چیزی نیافتند ...
میثم نیلی: کسی که بهره مالی از بی ناموسی و بی عفتی می برد، باید جریمه مالی کلان بشود/ ما مواجهیم با یک ...
گروه سیاست-رجانیوز: برنامه بدون گارد شب گذشته (پنجشنبه) با حضور میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی و مشاور عالی وزیر ارشاد و محسن مهدیان مدیرعامل مؤسسه همشهری در رابطه با بررسی مسئله حجاب از شبکه سوم سیما پخش شد. به گزارش رجانیوز ؛ در ابتدای گفت وگو؛ میثم نیلی درباره پیشینه حجاب و استفاده مغالطه آمیز از آیه لا اکراه فی الدین گفت: حد حجاب شرعی که ما می گوییم، خدا گفته است ...
عزاداری عظیم/ سه خواسته امام سجاد (ع) از یزید
نشین و در حجاب و مستور بودند از چادرها بیرون آمدند و فریاد واویلا سر دادند. من هیچ روزی را پس از رحلت پیامبر خدا(ص) ندیدم که گریه کنندگان بیش از آن روز باشند یا این که برای مسلمانان تلخ تر از آن روز باشد. منبع: لهوف، سید بن طاووس، ترجمه: عقیقی بخشایشی (با قدری ویرایش)
روایت بی قراری و عاشقانه های شهید خندان مشهدی ها
وارد حرم می شویم و او اول از همه به خانم زهرا سلام می دهد. با دلخوری می گویم: به منم از این چیزا یاد بده. - حالا که دیر نشده، الان سلام بده. بعد دست می برد به سینه و جلوتر می ایستد و با صدای بلند به هر دویشان سلام می دهد و شروع می کند به خواندن زیارت نامه. چند نفر همراهمان هم کنارمان می ایستند و ساکت گوش می کنند. همه راضی اند و کسی حرفی نمی زند. وارد که می ...
بی حجابی، برهنگی و بی حیایی، سم کشنده ای برای نظم و پیوند نهاد خانواده است
...> خطیب جمعه پاتاوه در خطبه سیاسی نماز ابتدا شهادت شهید امنیت گروهبان یکم سینا آراسته را تبریک و تسلیت گفت و از لسان پدر و مادر شهید بیان داشت: ما فرزند خود را در راه اسلام و حضرت امام حسین علیه السلام و امنیت این کشور تقدیم کردیم ، پدر آن شهید بزرگوار گفت من هم حاضرم جان خود را فدای اسلام نمایم درود خدا و فرشتگان بر پدر و مادر با معرفت این شهید. وی در بخش نخست خطبه با تقدیر و تشکر از ...
درس عبرت های مشروطه /لایحه حجاب دچار ابهام و ضعف های زیادی است
شناسی به انقلاب اسلامی شناسی برسیم تولیت حرم حضرت معصومه (س) در رابطه مشروطیت بیان کرد: در رابطه با مشروطیت با دو موضوع اصل مشروطه و انحراف از مشروطه مواجه هستیم. وی اضافه کرد: در جمهوری اسلامی مهم ترین درسی که می توانیم از این اتفاق بگیریم این است که چگونه یک نهضت اسلامی که با تلاش علما و مردم برای رفع ظلم و قطع دست بیگانگان تاسیس شد با ایجاد انحراف در آن، نه تنها دست ...
هتک حرمت همسر شهید مدافع حرم و درخواست مردم برای اشد مجازات عاملان این حادثه تلخ
...، من متوجه شدم این خانم آماده جنگ است، به همین خاطر ادامه ندادم و با لبخند صندلی را ترک کردم و به سمت پسرم رفتم و کنار او ایستادم تا نوبت ویزیتمان شود، همان لحظه بحث خاتمه یافت و همه چیز تمام شد. همسر شهید ادامه داد: بعد از ویزیت پزشک در حالی که به همراه پسرم در حال بازگشت از بیمارستان بودیم، ناگهان خواهر این خانم که او هم حجاب مناسبی نداشت، به سمتم آمد و گفت به چه حقی به خواهر من ...
قانون جنجالی کشف حجاب چه سرنوشتی پیدا کرد؟ | نیروهایی اعزام می شدند که با اهالی شهر بیگانه باشند
که آجودان بود و به تازگی به شهرری منتقل شده بود. به همین دلیل شناخت کاملی روی یکدیگر نداشتیم. آن موقع رسم بود که همسایه ها از یکدیگر مواد غذایی و مایحتاج زندگی را قرض می گرفتند. یک روز همسر آجودان همسایه به خانه ما مراجعه کرد و چند نان قرض گرفت. از آنجا که قانون کشف حجاب به تازگی اجرا می شد. همان آجودان در خیابان چادر از سر مادرم برداشته بود. شب وقتی آجودان به خانه اش برگشت با عصبانیت ...
ماجرای مرگ اگاهی شهید چمران
جودم عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تصلی بدهی. او خندید، گفت: تو به عشق بزرگ تر از من نیاز داری و آن عشق خدا است. باید به این مرحله ازتکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند. حالا من با اطمینان خاطر می توانم بروم. من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا. وارد اتاق که شدم دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده، فکر کردم خواب است. آمدم جلو و اورا بوسیدم. مصطفی روی ب ...
آرزو دارم همچون حضرت عباس (ع) شهید بشوم
برادرزاده ام علی این است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند. مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چرا که دشمنان اسلام شاد و خرم می شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمی کنم و نیز مادرم بنده ان شاءالله در این سفر که به سوریه می روم عمودی می روم و افقی به ایران باز ...
به من چه به به تو مربوط نیست ختم می شود
گروه جامعه خبرگزاری فارس؛ مادربزرگ می گفت: کار ما از وقتی خراب شد که به من چه افتاد سر زبان ها. از وقتی که مراقبت از همدیگه و حساس بودن به خوب و بدِ همسایه و هم محله ای، مساوی شد با فضولی و دخالت. قبل ترها اصلا اینجوری نبود. اون موقع که من جوان بودم، توی محله قدیمی و اصیل مون، همه اهالی محله، همسایه ها رو مثل اعضای خانواده خودشون می دونستن. اگه دختر و پسر همسایه از سرِ خامی، درباره پوشش ...
دانش آموزان هیات میزبان پرچم متبرک حرم امام حسین (ع) شدند
مشهد (پانا) - در شب پانزدهم محرم در هیات دانش آموزی آموزش و پرورش ناحیه هفت مشهد مقدس در محل مسجد و دارالقرآن حضرت محمد مصطفی (ص) با ورود پرچم حرم امام حسین (ع) توسط دانش آموزان خادم متبرک شد. در این شب ها همزمان با دهه دوم محرم زیارت امام حسین علیه السلام آرزوی همه عاشقان و دلدادگان ایشان است. اما برای آنهایی که امکان حضور در کربلای معلی و بوسه زدن بر آستان و ضریح نورانی امام حسین (ع ...
کیمیایی است تعزیه داری حسین(ع)
کودکی با نوای مناجات پدرم از خواب بیدار می شدم و شب ها به جای لالایی حدیث قرآنی برای من می خواند. پدرم، ما را با سبک زندگی اهل بیت(ع) تربیت می کرد و از آن زمان تا به حال با قرآن و سبک زندگی ائمه(ع) به خوبی آشنا هستیم و حسابی انس گرفته ایم. خدا را شکر می کنم به خاطر وجود پدرم و درس هایی که در این 40 سال از او یاد گرفته ام. ابوالفضل فرزند پسر شیخ رحیم است و امروز خودش تشکیل خانواده داده و ...
ای همه ی پنجره ها رو به تو
******************************************** سید حسن حسینی هلا، روز و شب فانی چشم تو دلم شد چراغانی چشم تو به مهمان شراب عطش می دهد شگفت است مهمانی چشم تو بنا را بر اصل خماری نهاد ز روز ازل بانی چشم تو پر از مثنوی های رندانه است شب شعر عرفانی چشم تو تویی قطب روحانی جان من منم سالک فانی چشم تو ...
یادداشت | خوب صحبت کردن
نیسان آبی وسط خیابان خیلی آرام در حال حرکت بود از سمت چپ که خواستم سبقت بگیرم ناگهان به سمتم پیچید که اگر فاصله نداشتم و هوشیار نبودم معلوم نبود چه بلایی سرم می آمد.. با عصبانیت به او نزدیک شدم که دیدم یک جوان حدودا هم سن خودم با زیرپوش سفید و چهره ای خسته و احتمالا گرمازده یه دست به فرمان ماشین و یه دست گوشی سرش سرگرمه و تو حال خودش رانندگی هم می کرد.. نگاهش که به من افتاد گفتم پدر ...
پناهیان: دین را با دشمنانش باید شناخت
باید دشمنی کنند و با عناد کامل وارد می شوند. هر دو گروه قابل مطالعه هستند. قرآن بیشتر از آن که به موافقان دین اهمیت دهد، در مورد مخالفان دین صحبت کرده است. پناهیان ادامه داد: خیلی وقت ها لذت در کنار رنج، شب در کنار روز معنی پیدا می کند، به همین فراخور دین را با دشمنان آن باید شناخت. انسان موجود عمیقی است، باید در کنار تمامی سخنان و عقاید او ایستاد و در باب آن تفکر کرد. سه صفحه اول قرآن ...
فضای حاکم بر جبهه، مصداق واقعی فاستبقوالخیرات بود
و به تبع او، من هم روزها در آنجا فعالیت می کردم و یکی از اعضای پرجنب وجوش بودم. همین کارها باعث شده بود که ضدانقلاب ما را زیر نظر بگیرند و به اصطلاح خودشان قصد ترور ما را داشته باشند، ماجرا از این قرار بود که یکی از این عوامل برنامه ریزی کرده بود که منزل ما را بمب گذاری کند، اما به خواست خدا خواب هایش پریشان و نامنظم شده بود و انگار چیزهایی را لو داده بود. خانواده از ماجرا مطلع شدند و سراسیمه به ...
توفیق شهادت با زبان روزه
آخرین بار که هردو به مرخصی آمدیم او می خواست یک روز زودتر به جبهه بازگردد. شب قبل هردو با یکدیگر خداخافظی کردیم. صبح روز بعد سوار بر موتور به دیدن من آمد و گفت می خواهم شما من را تا ترمینال بروی وقتی علت را جویا شدم گفت: دایی جان من می دانم این سری که به جبهه بازگردم شهید می شوم به همین دلیل از شما خواستم بیشتر پیش من باشی. فردای آن روز وقتی به منطقه رفتم خبر شهادت علیرضا را ...
عکس/ تلفیق گریم و چادر در تیپ جدید الهام حمیدی
برای نقش دختر خیلی زود، خیلی نزدیک خیلی شیک هستم! درواقع ایشان یک دختر خیلی روستایی می خواست و من هم چون نمی دانستم داستان چیست تیپ زده و رفته بودم. در دفتر باز بود و گروه گروه دخترها می آمدند برای تست. خلاصه گذشت و چند وقت بعد، یکی دو هفته بعد شاید مدیر تولید پروژه زنگ زد و گفت که آقای میرکریمی خواسته من بروم دفتر با هم حرف بزنیم. خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم ...
حجاب حرمت و دستور اکید خداوند، پیغمبر و اهل بیت(ع) است
...> حجت الاسلام محمدی با اشاره به مهلت خواستن امام حسین(ع) در شب آخر آنرا شب قدر دانست و گفت: شب عاشورا شب عزاداری، سینه زنی، شب ماتم و اندوه، اشک و گریه نیست بلکه شب قدر محرم و صفر است. وی به آماده کردن حسنین از سوی فاطمه زهرا(س) برای احیای شب قدر اشاره کرد و افزود: عاشورا شب دعا، شب نیایش، شب احیا است و اعمالی دارد که نیاز به دقت بیشتر دارد. حجت الاسلام محمدی با بیان اینکه ...
دختر 16 ساله آزار سیاه آرش را باور ندارد / او مهربان بود ناگهان شیطان شد خودکشی کردم + عکس و جزییات
خدا دوستم داشت اما دیگر نمی توانستم فضای خانه را تحمل کنم ، یک روز خیلی گرم از خانه رفتم و الان 3 هفته می شود بیرون هستم ، ابتدا به قم رفتم اما ترسیدم به یکی از روستا های اطراف رباط کریم آمدم که یکی از دوستانم آنجا بود مرا با پسری آشنا کرد و دوست شدیم و تا حدودی به آرامش نسبی رسیدم . همه چیز برایم می خرید درکم می کرد احترام زیادی برای من قائل بود و من نهایت خوشبختی را احساس می کردم یک روز متوجه نشدم ...
حضرت زینب (س) بدن بدون سر دید و من تن سوخته همسرم را
.... خواهرزاده من سال 1378 پدرش را در تصادف از دست داد. هر جا سفر می رفتیم این بچه را هم با خودش می برد. سپهدار یتیم نواز بود. آخر دختر خودش هم یتیم شد. بعد از شهادت همسرتان شما هم این کار ایشان را ادامه دادید؟ بله. بعد از شهادت سپهدار خودم و دخترم یک هفته در میان به شمال می رفتیم تا به پدر و مادر همسرم سر بزنیم. فرقی هم نمی کرد زمستان باشد یا تابستان، هوا سرد باشد یا گرم. یک ...
از پدربزرگ وهابی تا نوه های عاشق سردار سلیمانی
هر که هستی باید انسان باشی و می توانی به بالاترین جایگاه برسی. امامه: من حضرت زهرا(س) را خیلی دوست دارم و اعتقاد دارم سلام ما را می شنود، ایشان از ولایت دفاع کردند. فارس: آیا اربعین به کربلا رفته اید؟ امامه: سال قبل رفتم و خیلی عالی بود. رقیه: دو سال قبل رفتم، در اربعین واقعاً حجاب داشتن کار سختی بود. اما الآن ما خیلی راحتیم لباس خنک و چادر مناسب داریم ...
یادی از پیرغلامی که این روزها جایش خالی است
.... با این همه، دعاخوانی او در پنجشنبه های حرم، از حاج حسن ارضی چهره ای بی همتا در میان اهل مناجات ارائه کرد؛ چه اینکه در همان سال های قبل از انقلاب که در خیابان ری دعای کمیل می خواند، همزمان 17 مراسم کوچک و بزرگ کمیل خوانی در حرم تشکیل می شد، اما مجلس حاج حسن، شاخص ترین و پرجمعیت ترین برنامه غیررسمی شب های جمعه حرم بود. این مداح قدیمی، تا وقتی که در بامداد یک روز جمعه جان تسلیم حضرت پروردگار کرد ...
عشقی که با زبان اشاره فریاد زده می شود ...
حضرت ابالفضل (ع) را تکرار می کردند. دست ها به حالتی به هم گره می خورد. یاد عبارتی در دعای جوشن کبیر می افتم. آنجا که فراز به فراز، خدا را به اسامی اش قسم می دهیم یا سامِعَ الاْصْوات یعنی خدا شنونده هر صوتی در هر حالتی است و یا در دعای مشلول آمده است: یَا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ یعنی کسی که همه صداها را شنیده و هیچ صدایی را با دیگری مشتبه نمی شود. فضای خاص و روحانی ای بر ...
روضه صامت ناشنوایان در همهمه شور حسینی
؛ باشد که مقبول افتد اندوه دلی شان. خواب آب و چادرِ مادرِ آب از حال و احوالِ قرار و سببِ قرار گفتم؛ عزاداری اهل دل برای حسین(ع) و اهل حسین، از اینجا به بعد نوبت همصحبتی با دل به مدد ایما و اشاره می شود، همصحبتی که بی صدا و با تلاقی چشم ها به ثمر می نشیند و حکایت از حرف های دردداری دارد که هزار دانهِ انار سرخ دلم را سرخ تر می کند و یاد صلاه ظهر آن روز را در یادم جا می دهد. ...
عاشورا به مثابه میزان وفای به عهد
عهدی که بسته بودم وفا کردم؟ آقا از من راضی شدید؟ کار من خوب بود؟ من وظیفه ام را درست انجام دادم؟ به عهدی که با شما و با خدا بسته بودم وفا کردم؟ این نکته خیلی مهمی هست. امام حسین فرمود: بله، وفا کردی! این یار باوفا، این مومن، این عارف وارسته، نمی گوید در حال مردن هستم کاری بکنید، نمی گوید زخمی شدم، نمی گوید جانم را از دست می دهم زن و بچه ام را به تو سپردم. هیچ چیزی که بوی دنیا و ...
امسال صد و پنجاه و ششمین سالی است که مهدی قلی خان قرایی بخشی از دارایی هایش را وقف آستان مقدس حضرت ...
دنیایی نمی تواند خمش کند. * از وسط صحن، در این شب های دم کرده مردادماه مشهد، پرت می شوم به کیلومترها آن طرف تر؛ به زمانی دور، به جایی در شب های ساکت و تاریک گوشه ای از خاک خراسان. مهدی قلی خان قرایی حالا دنیا را کهنه کرده است؛ کامل مردی است در آستانه پیری؛ با فوج خدم و حشم که شب و روز در اندرونی و بیرونی آمد و شد دارند. خدمه اما حالا خانه را خلوت کرده اند و ...