سایر منابع:
سایر خبرها
دختر جوان: با وعده ازدواج بارها به من نزدیک شد
دختر 30 ساله درباره سرگذشت خود گفت: درست 14 سال قبل بود که متاسفانه مسیر زندگی من با طلاق پدر و مادرم تغییر کرد چرا که جدایی آن ها بر سرنوشت و آینده من تاثیر بدی گذاشت و من هم مانند بسیاری از کودکان و نوجوانانی که زندگی آن ها با طلاق پدر و مادرشان به تباهی کشیده می شود، به سوی جاده نابودی حرکت کردم. در این میان خانواده پدرم، خواهر کوچکم را در حالی به بهزیستی سپردند که فقط 6 بهار از ...
رفت و آمدهای مشکوک دخترجوان به خانه خاله به رابطه نامشروع با شوهر خاله انجامید/ خاله بیچاره شد!+جزییات
این ماجرا بسیار عصبانی شد و کارمان به مشاجره کشید. بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
ساواک جوان انقلابی را منحرف معرفی می کرد/ مسائل انقلاب جایی در کتاب های درسی ندارد!
...! آنها تصور می کردند که با این تعبیر ساواک، فرزندشان به سمت منکرات و مواد مخدر رفته است. بعد از شش ماه که خانواده اجازه ملاقات فرزندشان را پیدا می کردند در آنجا فرد جوان به والدینش می گفت که من اعلامیه امام را پخش کردم و مرا برای این موضوع گرفتند. لذا پدر و مادر بعد از یکسال می فهمید بچه اش برای چه به زندان رفته است! خفقان در این حد بود و امروز که آزادی برقرار است جواد اسلامی گفت ...
شوهرم عاشق خواهرم شده است!/ از بی توجهی پیمان کلافه شده بودم تا...
| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! برای فرار ازخوابگاه راهی خانه عمو شدم /پسر عمویم بارها بهم تجاوز کرد! زن 25 ساله که مدعی بود مشاوره های روان شناختی در کلانتری راهگشای زندگی اش شده است و اکنون با انجام تحقیقات بیشتر تصمیم عاقلانه ای برای ازدواج با فیروز خواهد گرفت، درباره زوایای پنهان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 18سال داشتم که با پیمان سر ...
خانم کوچیکه پس از باران پس از 13 سال غیبت آفتابی شد!
سال 91 پدرم و دو سال بعد برادرم و هشت ماه پیش مادرم را از دست دادم. همه این اتفاقات تلخ باعث شد، مدت طولانی را کار نکنم. بازیگر پس از باران، درباره حضور خود در شبکه های اجتماعی مجازی گفت: من اصلا صفحه ای در فضای مجازی ندارم. کلا از اول در هیچ کدام از این شبکه ها حضور پیدا نکردم. به جای فضای مجازی، به شدت کتاب می خوانم. از مردم هم خواهش می کنم، مقداری از این فضای کسالت بار و ...
ترس دختر جوان از ازدواج | جریان چه بود؟
یکی دو بار پدرم را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردیم و این کار کلی هم خرج روی دست مان گذاشت اما نتیجه ای نگرفتیم. مادرم دیگر نتوانست طاقت بیاورد و درخواست طلاق داد. اما پدرم می گفت هر موقع پشت سرت را دیدی طلاق را خواهی دید. شکایت مادرم به نتیجه رسید و به خاطر اعتیاد پدرم توانست با حمایت قانون حکم طلاق بگیرد. بعد از جدایی آنها من و مادرم به خانه پدر بزرگم رفتیم. مادرم سر کار می ...
در سوگ درگذشت مهجورانه همسر شهید حاج مهدی عراقی، او هم دومی نداشت
بودند از جمله پدر و مادرش و خواهرانش، اما پدر من چون مبارز بود و شجاع و نترس، ایشان را دوست داشت و با اینکه از نظر طبقاتی با هم فرق داشتیم، اما تا از من خواستگاری کرد، پدرم موافقت کردند و گفتند اگر دختر راضی باشد، من حرفی ندارم. همچنان شوهرش را با عظمت یاد می کرد: من فکر نمی کنم اصلا دومی داشته باشد رفتارش خبر از آن می داد که او را زنده می انگارد. دریغ که تاریخ نگاران انقلاب اسلامی، کمتر به ...
مجموعه داستان های عینی و واقع گرای نرگس جودکی منتشر شد
دربردارد که معتقد است دختر نباید با فرد غریبه ازدواج کند. داستان، پایان بسته ای دارد و همه چیز با مرگ گلین به پایان می رسد. این داستان دارای بعد غم انگیز بودن است. در داستان دو زن نیز دو شخصیت ِ زن، همسرانی هستند که از جانب شوهر خود آسیب پذیرفته اند. شخصیت اول زنی است که همسر پزشکی شده که آن مرد زن اول دارد و برای سرگرمی و تنوع دختر نوجوانی را صیغه می کند و شخصیت دیگر خانم وکیل است که ...
قتل فرزند با ضربه پتک
زایمان کرد و من برای کمک به خانه مادرم رفتم تا اینکه دو شب قبل وقتی به خانه آمدم، شوهرم گفت کامران خواب است و سروصدا نکنیم. روز بعد من دوباره به خانه مادرم رفتم و بعد هم شوهرم گفت کامران از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. خواهر مقتول هم گفت: من هر روز صبح به محل کارم می روم و شب به خانه برمی گردم. یک روز قبل وقتی از پدرم حال کامران را پرسیدم، او گفت خبری از برادرم ندارد و من فکر کردم ...
این زن پس از 107 بار ترک اعتیاد و حکم اعدام ستاره سینما شد!
پدرم فوت کرد. مادرم می دونست که بعد از پدر، نمی تونه از پس من بربیاد. مجبورم کرد با یکی ازدواج کنم؛ کسی که توی 12سالگی عروسش شدم و توی 14سالگی با یه پسر 40روزه ازش طلاق گرفتم. خونه ش جز گرسنگی کشیدن و کتک خوردن چیز دیگه ای برام نداشت. دوران حاملگی انقدر سخت بود که از بوی غذای همسایه ها غش می کردم. اما اون حتی اجازه نداد پسرم رو با خودم ببرم؛ گذاشتش سر راه. توی ...
نزدیکان محسن حججی از لحظه اسارت تا عروج او در ششمین سالگرد شهادتش می گویند؛ در جست وجوی شهادت نامه در ...
اذن شهادتش رو از امام رضا(ع) گرفته . مشهد که رفتیم قضیه لو رفت و مراسم باشکوهی برایش گرفتند. روز بعد در مسجد امام حسین(ع) آقا به تابوتش بوسه زدند و بعد هم آن تشییع های باشکوه. (محمد رضا حججی، پدر شهید) مامان! خدا رو شکر محسن شهید شد خانه مادرم که آمدم دیدم همه دور هم جمع اند. عمه ام گفت محسن اسیر شده. از خدایم بود که محسن یک تیر بخورد و شهید شود و دست داعشی ها نیفتد. تا شب ...
از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
یک ذاکر دیگر را در این خانواده می دهد. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید پدرم، کربلایی اسدالله در دوران جوانی در ایام محرم در دماوند تعزیه می خواند و اغلب نقش جناب مسلم بن عقیل(ع) را به او می دادند. بعد از ماه محرم و صفر هم در مجالس روضه خوانی می کرد. مرحوم پدر 60 سال قبل روضه خوان امامزاده شمس الدین محمد(ع) در محله فرامه دماوند و مورد احترام اهالی آن دیار بود. حاج ...
قتل پدرزن سابق برای زهر چشم گرفتن
دو سکه پیش پرداخت دادم و قرار شد هر 9 ماه یک سکه بدهم و آزاد شدم. بعد فهمیدم شکایت کرده تا سهم الارث مرا به عنوان مهریه اش بگیرد. چه کردی؟ جوابم را نمی داد. به همین علت تصمیم گرفتم از آنها زهرچشم بگیرم و بترسانم شان. برای همین آبان ماه رفتم و یک کلت کمری از دوست برادرم خریدم. سلاح را تا روز جنایت کجا مخفی کردی؟ در کانال کولر خانه جاساز کردم. بعد ...
اسرا و بازماندگان عاشورا چه کسانی بودند
عمویش امام حسین (ع) از مدینه به کربلا رفت و بعد از شهادت برادرش قاسم (ع) به میدان آمد و جنگید تا به شهادت رسید. عبدالله: مادرش، دختر شلیل دختر عبدالله است. عبدالله در کربلا نوجوان 11 ساله ای بود که وقتی عمویش امام حسین (ع) را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: به خدا قسم از تو جدا نمی شوم . در آن هنگام شمشیری به سوی امام حسین (ع) روانه شد. عبدالله دست خود را سپر شمشیر ...
مبلغان بدون منبر
ورود به مراکز با چه واکنشی روبه رو شدید؟ با همین گارد شدید و نگاه بدبینانه که عرض کردم؛ با این تصور که همه می خواهند از آن ها سوء استفاده کنند. اگر تبلیغ در این مراکز، کوتاه مدت باشد و بعد از مدتی رفیق مبلغ ما مراجعه نکند، با خودشان خواهند گفت که این هم من را ول کرد و رفت، مثل پدر و مادرم. چند وقت است وارد مرحله اجرایی شده اید؟ حدود چهار ماه پیش در قالب طرحی دوساله ...
یک تنهایی بی پایان!/ تک فرزندها، 25درصد جمعیت ایران
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی صبح قزوین به نقل از مشرق، نه خبری از خواهر بزرگ تر یا کوچک تر است نه برادر. چشم که باز می کند دو بزرگسال می بیند در قامت پدر و مادر. البته پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم هستند. اگر بخت با آنها یار باشد شاید خاله، عمو، دایی یا عمه ای اطراف خود ببینند. کودکانی که همه امیدشان به داشتن دخترخاله، دختر دایی و... است، البته به شرط داشتن شان. دنیای کودکی شان با تنهایی ...
طلاق صوری و ادامه زندگی زیر یک سقف
: موارد مراجعه برای گرفتن طلاق صوری به دلایلی همچون کفالت جهت معافیت سربازی، دریافت حقوق والدین توسط خانم ها و دریافت سرپرستی خانواده جهت استفاده از تسهیلات کمیته امداد و بهزیستی زیاد است. وی افزود: سال ها قبل خانمی که پدرش از کارمندان وزارت نفت بود برای طلاق صوری مراجعه کرد و بعد از چند سال، علاوه بر دریافت حقوق بالای پدر، همچنان با همسرش در یک خانه زندگی می کند. در این شرایط ...
شهید محسن حججی و قصه از سَر گذشتن
مرا به این راه پرعشق رساند. بدون شک شیر حلال مادرم، لقمه حلال پدرم و انتخاب همسرم و خیلی چیزهای دیگر در آن اثر داشته است... عمریست شب و روز را به عشق شهادت گذرانده ام و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی می رسم. خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم، اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم. چشم امیدم فقط به کرم خداوند و اهل بیت است و بس. امید دارم ...
سرنوشت سیاه دختر جوانی که با یک پک سیگار زندگی اش ویران شد + جزییات
بدجور به دام افتاد. او معتاد شد و یادم می آید گاهی مرا هم که آن موقع دختر بچه ای خردسال بودم جلوی می نشاند و می رفتیم و یک بسته پلاستیک پیچ کوچک مواد مخدر می خرید. به خانه بر می گشتیم و با وجود نق و نوق های مادرم، بلافاصله بساط دود و دم خودش را راه می انداخت. مادرم عاصی شده بود و می خواست طلاق بگیرد؛ جایی نداشت برود و به همین خاطر دندان روی جگر گذاشته بود و خون دل می خورد. ...
ماجرای دردناک دختر فراری 19 ساله مشهدی
دختر 19 ساله جوان برعکس سن کمش سختی های زیادی در زندگی کشیده بود و خود را به کلانتری رساند تا از منجلابی که در آن دست و پا می زد بیرون بیاید. از وقتی یادم می آید مدام درخانه شاهد دعوا و درگیری پدرومادرم بودم گاهی اوقات از ترس به زیر زمین خانه پناه می بردم و ساعتها در گوشه ی تاریک دستانم را برگوشهایم میگرفتم تا هیچ صدایی را نشنوم دوران مدرسه را نفهمیدم چطور گذراندم هیچ امیدی به زندگی ...
سوگل طهماسبی آنجلینا جولی می شود | استایل آنجلینا جولی سوگل طهماسبی غوغا کرد
... در راستای بازیگری هم خوشبختانه خانواده ام همیشه از من حمایت کردند و اگر حمایت ها و پشتیبانی های مادرم نبود شاید نمی توانستم به آرزویم برسم. در اهواز من تنها دختری بودم که در گروه تئاترمان حضور داشتم و چون علاقه مند به فعالیت در زمینه بازیگری بودم مادرم مسوولیت کل گروه تئاتر را قبول کرد؛ به خاطر اینکه دوست داشت من در محیطی امن پیشرفت کنم. مادرم 8 سال مرا هر روز ساعت 4 بعدازظهر برای تمرین می برد و ساعت 8 شب به خانه باز می گرداند و هرگز از رفت و آمد در این مسیر خسته نشد. ...
پدر و مادرم شما امانت دار های خوبی بودید
خانواده ای مذهبی داشتیم، محیط محله مان هم مذهبی بود و با حضور در مسجد محله با بحث انقلاب و نهضت امام خمینی بیشتر آشنا شدم. سال 57 روز ها به نام مدرسه از خانه بیرون می آمدیم، اما سر از تظاهرات در می آوردیم. مرحوم پدرم می ترسید و می گفت مبادا در تظاهرات شرکت کنی. اما ما که شور انقلابی داشتیم این حرف ها توی کتمان نمی رفت . بعد از پیروزی انقلاب، فرهاد خیلی زود وارد بحث دفاع مقدس شد. او که ...
سرنوشت دختر جوان که قربانی بدخلقی پدر و اعتیاد برادرانش شد + جزییات
. خیلی لاغر و به هم پاشیده شده بود. حالش خوب نبود. می گفت برادرزنش معتادش کرده و حالا هم طلاق گرفتن. بابام که تا اون روز با غرور حرف می زد زانو زد؛ الهی بمیرم برای داداشم. بعد از جدایی خونه نشین شد. هیچ کس فکر نمی کرد یه جوون خوش تیپ، با اون قد و قامت رعنا به این سرنوشت دچار بشه. کاش مشکل ما به همین جا ختم می شد؛ باورتون می شه داداشم، داداش کوچیکمو هم معتاد کرد. زن دل شکسته گفت ...
عدم خروج مطلق زن از منزل بدون اذن شوهر با روح شریعت و عقل سازگاری ندارد
، ادامه داد: در این بازه زمانی دختر در منزل پدر یا منزلی غیر از مسکن شوهر سکونت دارد. فقیهان متأخر امامیه در موضوع استیذان زوجه در خروج از منزل در دوران عقد دارای دو دیدگاه هستند: برخی قائل به وجوب اجازه و برخی قائل به عدم وجوب اجازه هستند. به نظر می رسد که قول دوم قول اصح است، زیرا مؤید آن آیه مبارکه 34 سوره نساء الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلیَ النِّسَاءِ... بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ است ...
اشک و ماتم در خانه سیاهپوش 2 شهید پلیس + فیلم گفتگوی جگرسوز با خانواده های شهدا حادثه خلازیر
.... خانه ای پر از غم نبود پدر خانه سیاهپوش در شهرک راه آهن پر از غم و ماتم ! شهید سرهنگ یزدان سلیمان آبادی آخرین بار وقتی خانه اش را ترک کرد فرزندانش به امید بازگشتش بودند تا برای گردش بیرون بروند.. هنگامی که وارد این کوچه شدیم صدای گریه و فریادهای دختر 12 ساله این همه توجه ها را به خانه شهید جلب می کرد این بود که او پدرش را برای بازگشت به خانه صدا می زد، ناله های ...
متقاضیان یک زندگی معمولی
و مصرف می کردند. وضع مالی خوبی هم داشته و برای تهیه مواد مشکل خاصی نداشته. پدرم همان سال 300 هزار تومان برای من پول زد که برای دانشگاه پرداخت کنم، همان بعد از ظهر تماس گرفتم که من زندانم اوینم و از قم به تهران آمد . بعد از دانشگاه در کارخانه پدر حتما شغلی برای فرزند پیدا می شده و روای دوم هم در همانجا کار و مصرف می کرده است. مخفیانه هم مصرف می کرده است و کسی هم متوجه نمی شده. در 15 سال اول بدن ...
جَنگ در چَنگ این زنان خبرنگار بود
...، شهید محسوب نمی شوی! حتی مرا پیش یکی از مراجع بزرگ بردند و به ایشان گفتند: دخترم به جبهه می رود و ممکن است کشته شود و شهید هم محسوب نشود و او را به جهنم ببرند! ، اما آن آقای بزرگوار گفتند: نه خانم! این دختر نواب صفوی است، به آنجا می رود و به رزمنده ها روحیه می دهد، برود، خیلی هم خوب است! از آن روز به بعد، دائم به مادرم پز می دادم که دیدید؟ من پیروز شدم! فاطمه نواب صفوی در ...