سایر منابع:
سایر خبرها
کسب درآمد شوهر بی شرم از طنازی های زنش
دادم و در سوگ او سیاه پوش شدم. در همین روزها مادرم که متوجه مرگ مادربزرگم شده بود در عصر یک روز پاییزی به سراغم آمد و مرا نزد خودش برد. با آن که هنوز کودکی خردسال بودم ولی رنج سختی های مادرم را با همه وجود حس می کردم. او بعد از طلاق با مرد معتادی ازدواج کرده بود که هیچ مسئولیتی را در زندگی به عهده نمی گرفت و مادرم با کارگری و زحمت کشی در خانه های مردم، هزینه های زندگی خود و ...
داستان عجیب زندگی مردی که پدرزن سابقش را برای زهر چشم گرفتن کشت
و زندگی ام هشت سال دوام داشت. بعد از همسرم جدا شدم. فرزند داری؟ دوقلو دختر دارم. تمام مشکلات ما بعد از به دنیا آمدن دخترانم شروع شد. همسرم اخلاقش عوض شد و همیشه به کارهایم گیر می داد. بیشتر دعوای ما سر اینستاگرام بود. او می گفت چرا دایرکت شلوغی داری و این همه پیغام برای تو می آید. همسرت فقط مقصر بود؟ نه. منم شیطنت می کردم. نسبت به همسرم سرد شده بودم. سعی ...
قاتل فراری: قتل بر سر یک دختر اتفاق افتاد
شناسایی می شود و مخفیگاهش لو می رود. سیار با پسر دایی ات چه اختلافی داشتی؟ من اختلافی نداشتم. برادرم با او اختلاف داشت و البته اختلاف و درگیری های آن ها باعث شد طایفه هایمان با هم اختلاف پیدا کنند و درگیری به بزرگ تر ها هم کشیده شود. چرا؟ پسر دایی ام پشت سر برادرم حرف های نامربوط می زد و از طرفی هم برادرم پشت سر او حر ف می زد، به همین دلیل آن ها چند باری با هم درگیر شده و ...
دخترانی که کوکتِل مولوتُف درست می کردند
من که به جبهه آمدم ازدواج کند تا در کنار هم باشیم، یکی از خانم ها موضوع را به من گفت، پاسخ دادم در این وضعیت قصد ازدواج ندارم می خواهیم بجنگم، بعد از کلی اصرار قبول کردم با او ازدواج کنم. سه ماهه باردار بودم که عملیات مقدماتی خرمشهر برگزار شد و بسیاری از رزمندگان به شهادت رسیدند، خانم حورسی هم نزدیک زایمانش بود که همسرش به شهادت رسید. خوابیدن با لباس برای کمک به مجروحان ...
5 قلوهایی که نامشان مزین به نگاه رهبری شد | همسرم 24 سال سن دارد ؛ این دومین زایمان است | پیشنهاد دادند ...
است که در محله افسریه یک واحد 50متری را اجاره کرده ایم؛ من پولی برای پیش پرداخت به صاحبخانه نداشتم و او هم وقتی وضعیت مرا دید، قبول کرد ماهی 4تا 5میلیون تومان اجاره دریافت کند. محمود از شغلش می گوید که در شهرستان مینودشت در یک شرکت خصوصی مشغول به کار بوده و با عزیمت به تهران در همان شرکت در پایتخت ادامه همکاری داده است. 3 دختر و 2 پسر پدر پنج قلوهای مینودشتی که ...
پسر دریا به خانه پدری رسید
می گوید: بله. چون پسر دریاست. منتظر نمی ماند از علت این نامگذاری بپرسم و ادامه می دهد: آخه من دریا بودم که به دنیا آمد. جمع ناوبان سوم مجتبی روستایی فارسی و اِلوین کوچولو با آمدن مادر خانواده، جمع می شود. تا به خانم بابت داشتن این همسر قهرمان تبریک می گویم، آقا مجتبی فوری می گوید: قهرمان اصلی، ایشان است. 8ماه دوری مرا تحمل کرد و از اینکه موقع به دنیا آمدن اولین فرزندمان کنارش نبودم، گلایه نکرد ...
آقای مدعی العموم! ما را به آغوش مادرمان برگردانید
پهنای صورت مهربانش. دو سال است در مرکز کرمان پارسا زندگی می کند، ابوالفضل که از روی مبل بلند می شود، علیرضا با لبخند قشنگش می آید و می نشیند کنارم. منم دوست دارم ووشو کار کنم، برادرم هم اینجا بود، اما رفت پیش مادرم، مادرم توی خونه داییم زندگی می کنه و نمی تونه همه ما رو پیش خودش نگه داره، یه خواهر 18 ساله دارم که اونم توی مرکز دخترهاست . دو، سه تا از بچه ها دور و بر ما ایستاده اند و با ...
عذاب وجدان دارم، شوهرم که بیمار بود، رفتم خونه دوست پسرم و...
از من برای انتقام جویی بر می آمد و البته با انجامش داغ ننگ دیگری بر پیشانی خودم زدم. چون این من بودم که خودم را به عنوان یک زن مجرد به ندیم معرفی کردم و بی توجه به تعهدی که در زندگی ام داشتم برای خوشگذرانی با یک پسر جوان راهی تهران شدم. وقتی به سرنوشت غم انگیز همسرم فکر می کنم می بینم واقعا شایسته بلایی که سرم آمد هستم. – بی شک در دنیا افرادی وجود دارند که از همسر شما زیباتر؛ جذاب تر و ...
فرار دختر 15 ساله از رفتار شیطانی شوهر عمه اش / میترا در کلانتری مشهد چه گفت؟
پدرم رفت و التماس کرد تا نزد من و برادرم بازگردد ولی پدرم رضایت نداد به همین دلیل هم یک ساعت بعد مادرم با قرص خودکشی کرد و از دنیا رفت. روزی که قرار بود او را به خاک بسپارند من خودم را روی پیکرش انداختم و خیلی گریه کردم اما دیگر سرنوشت ما این گونه رقم خورده بود. بعد از این ماجرا من و برادرم آواره منزل پدر بزرگ و عمه ها شدیم. آن زمان من فقط 11 سال داشتم اما خیلی چیزها را می فهمیدم ...
شوهرم عاشق خواهرم شده است!/ از بی توجهی پیمان کلافه شده بودم تا...
... وقتی اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها خواهرم را سرزنش کردند ولی او نیز خودش را دل باخته پیمان دانست و تهدید به خودکشی کرد. این گونه بود که با قلبی شکسته و در 20 سالگی از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد نیز حمیرا با بی حیایی و آبروریزی با پیمان ازدواج کرد و با هم برای زندگی به شهر دیگری رفتند. من هم با غروری لگدمال شده وارد دانشگاه شدم و ادامه تحصیل دادم. اما ...
رفت و آمدهای مشکوک دخترجوان به خانه خاله به رابطه نامشروع با شوهر خاله انجامید/ خاله بیچاره شد!+جزییات
او پس از ازدواج با یکی از بستگانم، مرا همانند کارگر یک منزل تحقیر کرده است و هوویم در قصری که من ساخته ام امروز پادشاهی می کند و ... زن 38ساله با بیان این که همسرم مرا بلاتکلیف رها کرده است، درباره قصه زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 18ساله بودم که با طاهر ازدواج کردم. پدرم وضعیت مالی مناسبی داشت، به طوری که همه خواهران و برادرانم را حمایت می کرد. هر کدام آن ها ...
مهندس جوان با ضربه پتک پدرش کشته شد
.... نامادری مسعود گفت: چند روز قبل خواهرم زایمان کرد و من برای مراقبت از او به خانه اش رفته بودم، وقتی برگشتم مسعود را ندیدم. قالیچه کوچکی که در اتاق خواب داشتیم هم نبود، وقتی سراغ آن را از همسرم گرفتم مدعی شد قالیچه را مسعود به فقرا داده است. دختر خوانده ام نیز چون خارج از تهران کار می کند، آن زمان در خانه نبود. پدر 71 ساله مسعود نیز ابراز نگرانی می کرد و مدعی بود که از سرنوشت پسرش ...
معرفی شخصیت/ جوان گمنامی که قبل از 20 سالگی فرمانده جنگی شد
نورانی سپرد. کم تر از شش ماه بعد، محسن نورانی در منطقه ی اسلام آباد غرب در کمین تروریست های ضدانقلاب افتاد و بال در بال ملائک گشود. خانم ناهیدی، همسر شهید نورانی، از ازدواجش با محسن اینگونه یاد می کند: بلافاصله بعد از ازدواج به اسلام آباد غرب رفتیم و در آنجا ساکن شدیم. همان روز اول مرا در خانه گذاشت و رفت به خط. یک هفته بعد آمد. حال عجیبی داشت که برایم تعجب آور بود. معلوم بود که خیلی ...
سعادتی: مسیر حرفه ای شدن پنهان است/ در بازی های آسیایی با طلا جبران می کنم
دوره گذشته خود را تکرار کرد. دختر اهل کوهدشت که برای ورود به تیم ملی سختی های زیادی را پشت سر گذاشته، اکنون قدردان فرصت هایی است که زندگی به او هدیه می دهد. تقریباً دو سال قبل، پشت درهای تیم ملی قرار داشت اما اوضاع برای او به تدریج بسامان شد و قهرمان روزگار امروز او، کسی نیست جز خودش. او برای جایگاه امروزش، رنج ها کشیده. در پس هر مدال، داستانی نهفته است. صرف نظر از این داستان که ممکن ...
در سوگ درگذشت مهجورانه همسر شهید حاج مهدی عراقی، او هم دومی نداشت
قبل فرمودند همسران شهدا در درجه ی اوّلِ جهادِ اکبرند. حجتی کرمانی با اشاره به طلاق گرفتن همسرش پس از افتادن او به زندان، نوشته بود: ... من مثل شهید عراقی و آنهای دیگری نبودم که همسرشان 14 سال را در انتظار شوهر زندانی بسر برند و خم به ابرو نیاورند و یک تنه تحمل سختیها و مشکلات زندگی را با وظیفه سنگین تربیت اولاد در آمیزند... راستی اگر فی المثل خانم عراقی با داشتن امیر و نادر و حسام که این ...
ترس دختر جوان از ازدواج بخاطر سرنوشت تلخ مادرش / پدرم زندگی را برایمان تلخ کرد
به گزارش رکنا، یکی دو بار پدرم را در بستری کردیم و این کار کلی هم خرج روی دست مان گذاشت اما نتیجه ای نگرفتیم. مادرم دیگر نتوانست طاقت بیاورد و درخواست داد. اما پدرم می گفت هر موقع پشت سرت را دیدی طلاق را خواهی دید. شکایت مادرم به نتیجه رسید و به خاطر اعتیاد پدرم توانست با حمایت قانون حکم طلاق بگیرد. بعد از جدایی آنها من و مادرم به خانه پدر بزرگم رفتیم. مادرم سر ...
دردسر خیانت مرد قد بلند به زنش / مرد جوان بی آبرو شد + عکس
به گزارش رکنا، مردی 39 ساله بلند قد با هیکلی متوسط، با مراجعه به دایره مشاوره و مددکاری گفت: 15 سال پیش زمانی که جوان 24 ساله بودم به پیشنهاد یکی از اقوام با همسرم آشنا شدم وبعد از گذشت چند ماه که از آشنا شدن ما می گذشت با هم ازدواج کردیم و ما صاحب 2 فرزند شدیم، یک پسر 13 ساله و یک دختر 8 ساله دارم، ابتدا همه چیز خوب به نظر می رسید، ولی رفته رفته از آنجایی که کار ثابتی نداشتم و از این کار به آن ...
قتل راننده آژانس بخاطر جای پارک خودرو در کرج / مرد اعدامی چرا قصاص نشد + عکس
.... ضارب که خیلی زود توسط پلیس دستگیر شده بود پس از انتقال به اداره آگاهی به جرمش اعتراف کرد. این متهم پس از ابراز پشیمانی از حادثه ای که رخ داده گفت :من هرگز قصد کشتن کسی را نداشتم چند وقتی بود که خودروهای آژانس باعث مزاحمت شده بودند و چندین بار به آنها تذکر دادم و زمان درگیری آنقدر عصبانی شده بودم که نفهمیدم چطور ضربه چاقو را به راننده وارد کردم. پس از اعتراف های ...
آقایان فکر می کنند همه چیز زوری است؛ نه رسانه را می شناسند و نه فرهنگ را
باد دهد و نکنید این کار را. از خودم مطمئن بودم که چنین اتفاقی مثلا از جنس منشی برایم نمی افتد، اما برای من سخت بود که به ایشان بگویم من به کاری که از دستم برنمی آید عقیده ندارم. سال 1358 شما نمی توانستید بگویید به چیزی عقیده ندارم! ولی ته دل من این بود؛ من نمی توانستم نماینده وضعیتی باشم یا مجری اوامر دستگاهی باشم که سیاستش را در زمان آقای قطب زاده قبول نداشتم. راستش من از اول به سیاست خارجی ...
تاوان سنگینی برای اشتباه ام داده ام / امیدوارم اشتباه من را هیچ زنی مرتکب نشود!
زن جوان از اشتباه بزرگی که مرتکب شده بود و به خاطر همین اشتباه زندگیش را نابود کرده بود سخن گفت، اشتباهی که به قیمت از دست رفتن زندگیش شد و جدایی او و همسرش را رقم زد تا شوهرش با دوستش ازدواج کند. بیشتر بخوانید: خودم با دستان خودم زندگیم را ویران کردم / فکر نمی کردم شوهرم با دوستم رابطه پیدا کند و... از دختری ساده به یک دختر مد روز با لباس های آن چنانی تبدیل شدم ...
شواهدی از سرگذشت تلخ فریب خوردگان گروه های تروریستی کرد
...، در نهایت با خانواده ام تماس گرفتم و بعد از آن بلافاصله برادرم همراه با عمویم به دنبالم آمدند و من را به ایران بازگرداندند. همیشه با خودم می گویم ای کاش زودتر برمی گشتم، اما چون از طرف گروه به من گفته بودند اگر به ایران بازگردم من را زندانی می کنند می ترسیدم به ایران بیایم. اما، از زندان خبری نبود و اکنون در کنار خانواده هستم و به آینده خودم امیدوارم و درس می خوانم، امیدوارم همه ...
طلاق به خاطر تصمیم زن برای مسافرکشی
مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: پنج سال است که با ساحل ازدواج کرده ام. من وضع مالی خوبی دارم. مدیر مالی یک شرکت هستم و درآمدم هم خوب است. ساحل اما سر کار نمی رفت، بااین حال کلی خرج داشت که همه را من تامین می کردم. از آرایشگاه و کلاس های مختلفش گرفته تا حتی عمل های زیبایی و جراحی هایش. اوایل هیچ شکایتی نداشتم و تمام هزینه هایش را ...
سرنوشت دختر جوان که قربانی بدخلقی پدر و اعتیاد برادرانش شد + جزییات
. خیلی لاغر و به هم پاشیده شده بود. حالش خوب نبود. می گفت برادرزنش معتادش کرده و حالا هم طلاق گرفتن. بابام که تا اون روز با غرور حرف می زد زانو زد؛ الهی بمیرم برای داداشم. بعد از جدایی خونه نشین شد. هیچ کس فکر نمی کرد یه جوون خوش تیپ، با اون قد و قامت رعنا به این سرنوشت دچار بشه. کاش مشکل ما به همین جا ختم می شد؛ باورتون می شه داداشم، داداش کوچیکمو هم معتاد کرد. زن دل شکسته گفت ...
قصه اسارت محمد جهان گیری و شهادت محمد علی! /یکی از ما دور نفر
. بچه ها شروع کردند به تأمین کردن من. تأمینی نبود، چون تیری نبود. با همان ته مانده ها مرا تأمین کردند. داشتم می دویدم که از کمر تیر خوردم و نقش زمین شدم. فکر کنم از سمت راست به من شلیک شد. عراقی ها حسابی گیج شده بودند. محمدعلی و مصطفی می خواستند مرا ببرند عقب. قبول نکردم. می دانستم اگر بخواهند مرا ببرند عقب، خودشان هم گیر می افتند. رفتم داخل یکی از سنگر ها، تختی آنجا بود. با خودم گفتم: خوبه که ...
قتل فرزند با ضربه پتک
پسرش را که چند سال قبل برای تحصیل به کشور استرالیا فرستاده بود به قتل برساند. جهانگیر چرا پسرت را به قتل رساندی؟ من قصد قتل نداشتم. او همه زندگی و امیدم بود و آنقدر دوستش داشتم که در دوران جوانی برای تحصیل به کشور استرالیا فرستادمش. در آنجا مدرک مهندسی گرفت، فکر می کردم آینده خوبی داشته باشد و بعد ها کمک حال من شود. یک لحظه عصبانیت باعث شد دست به کاری بزنم که هرگز فکرش را هم نمی کردم ...
این افراد از مثلث برمودا جان سالم به در بردند
این مورد نه تنها کاری از پیش نخواهد رفت بلکه کنار آمدن او و خانواده اش با چنین شرایطی سخت تر خواهد شد. اگرچه این ماجرا در زمان خود یکی از خبرهای داغ مطبوعات بود اما خیلی زود این ماجرا از یاد همه رفت و بعد از آن هیچ خبری از سرنوشت این دختر در اختیار عموم قرار نگرفت. از دیگر داستان های شگفت انگیز که لارنس کوچ- محقق مشهوری که در مورد اسرار برمودا تحقیقات بسیاری کرده- با آن مواجه شده ماجرای ...
طرز پخت برنج عنبر بو یا برنج جنوب | برنج عنبر بو چیست؟
. به عبارت دیگر در عرض تنها پنج سال، نرخ رشد جمعیت کشور به میزان 50 درصد کاهش یافته است. اما چطور می شود که امروز خانواده ها از بچه دار شدن که در قدم اول امری غریزی است سر باز می زنند؟ به نظر دلیل این موضوع با آنچه به کاهش نرخ ازدواج از یک سو و افزایش نرخ طلاق انجامیده مرتبط است. اگرچه متغیرها در پدیده های اجتماعی متعدد است و نمی توان پدیده ای مانند کاهش شدید نرخ باروری را تنها به یکی، دو عامل ...