آقای مدعی العموم! ما را به آغوش مادرمان برگردانید
سایر منابع:
سایر خبرها
1000 کودک در استان بی سرپرست یا فاقد سرپرست موثرند
به گزارش کرمان نو، روز سه شنبه 17 مرداد 1402 مهدی بخشی دادستان کرمان از مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست و بی سرپرست کرمان پارسا و مرکز حامی کودکان خیابانی خیریه اسرا بازدید کرد. در بازدید اول دادستان استان کرمان علاوه بر سرکشی به کودکان مرکز کرمان پارسا قول مساعدت و جذب خیر برای کمک رسانی به این مرکز را داد. در بازدید دوم نیز به خیریه اسرا سرکشی و مشکلات ...
قصه رضا و مزار شهید گمنام و قسم های مادر
خاطره ای یاد سال های دور را زنده می کند: 5پسر قد و نیم قد داشتم. آقا بیوک مدام در جبهه بود. از خدا خواسته بودم کمکم کند که در روزهای نبود پدر پسرها را خوب تربیت کنم. موقع نماز که می شد دست همه بچه ها را می گرفتم و به مسجد امام حسن مجتبی(ع) می رفتیم. دلم می خواست بچه ها از همان سن و سال کم با چنین فضاهایی آشنا باشند. یادم می آید پیشنماز مسجد گفته بود این پسرهای قد و نیم قدی که هیچ وقت پدری همراهشان ...
خبر خوب| ماجرای 5قلوهایی که رهبر انقلاب نامشان را انتخاب کردند
امام زمان را به ایشان داد و خواست نامی برای فرزندان شان انتخاب کنند. آقا محمود پدر بچه ها می گوید: درست ظهر روز تاسوعا بود که از دفتر رهبری با من تماس گرفتند،گفتند که رهبر معظم انقلاب برای دخترها نام های زهرا، سارا و مریم و برای پسرها نام های احمد و محمد را انتخاب کردند. از اینکه رهبر بزرگوار انقلاب به من و خانواده ام توجه کردند بسیار خوشحال و مسرور شدم؛ اینکه نتیجه توجه ایشان در روز ...
سی و سه روز مقاومت
.... آن شب دور هم شام خوردیم و روز بعد خانواده عمو به امید اینکه شلوغی ها تمام شده، به خانه برگشتند. منزل عمو تا منزل ما فاصله داشت. آن جا به مرز نزدیک تر بودند. مدت زیادی از رفتن آنها نگذشته بود که برگشتند؛ متاسفانه محله شان به دست عراقی ها افتاده بود. حمیدرضا و دوستانش هم همراه رزمنده ها در محله های اشغال شده مبارزه می کردند. به اصرار حمیدرضا و برادرهای بزرگ ترم ما بچه های کوچک، زن ها ...
سیسمونی با سیم و زر
پول نیست. قدرت خرید نیست. خرید و فروش نیست. توان خرید جهیزیه نیست. بزم ها و جشن های عروسی مثل قبل نیست. آری، خیلی از چیز ها تغییر کرده. گرانی باعث شده بسیاری از رسوم عوض شود و خیلی از چیز ها محدود اما... با وجود همه ی این ها هنوز هستند کسانی که برای خرید ازهم سبقت می گیرند، چشم و همچشمی می کنند و در این آشفته بازار دست از مقایسه خود با دیگران برنمی دارند. راه دوری نرویم ...
فرزند شهرری؛ محبوب گیلانغرب | کردها می گفتند برادرقلی پسر ماست!
یک ماه در خانه از هردوی آنها پذیرایی کردیم. هم اتاقی پسرم اهل گیلانغرب بود. گفت: اگر می خواهید برای من گوسفندی قربانی کنید؛ برای دوستم هم قربانی کنید، او از خانواده اش دور است و دلش می شکند. اوایل نمی دانستم محمد در سپاه چه مسئولیتی دارد اما از وقتی که متوجه شدم دلم شور می زد. به او گفتم: محمد جان؟ اگر گیر دشمن بیفتی زجرت می دهند مادر. در جوابم گفت: زجر بیشتر، اجر بیشتر. همان طور هم شد ...
راه اندازی تخصصی ترین موکب کودک و نوجوان در اربعین + عکس
سخنرانی و مداحی خسته شد می تواند برود سراغ نقاشی، بازی و ... پذیرایی به چه صورت است؟ سعی کردیم پذیرایی را هم با زاویه دید کودکان و نوجوانان هماهنگ کنیم. اسنک می دهیم، فلافل، آب هویج، بستنی و ... می دهیم. در سه وعده پذیرایی داریم. البته پذیرای خانواده ها هم هستیم. آخر مراسم، دم اذان مغرب، همه بچه ها با عمو هلالی نماز می خوانند. و نماز خواندنشان هم خیلی جذاب هست و شکل و ...
توصیه پیرغلامی که مداحان جوان بسیاری زیر نظرش پرورش یافته اند | حواست باشد! هر شعری شایسته مجلس ...
.... باید بگویم حاج غلامعلی یک مدیر واقعی برای هیئت ماست که راه و رسم حضور در هیئت و ویژگی های یک عزادار و محب واقعی اهل بیت(ع) را هم به خوبی به جوان ترها آموزش می دهد. حرف حاج غلامعلی در هیئت ما برای همه جوانان، حرف آخر است. از کودکی در هیئت امام حسن مجتبی(ع) حضور دارم. از همان کودکی هم با صدای حاج غلامعلی هر شب به سمت هیئت کشیده می شدم و در مراسم حضور پیدا می کردم. یکی از بهترین ...
حاج ذبیح و حکایت خانه طاهری ها | ماجرای معتادهای دروازه غار و دخترفراری ها
. یادشان مانده که چطور همه زندگی اش را وقف سر و سامان دادن به 250 خانواده فقیری کرد که در حاشیه محله 13 آبان در آلونک زندگی می کردند. همراه با جمعی از اهالی محله در خانه باصفایش به دیدنش رفتیم و پای حرف ها و خاطراتش نشستیم. ان شاء الله قرضی را که گرفتند پس می آورند؛ اگر هم نیاوردند هیچ ایرادی ندارد. حتماً در توانشان نیست. اگر دستشان به دهنشان می رسید که در خانه من را نمی زدند. بچه های حاج ...
حاج قاسم روی یاران خرازی حساب ویژه ای باز کرده بود
داشتم اما با این وجود همسرم نه تنها مخالفتی برای حضورم در این مأموریت نداشت که از آن نیز استقبال کرد. بیشتر خانواده ها با اعزام فرزندشان به سوریه همراهی می کردند، یادم می آید که در بین نفرات انتخاب شده تعدادی از فرزندان شهدا هم حضور داشتند که دستورالعملی جدیدی مبنی بر انتخاب نکردن آنها اعلام شده بود، به شرط اینکه مادر و همسرشان رضایت داشته باشند. مادر یکی از این بچه های شهدا با رفتنش موافقت نکرده بود ...
مرد کشاورزی که یک زن بود
به گزارش همشهری آنلاین، شاید شرایط سخت و طاقت فرسای زندگی در روستا بود و شاید هم اشتباهات نادرست خانواده اش که از او یک مرد ساخت. آن قدر غرق رسیدگی به مادر مریض و پدر کهنسالش شد که یادش رفت خودش هم حق زندگی دارد. به همین خاطر حالا که 78 بهار از عمرش می گذرد، نه همسری دارد و نه وارثی. اینجا صحبت از یک مرد نیست، حرف از تامان گل الهی است که به درخواست پدرش که هیچ اولاد پسری نداشت، سال ها ...
نی نامه های عاشورایی
کجاست خانۀ سبزی، بدون دستی گرم که باغبان و پرستار و مرهم گل هاست زن از نخست، اگر مادر است، اگر همسر همیشه مظهر آرامش است و عطر صفاست زنان لطافت تاریخی حکایات اند که قصه گرچه غم انگیز، صبر زن زیباست شبیه ساره صبور است و مثل مریم پاک شبیه آسیه در مصر منجی موساست گهی به هیئت بلقیس سرزمین سبا گهی به هیئت هاجر نماد سعی ...
چطور آن روز سکته نکردم؟!
.... می گفت: بذار دم آفتاب که میرم پیش پیرمردها می شینم، نگن بچه فلانی قاچاق کرد... پس نکردم. مثلاً از بندر بار زده ام، صاحب بار گفته: این تلویزیون رو هم ببر تهران، کرایه اشو بگیر. گفته ام: شرمنده تم. گفته: چرا؟ گفته ام: به خاطر حرف بابام. به خاطر دخترهام که یه روز نگن تو این پولو آوردی توی خونه زندگی مون و... فکر می کنم خدا هم توی خانواده جبران کرده برایم. دو تا دختر داده بهم که می بینمشان، کِیف ...
ماجرای دختر کم حجابی که حالا خادم هیئت است
دخترانه هم ورود پیدا کنیم. وقتی پا به مدارس دخترانه گذاشتیم دیدم که آنجا اوضاع وخیم تر است. اما خاصیت مسائل دخترانه این است که سر و صدا ندارد و تو باید بین شان باشی تا بفهمی چه خبر است. آنجا بود که فهمیدیم این دختران از نظر تربیتی، دینی، سبک زندگی رها شده اند و رو به سوی راهی کرده اند که مقصدش به ناکجاست. فکر کردیم که باید این بچه ها پایگاهی بیرون از مدرسه داشته باشند که حکم یک پناهگاه فرهنگی را داشته ...
سیب سرخ در دستان شهید
با همه خداحافظی کرد و گفت: مادر جان، ناراحت نباش این بار زود برمی گردم. خیلی زود برگشت، یک هفته بعد از رفتنش در تاریخ بیست وششم اردیبهشت 1367، در منطقه ماووت عراق به فیض شهادت رسید و پیکرش هنوز به وطن بازنگشته است. روایتی از رؤیای صادقه مادر شهید که خواندنی و جالب است را در ادامه مطلب می خوانید. خواب دیدم به جایی رفته ام همه پیرمرد هستند. محاسن سفید و بلند دارند و خیلی نورانی ...
همه چیز در مورد افسردگی پس از زایمان
مادر کاملی باشید . احساس می کنید دیگر آدم قبلی نیستید . احساس می کنید بعد از زایمان جذابیت خود را از دست داده اید . وقت آزادی برای خودتان ندارید . احساس خستگی و بی حوصلگی می کنید؛ چون خوب و کافی نمی خوابید از صحبت در مورد مشکلات خود با پزشکتان فرار نکنید، او می تواند کمک کند شما و فرزندتان سالم بمانید. همه چیز در مورد افسردگی پس از ...
بایدها و نبایدهای تربیت جنسی کودکان زیر شش سال
را به شما مطرح کند و برای دست یابی به پاسخ سوالات خود به دنبال منابع خارج از محیط خانه نباشد. استفاده از اسامی واقعی و نه بی ربط برای اشاره به قسمت های خصوصی بدن یکی از معمول ترین شیوه های تربیت جنسی کودکان خردسال که در خانواده های مختلفی نیز دیده می شود، استفاده از اسامی متفرقه و غیرمعمول برای اشاره به قسمت های خصوصی بدن دختر بچه ها و یا پسر بچه ها خواهد بود. طبق مطالعه منتشر شده توسط ...
اسیر که شدیم اکبر صیادبورانی گفت لعنت بر آن سق سیاهت!
بچه ها شدم و عکس هایشان را نگاه کردم. اتاق خودمان را هم نگاه کردم. در خانه گشتی زدم و چنددقیقه یاد خانواده ام کردم. یک تکه کاغذ پیدا کردم. بعضی ها به من گفته اند وصیت نامه نوشتی؟ گفته ام نه. چون چنین چیزی در ذهنم نبود. فقط دو خط خطاب به همسرم نوشتم جنگ شروع شده! ما مشغول ماموریت مان هستیم! فردایمان هم معلوم نیست. شما مواظب خودت و دو تا بچه ها باش تا ان شالله جنگ تمام شود و بیایم سراغتان؛ صلواتی ...
هیئتی که شهدا بانی روضه هایش هستند
روضه خوان هم می خواند. اولین سالی که در آن خانه رفتم جمعیت، تنها تعدادی بودند که به دیوار تکیه داده بودند. غذاهایشان در ظروف ملامین سرو می شد و سفره ای در همانجا انداخته می شد. این حرفِ شاید سی سال پیش باشد اما امروز این هیأت شاهد حضور جمعیت هزاران نفری است که هر شب پای صحبت های بچه های جبهه و جنگ می نشینند. هیأتی که در روزهای نخستین تنها زیر زمین یک خانه را برای حضور مردان و زنان در بر ...
اینجا خانه ما| خواب بعدازظهر یک مامان!
هم بلند می شود. تسلیم می شوم، عطای خواب را به لقایش می بخشم و از جا بلند می شوم. زهرا را بغل می گیرم و برای دلجویی از سجاد، روانه آشپزخانه می شوم. بچه ها زود آرام می گیرند و آرامش نسبی دوباره به کانون خانواده برمی گردد. من دیگر قید خواب را زده ام و البته او هم قید من را زده است و از بام چشم هایم پرکشیده است. مشغول کارهای خانه می شوم. تا شب، دیگر کسی بستنی نمی خواهد. برادرها دعوا نمی ...
از گلایه های ووشوکاران تا قصد منصوریان برای نمایندگی مجلس در حضور هاشمی و خسروی وفا
بالا برویم، لباس بپوشیم و برای غذا به سالن برویم. اینها همه درد است و در حال انتقال هستیم و همیشه نیز این مشکلات را به هر نماینده ای که به اینجا آمده است انتقال دادیم، اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. منصوریان با اشاره به اقدامات علیرضا دبیر برای رشته کشتی گفت: رفتم فدراسیون کشتی و از سالن آنها بازدید کردم. دبیر در حال صحبت بود که حرف قشنگی زد. ایشان گفت بچه ها چهار ساعت اینجا تمرین می کنند ...
منصوریان برای انتخابات مجلس 1402 ثبت نام می کند
سالن برویم. اینها همه درد است و در حال انتقال هستیم و همیشه نیز این مشکلات را به هر نماینده ای که به اینجا آمده است انتقال دادیم، اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. منصوریان با اشاره به اقدامات علیرضا دبیر برای رشته کشتی گفت: رفتم فدراسیون کشتی و از سالن آنها بازدید کردم. دبیر در حال صحبت بود که حرف قشنگی زد. ایشان گفت بچه ها چهار ساعت اینجا تمرین می کنند، اما چند روز اینجا هستند و باید ذهن ...
منصوریان: شاید سال آخر ورزشی ام باشد/ خوابگاه کشتی گیران از اتاق های هتل 5 ستاره بهتر بود
...، پیست دوومیدانی و همه امکانات یک ورزشکار را در خود مجموعه شان دارند. یک ورزشکار باید 24 ساعت در اردو باشد. او چهار ساعت تمرین می کند، اما 20 ساعت دیگر باید در شرایط خوابگاهی باشد. *شاید سال آخر ورزش کردن من باشد. 37 سالم است و سنم اجازه نمی دهد چهار سال دیگر در بازی های آسیایی باشم، اما زجر هایی که در این چند سال در خوابگاه و شرایط سخت داشتیم، می بینم. بچه ای که از خانواده ...
برچسب هایی که تا بزرگسالی در ذهن نوجوان باقی می مانند!
به قلم : گوهر یسنا انزانی ؛ روانشناس تحریریه زندگی آنلاین : نباید به نوجوان برچسب منفی زد، گاهی والدین و یا اعضای خانواده خواسته و ناخواسته به هنگام صحبت با نوجوان از عبارتی نظیر برو بابا تو که همیشه خجالتی هستی ، تو که همیشه اینطوری رفتار می کنی ، تو که کلا کم رو هستی و... استفاده می کنند و این در حالی است که امکان دارد این برچسب های منفی تا آخر عمر بر روی فرزند باقی بماند. ...
قصه مادری که پسرش را به علی اکبر امام حسین (ع) بخشید
گوسفندهای قربانی شده، رسید به مسجد. باید گوشتشان خرد می شد. دست جنباندیم. چند ساعت بود که بی وقفه کار می کردیم. گاهی چشم هایم سیاهی می رفت. ولی محل نمی دادم. بلاخره رنگ و رویم، حالم را لو داد. کمی ضعف داشتم و رنگم سفید شده بود. اصرار کردند برگردم خانه و استراحت کنم. شاید اگر وقت دیگری بود، حرف شأن را گوش می کردم؛ ولی آن روز فرق می کرد. همان جا با صدای بلند گفتم: آقا جان، یا اباعبدالله! اگه تا فردا که ...
چهارراه های شهر در قرق چهار خانواده افغانستانی است
به گزارش کرمان نو، روز سه شنبه 17 مرداد مهدی بخشی دادستان استان از خیریه اسرا مجموعه حامی کودکان خیابانی واقع در سرآسیاب بازدید کرد و به بررسی مشکلات مرتبط با این کودکان در جامعه پرداخت. مدیرعامل خیریه اسرا با بیان اینکه، مشکلمان کودکان خیابانی است؛ گفت: 99 درصد این کودکان خیابانی اتباع هستند. کودک خیابانی کودکی است که در پوشش شغل های کاذب قرار می گیرد و این برای جامعه آسیب زننده است ...
پسر دریا به خانه پدری رسید
شان می روم. پسر قهرمان از محل خدمتش در بندرعباس آمده و مادر که از لاهیجان مهمان حسینیه شده، آنقدر در جمع سرو های جوان سپیدپوش چشم دوانده تا بالاخره شاخ شمشادش را پیدا کرده. با اینهمه بی تابی، مادر چطور توانسته آن 8 ماه دوری را تحمل کند؟ می پرسم و در جواب می گوید: در تمام آن 8 ماه، با دعا، خدا را صدا زدم. مدام نذری پختم و پخش کردم به این نیت که همه بچه ها از این ماموریت به سلامت برگردند، پسر من هم ...
شهید امیراحمدی مدافع حرم جمهوری اسلامی ایران شد
سال 1394 زمزمه های می خواهم به سوریه بروم سلمان شروع شده بود. همسرش بی تابی می کرد. اما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و شهادت می خواست. می گفت: نمی توانم نروم. من هم سهمی در این قضایا دارم. همان سال برای اعزام به دمشق ثبت نام کرد و مشغول گذراندن دوره های آموزشی شد. قرار بود با گروه شهدای خان طومان اعزام شود. وسط دوره آموزشی بود که به او گفتند نمی تواند به سوریه برود؛ چرا که در خانواده یک ...
همیشه نقش مادر مهربان را به من می دهند
بازخورد سریال را گرفته اید؟ زیاد از خانه بیرون نمی روم اما در جمع دوستان و آشنایان وقتی از این سریال صحبت می شود، اغلب راضی هستند و می گویند به خاطر قصه پرکشش، بازی ها و کارگردانی خوب سریال، آن را از تلویزیون دنبال می کنند. به نظر من این موضوع که مردم با سریال ارتباط برقرار کرده اند اتفاق خوبی است و اگر همه سریا ل ها به همین شکل ساخته شوند شاید مردم مثل گذشته با سریال های تلویزیونی همراه شوند. اما ...