روایت عجیب و تکان دهنده کسانی که یک بار مرگ را تجربه کرده اند
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت محسن میرزایی ، آزاده جانباز در دوران دفاع مقدس که بعثی ها فکر می کردند ژاپنی است | یک سامورایی در ...
...... ژاپنی بودم، ولی برگشتم ایران یادم هست همه سال های اسارت، نگهبانی می آمد، می ایستاد بالای سرم و چندبار می گفت: ها محسن یابانی... و بعد برای دست گرمی به جانم می افتاد. فقط سال چهارم، اوضاع کمی آرام تر شده بود و تقریبا کاری به کارمان نداشتند. بعد از پذیرش قطعنامه هم با تعدادی شان رفیق شده بودیم، آ ن قدر که روز فوت امام (ره) گذاشتند عزاداری کنیم. چند ماه بعد از فوت امام ...
زنان مقاومت، اسوه شجاعت
نمی دانستیم در خط، شرایط چطور است. فقط یادم هست همین طور که به جلو می رفتیم یک خط سیاه می دیدم. به یکی از بچه ها گفتم شما می دانید این خط سیاه چیست؟ برادرانی که سرباز بودند گفتند سراب است! یک دوربین از منزل با خود برده بودم. با آن نگاه کردم و گفتم ببینید سراب نیست. چند نقطه ممتد از دور دیده بودم. به نظر آمد آن نقطه های سیاه تانک هستند. آنها گفتند تانک کجا بود. ما آن قدر تانک نداریم. کمی که جلوتر ...
رتبه برتر کنکور امسال روزی چند ساعت درس خوانده است؟ | حتی بعد از کنکور هم درصدهایم را حساب نکرده بودم
...: روزهایی که مدرسه داشتیم، هفت یا شش ساعت و وقتی هم که تعطیل بودیم، روزی 10 ساعت درس می خواندم. مرادی در خصوص این که آیا فکر می کرد که بتواند به این نتیجه دست یابد، اظهار کرد: به نتیجه فکر نمی کردم و فقط سعی داشتم تا بیشترین تلاشم را بکنم. حتی بعد از کنکور هم درصدهایم را حساب نکرده بودم. وی در خصوص سطح امسال کنکور سراسری نیز گفت: سوالات امسال سطح خوبی داشت و مثل سال های ...
اوضاع زندگی ام بعد از ازدواج بهتر که نه، فاجعه شد!
بار ارتباط پیامکی و تماس تلفنی احساس علاقه بین ما ایجاد شد، تا این که دو بار حضوری همدیگر را ملاقات کردیم. فکر می کنم آن ایام دریچه عقل و تفکرم را پلمب کرده بودم که یک دل نه، صد دل، دلبسته رامین شدم و همین احساس را هم رامین به من داشت. موضوع را با خانواده هایمان مطرح کردیم، پدرم مثل همیشه خیلی منطقی برخورد کرد. آدرس و مشخصات رامین را از من گرفت و در تحقیقاتش مشخص شد خانواده رامین موجه ...
بریده هایی زیبا از کتاب های هرتا مولر – به مناسبت زادروز او
. باید مثل سگی مزاحم از خود برانی اش. اگر چیزهای به جا را نداشته باشی، مجبور می شوی بداهه کار کنی. چیزهای نابه جا، ضروری می شوند. بعد چیزهای ضروری درست همان چیزهایی می شوند که به جا هستند، فقط هم برای اینکه تنها چیزهایی هستند که داری. بدگمانی بلندتر از هر دیواری قد می کشد. سیمان و فرشتهٔ گرسنگی شریک جرم اند. گرسنگی منافذ پوستت را باز می کند و درونشان خانه می کند. وقتی ...
در غربت 7 سالۀ اسارتِ اردوگاه مُوصل، خدا را می دیدیم/از زندگی بعد از اسارتم، راضی نیستم/بگذارید دنیا ...
پژمرده نبود. من وقتی به اسارت رفته بودم 18 ساله بودم و حالا فقط 25 سال داشتم. باور کردنش نه سخت که محال بود. رنج انتظار و صبوری مادرم را اینگونه پیر کرده بود. بعد از مادرم چشمم به پسرم افتاد با آن که پسرم در زمان اسارتم به دنیا آمده بود اما پدر و پسر همدیگر را می شناختیم با عکس هایی که در سال های اسارت در نامه ها می فرستادیم پسرم را در آغوش کشیدم و یک دل سیر بویش کردم پسرم دیگر از من دور نشد تا زمانی ...
در حاشیه دیدار الماس های درخشان
استعمار میر انگلیس ایستادند و مقاومتشان زبانزد خاص و عام شد. اولین خانه، همسر آزاده و جانباز به استقبالمان آمد و ما وارد اتاق خانه ای شدیم که عکس شهید حججی و رهبر معظم انقلاب زینت بخش آن بود. بعد از چند لحظه آقای بهرام رزم آور آزاده سرافراز دوران دفاع مقدس آمدند هنوز هم مثل همان روزها با صلابت و استوار، هر چند مثل آن روزها جوان نبود اما دلش دریایی و صاف مثل همان روزها. با غلامپور و همراهانش ...
فریاد مرگ بر صدام آزادگان ایرانی در اسارت
می خوانید. سال 62 بود، عملیات خیبر در جزیره مجنون که من اسیر شدم. آن زمان تنها 17 سال بیشتر نداشتم. فکر می کنم تا آن زمان فقط سه یا چهار بار از تلویزیون چهره امام خمینی (ره) را دیده بودم و هنوز شناخت دقیقی از ایشان نداشتم، اما آنقدر دوستش داشتم که نمی توانم کلمه ای را برای بیان این عشق پیدا کنم. پنجشنبه بعدازظهر بود که ما از جزیره مجنون به سمت اطراف شهر القرنه عراق رفته ...
فرماندهی ساواک در کدام خیابان تهران مستقر بوده؟ / آشنایی با محله سیدخندان
که از دربند می آید و از این محله رد می شود. رودخانه ای که می توانست قلب این بخش از شهر ما باشد و در حال حاضر در کانالی بتنی حصر شده و مثل آسمان و درخت های محله در گوشه ای نشسته و به فاتحان بلندقامت جدید شهر، یعنی برج ها نگاه می کند. ساندویچی های قدیمی این محله از آن نوستالژی های دوست داشتنی نه فقط برای اهالی، بلکه برای محله های دیگر هم حساب می شود. بوها به قوی ترین شکل ممکن ما را به ...
منصوریان: به هواداران صنعت نفت آبادان تبریک نمی گویم
به گزارش وانانیوز، وی افزود: از دست آنها خیلی ناراحت هستم. توهینی که به من کردند خستگی دو سال قبل در تنم باقی ماند. حتی بعد از بازی می خواستم به سمت جایگاه هواداران صنعت نفت بروم و به آنها دست تکان بدهم، اما از دست شان ناراحت شدم. طالب (ریکانی) و تیمش می دانند چقدر آنجا زحمت کشیدم و چقدر خوب کنار مردم آبادان زندگی کردم. متأسفانه یک بدعت بد در خوزستان گذاشته شد. من قبل از بازی به رختکن صنعت نفت رفتم، چون آنها را تیم سابق خودم می دانم. سرمربی تیم فوتبال فولاد خوزستان خاطر نشان کرد: در مورد تیم خودم باید بگ ...
بازگشت قاتل سریالی پس از بخشودگی 40 سال زندان او!
52 سال محکوم شدی؟ خیر به خاطر تشدید در مجازات به این مقدار حبس محکوم شدم. پس چطور زودتر آزاد شدی؟ چون تک پسر خانواده بودم و بعد از تسهیلاتی که شامل حالم شد، آزاد شدم. برادرت چه زمانی اعدام شد؟ سال 95. خودت چه زمانی آزاد شدی؟ من اسفندماه سال گذشته آزاد شدم. با همدستت چطور آشنا شدی؟ حمیدرضا با برادرم در زندان همدان آشنا شده و ارتباط من هم با او ...
گلوله باران مردی در پاکدشت / مجرم پولدار برای پرداخت دیه بهانه می تراشد !
بیمارستان بستری و بعد از بهبود نسبی مرخص شد. کامران به ماموران گفت: در پاکدشت مشغول خالی کردن بار بودم که یک دفعه به من حمله شد. پشت سر هم به من می کردند و ناگهان بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم در بیمارستان بودم. اصلاً متوجه نشدم چه کسی این کار را کرد. او درباره اینکه به کسی مظنون است یا خیر گفت: من مدتی قبل با یکی از دوستانم به نام پژمان مشکل داشتم و او چند باری مرا تهدید کرده بود ...
سرنوشت دختری که محجبه ها را مسخره می کرد!
آن دخترانی بودم که نمی شد هر روز جلوی موهایم را یک مدل بافت جدید نزنم و آن وقت بروم مدرسه. گفتم روی موهایم حساسم بودم و هر روز یک طور درست شان می کردم. حالا فکر کنیم چنین دختری یک دفعه با چادر برود مدرسه. من اوایل خجالت می کشیدم که در مدرسه چادر بپوشم. فقط با همان مقنعه موهایم را می پوشاندم و برای دوستانم بهانه می آوردم. اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم چادر هم سر کنم. همه تعجب کرده بودند و از طرفی ...
6 درمان طبیعی بی خوابی
برای مقابله با بی خوابی به کار گرفته باشید و باز هم به نتیجه نرسیده باشید. روش هایی مثل قطع مصرف کافئین. داشتن برنامه خواب منظم و دوری کردن از چرت زدن های روزانه، از این قبیل روش های پیشنهادی برای مقابله با بی خوابی هستند. شاید تعویض تشک و بالش هم بی نتیجه بوده باشد و شب های بی خوابی یکی پس از دیگری می آیند و می روند. اما نباید به این زودی ها ناامید شد، اگر تا به حال راهی به غیر از دارو ...
کتاب خواندن به تقویت اراده کمک می کند
جدی خواندن شعر را شروع کردم، به شدت عاشق شعر بودم. گاهی اگر کاری را برای کسی انجام می دادم در مقابل خواهش می کردم برایم کتاب تهیه کند. وی بیان کرد: من در مسیر ادبیات سعی کردم پیشرفت کنم، در شب شعرها شرکت می کردم و دوست داشتم شاعری بلندآوازه شوم. گاهی چون در مسیر حرکتم اطلاعات کافی نداشتم بی حوصله می شدم، اما سعی می کردم با وجود خستگی زیاد حداقل چند صفحه کتاب بخوانم. فیاضی اظهار ...
شهید صدرزاده گفت: مسافر! نرو، تا شهادت چیزی نمانده!
مثل آدم شهید شو! شهید صدرزاده چندین بار مجروح شدند، در کدام عملیات و در مجروحیت کنارش بودید؟ سیدابراهیم در گردان عمار بود و من هم در یگان ویژه تک تیرانداز بودم. فرمانده ما آقا سلیمان بود. کتاب دوربرگردان درباره همین فرمانده نوشته شده است. بهار 94 در عملیات بصری الحریر شهیدصدرزاده از ناحیه پهلو زخمی شد که آن روز در کنارش بودم. فیلم آن لحظه هم هست که بعد از مجروحیتش ...
بهترین سن برای ورود به سینما و رسانه نوجوانی است
بارها در نوجوانی فیلم ساختم. به هر کسی که می توانستم مراجعه کرده و خواهش کردم، ولی هیچکس من را حمایت نکرد و حالا فکر می کنم نوجوانان کشورم هم نیاز به تائید و حمایت دارند تا موفق شوند. لطفی نیک افزود: اولین بار در شانزده سالگی وارد فضای سینما و رسانه شدم و به عنوان دستیار تصویربردار یک مجموعه مستند مشغول به کارشدم و تا بیست سالگی در حوزه های مختلف مثل صدا و تصویر و .... کمک می کردم. پس از ...
تمرکز تیم ما بهم ریخته است/ به هواداران نفت آبادان تبریک نمی گویم
می کنم که وی را بازداشت کرد. سرمربی تیم فوتبال فولاد خوزستان اظهار کرد: در بازی خانگی غریبیم و این حس در تیم ما وجود دارد. بازیکنان مثل پسر و برادرم هستند و تیممان از داخل علاقه ای به بازی در استادیوم پُرجمعیت ندارد. منصوریان افزود: تمرکز تیم ما بهم ریخته است. در مجموع گلایه ای از استادیوم خودم ندارم و از آبادانی هایی که نان و نمک خوردیم گلایه دارم و راه ته لنجی های ما را ...
طلاق به خاطر 2 سال عزاداری زن برای مادرش
. همه چیز از دو سال پیش شروع شد، زمانی که مادر دنیا فوت کرد. او بیش از حد به مادرش وابسته بود، طوری که وقتی مادرش فوت شد، دنیا هم افسردگی گرفت و حالش خیلی بد شد. من هم او را درک می کردم و همیشه در کنارش بودم. سعی کردم هر طور شده حالش را بهتر کنم. حتی او را پیش روانشناس و مشاور بردم. ولی هیچ راهکاری فایده نداشت. دنیا حاضر نبود برای بهتر شدن حالش تلاش کند. در این مدت همیشه افسرده بود. برای مادرش ...
اظهارات جانسوز پدر حسام نژادیوسفی: اگر یک دستگاه اکسیژن کنار زمین بود.../ هیات فوتبال گفت دیه می دهیم ...
اصلاحات نیوز؛ خبر فوت حسام نژادیوسفی ، بازیکن نوجوان آبادانی فضای فوتبال را تحت تاثیر قرار داد. به گزارش روزنامه اعتماد، بازیکن نوجوانی که به خاطر گرمای شدید هوا در زمین فوتبال از حال رفت. نبود امکانات پزشکی و آمبولانس در کنار زمین باعث شد او دیر به بیمارستان برسد و در نهایت به کما رفت. حسام بعد از نزدیک به یک ماه جدال با مرگ جان سپرد. از آنجایی که درگذشت حسام با این شکل و به دلیل قصور ...
شایع ترین عوارض بارداری | زنان حامله بخوانند
ناباروری ابن سینا واریس ها را از جمله دیگر عوارض شایع بارداری دانست و توضیح داد: واریس های ساق پا معمولاً زمینه مادرزادی دارند که با افزایش سن به تدریج بروز می یابند. هر عاملی باعث فشار بر عروق تحتانی شود، مثل بزرگ شدن رحم، واریس پا را تشدید می کند. واریس ساق پا با پیشرفت بارداری و بویژه با ایستادن های طولانی تشدید می شود. گاه علائم آن خفیف، یعنی فقط تغییرات ظاهر پا یا احساس ناراحتی در پایان روز است و ...
خدا را شکر که اسارت کشیدم/ وقتی فهمیدم مادرم زنده است، آرام شدم!
هیچ کس نمی خوابد. خوابی در کار نیست. آنقدر می گوئیم و می خندیم تا فرصتمان تمام شود. آن قدر در سرمایه داری و کله هم می زنیم که انگار هنوز جوان های بیست ساله هستیم. شاید مردم نباید ما را در این وضع ببینند، بگویند اینها دیوانه شده اند! ولی ما هنوز بعد از این همه سال هنوز مثل روزهای اسارت دور هم جمع می شویم، انگار نه انگار که هر کدام پنجاه شصت سالمان شده است. هنگام خداحافظی شاید چندین بار هم ...
واکنش پدیده پرسپولیس به مصدومیت شدیدش
چیزی مشخص نشده است. * امسال قراردادت را به مدت سه سال تمدید کردی. درباره این تصمیم صحبت کن. من در پایه های پرسپولیس حضور داشتم و اینجا مثل خانه خودم است. من از سال قبل و بعد از حضورم در تیم ملی جوانان، با نظر آقا یحیی به تمرینات بزرگسالان اضافه شدم و خدا را شکر خوب کار کردم و نظر ایشان را جلب کردم. خوشحالم که قراردادم با با پرسپولیس تمدید کردم و افتخار می کنم که در این تیم حضور دارم ...
آقای جواد هاشمی، آقای ژوله! به اعصاب ما رحم کنید، بی خیال شوید
هم می گویند به خاطر برنامه های ما، مردم کمتر سراغ ماهواره می روند و مخاطب بخت برگشته هم که به خاطر یکی، دو سریال با کیفیت، پول وی.او.دی را داده، گزینه دیگری برای تماشا ندارد. نظر کاربران چیست؟ * شبهای مافیای معمولی، شبهای مافیا: زودیاک، پدرخوانده معمولی، پدرخوانده با قارچ و پنیر نمایش خانگی رو باز میکنی مافیا میریزه بیرون... بازیگرا همه همون... فقط گریم و اسم نقشها عوض میشه ...
برای رسیدن به دروازه تیم ملی فوتبال تلاش می کنم
گرفتند و من را از حضور در سایپا منصرف کردند و آمدم با مس قرارداد بستم،ولی بعدها مورد بی مهری باشگاه قرار گرفتم و هیچکدام از آن وعده ها عملی نشد و بعد از اینکه 3 سال به صورت فیکس در رده امید برای مس کرمان بازی کردم و در تمرینات تیم بزرگسالان مس حضور داشتم،علی رغم شایستگی فرصت بازی در تیم بزرگسالان مس کرمان را پیدا نکردم و در نهایت به تیم فوتبال مس نوین پیوستم. جدا شدن ازتیم مس نوین ...
سقوط مرگبار مرد جوان از بالکن منزل زن خیانتکار در تهران + جزییات
شیشه بکشم روزهای بعد هم این کار رو کردم بعد از مدتی متوجه شدم بد نیست و خیلی خوبه به همین دلیل خودم به سینا زنگ می زدم و درخواست شیشه می کردم .اون هم سریع برام می آورد و با هم می کشیدیم حدود 7 ماه گذشت با تغییر قیافه و لاغر شدنم همسرم متوجه شد خیلی سعی کرد دلیل اعتیاد منو متوجه بشه اما نشد و یک روز که سینا نبود و من درخواست شیشه کرده بودم و جوابی نداد کلافه شدم دخترم را کلی کتک زدم حوصله کار و ...
یک پیشنهاد ویژه، برای سفر یک روزه به فصل بهار!
باغ ها به فروش می رسانند. بعد از گشت و گذار در روستا. بساط ناهار را آماده کنید. پیشنهاد ما برای یک ناهار خانوادگی در دل طبیعت، آب دوغ خیار است. چون شغل بیشتر مردم برگ جهان دامداری و کشاورزی است، ماست و دوغ های ارگانیک و زبان زدی دارند. گردو های کوهستانی برگ جهان نیز به خاطر چربی بالایی که دارند معروف هستند. اگر برایتان مقدر است چند قلم از وسایل مورد نیاز ناهار خانوادگی تان را از محصولات ...
بابک حمیدیان چگونه بازیگر شد؟ | به خاطر رنگ چشم هایم وارد سینما ...
. بعد، از طرف آقای پسیانی به دفتر آقای تخت کشیان معرفی شدم و آنجا گفت وگوی حرفه ای درباره ی فیلم قدمگاه شکل گرفت. قدمگاه برای من نقطه ی ورود به سینما بود و یک جور تقدس هم برایم دارد. چرا؟ حمیدیان: چون آن زمان که چشم رنگی ها و موبورها به واسطه ی این خصایص وارد سینما می شدند من که هم چشم رنگی بودم و هم موبور، در یک فیلم غیرشهری و تجربه گرا با درون مایه ای انسانی به سینما وارد ...
شایع ترین عوارض دوران بارداری را بشناسید
نظر می رسد ممکن است ناشی از تحریک غدد بزاقی، به ویژه در اثر خوردن موادی مثل نشاسته باشد. وی در ادامه به شیوع سردرد و کمردرد در خانم های باردار اشاره کرد و توضیح داد: سردرد های معمولی در دوران بارداری تقریباً همه گیر است، اما در 5 درصد موارد ممکن است خانم باردار شروع جدید سردرد یا نوع جدیدی از سردرد را تجربه کنند. این سردرد ها معمولا به استامینوفن ساده جواب می دهند، اما اگر شدید و مداوم ...
نگاهی به وضعیت برج کبوترخانه دانشگاه اصفهان
...> بیشتر دانشجویانی که در دانشگاه اصفهان تحصیل می کنند، برج کبوترخانه این دانشگاه را دیده اند، البته کمتر کسی از آن بازدید داشته است. من نیز در حالی که در ترم دوم در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودم تصویر این کبوترخانه را در صفحه اینستاگرام یکی از دانشجویان ترم های بالاتر دیدم که در ذیل آن نوشته بود: بعد از 4 سال دانشجو بودن، به تازگی چنین چیزی را در دانشگاه کشف کردم. از صاحب عکس نشانی آن ...